چهارشنبه سرخ در تورنتو!

چهارشنبه سرخ  در تورنتو!

عاشورایی که تف سربالا شد و بر صورت حکومت اسلامی نشست!

ebrahimi1917@gmail.com

این بار دوم است که جمهوری اسلامی در تورنتو نمایش سینه زنی عاشورا راه میاندازد. بار اول قسر در رفت چون امنیتیهای حکومت طوری زیرزمینی کار کرده بودند که کسی خبردار نشود. بار دوم اما مشت محکمی تحویل گرفت. این بار هم اگر چه خبر دیر درز کرد اما نیروهای چپ و کمونیست فورا دست به کار شدند و در فاصله کوتاهی تظاهراتی محکم و کوبنده سازمان دادند که با استقبال مخالفین مواجه شد و توانستند مراسم سینه زنی حکومت اسلامی در روز چهارشنبه ۱۲ اکتبر را به صحنه شورانگیزی بر ضد خود حکومت تبدیل کنند. توانستند نعره های لمپن – مداحان اسلامی را در میان هلهله شادی و کل زدنها و موزیکهای شاد و فریاد “تروریست اسلامی بیرون بیرون” و “سرنگون باد جمهوری اسلامی” خفه کنند. این روز در تقویم مبارزه با تاکتیکهای حکومت اسلامی در خارج روزی فراموش نشدنی خواهد بود.

چهارشنبه ۱۲ اکتبر فقط یک روز – البته روزی شکوهمند – در تقویم مبارزه علیه جمهوری اسلامی در خارج بود اما پس لرزه های اعتراض چهارشنبه همچنان ادامه دارد. از یکطرف وزارت اطلاعات دارد بررسی میکند که از کجا و چگونه خورده است؛ مشغول شمردن تلفات سیاسی اش و بررسی تاکتیکهای بعدیش است و در کنار آن کاسه لیسان اصلاح طلبش در خارج مشغول موعظه در باره مکراسی و آزادی بیان و عدم خشونت هستند! و از طرف دیگر همان کمونیستهایی که زمین زیر پای حکومت اسلامی در تورنتو را داغ کردند دارند برای مقابله حتی قدرتمندتر با دست درازی سیاسی و امنیتی حکومت در خارج نقشه بعدیشان را میریزند.

در رابطه با این اتفاق میتوان و لازم است سئوالات و محورهای مهمی را طرح و درباره شان روشنگری کرد. در این فرصت کوتاه فقط به تعدادی از آنها مختصرا میپردازیم.

عاشورای حکومتی اما خجالتی!

آیا جالب توجه نیست که آژانسهای حکومت اسلامی در خارج دسته سینه زنی راه میاندازند اما سراپا حواسشان جمع است که مبادا عکسی از سرقصابان اسلامی  مثل خمینی یا خامنه ای در صف دیده شود. دلایلش روشن است. اولا، سران شناخته شده ای از حکومت اسلامی از جمله شخص ولی فقیه به عنوان آمرین ترور میکونوس تحت تعقیب هستند. ثانیا، طراحان وزارت اطلاعات به خوبی واقفند که خمینی و سران حکومت اسلامی مثل خود ایران در میان اکثریت عظیم ایرانیان خارج از کشور منفورند. خوب میدانند که عکس این جلادان میتواند مهاجرین و پناهجویان ایرانی زخم خورده از حکومت اسلامی را برای اعتراض به خیابان بیاورد. اینکه چهره این رهبران منفور در عاشورایشان آفتابی نمیشود فقط و فقط از ترس مخالفین است. این یک پنهانکاری تاکتیکی است.

