دومینو ضد قهرمانان! ظهور ”قهرمانان“ اسقاطى! در حاشیه اعتراف سعید مرتضوى به جنایات کهریزک

دومینو ضد قهرمانان!

ظهور ”قهرمانان“ اسقاطی!

در حاشیه اعتراف سعید مرتضوی به جنایات کهریزک

پس از انتشار نوار صحبت های منتظری، مورد مخالفت او در سال ۶۷ با حمام خونی که خمینی با قتل عام زندانیان سیاسی در آن سال براه انداخت، قاضی سعید مرتضوی معروف هم اعتراف کرد که در کشتارهای کهریزک ایشان اشتباها جنایات زیادی مرتکب شده است!

بدنبال این اعترافات، یا با فرهنگ ریاکارانه اسلامی “توبه از گناهان”، موجی از اظهار نظر و عکس العمل در میان قربانیان جنایات کهریزک، حقوقدانان، شخصت های اپوزیسیون بیرون و درون حکومتی، و شخصیت های اصلاح طلبی چون سعید حجاریان و محمد نوری زاد، نیز براه افتاده است.

خشم و اعتراض و عکس العمل به جا و برحق خانوادگان و بازماندگان قربانیان کهریزک، مدعیان و شاکیان قتل عام ها، یا به زبان امروز “اعدام های فله ای” و غیرفله ای، به یک بیان دادخواهی قربانیان میلیونی هالوکاست اسلامی در ایران، موضوع بحث این نوشته نیست. به عکس العمل اپوزیسیون درون حکومتی بپردازیم.

اعترافات سعید مرتضوی، در ادامه انتشار دست اول انتقادات منتظری، و افشاگری های طیفی از معاونت های سابق وزارت اطلاعات در دوره فلاحیان و مشاورین روسای جمهورها و معاونین و مشاوران دفاتر مطالعاتی و امنیتی و دست اندرکاران سابق نظام، که برخی پرونده بیش از سی سال شرکت در حکومت را دارند، تنها یک مورد است. این تنها یک مورد از “دومینویی” است که مدتی است آغاز شده است.

این دومینوی اعتراف به جنایات از طرف کسانی است، که هریک تنه ای به رفیق بغل دستی خود میزند و دیگری را نقش بر زمین می کند! باید از این دومینو تا رسیدن به حلقه های آخر، مقام معظم و روحانی و رفسنجانی و موسوی و تا روزهای طلایی امام، استقبال کرد!

به عکس العمل ها در صف اصلاح طلبان بپردازیم. در این میان اظهار نظر و عکس العمل چهره های شاخص اصلاحات، عکس العمل امثال سعید حجاریان قابل تامل است. سعید حجاریان که در “اصلاح طلبی” بسیار تند رو است، بعنوان یک عنصر “سخت گیر”، بهمراه تعداد دیگری از دوستان شان در جنبش سبز و اصلاحات، با قبول “توبه اسلامی” سعید مرتضوی، خواستار قصاص و تلویجا اعدام سعید مرتضوی شده است!

امثال سعید مرتضوی های “تازه به دوران رسیده” در این میدان ضدقهرمان است و در مقابل او امثال آیت الله منتظری ها، که رئیس مجلس خبرگان قانون اسلامی، مبتکر اصل ولایت فقیه و قائم مقام رهبری مشاغل اولیه ایشان است، قهرمان! در این میدان مهره های سوخته اصولگرایان هنوز “اصلاح طلب نشده” ای چون قاضی مرتضوی منفور ضدقهرمان، و در مقابل آن از بنیانگذاران وزارت اطلاعات و “واجا”، عنصر اولیه بازسازی رکن دوم و بازسازی کمیته مشترک ساواک ـ شهربانی، با نام جدید “ساواما”، یعنی جناب حجاریان، قهرمان!

