پدیده بیکاری و ضرورت مبارزه طبقاتی و سراسری کارگران

بیکاری، بسانِ دهها ناهنجاری دیگرِ مناسبات سرمایه‌داری، همزاد ضروری و جدایی ناپذیر این مناسبات است. بیکاری، با سرمایه داری پدیدار شد، با آن به لشکری عظیم تبدیل گردید و با پایان یابی این مناسبات نیز پایان می یابد. ماتریالیسم تاریخی، دیالکتیک چنین فراشدی است. مناسبات سرمایه داری از آغاز پیدایش، «جمعیت مازادی» را آفرید و این نیرو، نیمه دوم نیروی کار شاغل شد، نیمه‌ی دومی که همزاد نیمه‌ی دیگر طبقاتی خود، گویی تناسخ نیمه دیگر بود و نیمه دیگر، تناسخ نیمه دوم، در نوسان و جا به جای هم. بیکاری جهانی با اوج گیری بحران اقتصادی سرمایه جهانی با روندی فزاینده در سال ۲۰۰۸، اوج بیتشری گرفت. رقابت گرگان در مناسبات سرمایه‌داری، برای دستیابی به سود بیشتر، هدف این شیوه تولید است. رقابت و گرایش به سود‌افزایی،‌ ریشه و سرچشمه بیکاری است. در این شیوه‌ی کالا سازی آدمی، رقبا، یکدیگر را می‌درند، درنده‌ترها، بازار را اشغال می‌کنند و تا برهه ای دیگر، جان به در می‌برند. بحران کنونی در ایران،‌ به درجه ای رسیده است که بورژوازی و حکومت‌اش، برای فروش کالاهای دچار رکود، به اجبار و استبداد، مزدها را کاهش داده و به بیان مارکس، ارزش نیروی کار را کاهش داده، بیکاری و شدت کار را افزایش داده و به اینگونه در مجموع، باشدت بخشی به درجه بهره کشی، سود سرمایه داران افزایش می یابد. مارکس در اقتصاد سیاسی، این پدیده را استدلال کرده است.(۱)

کارگران در این روند، از درون کوچی، در جستجوی فروش نیروی کار خویش برون کوچ می‌شوند. صادرات و واردات نیروی کار بیش از پیش در شمار میلیونی در میدان‌های سرمایه سرگردان می مانند.

نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه (میس) در سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۴ خورشیدی، در گزارشی پژوهشی در باره بحران بیکاری در ایران نوشت: «بحران بیکاری ۴۰ درصدی در ایران که ۲۸ میلیون را شامل می‌شود، جمعیت کل کشور را به طور نسبی دچار فقر اقتصادی کرده‌است.»(۲)

در حالیکه دولت سرمایه، به دروغ در همین سال، نرخ بیکاری را در ایران نزدیک به ۱۲ درصد اعلام کرده بود.

اقتصاد دانان حکومتی، برآورد می کنند که  برای کنترل بیکاری دولت باید سالانه بیشتر از یک میلیون شغل ایجاد کند در حالی که در سال‌های اخیر، با دستکاری آمار و بزرگنمایی آن، نتوانسته به طور میانگین برای بیشتر از ۵۵۰ هزار نفر روی کاغذ، شغل ایجاد کنند.

علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مقام امنیتی حکومت سرمایه، میانه‌های خرداد ماه ۱۳۹۴ در  نمایش «همایش بین‌المللی مهارت آموزی و اشتغال» گفت: هم اکنون ۴۰ درصد از بیکاران کشور دانش‌آموخته دانشگاه هستند… با فارغ‌التحصیلی حدود چهار میلیون دانشجو از دانشگاه‌های کشور، تعداد فارغ التحصیلان بیکار در آینده افزایش می‌یابد.(۳)

