جنایات سیستماتیک در حکومت اسلامی و شریعتی ایران، بی پایان است

جنایات سیستماتیک در حکومت اسلامی و شریعتی ایران، بی پایان است!!

چند روز پیش در منطقه “بمپور” در استان سیستان و بلوچستان مدیر یک مدرسه، یکی از دانش آموزان را بطور وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار میدهد، بطوریکه این کودک بی گناه از ناحیه سر و صورت و چشمش آسیب جدی می بیند و آنها مجبور می شوند که او را به بیمارستان منتقل و بستری کنند.

متقاعب آن رئیس آموزش و پرورش آن منطقه زیر نام احترام به «حرمت افکار عمومی» از منسبش استعفا میدهد و مدیر مدرسه که عامل این عمل جنایتکارانه بوده گویا “تعلیق” شده است. مدتی است که شلاق و کتک زدن کودکان محصل توسط معلمان و مدیران و شلاق زدن کارگران توسط اوباشان امنیتی و سپاه پاسداران و دستگیری و جلوگیری از پارتی و کلوب شبانه و رقص و پایکوبی جوانان دختر و پسر سرلوحه خیلی از روزنامه و اخبار جهان قرار گرفته است.

در اینجا مسئله استعفای رئیس آموزش و پرورش منطقه و تعلیق مدیر مدرسه “بمپور” مورد بحث نیست و آنچه که باید به آن توجه داشت و مورد تحلیل قرار گیرد همان بنیاد و سیستم فکری و ایدئولوژی است که بر کل آموزش و پرورش و تمام ارگان های اداری، نهادهای قضایی، فرهنگی، امنیتی، سیاسی، نظامی و اقتصادی در ایران حاکم است و می باشد.

گر چه کتک و شلاق زدن و اصلا نامهربانی کردن در حق به کودکان جرم و جنایت به حساب میآید، ولی به نظر من نه مدیر و نه رئیس آموزش و پروش “بمپور” تقصیر چندانی ندارند، زیرا اکثریت معلمان و مدیران و اکثریت عظیم مردم ایران در واقع خود نیز قربانی این سیستم پوسیده ،واپسگرا و شریعت اسلامی حاکم بر ایران هستند. این رژیم و قوانین ضد بشری آن خود منشا تمام عقب افتادگی، اعدامها دسته جمعی و سیستماتیک، سنگسار، قطع عضو، معتاد میلیونی انسان ها و بیکاری و گرسنگی اکثریت عظیم مردم ایران است.

وقتی چند اوباش بسیجی و پاسدار به حکم یک ملای فوق ارتجاعی به خود اجازه میدهند که ده ها کارگر را به خاطر اعتراض به حقوقشان در ملا عام کتک و شلاق بزنند، وقتی که بلدزر و جرثقیل ها به جای درست کردن جاده و مسکن برای مردم بی پناه هر روزه ده ها کس را در شهرهای مختلف ایران به خود آویزان میکنند، وقتی هزاران انسان بدون هیچ جرم و گناهی روانه زندان های خوفناک میشوند و در آنجا با نهایت وحشیگری شکنجه میشوند، وقتی در سایه شوم چنین رژیمی میلیون ها زن و مرد معتاد را در خیابان و کوچ و خانه ها آلونکی و روی مقوا مشاهده میکنید، وقتی هزاران نوزاد کوچولو را با مادرانشان در زندان می بینید، وقتی اکثریت فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار و الاف در خیابان ها دیده می شوند، وقتی به خاطر یک جشن تولد و پارتی شبانه ده ها جوان پسر و دختر را دستگیر و زندانی و کتک می زنند، چطور باید توقع داشت که معلمی هم، بچه محصل زیر دستش را کتک نزند؟

آخر تدریجا و به مرور زمان فرهنگ جامعه همان فرهنگ سیستمی می شود که بر آن حکمرانی میکند. در طول ٣٧ سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، ما فقط اعدام و قتل وعام، جنگ و خونریزی و زندانی انسان ها را مشاهده میکنیم. حکومت جمهوری اسلامی فاقد هیچگونه پرنسیب و اخلاق انسانی، دولتی و بین المللی می باشد. یعنی رژیمی که در ماهیت و ذات و فلسفه وجودی خود آنچنان در حق به شهروندانش دیکتاتور، سفاک و مرتجع باشد، پس کتک زدن یک محصل از طرف معلم یا مدیرش با چنین فرهنگ و قوانین پوسیده ١۵ قرن پیش زیاد غیره طبیعی هم نیست و اولین بار هم نیست و آخرین بار هم نخواهد بود.