اما جالبتر این که چند عکس ماندلا در صف این مراسم دیده میشد که با یک نقل قول احتمالا قلابی از او مردم را مطلع میکرد که نلسون ماندلا بعد از بیست سال زندان میخواسته تسلیم حکومت آپارتاید شود که یکباره یاد امام حسین او را از این کار بازداشته است! بگذریم از این حقیقت که از آخوند آنهم وقتی قدرت سیاسی در دستش است هر حقه ای قابل تصور است اما اینجا این تصویر ماندلا به جای خود آیت الله های اسلامی هدفش مهندسی چهره ای ماندلایی از جنبشی سراپا خشونت و جنایت است.

چهره ای بی آزار از جنبشی آدمخوار:

در سال گذشته به “یمن” توحش داعش (شاخه سنی جنبش اسلامی) جهان از ظرفیت حیرت انگیز جنایتگری جنبش اسلامی بیشتر خبر دار شده است. تروریستهای اسلامی حاکم در ایران این وضع را مناسب دیده اند تا چهره ای بی آزار از شاخه شیعی اسلام سیاسی نمایش دهند. خبرها نشان میدهد که در کشورهایی مزدوران جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عاشورا گل سفید به مردم هدیه میدادند!

نباید گذاشت این شیادی اسلامی حتی ذره ای مردم شریف جهان را فریب دهد. اعتراض قدرتمند تورنتو گوشها را تیزتر کرده است و باید به مردم نشان داد که پشت حقه بازی گل سفید، هیولایی قرار دارد که بنیانگذار خونخوارش در هنگام حیات دست ده البغدادی را از پشت می بست. آیت اللهی که سالها قبل از داعش فقط در دو بار قتل عام به حیات هزاران زندانی سیاسی در بند پایان داد!

رقابت میان دو شاخه جبنش اسلامی، فرجه ای برای جمهوری اسلامی

اینجا جای بحث مفصل در باره نقش تقابل و رقابت منطقه ای میان روسیه و آمریکا و دو شاخه شیعی و سنی جنبش اسلامی در جهان به رهبری جمهوری اسلامی و عربستان سعودی نیست که زنجیر باندهای تا دندان مسلحشان را پاره کرده و به جان مردم منطقه مخصوصا سوریه و عراق انداخته اند. اما روشن است که مخصوصا از مقطعی که روسیه و آمریکا با داعش شاخ به شاخ شده اند، از وقتی که شاخه شیعی تروریسم اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی در ائتلاف علیه داعش جا گرفته است، جمهوری اسلامی فرجه را برای گستردن دست و پایش در غرب بازتر دیده است و دارد به هر شکل ممکن استفاده میکند. تلاش برای باز کردن سفارت در کانادا در کنار گسترش فعالیتهای باصطلاح فرهنگی و ظاهرا مذهبی شیعی فقط گوشه ای از این تقلاهاست.

خارج کشور ادامه و بخشی از داخل کشور!

جمهوری اسلامی در داخل منفور است. به هر طرف نگاه میکند با نفرت و اعتراض روبروست. میلیونها کارگر را به خاک سیاه نشانده است اما حتی یک روز از عمر ننگینش را هم نمیتواند بدون اعتصابات و اعتراضات کارگری بسر ببرد. رهبران چپ وسوسیالیست کارگری حتی زندانهای حکومت ضد کارگر را به صحنه جدال با طبقه سرمایه دار حاکم تبدیل کرده اند. جامعه ای که قرار بود اسلامی شود و زنانش در قفس حجاب خفه شوند و جوانانش سربازان گمنام امام زمان شوند  به بزرگترین منبع تمسخر خرافات اسلامی و صحنه تقابل هر روزه میلیونها زن و جوان با  لشکر امر به معروف و نهی از منکر تبدیل شده است. اعدامهای گسترده که قرار بود جامعه را به خفقان بکشد زمینه ای برای جبنش علیه اعدام شده است. آیت الله های ریز و درشت از ترس فردایشان دزدیها و جنایات همدیگر را افشا میکنند.

