دانشجویان متحد شوید، دانشگاه نیازمند دگرگونی است!

شهریور و مهرماه امسال، با شروع سال تحصیلی ۵۹۳۱ شاهد داغ شدن حرکتهای اعتراضی دانشجویان در دانشگاههای بزرگ شهرهای مختلف بودیم. این اعتراضات که علیه قوانین ظالمانهی سنوات شکل گرفت، به دنبال فراخوان و حمایت شوراهای صنفی دانشجویی هدایت شد و همراه بود با شعارها و بیانیههایی که وزارت وقت را در وضع موجود متهم میکرد بهعلاوه اعتصاب غذا و اعتصاب در دفتر رئیس دانشگاه صنعتی شریف. 

جنبش دانشجویی در دههی ۰۸ با امنیتی شدن فضای دانشگاه رو به افول گذاشت و در سال ۸۸ تیر خلاص خورد و با زندانی شدن فعالین دانشجویی، چهار سال فعالیتی نداشت. پس از روی کارآمدن دولت «تدبیر و امید» مصلحت نبود که خفقان دورهی قبل ادامه یابد و تدبیر بر این شد که فضای خفتهی دانشگاهها را در گرداب تأمین معیشت گرفتار کنند. تاریخ جنبش دانشجویی گواه این است که هر زمان دانشجویان دانشگاههای دولتی دست به اعتراض میزدند، دانشجویان دانشگاه آزاد، بیخبر از هر ماجرایی به دنبال اتمام درسها و رهایی از قید و بند شهریهها بودند. دولت «تدبیر و امید»، چارهی کار را اینگونه فهمید که برای معمای دانشگاه، دانشجویان دانشگاههای دولتی را نیز همانند دانشجویان دانشگاه آزاد درگیرِ همین مسئله کند.
قانون سنوات در آییننامه ۶۱/۲۱/۳۹به دانشگاهها ابلاغ شد. بر طبق این آییننامه، سنوات مجاز برای تحصیل دانشجویان در مقطع کارشناسی چهار سال در نظر گرفته شده است و دانشگاه اختیار دارد در شرایط خاص و با تصویب شورای آموزشی دانشگاه تا دو نیمسال این مدت را تمدید کند. در این آیین نامه دانشجویان موظف به پرداخت هزینه افزایش سنوات طبق تعرفه مصوب هیئت امنای دانشگاه خواهند بود. این قانون برای کارشناسی ارشد سقف مجاز را دو سال و برای دکتری نیز چهار سال میداند و برای این مقاطع تحصیلی نیز قوانین سنوات غیر مجاز مانند دوره کارشناسی است. ظاهر قضیه این است که منافع مالی دانشگاهها حکم میکند که دانشجو فکر نکند، جایی نرود، حرفی نزند، درس بخواند، تسویه حساب کند و به نیروی بیکار بازار کار بهپیوندد! اما همانطور که پیشتر گفتم اصل ماجرا در کنترلِ فعالیتهای دانشجویی است. این شرایط جو دانشگاهها را در سالهای اخیر به یک محیط آموزشی بسیار خشک بدل ساخته و دانشجویان اغلب برای کسب رتبههای بالای آموزشی در رقابت بهاصلاح علمی گرفتارند. این شرایط به اندازهای است که برخی اساتید نیز از تبدیل شدن جو دانشگاهها به جو دبیرستانی و باقی ماندن دانشجویان در کسوت یک دانشآموز گلایه میکنند.
در هفتهنامهی انجمن اسلامی دانشگاه شریف، به قلم مهدخت ارشدی، مقالهای خواندم که در بخشی از آن آمده: «شاید بتوان گفت دوران دانشجویى فرصتى بى بدیل و نو براى طرح چراها و تلاش براى یافتن چگونگى هاست. چراهایى که با بدست آوردن “شناخت” شکل میگیرند. دوران دانشجویى فصل رویش تفکر و زیستن با دغدغههایى اصیلتر در افقهاى نو است و بدون اغراق باید بگویم براى بسیارى در دانشگاه، این دوران آغاز تولدى دوباره بوده است. … نقش اصلى دانشجو را باید در تمدن سازى دانست. در نگاه عمیق و در پویایى و فریاد عدالتخواهانهاش، در صراحت بیانش براى اصلاح جامعه و در ذهن خلاق و مبتکرش.»
از این حرفها که نقش اصلی دانشجو تمدن سازی است و صراحتِ بیان برای اصلاح که معلوم نیست منظور چیست که بگذریم، خانم ارشدی که در انتهای مقاله فهمیدم دانشآموختهی دکتری سال ۳۹ هستند، اگر بدون وقفه ادامهی تحصیل داده باشد، حتما ورودی سالهای آغازین دههی ۰۸ در مقطع کارشناسی بوده است. در آن زمانی که سنوات کارشناسی دانشجویان روزانه تا ۷ سال یعنی ۴۱ترم بود. در آن دوره بود که بسیاری از دانشجویان برای یافتن چگونگیها از روز اول ورود به دانشگاه در تشکلهای دانشجویی چپ و مبارز کسب شناخت میکردند و چالشهای خطی میان گروههای دانشجویی جنبش دانشجویی را ارتقا میبخشیدند. امروزه که سنوات کارشناسی به ۸ ترم کاهشیافتهاست و معدل در استخدام و ورود به سطوح بعدی ملاک عمدهای شده، دانشجویان از روز اول ورود به دانشگاه، در تلاش برای کسب نمرات بالا برای معدلهای درجهی A هستند و زود درسها را پاس میکنند تا فارغ التحصیل شوند و درگیر هزینههای دانشگاهی نباشند. در این شرایط نباید به دانشجویان جدید الورود تلنگر بزنیم که از یک دانش آموز به دانشجو تبدیل شوند، در این برههی زمانی باید به حاکمیت اولتیماتوم دهیم که با این روش دانشگاهها از علم تهی خواهند شد و با متحد کردن جنبش دانشجویی به جای اعتراض به شرایط سنوات و کوتاه آمدن برابر وعدههای بینتیجهی مسئولین برای زندهنگهداشتن پایگاه علمی کشور، تجمع و راهیماییهای سراسری ترتیب دهیم، مقاله بنوسیم و بذر امکانِ و ضرورت تغیرِ رادیکال و اساسی در وضع موجود را در میان دانشجویان منتشر کنیم.