استعفای رئیس آموزش و پرورش منطقه و تعلیق مدیر مدرسه هیچ دردی از دردها را درمان نخواهد کرد. درمان اصلی این درد و هزاران درد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم ایران فقط در گرو به زیر کشیدن همان رژیمی است که فلسفه و ارکان موجودیش بر مبنای قوانین اسلامی، سرکوب،جنگ، زور و شکنجه، و اعدام بنا شده است.

اکثریت عظیم جوانان پسر و دختر و مردم ایران از تمام سیستم جمهوری اسلامی و قوانین و عملکرد و شریعتش بیزار و متنفرند و این رژیم را نمیخواهند. فرهنگ و اخلاق و قوانینی که این رژیم بر مردم ایران تحمیل کرده است طبق خواست و میل و آرزوی اکثریت مردم نیست.

رژیم (ج-ا) آنرا با سرکوب، رعب و وحشت، با اعدام و زندان صدها هزار نفری، با سنگسار و قطع عضو انسانها، و با جنگ و قتل و عام قرون وسطایی بر مردم تحمیل کرده است. کتک زدن کارگران در ملا عام، دستگیری و شکنجه جوانان به خاطر رقص و پایکوبی در کلوب شبانه، آویزان و اعدام کردن هزاران انسان در میدان شهرها و جلو چشم و دید مردم را، نمی توان در هیچ جای این دنیا مشاهده کرد و دید، مگر نزد هم مسلک و معتقدان دینی اش همچو گروهک فوق ارتجاعی و و حشی مثل داعش و بوکوحرام و دیگر هم عقیده تیشان در دنیا.

این رژیم بی نهایت واپسگر، فوق ارتجاعی و ضد انسانیست. این رژیم ضد آزادی، شادی و خوشی و خلاقیت های بشری است. اینرا اکثریت مردم ایران در طول این ٣٧ سال حاکمیت اسلام و شریعت اسلامی به خوبی تجربه کرده اند و به همین خاطر به کمتر از سرنگونی آن رضایت نخواهند داد.

اما آنها از فقدان سازمان و حزبی که بتواند بطور جدی آنها را سازمان دهد و رهبری کند کاملا رنج می برند. و بی شک فقدان یک حزب رهبری کننده طول عمر این رژیم و قربانیان دست آنرا افزایش میدهد.. این عملکردها و اعمال خشونت آمیز، و کودک آزاری و زن ستیزی تا زمانی که این رژیم بتواند به حیات خود ادامه دهد، ادامه خواهد داشت.

متاسفانه باید گفت که کودک آزاری، از آزار روحی و جسمی گرفته تا تجاوز جنسی و خرید و فروش نوزاد و زندانی کردن در اطاق یا زیرزمینی و خودداری از غذا دادن به کودک امروزه به وفور و درابعاد گسترده ای در نقاط مختلف جهان به چشم میخورد. شکل دیگری از کودک آزاری که امروزه در کشورهای جنگ زده و عقب افتاده ممالک اسلامی ابعاد وسیعی به خود گرفته، همانا وادارکردن کودکان و آموزش دادن آنها و روانه کردنشان به میدان جنگ و منفجر کردن خود در میان مردم است. کودک آزاری به بهانه عزاداری هم یکی دیگراز تولیدات رژیم کثیف جمهوری اسلامی می باشد که در همین عزاداری چند روز پیش بطور وحشیانه ای از ایران تا عراق و نقاط دیگر جهان را میتوان مشاهده کرد.

عزت دارابی

۲۰۱۶-۱۰-۲۰