تعداد ایرانیان خارج از کشور با جمعیت کشورهایی مثل دانمارک یا نروژ برابری میکند. گرایش سیاسی چنین  جمعیتی و به تبع آن نوع تحرک سیاسیش یک فاکتور مهم در موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی است. هر چه تعداد بیشتری از این جمعیت در صف مخالفین رادیکال جمهوری اسلامی قرار گیرند همانقدر تحرک دیپلماتیک حکومت اسلامی برای مشروعیت بخشی به حکومت جنایتکارش در جهان سخت تر خواهد.

حکومت منزوی در جهان در مقابل جامعه ای که هر لحظه در حال انفجار است صدمه پذیرتر و شکننده تر خواهد بود. حکومت اسلامی از این حقیقت سیاسی نگران است و به همین دلیل سفارتهایش را به مرکز سازماندهی مقابله با اپوزیسیون سرنگونی طلب بویژه نیروهای چپ و کمونیست تبدیل کرده است.

فعالیت کمونیستها در خارج ادامه و بخشی از تحرک اعتراضی رادیکال در داخل است و همچنین فعالیت حکومت اسلامی برای خنثی کردن آن ادامه سرکوب سیاسی در داخل است. زمانی در خارج ترور در دستورش بود. امروز دستش بند است و فعلا انواع فعالیتهای جاسوسی و تطمیع و فریبکاری ناسیونالیستی تحت عنوان اشاعه فرهنگ و زبان فارسی و هویت ایرنی و غیره از جمله خیمه شب بازی سالانه عاشورا بدون رنگ و نشانه ای از خود این حکومت منفور در دستور کارش است.

تبلیغات اصلاح طلبان همیشه در صحنه خارج نشین

از زلزله ۱۲ اکتبر یک هفته گذشته است. اما پس لرزه هایش تمام نمیشود. هنوز حکومیتها و لابیستهای کاسه لیسش مشغول مرمت عمارتی هستند که در چهارشنبه سرخ تورنتو برسرشان خراب شد. هنوز مشغول بازیابی اعتماد از دست رفته شان هستند. هنوز تقلا میکنند تا سینه زنان مزدورشان در خارج را توجیه کنند که انشاء الله گربه است.

و جالب است که دقیقا همان صفی که یک بار دور و بر عبای رفسنجانی سردار سازندگی پلکیده بودند؛ یک بار انگشت به دهان منتظر شده بودند خاتمی در دنیا دیالوگ تمدنها راه بیاندازد؛ بار دیگر در قیام ۸۸ حتی در خارج التماس میکردند در صف تظاهراتها از شعار “تفرقه افکنانه” (!) “مرگ بر جمهوری اسلامی” اجتناب شود، و بالاخر برای انتخاب رئیس جمهور “تدبیر و امید” خود را به پای صندوقهای خارج از کشور رسانده بودند این بار هم همانها در ارکستر حمله به کمونیستها زیر یک خیمه جمع شده اند.

حتما شما هم با این طیف آشنا هستید: اصلاح طلبان مشهور ملی – اسلامی، دست اندرکاران قتل عامهای دهه شصت که الان  در بی بی سی و صدای آمریکا برای مردم ایران آموزش دمکراسی میدهند، اکثریتها و توده ای های همیشه در صحنه و  …

در این فرصت کوتاه فقط به چند مورد از حقه های تبلیغاتی این جمع دست به سینه اشاره میکنم که حتما لازم است بعدا مفصلتر در باره شان صحبت کنیم:

فقط عزاداری است، ربطی به حکومت اسلامی ندارد!

اولین تاکتیک تبلیغاتی این طیف انکار است. انکار ربطه این مراسمها با حکومت اسلامی.

اولا، این ادعا جبونی حکومت اسلامی را نشان میدهد. به خاطر بیاورید این همان حکومتی است که قرار بود پرچم خونین اسلام را در در خود واشنگتن به اهتزاز در بیاورد. الان به وضعی افتاده است که جرئت نمیکند زیر بیرق حکومت خودش آفتابی شود. از ترس کی؟ از ترس همین نیرویی که نگذاشت لقمه چرکینش در ۱۲ اکتبر براحتی از گلویش پایین برود.

