دروغگوئی حزب توده ایران در مورد نقشش در انقلاب ۵٧ و رابطه اش با رژیم اسلامی

دروغگوئی حزب توده ایران در مورد نقشش در انقلاب ۵۷ و رابطه اش با رژیم اسلامی

بخش سوم نقد برنامه حزب توده ایران

مقدمه:

وقتی تحلیل سیاسی می کنیم باید بتوانیم مواضع سیاسی گرایشات مختلف را در نبرد طبقاتی مشخص کنیم و توضیح دهیم این مواضع و این برنامه ها از منافع چه طبقاتی دفاع می کند. نقد برنامه حزب توده ایران از این زاویه می تواند انجام شود.

اما خارج از کانتکس سیاسی ، حزب توده ایران و بخش مهمی از گرایشات پوزسیون و اپوزسیون ایرانی، معضل اخلاق دارند. این حزب هم در بستر فرهنگ ایرانی رشد کرده . فرهنگی که راستگوئی در تاریخش مشکلساز بوده و ایرانی جماعت بیشتر عادت دارد که نه تنها به بقیه بلکه به خودش دروغ بگوید.خودش را پشت ماسکهای دیگری بپوشاند.

دروغگوئی رفتاری است که روانشناسان اجتماعی و رفتارشناسان تکاملی در چند دهه اخیر بسیار رویش کار کرده اند و انرا از زاویه نقشی که در تکامل  و بقای موجودات ایفا می کند مورد بررسی قرار داده اند.

دروغگوئی مختص توده ایها نیست و نبوده اما از دید من این حزب از زاویه برخوردهای اخلاق سیاسی از سمبلهای دروغگوئی به خود و به جامعه است.

من بعنوان نمونه ، فقط موضوعی معین از مقدمه برنامه اخیر این حزب را که مربوط به تاریخ اخیر است مورد بررسی قرار می دهم . از اینجهت که نسلی که من هم جزوش هستم تاریخ معاصر دوران انقلاب ۵۷ و بعد انرا با چشمهای خود دیده اند . از اینجهت که من خودم در دوران جوانی تا سن ۱۹ سال و در دوران سالهای ۵۷ تا اواخر سال ۶۰ از هواداران و بعد فعالین این حزب بوده ام. لذا تجربه شخصی دارم در مورد مواضع این حزب و لذا می توانم دقیقتر دروغهای رهبری این حزب را افشا کنم و برای نسلی که این ماجراها را از نزدیک ندیده راهگشا باشم.

طبیعتا ساختن جامعه انسان محور ، آزاد و سوسیالیستی بستری خواهد ساخت که دروغگوئی چه در سطح فردی و چه سطح اجتماعی لازم نباشد. سودی نداشته باشد.لذا این رفتار را باید در بسترش خشکاند و نصایح اخلاقی تاریخا موثر نبوده است. با این فرض تلاش ما آزادیخواهان نباید موکول شود به آن دوران خصوصا در مقابل احزاب سیاسی و گرایشاتی که رسما و علنا از دروغ برای خود هویت ساخته اند و می سازند.باید هزینه دروغگوئی را بالا برد!

با این مقدمه وارد نقد حزب توده ایران و رابطه اش با رژیم اسلامی می شوم و دروغگوئی این حزب را در برنامه اخیرش نشان می دهم:

 

(۱)واقعیت تاریخ برخورد حزب توده ایران با رژیم اسلامی در مقطع ۵۷ تا سال ۶۰:

کوهی از اسناد منجمله سند پلنوم ۱۶ حزب توده ایران و سایر اسناد، اعلامیه ها ، دوران معینی بین سال ۵۷ تا آغاز سرکوبهای وسیع رژیم اسلامی در سال ۱۳۶۰ را روشن می کند.

حزب توده ایران از همان آغاز بدست گیری حکومت اسلامیها، ماهیت آنها را مترقی و ضد امپریالیستی دانست و استراتژی “اتحاد –انتقاد” خود را بر اساس “دفاع از خط ضد امپریالیستی و عمیقا خلقی امام خمینی” پایه گذاشت.

این حزب مورد به مورد به سرکوبها و سلب آزادیها توسط حکومت اسلامی مهر تایید گذاشت و اعلام کرد که اینها مهم نیست و آنها که با این حکومت مخالف هستند، “ضد انقلاب” هستند!  این حزب رسما جنبشهای کارگری و چپی را که برای خواستهای مطالباتی خود دست به اعتراض و اعتصاب می زند ، “ضد انقلاب و نوکر امریکا” می خواند!