علی ربیعی، عنصر منفور امنیتی، هرکارگر بیکار که تنها یکساعت در هفته ی پیش از آمارگیری، کاری داشته، را در شمار بیکاران نمی داند. وی در پاسخ به خبرگزاری خود (ایلنا)، مبنی بر اینکه «آیا می توان تعریف بحث برانگیز اشتغال و بیکاری را اصلاح کرد و یک نوع تعریف بومی قابل لمس برای جامعه درباره شاغل و یا بیکار دانستن افراد ارائه کرد؟» می گوید:

 «من نمی گویم تعریف یک ساعت کار در هفته برای شاغل دانستن افراد قابل قبول است … تعریفی که فعلا استفاده می شود تعریف سازمان جهانی کار است. … من نمی گویم این تعریف قابل قبول است، اما این تعریف برای کدام جامعه است؟» مقام امنیتی سرمایه در پست وزیر کار، آسمان و ریسمان می بافد تا تعریف شاغل در ایران را با تعریف سازمان جهانی کار (سرمایه) یکی بداند. تعریف بیکار بنا سازمان جهانی کار، به سان ارگان سرمایه جهانی، هرچند به سود سرمایه بنا شده و کاربرد می‌یابد، بیکار کسی است که از بیمه بیکاری، از پوشش قانون کار، از گزینه ها و نهادهایی برای کاریابی و آموزش  و از دست کم‌هایی برخوردار است. اما بیکاران علی ربیعی از چه پشتوانه  و نهادی برخوردارند! جز مرگ و شلاق؟!

 زنان و بیکاری

شرایط زنان در بازار کار و در جامعه‌ی سرمایه‌ و مذهب‌اش بیش از همه غمبارتر است. از سویی مناسبات سرمایه‌داری به نیروی ارزان کار زنان به ویژه در بخش‌های خدماتی نیازمندتر است و از سوی دیگر اخلاقِ ضدِ ارزش‌های انسانیِ دینی و بینشی حکومت سرمایه در ایران، با حضور زنان و به رسمیت شناختن زن به سان بشر تا چه رسد به انسان نوعی، در تضاد است. به گونه‌ای که میان حضور زنان در بیرون خانه و یا به پستوی خانه نشانیدن زنان جدالی سخت در میان است. در ایران، تا سال ۱۳۸۴ گزارش اشتغال را بر اساس اشتغال ۲ روز در هفته ارائه داده می شد. اما از آن سال به بعد تا کنون، دو روز در هفته به یک ساعت در هفته کاهش داده شد.(۴)  مرکز آمار در پشتیبانی از فریبکاری‌های رژیم، در توجیه  گزینه‌ی یکساعت کار در هفته، مشاغلی مانند وکالت و پزشکی را نمونه می‌آورد. و برآن است که  یک ساعت کار پزشکی یا وکالت می‌تواند پاسخگوی نیازهای یک ماهه زندگی باشد. توجیه گران چنین شعبده‌ای، خوب می‌دانند که چند درصد از بیکاران جامعه می‌توانند با یکساعت کار در هفته، گذران زندگی یا یک وعده‌ی غذای بخور و نمیر خود را فراهم آورند!

آمارهای رسمی، نشان می‌دهند که جویندگان کار، افزون بر ۹۰ درصد زنان جویای کار افزون بر ۱۸ ماه در جستجوی کار بوده اند، این رقم برای مردان، افزون بر ۵۵ درصد گزارش شده است. با نگاهی ساده به این نمودار دولتی، آشکار می‌شود که ۵۴ در صد از زنان بیکار دارای مدرک لیسانس و فوق لیسانس بیش از ۱۸ ماه در جستجوی کار بوده‌اند. این رقم برای مردان دارای مدرک لیسانس و فوق لیسانس، نزدیک به ۴ و نیم درصد بوده است. بیکاری بالای ۱۸ ماه، برای مردان دارای مدرک دیپلم ۴۰ درصد گزارش شده است. همچنین نرخ بیکاری جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله، پیوسته از سال ۱۳۸۱ به بعد روندی فزاینده داشته و برای زنان به ۵۰ درصد نزدیک می شود و برای مردان بین ۲۵ تا ۳۰ درصد در نوسان بوده است. نمودار شاخص تفکیک جنسیتی شغل ها نیز بیانگر آن است که  در بازار کار ایران، شغل‌ها با مهارت شاغلین همخوانی نداشته اند.