ثانیا، ادعایی بسیار مضحک و بی پایه است.  به این دلایل،

  1. معلوم نیست اگر حکومت اسلامی پشت این مضحکه سیاسی نیست چرا حداقل به خاطر مزدوران خارج کشوریش هم که شده رسما وابستگی سینه زنیهای سازمانیافته در خارج را تکذیب نمیکند؟
  2. از طرف دیگر چرا خود پادوهای خارج کشوری حکومت اسلامی که این مراسم را سازمان میدهند رسما و علنا تکذیب نمیکنند و روشن نمیکنند که دمشان به بیت خامنه ای وصل نیست؟
  3. چرا اصلا با چراغ خاموش حرکت میکنند؟ چرا اسم و رسم و مشخصات سازمان پشت سر این شعبده بازی سیاسی را رسما و علنا در رسانه ها اعلام نمیکنند؟
  4. در باره تبلیغ و حمایت از این مراسم سیاسی در سایتهایی که که همان سطر اولشان نشان میدهد که سرشان در آخور خامنه ای و وزارت اطلاعتش است چه جوابی دارند؟

                      به عنوان دو مثال:

تبلیغ فراخوان در “سایت شیعه نیوز:

            “جامعه شیعیان تورنتو در کانادا به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و عاشورا، همانند سال‌های گذشته با به همراه داشتن پرچم‌های سرخ و سبز یاحسین، اقدام به برگزاری مراسم عزاداری حسینی و مجلس روضه در فضای باز می‌کنند. نخستین مجلس عزاداری روز یکشنبه ۹ اکتبر ۲۰۱۶ در ساعت ۱۱ صبح در پارک کویین برپا می‌شود. مجلس دوم نیز روز چهارشنبه ۱۲ اکتبر ، مصادف با روز عاشورا، در ساعت ۹:۳۰ صبح در میدان مل لاستمن برگزار خواهد شد.”

واکنش سایت “لبیک یا حسین” که خشم و نفرتش از  حرکت معترضین را به اعتراض سال ۱۳۸۸ تشبیه کرده است:

“این تصاویر یاد آور عاشورای سال ۸۸ در تهران است که جمعی از یزیدیان دوران با حمایت اربابان غربی خود به اغتشاش و آتش زدن هیات های عزاداری پرداختند”

چه یادآوری خالصانه وصادقانه ای! این همه صداقت از هفت خطهای اسلامی واقعا که تعجب آور است. این یادآوری جدا از اینکه نشانه ای از رابطه جمهوری اسلامی با عاشورای تورنتو است اما در عین حال این را نشان میدهد که چهارشنبه سرخ آنقدر کوبنده بود که کابوس ۸۸ را به یادشان آورده است.

  1. و بالاخره تا آنجا که به کانادا مربوط است مزدور رسمی حکومت اسلامی حمید محمدی در مقام رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در کانادا (سفارتی که فعلا به رحمت ایزدی پیوسته است) مدتی پیش در گفتگویی با وبسایت “اداره کل امور فرهنگی ایرانیان خارج از کشور” از برنامه های وسیع سفارت خبر داده بود که “برگذاری مناسبتهای دینی مثل ایام محرم و نوروز (؟!) یکی از آنها بود.

آزادی بیان، آزادی مذهبی!

دومین دغلکاری مزدوران اسلامی درخارج بازی با آزادی است. میگویند آزادی بیان وآزادی مذهبی امت اسلام زیر پا گذاشته شده است! این ادعا از فرط مضحک بودن به شدت تهوع آور است. آزادی بیان مقوله ای مربوط به اپوزیسیون و حق اعتراض مخالفین در مقابل حکومتها است. ربطی به آزادی حکومتهای مستبد و مرتجع و دار دسته شان ندارد. فعالیتهای حکومت اسلامی در خارج بخشی از تاکتیکها و ابزارهای سیاسی تداوم حیات حکومی است که از پوزه اش خون می چکد. به این حکومت و فعالینش در خارج باید پوزه بند زد. مبارزه و در هم کوبیدن فعالیتهای این حکومت بخشی از هر فعالیت آزادیخواهانه است.