تماشاگر این صحنه های افشاگرایانه، عفو خواستن ها و پوزش خواستن ها و غلط کردیم ها و فریاد قصاص و اعدام کنید هایی که علیه رفقایشان در راهروهای حاکمیت به گوش می رسد، حق دارد از خود سوال کند که “درد” این ظاهرا” بی درد ها” که در قدرت هستند و هرقدر که خواسته اند نکبت بارانده اند دیگر چی است! چه خبر است؟

چرا امروز از صاحب منصب های “خوش خیم” و “بدخیم” نظام چون مهره های اطلاعاتی و سپاهی و زندانبان و شکنجه گر و قاضی، به ناگهان خشونت و اسلامیت و بخشی از جنایات حکومت را زیر سوال می برند؟ چرا امثال فائزه رفسنجانی نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره پنجم، عضو حزب کارگزاران سازندگی و ریئس فدراسیون اسلامی ورزش زنان، کسی که براثر دو دهه مجاهدت بر سر بی حقوق زنان، شخصا موفق شده است که مقنعه قرمز و آبی خود را بالاخره یواشکی از زیر مقنعه سیاه به نمایش عموم بگذارد، امروز جرات می کند اعلام کند که: خیلی مطمئن نیست که اسلام خوب است حکومت کند! اما مهمتر اینکه چرا عناصر بدخیمی چون سعید مرتضوی به این بازی پا گذاشه است. این سوال ها تماشاگر را به پشت صحنه می کشاند!

چرا در روزهای “طلایی” که بقول خودشان، هرگز تا این درجه از خطر اختلافات و کودتاهای داخلی و فشار غرب احساس “امنیت” نمی کردند، شخصت های موثر و متعهدشان دستگیر نشده! شکنجه نشده! محاکمه نشده! اعتراف و توبه می کنند! چرا در “دوران طلایی” تری از “دوران طلایی” امام که در و دروازه رابطه با غرب و سرمایه گذاری باز شده است، اعضا این صف بازداشت نشده و محاکمه نشده، داوطلبانه قدم پیش گذشته و توبه می کنند!

داستان نمی تواند “قصه های خوب” مربوط به بیداری ناگهانی وجدان های خفته مجرمین باشد! بیداری ناگهانی وجدان خفته ضدقهرمانانی چون سعید مرتضوی یا قهرمانان اسقاطی چون حجاریان ها و فائزه رفسنجانی ها و نوری زاد ها، تنها بدرد اضافه شدن صحنه جدیدی به نمایشات “دیزنی لند”، میخورد!

پشت صحنه این است که: اصلاحات تمام شد. خاتمی و دوخرداد و سبز و بنفش و لیبرال و ضدلیبرال اسلامی، ملی ـ مذهبی و فمنیست اسلامی و جامعه مدنی اسلامی و اصولگرا و اصلاح طلب و … همه زیر پرچم اصلاحات به رهبری مقام معظم، با برجام پیروز شدند! واقعیت این است که ایران امروز، آیئنه تمام نمای به قدرت رسیدن و پیروزی پروژه “اصلاحات” در تمام ابعاد است. این گره گاه،‌ آن مقطعی است که در آن آرمان منتظری ها و حجاریان ها و رفسنجانی ها و خامنه ای ها و خلخالی ها و بنی صدر ها و بازرگان ها، همه و همه به هم گره میخورد! رویاهای مشترک تمام اپوزیسیون درون حکومتی تماما متحقق شده است! تنها مشکل، نحوه اجرای “اصلاحات” است! تنها مشکل این است که این موفقیت، پیروز “جنبش اصلاحات”، نه توسط رشادت های منتظری ها و موسوی ها و کروبی ها و گنجی ها، و حجاریان و سردار اصلاحات خاتمی، که بدون آنها توسط ولی فقیه اجرا شد! موفقیتی که در دل آن، بعلاوه همه سران اصلاحات و دوخرداد و جنبش سبز، با لگد مقام معظم بی مصرف به حاشیه پرتاب شدند!

