کودکان قربانیان اصلی بحران آوارگی

امپریالیسم و ارتجاع مذهبی از رهگذر اتحاد عملی ضد بشری و شوم خود، جهان ما را به سوی یکی از تاریکترین و ارتجاعی ترین دوره های تاریخی خود، به سمت سقوط و انحطاط بی پایان سوق داده اند. جهان ما بواسطه عملکرد همسوی این دو نیروی مخرب و تبهکار که علیه تمامی دستاوردهای تاکنونی بشریت پیشرو با تمام توان بپاخاسته اند، در کلیه عرصه های وجودی خویش دستخوش بحران های عمیق و همه جانبه گردیده است.
واقعیت این است که عملکرد و سلطه امپریالیسم و ارتجاع مذهبی بر امور جامعه بشری به جز نیستی و تباهی، جنگ و خونریزی، واپسگرایی و عقب ماندگی، انحطاط و زوال اخلاقیات انسانی، تنفر قومی و ستیز فرقه ای و مذهبی، بی خانمانی و آوارگی، پیامد دیگری برای انسان دردمند کنونی در بر نداشته است. به هر گوشه و کنار جهان حاضر که بنگریم آثار پردامنه تباهی و انحطاط، نابسامانی و فروپاشیدگی ناشی از دخالتگری این دو نیروی جنایت پیشه و ویرانگر قابل مشاهده است. در حقیقت عملکرد این دو نیروی شوم و تبهکار، جامعه بشری را در یک بحران عمومی و همه جانبه فرو برده که همانا بحران آوارگی میلیون ها انسان شامل کودکان بیشمار تنها یکی از نمودهای مصیبت بار آن است.
بی سبب نیست که به اعتراف خود کارگزاران نهادهای بین المللی زیرمجموعه سرمایه داری جهانی، در حال حاضر شمار کسانی که به دلیل جنگ های امپریالیستی ـ ارتجاعی و ستیزهای خونین فرقه ای و نیابتی از زادگاه خود فرار می کنند، به بیشترین میزان در طول تمامی تاریخ حیات انسان بر روی سیاره زمین رسیده و اکنون پدیده آوارگان و پناهجویان به نوبه خود به یک بحران بزرگ جهانی تبدیل شده است.
بحران آوارگی چنان فراگیر و گسترده است که به گفته کمیساریای عالی آوارگان سازمان ملل متحد، رقم جابجایی های اجباری در سطح جهان به رقم ۶۰ میلیون نفر رسیده و بدین ترتیب بحران آوارگان و پناهجویان به پدیده‌ای جهانی بدل شده است. لیکن در این میان وضعیت کودکان آواره بسیار هشدار دهنده و اسفبار است. گذشته از اینکه بسیاری از آنان در مسیر فرار از سرزمین های زادگاه خود که درگیر جنگ های خونین اند، با خطرات جدی از جمله مرگ روبرو می باشند، به هنگام رسیدن به مناطق به اصطلاح امن نیز با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. بطور نمونه مطابق با گزارش “سازمان خیریه کودکان را نجات دهید”، کودکان مذکور با محرومیت های فراوان در جامعه میزبان از جمله عدم دسترسی به مدرسه و آموزش دست به گریبانند. گزارش مزبور نشان می دهد که تنها یک نفر از هر چهار کودک پناهجو در مدرسه ثبت نام می شود. این سازمان هشداد داده است اگر مراجع رسمی و آژانس های امداد رسانی به این موضوع رسیدگی نکنند، بحران آوارگی منجر به پیدایش “نسلی گمشده” از کودکان خواهد شد که بیسوادی، آنان را به فقر و ناامنی بیشتر محکوم خواهد نمود.
از سوی دیگر مسئله جدیدی که از آن پرده برداشته شده، همانا ناپدید شدن هزاران کودک آواره و پناهجوی زیر چهارده سال در کشورهای اروپای غربی از جمله در آلمان است. در همین ارتباط خبرگزاری “دویچه وله” به نقل از رسانه های آلمان گزارش کرد در سال گذشته میلادی هزاران تن از آوارگان زیر چهارده سال در این کشور مفقودالاثر شده اند. گفته می شود اکثر این کودکان از افغانستان، سوریه، اریتره، مراکش و الجزایر به آلمان آمده اند. در این گزارش تصریح شده نشریاتی که تحت نظارت شرکت رسانه ای “فونکه” منتشر می شوند، به نقل از وزارت کشور آلمان اعلام کردند در سال گذشته میلادی پنج هزار و ۸۳۵ کودک آواره و پناهجو زیر چهارده سال در این کشور ناپدید شده و از آنان نشانی در دست نیست. به گفته رسانه ها در سال گذشته میلادی مجموعا هشت هزار و چهار مورد مفقودالاثر شدن آوارگان زیر چهارده سال در آلمان به ثبت رسیده که از این تعداد، دو هزار و ۱۷۱ تن از آنان پیدا شده اند.
