آی … رفیق / ابراهیم حیدری

آی … رفیق .
و ما هنوز بر دیوار بلند تزهایمان قلم می سائیم
کجای این جهان بە نظارە ایستادەایم
آنها ، آهن در آهن ضرب میکنند و
دلار ، دلار می اندوزند
و جهان را تقسیم میکنند …
وهر دم هزاران ، هزار انسان را منها میکنند .
آی …رفیق .
آرزوهایمان را کوچک کردەاند ، خرد کردەاند …
راضی بە لقمە نانی ، بە جان کندنی
بە کاری سخت و جانفرسا ، بە اندک مزدی
بە یافتن کارتنی ، بە خوابی ، آلونکی بە سر پناهی …
با توام آی رفیق …
کودکان بە امید صدای پای زندگی
گوش فراخ بر ساحل دریا می سایند !!
آوارگان ، میلەها و مرزها را بر می کنند ، در هم می شکنند
بە یافتن جان پناهی ، دور از هراس جنگ و مرگ و خون …
آی … رفیق ، کجایی ، کجا
کە بی هیچ شرمی و دغدغەای کە نە بە پنهانی
چشم در چشم جهان
تاجران ، خرد دخترکان را چون کالایی ، بە بازار شهوت

پول پرستان میفروشند …
زندە ، زندە ، تیغ بر قلب و کلیە … می نهند
بە سوگند سقراط بە بازار طبابت میفروشند !!
جهان را ویران کردەاند ، ویران …
مرگ هر دم رکورد میزند … مرز می شکند
واژەی دیگر باید برای بیان خشونت جهان جست
وقتی خشونت انسان را تعریف میکند
انسان بودن بی معناترین واژە است …
جهالت ،خرافات … بە دانشگاە بماند !
بر کرسی استادی بە تدریس آمدە است !!
کارگران ، کار مزدی کە نە
مزد را در کوچەهای ، ماە و سال بە بی مزدی
بە اعتصاب آمدەاند .
آی رفیق ..
و ما هنوز بر دیوار بلند تزهایمان قلم می سائیم …
*خورشید را بجنبانید ، رفقا
*سوسیالیسم را پراکتیک کنید ، رفقا
ابراهیم حیدری .
*این دو جملە از رفیق ( فواد مصطفی سلطانی ) رهبر جانباختە جنبش کمونیستی ایران است .