مارکسیست های انقلابی نباید از بنیادگرایی اسلامی حمایت کنند

مازیار رازی

نقدی بر درک «انقلاب مداوم» حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا «اس. دابلیو. پی»

بخش یک

مقدمه

مسئله ی بنیادگرایی اسلامی، طی چند دهه ی گذشته یکی از مسائل تاکتیکی اصلی پیش روی مارکسیست ها بوده است. در حقیقت ریشه ی این معمای غامض و بحث به سه دهه ی پیش و زمان استقرار جمهوری اسلامی ایران در فوریه ی سال ۱۹۷۹ باز می گردد.

در کل، حامیان "چپ" بنیادگرایان اسلامی و به طور اخص، حامیان رژیم جمهوری اسلامی ، در سه دسته جای می گیرند: گروه اول، به اصطلاح چپی های حیران و سرگشته (آنارشیست ها و گرایشات رادیکالیزم خرده بورژوازی)، گروه دوم، دولی که پیوند های دیپلماتیک و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران دارند (مانند ونزوئلا و کوبا). گروه سوم، برخی به اصطلاح تروتسکیست ها و متحدانشان (مانند حزب کارگران سوسیالیست "اس دابلیو پی" و "رسپکت" در بریتانیا) که تحلیل اشتباهی از بنیادگرایی اسلامی دارند. دو گروه اول موضع خود در قبال بنیادگرایی را بر اساس تئوری "دشمن دشمن ما، دوست ماست" قرار داده اند. این بدان معنیست که آنها یا در مورد ماهیت طبقاتی این جریانات اسلامی اطمینان ندارند، و حمایت انها بر اساس ظاهر این جریانات انجام می گیرد (مشخصا به این دلیل که این جریانات در مقابل سیاست های امپریالیستی مقاومت می کنند)، و یا به خوبی از ماهیت ارتجاعی بنیادگرایی آگاهند، اما به دلیل دیپلماسی و تقویت "بلوک ضد امپریالیستی"، با قرار گرفتن در کنار یک دولت ارتجاعی و شبه فاشیست و متحدانش، چنین موضع مشکوکی اتخاذ می کنند ( به همین دلیل، هنگام افشا شدن خطاهای اساسی این دیپلماسی در ابعاد جهانی، تاوان سنگینی خواهند پرداخت).

اما موضع یک سازمان به اصطلاح بین الملل مانند "حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا" (اس دابلیو پی) بر پایه ی یک تصور غلط تئوریک و ریشه ای قرار گرفته است. بنابراین نظریات آنها باید به شکلی دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد، بخصوص آنکه دفاع از یک رژیم ارتجاعی توسط این گرایش، بر اساس تروتسکیزم، و بطور اخص، انقلاب مداوم، توجیه گشته است.

"اس دابلیو پی" غیرقابل تصور ها را هدف قرار می دهد

"اس دابلیو پی" بر اساس یک  توجیه تئوریک اشتباه (که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت) به عنوان سخنگوی یک رژیم ارتجاعی در اروپا عمل می کند. شعار های اصلی آنها در تظاهرات ضد جنگ چنین است:"حالا همه ی ما حزب الله هستیم!" آنها در روزنامه های خود بدون اشاره به میزان سرکوب بی سابقه ی کارگران و دانشجویان، به دفاع از جمهوری اسلامی ایران می پردازند. "اس دابلیو پی" به جای آن، از محبوبیت رژیم ایران سخن به میان می آورد:

" محبوبیت محکومیت اسرائیل از سوی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، در جهان عرب به اثبات رسیده است. جنبش اسلامی لبنان، متحد ایران، حتی با تحسین بیشتری پس از غلبه بر اسرائیل مواجه شد.

در نواحی دورتر، ایران دوستانی نیز یافته است. احمدی نژاد در نشست سران سازمان همکاری های شانگهای، که توسط روسیه و چین، به عنوان وزنه ای در مقابل ناتو شکل گرفته است، شرکت کرد.