مگر همه درد این نبود که: اگر “مرگ بر آمریکا” نباشد، اگر دشمنی با غرب و آمریکا را کنار بگذارند، اگر ریخت و قیافه های ها را کمی فوکول کراواتی کنند و بعلاوه آقای خامنه ای و بقیه هم ریش هایشان را شانه کنند و مرتب حمام کنند و عطر و ادکلن بزنند، اگر “بد دهن” ها یی چون احمدی نژاد را با عبا و عمامه عقب زده شده و شسته روحانی و لبخند های ظریف جایگزین کنند، سیر سرمایه گذاری ها بطرف ایران سرازیر میشود و همه “مردم ایران” تا پایان عمر به خوبی و خوشی زندگی خواهند کرد!

مگر نه اینکه قرار بود اگر از روسیه بی آینده فاصله بگیرند و به اروپا و آمریکای آینده دار تر، نزدیک شوند، همه چیز حل میشود و جمهوری اسلامی و عدل علی و حکومت قسط اسلامی درست و حسابی برقرار خواهد شد و کابوس فقر و فشحا و اعتیاد و بی کاری از جامعه رخت برخواهد بست!

مگر نه اینکه همه فتنه ها زیر سر خارجی، ضدانقلاب، مفسدین فی ارض و مخالفین نظام بود! “به یمن الهی” امروز تمام این بهانه ها کنار رفته است و جمهوری اسلامی تمام قد با همه بالها و شخصیت ها و ارگانهایش تماما در قدرت است و در دسترس و در مقابل محکومین که حق شان را میخواهند!

با برجام کارگر بی حقوق تر، با برجام جوان بی آینده تر، با برجام گرانی و فقر و محرومیت صدها میلیونی بیشتر، با برجام کابوس بیکاری مخوف تر، شلاق زدن کارگر معترض برپا، فساد و دزدی و چپاول دولتی و بچاپ بچاپ بیشتر، فحشا و تن فروشی و اعتیاد بازارش گرم تر، با برجام پرشدن کیسه اقلیتی مفت خور از ثروت و رفاه و دسترسی آنها به هرآنچه که مرفه ترین پارازیت های جهان غرب به آن دسترسی دارد بیشتر و بیشتر شده است! تمام این صحنه، ماحصل پیروزی جنبش اصلاحات است. با این محصول متعفن، خودشان هم نمی توانند بعنوان جوهر پیروزی نظام اصلاح شده شان عکس بگیرند!

شاید احساس ترس و احساس عدم امنیت بیشتر دادن به شهروندان، بعنوان دست های غیبی به یاری نظام بیاید! شاید بالا تر رفتن فتیله آتش تخاصم با عربستان یا دوستی با ترکیه و تغییر رابطه با اسرائیل، شاید کم شدن عملیات ایذایی علیه ایران در هیئت حاکمه آمریکا، شاید به برکت نقشی که میتوان در بحران سازی ها در یمن و عراق و سوریه و خاورمیانه ایفا کرد، البته با گرو گرفتن شاهراه حیات و زندگی و امنیت مردم، در و دروازه دیگری بروی آینده نظام باز شود! اما تا آن روز چرب کردن سبیل اپوزیسون بی مصرف شده اصلاحات و سبز، چرب کردن سبیل سران اصلاحات، شاید بتواند در مقابل عروج اپوزیسیون واقعی که دودمان همه شان را برباد دهد، سدی ببنند!

اعترافات قاضی مرتضوی، نیاز نظام و در راس آن اصولگرایان، به دادن باجی به اصلاح طلبان را منعکس میکند. ضرورت آن، خسارتی است که نظام نیاز دارد بپردازد تا خسارت بزرگ تر حذف شخصیت های اپوزیسیونی در صفوف خود را جبران کند.

