“وقتی که زمین لرزید” ( برای بم که ١٢ ثانیه لرزید )

فریبا مرزبان

پنج سال پیش،

وقتی که زمین لرزید

فشار آن کوتاهترین

ترانه مرگ در بم شد

۱۲ ثانیه بود

پیچ در پیچِ کوچه ها پیچید

پیچ در پیچِ کوچه های شهرِ فقر پیچید

پنجره خانه ها فرو ریختند و

نورگیرِ زمینِ فرو رفته شدند

وقتی که زمین لرزید 

بالهای زندگی در هم شکست

و اهالی شهر مجالی نیافتند

تا دست گرمی بر رویاهایشان بکشند

مجالی نیافتند تا پاییز را پس زنند

همراه زندگی با پریدن از زمستان

جوانه زنند و سبز شوند

وقتی که زمین لرزید

زنده گان بی اختیار مردند

مرگ آمده بود، مرگ-

مرگ سرخِ ساکنین نبود

تا دستی دوباره برخیزد

تا برخیزد برپا خیزد

و مرده ای در زیر آوار نماند دیگر-

تا زنده شود

و زندگی را کنتراکت کنند از مرگ.

۲۶/ ۱۲/ ۲۰۰۸