بررسی شکست تجربه پروژه سوسیالیستی کومەله

بررسی شکست تجربه پروژه سوسیالیستی کومه له

اخیرأ افرادی که خود را منتسب به جریان شکست خورده، پروژه روند سوسیالیستی کومه له می دانند، با ایجاد صحفه ایی در فیسبوک، در نظر دارند که به بررسی و علل این تجربه بپردازند.

 فراکسیون، به گروهی که در درون حزب یا گروهی سیاسی یا یک گروه پارلمانی تشکیل می شود و اعضایش درزمینهٔ چگونگی اجرای برنامه‌ها و سیاست‌های کلیِ آن حزب یا سازمان، نظریات و عقایدی متفاوت دارند گفته می شود.  این تفاوتها ممکن اختلاف عمیق سیاسی و یا برنامه های به نفع کلی سیاستهای حزب باشد.

پروژه روند سوسیالیستی کومه له که توسط تعدادی از کادرها و بعضأ از رهبران اولیه کومه له طرح ریزی شده بود، در تابستان سال ۲۰۰۸ با صدور اطلاعیه ایی موجودیت خود را با نام ( فراکسیون کومه له ) درکومه له اعلام نمود. افراد یا اعضای فراکسیون بعد از مدت کوتاهی از اعلام موجودیتشان، توسط رهبری کومه له، و با شیوه ایی دور از پرنسیب سیاسی از کومه له اخراج شدند.

در همین ابتدا لازم است بگویم که  انچه حائز اهمیت است این است که این پروژه (ضرورت فعالیت بنام کومه له) کشف فی الباعه ایی نبود، در واقع این نظریه و قدمت ان به سال ۱۳۶۲ و سال تشکیل حکا برمی گردد، که افرادی در انموقع با تشکیل این حزب مخالف بودند. همچنین چنین نظریه ایی ( فعالیت به نام کومه له) تا به امروز هم سمپاتهای زیادی دارد.

مسئولین صحفه فیسبوکی مذکور هنوز بحث و یا گفتگو و… در رابطه با پروژه نامبرده را پخش و یا انجام نداده اند، و دقیقا هدف این افراد مشخص نیست، ولی انچه در وهله اول، توجهات را به خود جلب می کند، این است که، این پروژه ممکن است که قصد بازسازی خود را  داشته باشد.

 شاید می خواهند بستر ذهنی لازم را برای پی گیری این بحث ایجاد کنند، من به نوبه خودم علل شکست این پروژه را تیتروار مورد اشاره قرار می دهم.

 ضرورت: برای ایجاد روشی نوین در مبارزه و تشکیل حزب اول باید ضرورت ان را حس کرد، در واقع این نیاز است که ما را به طرف ایجاد نوگرایی سوق می دهد. رهبری این پروژه فقط بااین شعار که کومه له و حکا در عمل و سیاست یکی هستند، یعنی حکا عملا وجود خارجی ندارد، و این فقط یک رهبری است که هم به نام کومه له و هم حکا صحبت می کند، وارد عمل شد.  روند سوسیالیستی هیچگاه در قالب یک حزب سیاسی ظاهر نشد، چونکه احزاب سیاسی بر یک چشم انداز مشترک میان انسان و جامعه تکیه می کنند و این در مورد روند سوسیالیستی صدق نمی کند. این موضوع به هر دلیلی که باشد، خواسته و یا نا خواسته، در کل به نفع جنبش کومه له، و رهبران این جریان تمام شد. سوال دیگری که ممکن است مطرح شود این است که، ایا صرف فعالیت بنام کومه له به امالهای ما جامه عمل می پوشاند؟ ایا کومه له را از حالت یک حزب پاسیف و کمپ نشین به یک کومه له فعال در تمام در عرصه ها تبدیل می کند؟ تجربه انشعابهای متعدد در کومه له این نظریه را تا به امروز رد کرده است.

نیروی لازم: نیروی انسانی و مادی هم از جمله ابزارهای مهم در ایجاد تحول و دگرگونی هستند. در پروژه سویالیستی کومه له این مهم ضعیف و کم بود، این می تواند شامل رهبری منسجم و کارامد و همچنین، نیرویی که در زمینه های مختلف نظامی و تبلیغ و ترویج توانایی داشته باشند. در واقع این یک استخوانبندی محکم برای هر تشکیلاتی می تواند باشد. انها بیشتر محفلی و خصوصی شروع به عضوگیری کردند، تا در سطح وسیع، چه در کردستان و چه در اروپا.

ممکن است پرسیده شود که ، مگر مهتدی و ایخانی نیرو ندارند؟ بله البته که افرادی را دور خود جمع کرده اند، پس چرا پروژه انها هم شکست خورده است؟ چونکه نیرویی کاردان و اگاه با سیاهی لشکر فرق دارد و الزما وجود نیرو به تنهایی کافی نیست..

 

تئوری کنکرت و روشن: داشتن برنامه ایی مدون و واقعی و منطبق با شرایط جامعه، که دوستان پروژه روند سوسیالیستی تا به امروز هم پاراگرافی نوشته در این رابطه ندارند. در اینجا منظور از برنامه ، برنامه ایی است که استراتژی حزب هم در ان گنجانده شده باشد و همچنین  تاکتیکها و ابزارهای مبارزه را با تطبیق بر عینیات جامعه بکار ببریم. ولی رهبری روند سوسیالیستی هیچ استراتژی مدونی نداشتند. که ما مشخصا ان را نقد و یا مورد دفاع قرار دهیم. البته این به خوب و بودن استراتژیها ربط ندارد، البته  شکست استراتژی‌ها در بیشتر مواقع به خاطر این است که افراد در مقابل تغییرات مقاومت می‌کنند.

. شکست استراتژی‌ها در مرحله پیاده‌سازی آنها نهفته است. این در مورد روند سوسیالیستی صدق نمیکند، چون این پروژه به این مرحله از حیات سیاسی خود نرسید، که بتواند صاحب استراتژی شود

۳ مورد اشاره شده بنیاد هر تغیر و تحولی در جامعه می باشند که عدم یکی از اینها سرانجام هر حرکتی را بی نتیجه می کند

بعضی از منتقدین این حرکت، ابتدا به ساکن این حرکت را ناسیونالیستی خوانده، و طومارهایی در نقد ناسیونالم نوشتند، اینها خود را کمونیست ها ی دو اتشه ایی می دانند و هر انچه را ذره ایی با دیدگاههای انها همخوانی نداشته باد غیر کمونیستی می خوانند. توجیه این افراد این است که گویا، روند سوسیالیستی کومه له کل تاریخ مبارزاتی  حکا را بی ارزش و غیر مفید دانسته و هیچ ارزشی برای ان قائل نبوده و نیستند، البته که این دروغ محض است چونکه افرادی که تعدادی از رهبران روند سوسیالیستی در پروسه تشکیل حکا، نظر مخاف داشتند، ولی تا اخرین لحظات، در این حزب به رای اکثریت احترام گذاشته، و پایبند به تمام اصول و پرنسیبهای تشکیلاتی بودند.

ازادی برابری عدالت اجتماعی

قاسم رفعت ۸٫۱۰٫۲۰۱۶