آزادی مراسم مذهبی چه میشود؟ روشن است چه میشود. حتی اگر فرض کنیم که این بازی سیاسی و حکومتی فقط مراسم مذهبی بود که نبود، خوب در این صورت عده ای خرافات زده دسته ماتم وعزا راه انداخته اند و عده ای دیگر هم که ازماتم وعزای سازمانیافته حکومت اسلامی فرار کرده اند در مقابلش کارناوال شادی راه انداخته اند. آزادی بیان در مقابل آزادی بیان.

اما چه کسی نمیداند که جنبش اسلامی و  در راسش متولیان شاخه سنی آن در عربستان از یکطرف و متولیان شاخه شیعی اش در ایران از طرف دیگر سالهاست از پنجره آزادی مذهبی در غرب وارد شده اند و  دارند دستور سیاسی خود در این جوامع را پیش میبرند.

جنبش اسلامی بیشتر از هر جریانی توانسته است گند وکثافتش را در منفذهایی که تئوری ارتجاعی نسبیت فرهنگی و مولتی کالچرالیسم بوجود آورده است وارد کند. این همه مسجد و امام جمعه و مدرسه دینی در خارج به نام احترام به عقاید و مذاهب دارند از مالیات مردم کمک میگیرند و شبانه روز به نام خدمات فرهنگی و مذهبی در میان “جامعه مسلمانان” خرافه اشاعه میدهند و تروریست اسلامی تربیت میکنند.

خشونت بد است، خشونت نکنید!

و بالاخره ایستادن زیر پرچم “عدم خشونت” از طرف این طیف واقعا تماشایی است.

میدانیم که زیر بغل حکومت اسلامی پرونده سنگینی از دو قتل عام زندانیان سیاسی، هزاران قتل زیر شکنجه، صدها ترور سیاسی در داخل و خارج، ترور و سرکوب سازمانیافته رهبران و فعالین و اعتراضات کارگری، هزاران اعدام و سنگسار و دست و پا بریدن، خشونت سازمانیافته علیه زنان یعنی نیمی از جمعیت آن جامعه، آزار سیستماتیک باورمندان به مذاهب دیگر یا آته ئیستها، سازماندادن خشن ترین سازمانهای تروریستی اسلامی در جهان قرار دارد.

با توجه به همه اینها، چگونه عده ای به خودشان اجازه میدهند اعتراض در مقابل این حکومت را “خشونت” بنامند! مساله این نیست که اینها از درجه خشونتگری حکومت اسلامی بی خبرند. نه خیر. اینها بخش خارج کشوری همان حکومتند که مرزهای وقاحت را پشت سر گذاشته اند. حتما وقاحت هم درجه بندی دارد و تردید نباید داشت که کاسه لیسان سیاسی حکومت اسلامی در خارج در این زمینه نمره بسیار بالایی  دارند.

در مقابل این خدمتکاران یکی از خشن ترین و خونین ترین حکومتهای تاریخ جهان باید گفت که به نفعتان است هر چه زودتر این شغل کثیف را رها کنید. در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، آنگاه که مردم جهان از زبان خود سران حکومت اسلامی لیست خشونتهایشان علیه بشریت را خواهند شنید شما اگر شرمی داشته باشید باید در همین خارج کشور برای همیشه سرافکنده به حیات ننگینتان ادامه دهید. به خودتان بیایید و بقیه عمرتان از این همه پستی و رذالت فاصله بگیرید.

۲۸ مهر ۱۳۹۵ – ۱۹ اکتبر ۲۰۱۶