گسترش نفوذ ایران معمای غامضی پیش روی بوش و مشاورانش قرار داده اشت.  آنها می توانند با رژیم به توافق برسند با برای نابودی اش تلاش کنند." (21 اگوست ۲۰۰۷، سایت کارگر سوسیالیست)

"اس دابلیو پی" از برنامه ی هسته ای ایران دفاع می کند:

"پس ایران چه اشتباهی مرتکب می شود؟ ایران به عنوان یکی از امضا کننده های پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، این حق را داراست که انرژی هسته ای را برای اهداف غیر نظامی توسعه دهد، و پیش چشمان مراقب آژانس انرژی اتمی نیز همین کار را انجام داده است" (11 فوریه ۲۰۰۶، سایت کارگر سوسیالیست)

ایران (رژیمی که آغشته به خون قربانیان فراوانیست) چه کار اشتباهی می کند؟ این رژیم در سی سال حضور در قدرت، پنجاه برابر رژیم ۳۷ ساله ی شاه و شکنجه گران و جلادان آموزش دیده ی "سی آی ای"، سوسیالیست ها، کمونیست ها و رهبران کارگری را اعدام کرده است.  در سال ۱۹۸۷، تنها در دو روز، این رژیم بیش از ۱۲۰۰۰ فعال چپ را در زندان ها اعدام کرد. جمهوری اسلامی ایران از میان روستاها چهارصد هزار مزدورانی به استخدام خود در آورد و به آنان اجازه داد زنان را در شهر های ایران شلاق بزنند. این مزدوران رژیم هرکس را که شیوه ی لباش پوشیدن اسلامی را رعایت نمی کند در خیابان ها شلاق می زدند. آنها روی صورت زنان اسید می پاشیدند و برای یافتن نوشیدنی های الکلی و سی دی های موزیک به زور وارد منازل مردم می شدند. آنها بیشتر رهبران جنبش کارگری که خواهان حقوق معوقه ی کارگران و یا حقوق اولیه ی تاسیس اتحادیه کارگری بودند را کشته و یا به زندان انداختند. لیست این جنایات بسیار طولانی است. آیا یک سازمان "انقلابی" نباید نگران این موضوعات باشد؟ آیا دسترسی یک رژیم ارتجاعی به "انرژی هسته ای" از مواردی که ذکر شد مهم تر است؟ انرژی هسته ای در دست یک رژیم ارتجاعی، پیش از آنکه بر علیه اسرائیل و یا امپریالیزم استفاده شود، علیه مردم خود آن کشور به کار برده خواهد شد. (همانطور که صدام حسین در حلبچه از سلاح های شیمیایی علیه کرد ها استفاده کرد)

با وجود این شیوه ی دخالتگری (خدمت به یک رژیم ارتجاعی)، تعجب آور نیست که مقامات ایرانی چراغ سبز را برای ترجمه و چاپ کتاب در ایران به "اس دابلیو پی" نشان داده اند. در ایران هر نویسنده، مترجم و یا انتشارات مستقل باید پیش از انتشار آثار خود، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرد. این به اصطلاح وزارت خانه از گروهی از روحانیون که نقش سانسورچی را بر عهده دارند تشکیل شده است (آقای خاتمی، رئیس جمهوری اسبق ایران، عضوی از این وزارت خانه بود)
. هر کتاب و مقاله ای که با قانون "اسلامی" مغایرت داشته باشد سانسور خواهد شد. اما، با تعجب بسیاری از سوسیالیست ها و مارکسیست های ایرانی که شاهد سانسور شدید و حتی دستگیری و بسته شدن دفتر های کارشان به خاطر چاپ و یا ترجمه ی آثار مارکسیستی بوده اند، و در کشوری با بالاترین درجه ی سانسور و سرکوب روشن فکران و دانشجویان، بسیاری از کتاب های رهبران "اس دابلیو پی" از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران مجوز انتشار گرفته و توسط ناشران رسمی به چاپ رسیده اند. کتاب های اصلی نوشته ی الکس کالینیکوس که در ایران ترجمه و چاپ شده است از این قرارند: تئوری اجتماعی: مقدمه تاریخی، علیه پست مدرنیزم: یک نقد مارکسیستی، مارکسیزم و امپریالیزم نوین، تروتسکیزم، مارکسیزم و فلسفه، عقاید انقلابی کارل مارکس، و مانیفست ضد سرمایه داری. کتاب های کریس هارمن: تاریخ مردمان جهان و تبیین بحران: یک بازنگری مارکسیستی. علاوه بر این، روزنامه های اصلاح طالب بسیاری از مقالات این دو نفر را به چاپ رسانده اند.

با وجود حمایت اخلاقی و انتقادی (جدی) از سوی "اس دابلیو پی"، این کمترین کاریست است که رژیم ایران می تواند برای آنها انجام دهد.

این مقاله بر اساس دخالت رفیق مازیار رازی در کنگره جهانی آی ام تی در بارسلون، آگوست سال ۲۰۰۸، به رشته تحریر در آمده است.

مقاله نخستین بار در میلیتانت شماره ۱۸ درج شد و در وبلاگ در ۵ بخش متواری انتشار می یابد.

 برگردان از متن انگلیسی توسط کیومرث عادل