نظریه “نبرد که بر که” جناب کیانوری توضیح می داد که “سرنوشت انقلاب ۵۷ درون نبرد درون جناح های رژیم اسلامی تعیین می شود” جناحی لیبرال است و ضد انقلاب و جناح “خط امام ” که انقلابی است!

حزب توده ایران در صادق خلحخالی در همین خامنه ای و رفسنجانی، رهبران انقلابی دید که قرار است با ضد انقلاب بجنگند و راه رشد غیر سرمایه داری را به کمک رهنمودهای کیانوری باز کنند! قرار بود برادر شوروی هم از این خط دفاع کند و امپریالیزم امریکا را در هم بشکند.

سرکوب آزادیها بستن مطبوعات مخالف ، سرکوب زنها و حفنه کردن حجاب به زنها ، رسما “مهم نبودند” باید از خمینی دفاع می شد.سرکوب دانشگاهها را هم حزب توده زیر سبیلی در کرد و با “ذکر نگرانی” همچنان در سنگر خمینی و خط امام پافشاری کرد و نیروهای مخالف را “تربچه های پوک نوکر امریکا” خواند!

همکاریهای اطلاعاتی حزب توده با رژیم اسلامی حتی بدون اطلاع اعضای ساده و کادرهای پائین از سال ۱۳۵۹ به حدی رسید که عموئی را رسما بعنوان رابط با سپاه پاسداران و مراکز اطلاعاتی رژیم گماردند و در زمانی که رژیم اسلامی در حال اطلاعات جمع کردن از همه نیروهای سیاسی منجمله همین توده ایها بود، رهبران این حزب همچنان داشتند با اثبات “رفاقت با خط امام” تلاش می کردند که نیروهای خود را از زیر سرکوبها بیرون بکشند.

در مقطع سال ۱۳۵۹ رهبری حزب توده به تشکیلاتش رهنمود می داد که “سعی کنید در زمان دستگیری ثابت کنید حامی خط امام هستیذ و ضد انقلاب نیستید!” حتی اعدام یکی از اعضای ساده این حزب در سال ۵۹ را رسما “اشتباه رژیم” اعلام کردند و توضیح دادند که این فرد را رژیم با مجاهد اشتباه گرفته!

هر قدر رژیم سرکوبها را توسعه داد  هر قدر نهادهای اطلاعاتی رژیم حلقه محاصره را بر انقلابیون و نیروهای چپ محکمتر می کرد رهبری حزب توده به انتشار اعلامیه و درخواست “حفاظت از دفاتر علنی حزب” دلخوش می کرد! هادی غفاری لمپن معروف رژیم زمانی که حملاتش را به دفاتر این حزب اغاز کرد، هنوز رهبری این حزب داشت توجیه می کرد که رژیم اسلامی “اشتباه کرده ” و باید با سیاست اتحاد انتقاد انرا از اشتباه در آورد”!

خلاصه اینکه مقطع انقلاب ۵۷ تا سال ۶۰ پایه تحلیل واقعی سیایتهای حزب توده است. این دوران ماهیت توده ایزم را دقیقا روشن می کند. انچه بعد از دستگیری شاخه مخفی و بعد شاخه علنی این حزب در اواخر ۵۹ و ۶۰ اتفاق افتاد دیگر نتیجه سیاستهای این حزب بود و نه آغاز دوران دیگر! تحلیل حزب توده اگر این مقطع را نپوشاند هدفش خاک پاشیدن است بر ماهیت حزب توده ایران!

همانطور که در مقالات قبلی توضیح دادم دفاع از خط خمینی از ابتدای انقلاب ۵۷ بخشی از سیاست لنینیستی جهان سومی کمونیستهای لنینیست بوده. این سیاستها از مقطع کنگره دوم کمینترن از سوی لنین اعلام شد و قرار شد کمونیستهای جهان سومی نه برای سوسیالیزم بلکه برای اتحاد با گرایشات ضد امپریالیست خود را سازمان دهند(۲) از این رو کیانوری و حزب توده ایران سیاست دفاع از خط خمینی را توجیه شرعی کردند و همچنان هم می کنند!