در حالی در فوریه سال جاری میلادی وزارت خانواده آلمان مدعی شده بود شواهدی موثق درباره ناپدید شدن هزاران کودک و نوجوان آواره که به تنهایی وارد آلمان شده اند، وجود ندارد که یک سیاستمدار عضو حزب سبزهای آلمان از «رقمی هشداردهنده» در مورد تعداد کودکان ناپدیده شده سخن گفته و از بابت اینکه دولت آلمان خطر سوءاستفاده جنسی، تن فروشی اجباری و استثمار آوارگان زیر چهارده سال را در نظر نمی گیرد، ابراز نگرانی کرده است.
به رغم انتشار تمامی گزارشات تکاندهنده و دردناک در مورد وضعیت مصیبت بار آوارگان از یکسو و از سوی دیگر در حالی که به گفته کمیساریای عالی آوارگان سازمان ملل متحد «تعداد جنگ ها و درگیری‎ ها و میزان جابجایی آوارگان به حدی رسیده که سیستم کمک رسانی بین المللی در قبال پناهجویان با شکست مواجه شده است»، واکنش دولت های کشورهای پیشرفته سرمایه داری در قبال سرنوشت فاجعه بار میلیون ها انسان گریخته از جنگ های خونباری که خود دول امپریالیستی در همگامی عملی با نیروهای ارتجاع مذهبی مسبب اصلی همه آنها هستند، عاری از حداقل پرنسیب های انسانی و مبتنی بر سیاست بستن مرزها و حتی بگارگیری نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی “ناتو” جهت انسداد مسیرهای فرار پناهجویان از جهنم جنگ و کشتار و فقر و گرسنگی و نیز اخراج گسترده آنان از کشورهای میزبان است.
سردمداران و کارگزاران دولت های کشورهای پیشرفته سرمایه داری غرب وقاحت را به جایی رسانده اند که با کف و دف از کاهش شمار ورود آوارگان به اروپا به واسطه بگارگیری نیروهای نظامی ناتو سخن می گویند. بطور نمونه چندی پیش دبیرکل ناتو با شادی و هلهله گفته بود شمار آوارگانی که از خاک ترکیه و از طریق دریای اژه می کوشند خود را به اروپا برسانند، کاهش چشمگیر یافته است. او گشت های دریایی ناتو را از عوامل این روند نزولی دانسته بود.
در همان حال به رغم تمامی ژست های بشردوستانه سردمداران کشورهای پیشرفته سرمایه داری در ارتباط با یاری رسانی به آوارگان و پناهجویان، به گفته رئیس کمیساریای عالی آوارگان سازمان ملل متحد در سال گذشته میلادی تنها کمتر از یک درصد از بیست میلیون پناهجویی که در سراسر جهان آواره شدند در کشورهای دیگر اسکان یافتند. کودکان آواره در این میان، آسیب پذیرین افراد در میان آوارگان هستند. سرزمین های نابود شده، خانواده های متلاشی، امیدها و آینده بر باد رفته، تنها میراثی است که جهان کنونی زیر سیطره نیروهای امپریالیستی و ارتجاعی برای آنان به ارمغان آورده است.
بر این وضعیت پایانی متصور نیست جز آنکه وضع موجود به تمامی زیر و رو گردد. انجام این مهم تنها از عهده یک جنبش رادیکال معطوف به انقلاب سوسیالیستی بر می آید که همانا ناظر بر تلاش انساندوستانه و حقیقی جهت تحقق آزادی، برابری و رفاه همگانی است، جنبشی که تحقق برنامه و استراتژی خویش را در عمل رادیکال علیه استثمار و بهره کشی، جنگ، آوارگی، فقر و گرسنگی و جهل و خرافه جستجو می کند.
نوامبر ۲۰۱۶