چرا اعتراضات سه روزهی دانشجویان دانشگاه شریف که شعار میدادند «خواسته اجابت نشه/شریف قیامت میشه» با وجودی که خواستهی آنها لغو بی قید و شرط سنوات ظالمانه بود، اجابت نشد اما قیامت هم نشد؟! تنها چیزی که از طرف شورای صنفی اعلام شد این بود که نتیجهی مذاکرات دادن وام به دانشجویان سنواتی است و دانشجویان فارغ التحصیل قبل از سال ۳۹ از قوانین سنوات معاف هستند. آیا این نوع برخورد با مسئله از سوی مسئولین و نمایندگان آنها دامن زدن به تفرقه در بدنهی دانشجویی و سازشکاری در برابر حکومت نیست؟ آیا پرداخت وام، بار هزینههای مالی را از دوش دانشجویان بر میدارد یا آنها را مقروض میکند؟ میدانیم که در سالهای اخیر عدم بازپرداخت وام، دانشجویان را از بُعد قضایی درگیر میسازد، زیرا صندوق رفاه دانشجویان با بانک مرکزی وارد تعاملاتی شدهاست که دانشجویان بدهکار به صندوق رفاه را بهمثابه بدهکار بانکی قلمداد میکند.
اعتراضات سه روزهی دانشجویان دانشگاه شریف و اعتراضات دیگر دانشجویان که اخبار آنها در رسانههای دولتی نیز منعکس شد، گمان دیگری در ذهن افرادی چون من شکل میدهد. این اعتراضات که نشان حرکتهای صنفی دانشجویی را با خود یدک میکشیدند، بسیار کنترل شده بود و به غیر از روز دوم در دانشگاه شریف که دانشجویان به صورت خودجوش تا خیابان مقابل دانشگاه نیز آمدند، نمایشی برای دولت وقت به راه انداخت تا به اذهان عمومی القا کند که جنبش دانشجویی به قوتِ خود باقی است و دولت «تدبیر و امید» برای اعتراضات دانشجویی گوش شنوا دارد. دیگر از ستاره دارشدن و غیره خبری نیست. ببینید که ما اجازه میدهیم دانشجویان پلاکارد به دست به اعتراض بزنند و قوانین حقوق بشر جهانی در ایران حکم فرماست. دانشجویان اصلاح طلب پیرو خط رفرمیستی نیز از این جو بهره خواهند برد و صدای اصلاحات آنها جهان را پر خواهد کرد، همانطور که در غرفههای استقبال از دانشجویان جدیدالورود از نمادهای اصلاحطلبی به وفور استفاده شد. سوال این است اصلاحات شرایط موجود را در چه جهتی اصلاح میکند؟ آیا خط اصلاح طلب با پولی شدن با خصوصی سازی و اقدامات سرمایهداری نئولیبرالیستی همراه نیست؟ آیا خط اصلاحطلب قوانین شریعت را که در جهت زدودن علم و رواج خرافه است قبول ندارد؟ اقدامات اصلاحطلبان در بهترین حالت، دانشگاهها را در جهت تبدیل شدن به پردیسهای خودگردان هدایت میکند تا طبق روند و قانون یک نظامِ طبقاتی و پُر از تبعیض، فراگیری علم و فناوری به طبقات بالای جامعه محدود شود و سایر افراد جامعه به ذخیرهی آزاد نیروی کار بدل شده و سودآوری صاحبان کسب و کار را تأمین کنند.
اگر برای دگرگونی ساختار امروز که بر نظام آموزش حکم فرماست تلاش نکنیم، اگر برای زندهنگهداشتن دانشگاههایی ضدخرافه و بهعنوان سنگرِ مبارزاتی گام برنداریم، اگر جنبش دانشجویی سیاسی و رادیکال در مخالفت با کلیتِ نظام و با افق رسیدن به یک جامعهی انقلابی به راه نیندازیم، هر کاری هم کنیم نهایتا در جهت سیاستها و منافعِ این جناح و آن جناح حکومتی خواهد بود و تقویتِ سلطهِ ارتجاع. جنبش دانشجویی در اتحاد با جنبشهای مردمی خواهد توانست نه تنها بدنهی دانشجویی را رها سازد که در راه رهایی بشریت گام بردارد. 
به نقل از آتش ۶۰ – آبان ۹۵
atash1917@gmail.com
n-atash.blogspot.com