جمهوری اسلامی حکومتی است که با کودتا و رژیم چینج، و یا با میراث خانوادگی و سلطنت به قدرت نرسیده است. این حکومتی است که بنام یک انقلاب عظیم آزادیخواهانه اما برای خاموش کردن و سرکوب آن، به قدرت رسیده است! سی و هشت سال است، نه بنام توسعه اقتصادی و سیاسی، که بنام دفاع از انقلاب، بنام عدالت، احقاق حقوق مستضعفین، و برای برقراری قسط اسلامی و “ضدیت با زور استبداد”، با اعمال وسیع ترین بی حقوقی ها و سرکوب ها، حکومت کرده است.

پس از برجام، شیفت کردن از یک حکومت ایدئولوژیک به اصطلاح “مستضعف پناه” به یک حکومت طرفدار رشد و توسعه اقتصادی، یواشکی کمی پایین آوردن پرچم ایدئولوژیک اسلام در عین حال بالا بردن و به اهتزاز درآوردن پرچم ناسیونالیسم، پیچیده تر از آن است که سران اصلاحات و اصولگرایان تصور می کنند.

خلاص شدن از انقلاب ۵۷ و عواقب سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیکی آن، پشت سر گذاشتن آن تاریخ و گسست از آن، این دگردیسی بسیار پرهزینه ای است. هزینه و خسارت آن میتواند بسیار بیش از برهم خوردن برجام باشد! در این سیر، تضمین مهار نیروها و قدرت های خارج از حاکمیت، از جمله طبقه کارگر و میلیونها زن و جوان محروم منتظر نتایج برجام، اگر غیر ممکن نباشد، به سادگی ممکن نیست!

عرض ارادت چهره های اصلاح طلب به رضا شاه و دستآوردهای سکولار بورژوازی غیراسلامی، “غرغر” کردن های چهره های منتقد داخلی که اساسا شکوه می کنند که “چرا انقلاب کردیم” و “کاش انقلاب نمی کردیم” و” گذشته بهتر بود”، تواب شدن دستجمعی شان و … همه و همه برای خلاصی از وزنه ای است که به پای حاکمیت شان بسته شده است! وزنه ای که ارزش مصرف و خاصیت آن، به پایان رسیده است. وظیفه سرکوب تمام و کامل انقلاب و بعلاوه فراهم کردن شرایط بازگشت ایران به سوخت و ساز “نرمال” در بازار جهانی سرمایه، تماما به پایان رسیده است. آرزوی پشت سرگذاشتن “روزهای طلایی امام” و قدم گذاشن به “عصر طلایی” پهلوی ها، این طیف را تماما به توابیت کشانده است!

شکست ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را خودشان اعلام کرده اند. دومینو اعترافات یکی پس از دیگری مامورین و مسئولین نظام، تلاشی است برای هرچه کم درد تر کردن قبول این شکست به امید دگردیسی به حکومتی با پرچم ناسیونالیستی و خواهان رشد و توسعه اقتصادی است!

جمهوری اسلامی، برخلاف حکومت پهلوی، به اپوزیسیون درونی نیاز دارد! این نه از محاسن گویا معجون مضحکی بنام دمکراسی اسلامی، که از پروسه ای است که جمهوری اسلامی ایران با آن متولد شده است و بنام آن به قدرت رسیده و تا به امروز حکومت کرده است.

اپوزیسیون داخلی و درون خانوادگی، داشتن دو بال، بسیج از پایین برای حفظ پایه های قدرت ارتجاعی،‌ همیشه یک رکن این حکومت بوده است. رکنی که حکومت هایی چون سلسله پهلوی و حکومت السیسی و شیوخ امارات و دمکراسی هندی، و بازگشت به “عصر طلایی پهلوی” به آن نیاز ندارند.

این توبه ها و افشاگری ها از اصول گرایان، قبول کردن و نکردن های آن در صف دوخردادی ها و اصلاح طلبان، نه ربطی به عدالت خواهی دارد و نه ربطی به حق و حقوق قربانیان و بازماندگانشان دارد.