اینکه زنان آیا باید در خانه بمانند و کاملن با جداسازی جنسیتی در تمامی شئون زندگی ستم دوگانه‌ای را برآنان آوار کرد، برسر و رویشان به فتوای روحانیت، اسید پاشید و سیاه پوششان نمود و یا هچنان نیمه بشرشان انگاشت و به سان کالا و جزیی از دارایی مرد به شمارشان آورد، ولی در بازار کار به بهره کشی واداشته شوند، سرگیج مانده اند.

سهیلا جلودار زاده، همقطار جانی علیرضا محجوب، که از سوی رژیم برای سرکوب زنان کارگر«مسئول اتحادیه کارگران زن» نامیده می‌شود، روز دوشنبه ۱تیر ماه ۹۴ در پاسخ به پرسشی در باره شمار زنان شاغل می گوید: بر اساس آمارها تا چند سال قبل حدود ۳۰۰ هزار کارگر زن که تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی بودند در کشور مشغول بکار بودند اما هم‌اکنون تعداد آنها ۱۰۰ هزار نفر کاسته شده است…» این کارگزار رژیم اعتراف کرد: در بسیاری از موارد تا یک سوم حداقل قانون کار هم به بانوان پرداخت نمی‌شود.» سهیلا جلودارزاده، مشاور وزیر صنعت رژیم اعلام کرده بود «به‌رغم این‌که زنان ۶۴ درصد فارغ‌التحصیلان در سراسر ایران را تشکیل می‌دهند، اما تنها درصد ناچیزی از آنان مشغول کار می‌شوند.»(ایلنا ۱۳۹۴/۰۶/۰۲)

سال ۹۳، خبرگزاری مجاز حکومتی اعلام کرد که: «نرخ بیکاری زنان جوان در برخی از استانهای کشور بیش از ۶۰ درصد و این به معنای آن است که زنان جوان با بیکاری فزاینده ای مواجه هستند.»(۵)

در ایران، در تابستان ۱۳۹۵، بازاری همانند بازار برده فروشی برای نخستین بار، در «دلفان» لرستان برای زنان جویای کار در میدان شهربرپا شده است.

به گزارش بانک مرکزی ایران، در سال ۱۳۸۹، ۲۲٫۵ درصد از خانواده‌های ایران بدون فرد شاغل، ۵۵٫۴ درصد دارای ۱ فرد شاغل، ۱۷٫۲ درصد دو فرد شاغل و ۹٫۴ درصد دارای ۲ و بیشتر فرد شاغل بوده‌اند. در عین حال در سال ۱۳۹۰، هشتصد هزار فرصت شغلی از دست رفته که معادل ۱۸ میلیارد دلار تولید بوده ‌است. این روند بیکارسازی بازهم افزایش بیشتری می یابد. در سال ۱۳۹۳ درصد خانواده‌های بدون فرد شاغل به ۲۴٪ رسید که از این میان ۵۷ درصد یک نفر شاغل، ۱۵٫۵٪ دو نفر شاغل و ۳٫۵ دارای سه نفر شاغل و بیشتر بوده‌اند.(۶)

مسئول قیمت گذاری و خزانه داری «انجمن تولید کنندگان عفاف و حجاب» بنا به گزارش مشرق نیوز،

