رایحه نامطبوع “عالی ترین دمکراسی جهان” در حاشیه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

رایحه نامطبوع “عالی ترین دمکراسی جهان”

در حاشیه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

ثریا شهابی

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روز ۸ نوامبر برگزار میشود. طی این انتخابات، کلینتون یا ترامپ، یکی از دو چهره در طیف گندیده ترین، فاسد ترین و منفورترین نمادهای تاریخ نظام سیاسی ـ پارلمانی و اقتصادی آمریکا، شایستگی احراز “بالاترین پست در عالی ترین دمکراسی جهان” را کسب خواهند کرد. “خدا عاقبت آمریکا را به خیر کند”!

(God Bless America.)

این تصویر عمومی و “حداقلی” است که شهروند آمریکایی در این انتخابات در مقابل خود دارد! اما تا آن روز، در کنار دیوار شکسته اعتماد حکومت شوندگان به حکومت کنندگان، بر لبه پرتگاه سقوط دمکراسی پارلمانی آمریکا، و در دل شبح ساختارشکنی که در سراسر آمریکا در جریان است، خوف و هراس خاموشی خوابیده است.

انفجار یک دفتر تبلیغات انتخاباتی ترامپ، کمپین “میدیای رسمی” علیه خلق و خوی لمپنی ترامپ و دادن تصویر اغراق آمیز از “ابعاد فاجعه بار” آن، برای جلب حمایت از کلینتون از یک طرف، در جریان است. از طرف دیگر افشاگری های بیشتر ویکی لیکس، از “افتخارات” حاکمیت خانم کلینون در مقام سیاستمداری “کار کشته”، “ماهر” و “مودب”، افشا گوشه های بیشتری از دهه ها اختلاس، تبهکاری، توطئه گری، و چپاول خانم کلینتون، تنها نسیم اندکی از رایحه چرک و عفونت “عالی ترین دمکراسی جهان” را به مشام شهروندان آمریکایی و مردم جهان رسانده است.

باید منتظر برکات پروژه “آزاد سازی موصل” و باطلاق خونین این فرشته نجات تازه شد! باید “امیدوار” بود که با اضافه شدن فرار و آوارگی و قتل عام ۶۰۰ هزار نفر دیگر گرفتار در موصل، کرسی “عالی ترین دمکراسی جهان” بیش از پیش مزین شود.

تا آن روز، نفس در سینه شهروندان آمریکایی و در کنار آن جهانیان حبس شده است! نام کدام یک از این دو موجود منفور، از صندوق ها بیرون خواهد امد! یکی شاخص نظام و ساختار سنتی، میلیتاریسم، توطئه و لابیسم و اختلاس و فساد هیئت حاکمه آمریکا است و دیگری، غیرسیاستمدار و مالتی میلیاردر ماچو و ضدخارجی و لمپن، که تلاش میکند بی اعتمادی و ساختار شکنی پایین جامعه آمریکا را پشت سر خود به خط کند.

بعلاوه و مهمتر، اما بعد از این انتخابات است. با بیرون آمدن نام یکی از این دو چهره منفور تاریخ انتخاباتی آمریکا از درون صندوق ها، و پس از اتمام “کمپین های انتخاباتی” و در واقع پس از پایان “ماراتون” ستاره های فساد و تبهکاری، تازه آغاز کار است! برد و باخت هرکدام از این دو “احسن” ترین انتخاب های ممکن بورژوازی، باخت جامعه آمریکا، باخت بشریت متمدنی در آمریکا است که چهار دهه قبل به جنگ ارتجاعی آمریکا در ویتنام، به نیروی خود و علیه دولت خود، پایان داد! فردای پایان انتخابات، مهم نیست با پیروزی کدام یک از کاندیداها، سیمای داخلی جامعه آمریکا،‌ این “ابرقدرت جهان” بازمانده و پیروزمند از جنگ سرد، چگونه خواهد بود!

هیئت حاکمه آمریکا، برای نجات خود از پرتگاه سقوط از آسمان خراش “عالی ترین مقام بر صدر جهان”، به کدام راه حل مخرب و ضدانسانی امکان عملی شدن خواهد داد! شهروندان متوقع و به تنگ آمده و بی اعتماد شده را چگونه میتوان ساکت نگاه داشت! چگونه میتوان اعتماد به نظام را احیا کرد! خاورمیانه و پیمان با متحدین مرتجع منطقه، تحریکات علیه روسیه و چین، پایگاه های نظامی در اروپا و آسیا چه خواهد شد! پروژه های نظامی حیاط خلوت های میلیتاریستی آمریکا در گوشه و کنار جهان چه خواهد شد!

آیا بورژوازی غرب به رهبری آمریکا، قادر خواهد بود سقوط دمکراسی پارلمانی، که بازتاب سقوط جایگاه سیاسی و اقتصادی و نظامی او است، را با سقوط جوامع بشری، جنگ و تخریب و تکه پاره کردن هرچه بیشتر جهان، با نابودی محیط زیست و تحمیل عقب گردی قرون وسطی به بشریت، همراه کند!

از همین امروز میتوان تصاویری از قربانیان میلیونی این منجلاب جهانی، خانه خرابی ها و مهاجرت ها و فرارهای میلیونی و کشتارها و باطلاق های خون بیشتر را در مقابل خود دید! میتوان دید که میلیونها نفر دیگر از مردم، در این و آن گوشه جهان بدنبال نقطه ای امن، در حرکت اند. تصویر هولناکی از آینده ای مبهم، که تماما در دستان کثیف ترین و مخرب ترین دشمنان بشریت، یعنی هئیت حاکمه آمریکا، با همه جناح ها و شخصیت ها و احزاب پارلمانی اش، گذاشته شده است.

این دورنما اما اجتناب پذیر است! اکثریت مردم آمریکا و مردم جهان، میلیاردها انسان این ها را نمی خواهند! هیچ کدام شان را نمی خواهند. میتوان ورق را برگرداند! باید ورق را برگرداند.

میتوان تصور کرد که آیندگان عکسی از این شرایط و از فردا های بعد از آن بگیرند! و بپرسند که چگونه بود که کمونیسم در جریان جنگ جهانی اول شانس قد علم کردن پیدا کرد و ورق را به نفع بشریت برگرداند! چگونه بود که در جنگ دوم، در مقابل استفاده بورژوازی غرب از بمب اتم، جدا از سوسیالیستی بودن یا نبودن شوروی، قطب برابری طلبی سوسیالیستی، سخنگویی داشت!

خواهند گفت که در شرایط امروز هم، کمونیسم میتوانست و میتواند شانس داشته باشد! اگر قربانی توهمات، خوش خیالی ها، به خود مشغولی ها و .. سرزیر برف کردن ها و .. نبود! اگر متوجه حساسیت اوضاع زمان خود بود! و اگر به جای جنبش اعتراضی و مقاومت، به جنبشی برای کسب قدرت شیفت می کرد! و اگر جایی در جغرافیایی ابراز قدرت میکرد و قد علم میکرد! اگر هایی که تماما ریشه در امکانات مادی، طبقاتی و سیاسی واقعی و موجود امروز جهان دارد.

این کمونیسم، این رگه معین از کمونیسم، امروز از نظر روشن بینی سیاسی، بنیادهای ایدئولوژیک، ساختار حزبی و سازمانی موجود است. این رگه از کمونیسم، شانس دارد و بیش از هر جغرافیایی، به دلایل تاریخی و سیاسی خاص ایران، در ایران شانس دارد! حزب حکمتیست، متعلق به این رگه است.

۱۷ اکتبر ۲۰۱۶