 

(۲)حزب توده ایران چگونه شراکتش را با رژیم اسلامی می پوشاند؟

در سند برنامه اخیر حزب توده ایران در سال ۱۳۹۱ ، مقطع بسیار حساس بین سال ۵۷ و ۶۱ کاملا ماست مالی شده . قرار است اینها با عبور از این مقطع خواننده را فریب دهند.رشما به خودشان و جامعه دروغ می گویند!

بگذارید از زبان خودشان ببینیم (۱)

تنها کافی است اشاره کنیم که در دوران توفانی سالهای نخست پس از انقالب به همت مبارزه تودهای ِ ها و دیگر نیروهای مترقی کشور، مسئله اصلاحات ارضی و تصویب قانون کار، که تا حدودی از حقوق کارگران حمایت کند، با وجود همه مخالفتهای نیروهای ارتجاعی و واپسگرا، در جامعه به پیش برده شد. مقابله هوشیارانه حزب توده ایران با توطئه های پیدرپی امپریالیسم برای شکست انقالب ایران، و ازجمله هشدارهای حزب ما پیرامون امکان حمله نظامی به ایران، و سپس مبارزه برای صلح و بر ضد ادامه جنگ ایران و عراق، از دیگر عرصه های مهم و درخشان مبارزه حزب ما است. در خرداد ماه ۱۳۶۱ و در پی پیروزی ایران در خرمشهر و بیرون راندن ارتش متجاوز رژیم صدام حسین، که افسران تودهای در آن نقش برجستهای را ایفاء کردند، و با وجود جو شدید تبلیغاتی رسانه های ِ حاکم، و طرح شعار »جنگ،جنگ تا پیروزی« ازسوی خمینی و دیگرسران رژیم، حزب ِ پایان جنگ از راه مذاکره را در ما این شعار را شعاری نادرست اعالم کرد، و ضرورت ِ درست و راهگشا، یورش وحشیانه ِ جامعه مطرح ساخت. پاسخ مرتجعان حاکم به این دید به حزب توده ایران و کشتار گروهی از برجسته ترین فرماندهان انقلابی ارتش ایران بود”

 

“سرکوب خشن و خونین حقوق و آزادیهای دموکراتیک، به بند کشیدن هزاران مبارز راه آزادی، و یورش همه جانبه به حزب توده ایران، در بهمن ماه ۱۳۶۱ ،که به گفته ری ِ شهری جنایتکار با دستگیری بیش از ده هزار تن از کادرها، فعاالن، اعضا، و هواداران حزب توده ایران همراه بود، بار دیگر امکان فعالیت آزاد و علنی را از حزب کارگران و زحمتکشان میهن ما سلب کرد، و حاکمیت فاجعه بار رژیم ضد مردمی و استبدادی »ولایت فقیه« را بر ایران مستقرکرد.”

همانطور که خواننده متوجه می شود، رهبری حزب توده ایران عمدا داستان را از سال ۶۱ اغاز می کند! قبلش چه کردند اینها؟ مدعی است که قانون کار به نفع کارگر بوده، اصلاحات ارضی شده؟ و بعدش؟ مردم ایران به هشدارهای رهبری این حزب گوش نکردند و ارتجاع معلوم نیست از کجا افتاده توی حکومت اسلامی! بله “ولی فقیه” شده دشمن انقلاب! همان ولی فقیه که خط ضد امریالیستی داشت در سال ۶۱ ناگهان شد ارتجاعی چرا؟ چون بالاخره دامن رهبری این حزب را هم گرفت!

حزب توده ایران تا اخرین لحظه حتی بعد از مقطع پذیرش صلح توسط صدام در سال ۶۰ از ادامه جنگ دفاع می کرد. به سازمان اکثریت رهنمود می داد که در دیوارها شعار صلح ننویسند! اما در این سند اینجا هم حزب توده دروغ می گوید!خودش را حامی صلح اعلام می کند!

سرکوب گنبد، سرکوب کردستان را حمایت می کند و در مورد کردستان نیروهای  کومله را ضد انقلاب می نامد. فقط مقداری ناراضی است که چرا مردم “بیگناه” کشتار شدند!

اما اصل دفاع حزب توده ایران اینجاست که تاریخ ۵۷ تا ۶۱ را تماما سانسور می کند.انگار این حزب نبوده که با حمایت از خمینی ننگی جاودانه را بخود خریده!