روز۵ تیرماه ۱۳۹۵ گفت: «متاسفانه یک ماه پیش شنیدم که تولید و طراحی و دوخت چادر مشکی در چین شروع شده و اگر این اقدام آزاد شود و علنی شود بیش از ۵۰۰ کارگاه تولید چادر در ایران با خطر ورشکستگی روبرو می‌شوند اگر فقط ۱۰ نیروی کار برای هر تولیدی درنظربگیریم یعنی ۵۰۰۰ نفر که خودتان می دانید اکثریت این نیروها زنان بی سرپرست و بدسرپرست هستند. بنابراین باید هر چه سریعتر نسبت به خودکفایی در زمینه تولید پارچه چادر مشکی در کشور اقدام کنیم تا از مرحله تولید پارچه تا تولید چادر مشکی در اختیار کشور خودمان باشد.»(۷)این تنها یکی از هزاران نشانه‌های سیاست «اقتصاد مقاومتی» سید علی خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی غنوده بر افزون بر ۹۰ میلیارد دلار از سرقت هستی جامعه.

 روزنامه حکومتی «تحلیل و گفتگو»، بیکاری در ایران،«علل و راه حل های رفع بیکاری وعوامل تشدیدکننده بیکاری در ایران» اینگونه جمعبندی می کند:

«الف- خروج سرمایه و ارز از کشور در خلال مبارزات اخیر و پس از آن و به‌ تبع آن کاهش سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، خاصه در نقاط شهری، و ناممکن بودن کاربرد سرمایه ثابت (عمرانی) بخش دولتی به‌دلیل نارسائی در تولید کارگاه‌های بزرگ صنعتی کشور و سقوط میزان تولیدات صنعتی به‌میزان ۲۰ درصد نسبت به شش ماهه اوّل سال ۱۳۵۷.

ب- تشدید تورم- افزایش دستمزدها و در نتیجه ازدیاد هزینه‌های سرمایه‌ئی و هزینه‌های تولیدی.

ج- وابستگی به‌مواد خام اولیّهٔ کشورهای خارجی و تشتت در امور بازرگانی خارجی کشور.

د- تغییر سیاست‌های ارزی و گمرکی کشور و تغییر در نحوه و روند مبادلات بازرگانی.

هـ – کاهش خدمات بانکی، توریستی، خدمات خانگی، حمل و نقل.

و- کاهش فعالیت‌های ساختمانی به‌دلیل وجود کارهای نیمه تمام ساختمانی و نامشخص بودن نحوهٔ مالکیت در بخش خصوصی.

ز- تراکم شدید نیروی کار در بخش‌های خدمات دولتی و بخش‌های کشاورزی و اختلاف ملکی بین مالکان و کشاورزان، در بعضی از مناطق کشور و راکد ماندن این اراضی در نقاط روستائی.

ح- عدم انطباق برخی از فعالیت‌ها با موازین اسلامی.

ط- فقدان تأسیسات و تسهیلات زیربنائی در بسیاری از نقاط روستائی کشور در زمینهٔ استقرار نیروی کار جدید و جلب آن‌ها.

ی- فشار شدید مقررات موجود بیمه‌های اجتماعی کارگران بر کارگاه‌های کوچک اشتغال‌زا و فقدان امکان پرداخت میزان بیست درصد سهم کارفرما توسط صاحبان این گونه کارگاه‌ها- به‌علت سوددهی کم آن در شرایط کنونی تولید).۸)

این تاریک‌خانه،‌ زبانحال نماینده سیاسی بورژوازی خصوصی حاشیه‌ای است که از سوی باند‌های رقیب در قدرت سهم بیشتری می‌خواهد. به آینگونه، بحران و شرایط حاکم بر بازار سرمایه را به گردن رقبا می‌افکند،‌اما مانند هر سرمایه‌دار فریب‌کاری، غافل از آن نیز نمی‌‌ماند که «افزایش دستمزدها را سبب ازدیاد هزینه‌های سرمایه‌ئی و هزینه‌های تولیدی و تورم» بنامد.