رسیدگی به جنایات کهریزک، به کشتار های ۸۸ ، قتل عام زندانیان در سال ۶۷ و هالوکاست خرداد شصت و جهاد و کافر کشی سالهای اول “دوران طلایی امام” در سال ۵۸ و ۵۹، حوزه مشمولین شرکا این پرونده ها نیست! این کار جنبشی است که وظیفه سرنگونی بورژوازی، در شکل اسلامی و غیراسلامی، رسیدگی به عدالت، روشن شدن تمام جنایات، بر سر در آن قرار دارد و در سیر خود حکومت شان را به زیر می کشد.

رسیدگی به بی عدالتی های جمهوری اسلامی، کار قهرمانان اسقاطی و موسسین وزارت اطلاعات، وزرا و وکلا و روسای جمهوری سابق و امروز جمهوری اسلامی ایران نیست! اجرای عدالت کار قهرمانان اسقاطی ماشین قور شده اصلاحات و طیف “خوش خیم” در حاکمیت، نیست.

آقای حجاریان مزاح میفرمایند! کوتاه بیایید! شما خود مشمول تشریف دارید! این طیف از اپوزیسیون درون حکومتی، پدیده تماشایی است! این ها ابتدا از سپاه و وزارت اطلاعات و سایر وزارتخانه ها و نمایندگی مجلس، یا کنار می کشند یا به زور کنار گذاشته میشوند! سپس “قهرمان” و اپوزیسیون می شوند! مدتی در حصر و زندان، مدتی صحبت از اعدام آنها در کریدورهای حاکمیت براه می افتد، و سرانجام بعنوان مثلا رابط فرهنگی ایران و ترکیه* یا سفیر و رئیس این و آن نهاد، به کار مشغول میشوند! به این ترتیب “عدالت” در موردشان اجرا میشود و آنها هم به بازماندگان فجایع حاکمیت رژیم شان درس پرهیز از خشونت و آشتی می دهند!

با این وجود، این دومینو به هردلیل شروع شده باشد، باید به استقبال آن رفت. نمی توانند داخل خانوادگی نگاهش دارند! تصور می کنند که میتوانید دامنه این دومینو را تا دو مقطع ۸۸ و ۶۷، محدود نگاه دارند! خامنه ای و روحانی و رفسنجانی و موسوی و خاتمی چه زمانی توبه میکنند! به خاطر کلیدهای بهشتی که در جیب کودکان و نوجوانان بخت برگشته در جریان جنگ طلبی تان در عراق گذاشتید و آنها را روی میادین مین فرستادید، به خاطر قمه کشی ها اعدام های ۶۰، به خاطر قصابی فرخزاد و ترور بختیار و غلام کشاورز و ترور میکونوس و حکم جهاد علیه کفار در کردستان و خمپاره باران شهرها و روستاهای کردستان، چه زمانی رفسنجانی و روحانی و خامنه ای و موسوی طلب عفو خواهند کرد!

همه مسئولین و تصمیم گیرندگان و قانون گذاران و اجرا کنندگان، پشت خط در این صف ایستاده اند! لطفا مقابل صحنه تشریف فرما شوید! مردم ایران همه شما را میخواهند تا از زبان خودتان بهتر بشناسندتان!

*اشاره به گنجی

ـــــــــ

مطالب قبلی در این مورد:

آشتی ملی، رویا یا ضرورت. فایل مصاحبه صوتی رادیو پیام کانادا

۱۲ مه ۲۰۱۶

مدیا/صوتی/۱۰۸-آشتی-ملی-رویا-یا-ضرورت-ثریا-شهابی http://soraya-shahabi.com/

مورد محاکمات بزرگ و بخششایش قاتلان سریالی

۱۸ آوریل ۲۰۱۶

http://soraya-shahabi.com/مقالات/۴-محاکمات-بزرگ-بخشایش-قاتلان-سریالی

ما آدم زیاد کشته ایم “نقی” تشریف بیآورید

۱۲ ماه مه ۲۰۱۲

http://soraya-shahabi.com/مقالات/۸۹-ما-آدم-زیاد-کشته-ایم-نقی-تشریف-بیآورید