 

(۳)سرکوب رژیم اسلامی از چه زمان آغاز شده؟

در روایت حزب توده رژیم اسلامی سرکوبش از زمانی اغاز شده که خود این حزب مورد حمله قرار گرفت! قبلش بقیه سرکوب می شدند و حزب توده مشغول این بود که ثابت کند که با بقیه فرق دارد و خدمتگذار امام است! وظیفه طبقه کارگر را هم اینطور تعریف می کرد که باید امام را حمایت کند و اعتصاب نکند و خواستهای خود را جلوی رژیم نگذارد چون؟ ضد انقلاب و امپریالیزم سود می برند!

انها که در اون تاریخ فعال سیاسی بودند همه اینها را دیده اند.

طبق اسناد اطلاعات سپاه پاسداران در اواخر سال ۵۹ تور اطلاعاتی خودش را روی بخشی از تشکیلات حزب توده پهن کرد.دستگیری پرتوی علامتی بود که این حزب ندید و نفهمید و حتی در مقابل اعضا و هواران و کادرهای خودش هم بدهکار است.

رهبری حزب توده ایران هزاران عضو کادر خود را جلوی سرکوب رژیم بی دفاع کرد چرا که اینها همه علنی بودند و متعاقب اغاز سرکوبها دچار توهمی شدید بودند .اینها فکر می کردند که “برادران پاسدار” اشتباهی اینها را می گیرند و این برادران ضد امپریالیست و انقلابی هستند!

یک جنایت رهبری حزب توده ایران همین بود که جامعه و حامیان خودش را در مقابل سرکوبها بی دفاع گذاشت و متوهم نگه داشت.دستگیری هزاران هزار توده ای متعاقب درخواست حکومت که باید “خود را معرفی کنند” تعداد زیادی خودکشی اعضا و کادرهای حزب توده که دچار فشارهای عصبی و شوک شده بودند خودش باید در اینده کتابها شود.

حزب توده همان با حامیانش و جامعه کرد که در دوران مصدق السطنه!بعد از فرار مصدق به اندرونیش و فرار شاه از ایران رهبری حزب توده شهامت نداشت فراخوان سرنگونی نظام را بدهد و هزاران هزار جوان انقلابی حامی خود را سرگردان کرد و اینها دچار شوک شدند وقتی دیدند که مشتی لمپن کودتائی ابکی را به جامعه تحمیل کردند .

دوران سرکوبهای رژیم اسلامی همین اتفاق دوباره تکرار شد.یکبار دیگر رهبری حزب توده ایران جامعه و حتی حامیانش را به سلاخی فرستاد.سلاخی که خودش با همکاری سیاسی با رژیم اسلامی پله به پله پایه ریخته بود.

خلاصه کنم:

در سند برنامه حزب توده ایران دروغهای شاخداری نهفته است.رسما تاریخ را سانسور کرده اند و از خودشان یک پهلوان ساخته اند.انها که عملا تاریخ معاصر را دیده اند شاهدند که رهبری این حزب بطور حرفه ای دروغ گفته دروغ می گوید.

در یک جامعه سالم لازم نیست گرایشات رفرمیست حکومتی یا هر گرایشی با دروغ تاریخ بسازد. اما توی جامعه عقب مانده و فرهنگ جهان سومی دروغگوئی اساس است و شرط سلامت!

آزادیخواهان نباید در مقابل این دروغگوئیها ساکت بمانند. باید افشاگری کنند و بهای دروغگوئی را مرتب بالا ببرند.نسل جوانتر باید بداند که توده ایزم چه بر سر جنبش ازادیخواه آورده و انواع متنوعش را همین امروز بشناسند و طرد کنند.

منابع بیشتر:

 

(۱)برنامه حزب توده ایران (مصوبه کنگره ۶) سال ۱۳۹۱

http://www.tudehpartyiran.org/images/ketabkhaneh/Barnameh.pdf

(۲)ریشه های مشترک توده ایزم و لنینیزم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=19184

(۳)آرشیو نقد برنامه حزب توده ایران از: سعید صالحی نیا

حزب توده ایران، حزب “استقرار رژیم دموکراسی”؟ بحثی در هویت سیاسی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=60021

نگاهی به برنامه حزب توده ایران؛ مصوب کنگره ۶ سال ١٣٩١، از دیدگاه کمونیزم کارگری(بخش اول )

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=59943

.