 رجانیوز، ارگان سپاه پاسداران و باند رقیب دولت، اعتراف می‌کند که: «سال ۹۴ با همه فراز و نشیب‌های اقتصادی‌اش به پایان رسید، اقتصاد همچنان در رکود است و از برجام و رفت و آمدهای هیات‌های غربی هم هنوز آبی برای اقتصاد کشور گرم نشده،‌ اکنون نقدینگی کشور به بیش از هزار تریلیون تومان رسیده، اما حتی بخشی از این نقدینگی به تولید تزریق نشده است. این در حالی است که رشد نقدینگی حدود ۲۷ درصد و رشد اقتصادی نزدیک به صفر است. »(۹)! شدت یابی دستگیری‌ فعالین جنبش کارگری و سرکوب بیکاران،‌ زنان و دستفروشان و معترضین به وضعیت موجود،‌ هیچ گشایشی در طناب دار برافراشته شده بر گردن حاکمیت و مناسبات‌اش را در چشم انداز ندارد. بحران‌های سیاسی و اقتصادی، جامعه را به واکنش و خیزش برمی‌انگیزانند.

 مبارزه با ریشه بیکاری در گروی سازمانیابی طبقاتی در ایران است. غلبه‌ بر فضای سیاست زدایی و غلبه بر بی اعتنایی به سیاست، چیرگی بر رعب و سرکوب و قتل‌های همه روزه‌ی حکومتی، روی‌کرد به سازمانیابی نوین طبقاتی و دربرگیرنده‌ی بخش‌های هرچه گسترده‌تر کارگران، دشوار، اما ناممکن نیست. طبقه کارگر اکنون پراکنده، باید برای خود شود، واز نهفته‌گی درخویش و در واکنش‌های جانفرسای روزمره و دفاعی بیرون جهد، به مفهوم واقعی خویش، یعنی به طبقه ساختار یابد، به سیاست روی آورد،‌ و گرنه همچنان در چنگ بورژوازی حاکم و حکومت و  مذهبش، اسیر خواهد ماند.

در ایران و نیز سراسر جهان، بحران بر جنبش کارگری سایه افکنده است، اما افق چندان تاریک نیست؛ بخش پیشرو پرولتاریای ایران، و نیز جهان، نه از اردوگاه های چین و روسیه الگو می گیرد، بلکه با تجربه های مبارزاتی کارگران در جهان، اما اینک با مغز خود می‌اندیشد، و با پاهای خویش بر میدان مبارزه طبقاتی گام ‌‌نهاده است.

رفقای کارگر

روی کرد به سازمانیابی، یک ضرورت حیاتی است- در شرایط کنونی، تجربه‌ها و ره‌یافت‌های تعیین کننده‌ و ارگانها و رسانه‌هایی از جمله حزب کمونیست ایران، تلویزیون حزب و کومه‌له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، رادیوها و ارگانهای تبلیغی و ترویجی و سازمانگرانه حزب کمونیست و کومه‌له‌، برآمده از مبارزه طبقاتی خستگی ناپذیر ومعتبر برخوردار از اعتبار و وفاداری به سود چنین روی‌کردی در دست و فراهم‌اند.

از جهان امروز،‌ارگان سیاسی حزب کمونیست ایران شماره ۳۶۱

منابع

۱) مارکس، کتاب کاپیتال مجلد یکم، ص ۴۶۷)

(۲ http://www.dw.com/fa-ir/

(۳ www.isna.ir/news/95031716342/

 (۴ http://donya-e-eqtesad.com/SiteKhan/75029

(۵ http://www.mashreghnews.ir/fa/news/594649

(۶ http://donya-e-eqtesad.com/SiteKhan/75029

 ( (۷http://www.eghtesadonline.com/fa/content/22575

(۸http://www.goftogoonews.com/pages/News-_-33102.aspx

(۱۳۹۳ جمعه ۲۱ شهریور)

 (۹http://www.rajanews.com/news/237352