نقطه عطفهاى کنگره حزب دمکرات کردستان ایران

عبدل گلپریان
پس از کنگره ۱۴ مجموعه تغییر و تحولاتی در حزب دمکرات کردستان روی داده است. این کنگره آنگونه که دبیر کل این حزب مصطفی هجری در پاسخ به پرسشهای هفته نامه میدیا  بیان می کند، مواضع و سیاستهای اتخاذ شده حزب را تحت عنوان نقطه عطفها بر می شمارد.

در این رابطه وارد کل مباحث و یا اظهارات دبیر این حزب پیرامون این کنگره نمی شوم بلکه به مواردی از آن اشاره می کنم .تا مردم بخوبی بدانند که احزاب ناسیونالیست کرد در چه مسایلی غوطه ور هستند  و چه نسخه هایی را می خواهند از بالای سر مردم بپیچند.
مصطفی هجری در پاسخ به پرسش هفته نامه میدیا که می پرسد :  کنگره ۱۴ به لحاظ کار سازمانی، استراتژی و تاکتیک حزبی چه تحولاتی انجام داد؟‌ در جواب می گوید:
 کنگره با شعار "کنگره‌ شکوفایی و مردمی‌تر کردن مبارزه،" برگزار شد. معنای آن این است که اگرچه حزب دمکرات همیشه حزبی مردمی بوده است، اما مطابق با تحولاتی که در منطقه و جهان به‌ویژه در کردستان ایران و بخصوص در میان جوانان ایجاد شده است، حزب دمکرات نتوانسته است در این مدت به صورت بایسته و شایسته حزب را وارد اقشار جامعه نموده و صفوف بیشتری را حول حزب سازماندهی کند. به همین خاطر این شعار انتخاب شد تا به ‌عنوان ضرورتی امروزی در کار حزب برجسته‌تر شود. همچنین در این راستا اتخاذ شد که رهبری حزب و نمایندگان بدنه حزب که بعنوان نمایندگان کنگره شرکت می‌کنند، متوجه این مسئله باشند تا حزبمان را مردمی‌تر کرده و مبارزه و مقاومتمان را در سطح گسترده‌تری به پیش ببرند.
آقای هجری از ناتوانی حزبش در مردمی کردن و ناتوانی از بردن حزب در میان اقشار جامعه گله مند است. اما ناتوانی ایشان و حدکا از بیان  دلایل این عدم موفقیت در بردن حزب به میان جامعه، فراتر از ناتوانی های است که از آن اسم برده است..
دلایل و ریشه های این ناتوانی و عقیم ماندن حدکا و جریانات مختلف ناسیونالیست و قوم پرست کرد در پیدا کردن موقعیتی در میان مردم قبل از هر چیز نشان از حضور و گسترش مبارزات رادیکال، چپ و سوسیالیستی در جامعه کردستان است.  به  هر اندازه که مردم در سراسر ایران در این سه دهه ماهیت  حکومت اسلامی را با تجربه خود و به یمن حضور فعال کمونیستها شناخته و از آن  منزجر هستند، به همین اندازه نیز ماهیت احزاب ناسیونالیست کرد و اسلام پناهی آنها را که امروز به فدرال چی و قوم پرست  و مدافع مذهب هم شیفت کرده اند شناخته اند و از آن فاصله گرفته اند. یکی از دلایل ناتوانی حزب دمکرات نیز که نمی تواند حزب افکار و باورهای مردم باشد همین مولفه است. نکته جالب توجه دیگری که این حزب به آن متوسل شده است، اتخاذ سیاستی است که۰ می کوشد تا  این ناتوانی را جبران و این خلع را پر کند. در همین رابطه و در پاسخ به سئوال هفته نامه میدیا مبنی بر:  در عرصه‌ی مردمی‌تر کردن مبارزه شما چه طرح و برنامه مشخصی دارید؟
 بخش مهم و اصلی پاسخ مصطفی هجری به این سئوال این است:
  ما می‌خواهیم به برخی افکار و نظریات دینی که بافت دینی کردستان ایران را تشکیل می‌دهد (در وهله اول دین اسلام) بیشتر کمک کنیم، زیرا اسلامی که ما در مورد آن بحث می‌کنیم، در واقع اعتقادی روحی میان انسان و خدا است و با اسلامی که جمهوری اسلامی از آن بعنوان یک ابزار استفاده کرده و یا اسلام رادیکال سیاسی که اکنون در شکل افکار القاعده گسترش یافته است و منطقاً نه تنها در خدمت انسان نیست، بلکه در حال تخریب و نابودی بنیاد اجتماعی و اقتصادی و همه چیز است، متفاوت است. در مقابل آن، مجموعه‌ای از پیروان دین اسلام یا آن دسته از علمای دینی که در واقع زیر بار جمهوری اسلامی نرفته و موافق افکار و اعتقادات اسلامی القاعده نیستند، از سوی جمهوری اسلامی و برخی گروههای افراطی مورد حمله قرار گرفته، مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند و حتی بخشی از آنها از حق تدریس و عبادت محروم شده‌اند. ما (بعنوان حزب دمکرات کردستان ایران) معتقدیم که زمان آن فرا رسیده است این دسته حداقل از سوی حزب دمکرات مورد پشتیبانی قرار گیرند. همچنین پیروان ادیان دیگر مثل یارسان‌ها، بخشی از مسیحیان و حتی مسلمانان کرد شیعه که در کردستان حضور دارند، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند و احترام بیشتری برای اعتقادات، مراسمات و مناسبات دینی‌اشان قائل شد.

در شرایطی  هجری و حزبش  دارد به دفاع از افکار و نظریات دینی و اطلاق بافت دینی به مردم در کردستان نوحه سرایی می کند، که سه دهه قبل چپ، کمونیستها و مردم آزادیخواه کردستان جریاناتی چون مکتب قرآنیهای مفتی زاده را که حدکا در آن زمان مشکل چندانی با این مکتب نداشت، در سوراخ کردند. در شرایطی هجری همانند آیت الله های حوزه علمیه قم دارد از اعتقادات روحی میان خدا و انسان هزیان می گوید که نه تنها در کردستان بلکه میلیونها مردم متنفر از مذهب و حکومت اسلامی در ایران، در تدارک برچیدن کثافت اسلامی و حکومت حامی آن هستند. بلاخره در دورانی حدکا به ریسمان خدا و اسلام آویزان شده است که سه دهه قبل و در زمانی که حکومت خدا بتازگی بقدرت رسیده بود و با لشکر کشی به کردستان در صدد سرکوب کمونیستها و مردم آزادیخواه کردستان بود، حزب دمکرات به حمایت از لشکریان خدا و خمینی برخواست و نیروهای سپاه و ارتش حکومت تازه به قدرت رسیده را  به قصد " رفتن به مرز" اسکورت و حمایت می کرد  که همان وقت  با اعتراض گسترده مردم جواب دندان شکنی را دریافت کرد. اما گویا این حزب و احزاب ناسیونالیست قومی دیگر، بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز درس عبرتی نگرفته اند.
قرار گرفتن حدکا و احزاب ناسیونالیست کرد  در چنین منجلابی (که امروز به قوم پرستان دو آتشه و خطرناک برای جامعه تبدیل شده اند)   قبل از هر چیز باید بر بستر دو فاکتور اساسی تر زیر بررسی کرد.
بر خ