«بیهوشی»
بر آن بلندی
پرنده ای افتاد
وقتی با چشمان خود دید:
بر افقْ ابری را کشتند.
بر کوهی
آبشاری از حال رفت
وقتی با چشمان خود دید:
در مقابل تاکی را کشتند.
در خانه هم
کمانچه ای به اغما رفت
وقتی با چشمان خود دید:
پایین تر،بر جاده شعری را کشتند.
شیرکو بیکس
برگردان: علی رسولی
https://www.facebook.com/ali1917/
http://www.alirasoli.com/