تغییردر نسبت ترکیب ارگا نیک سرمایه وتاثیرآن بروضعیت طبقه ی کارگر

تغییردر نسبت ترکیب ارگا نیک سرمایه وتاثیرآن بروضعیت طبقه ی کارگر

اساسا بحرانهای دوره ای وعمومی سرمایه داری با بهم خوردن مناسبات بین کار زنده وسرمایه بوجود می آید. از کار زنده کار لازم برای تامین زندگی کارگر وکار اضافی، ساعات کاری است، که به کارگر مولد و نا مولد پرداخت نشده، بلکه به جیب سرمایه داران سرازیر می شود. شدت وکم شدن فاصله ی زمان بین بحران ها، امروزه تحت تاثیر رشد فن آوری ومدرنیزه شدن ابزارو وسائل تولید سهم کار لازم را کمتر و منجر به کار اضافی بیشتری می شود. همچنین تاثیر روند رشد فن آوری بر روابط و مناسبات تولیدی ومبادله در جامعه، توانسته است کارخانه ها ومؤسسات را دچار دگرگونی وتغییرات زیادی کند. مثلا نسبت زمان کارلازم وکاراضافی کارگران کنونی را نمی توان با دوران کلاسیک مقایسه کرد. مارکس نسبت کار لازم وکار اضافه را برای تعیین ارزش اضافی وسود در کاپیتال، متناسب با رشد نیروهای مولده وابزار تولیدی آن زمان در محا سبه ی بین کار وسرمایه چنین حساب کرده بود، که مثلا اگرحد متوسط کار روزانه ی کارگران یک کشوردر روز بین ۱۲-۱۶ ساعت باشد، از ۶-۸ ساعت آن کار لازم و۶-۸ ساعت آن کاراضافی  است و یا به سخنی دیگر نیمی از حد متوسط کاراجتماعی، کار لازم است و نیمه ی دیگر کار اضافی است. امروزه این نسبت با تغییرات در فن آوری وتاثیر آن بررشد ابزار و وسائل تولید، می توان گفت، که با حد متوسط کار اجتماعی لازم ۸ ساعت در روز به کمتر از ۲ ساعت کارلازم و بیشتر از ۶ ساعت کاراضافی تغییر یافته است. تغییرات و مدرنیزه شدن ابزار و وسا ئل تولید دراقتصاد کشورهای صنعتی، در سرعت بخشیدن به جهانی شدن سرمایه به شیوه ای نوین سهم بسزا یی داشته ودارد. ازسویی انقلابی که در صنعت بوجود آمده است، رشد عظیم فن آوری در صنعت مخابرات، ارتباطات، و کار برد دستگاهای خودکار وهم چنین ورود ربات های تولید گردرصنایع، گسترش ابزار و وسا ئل داده شنا سی (انفورماتیک) ورایانه ها در ادارات و مؤسسات در سطوح  جامعه، هم مناسبات بین سرمایه ثابت وسرمایه متغیر یعنی مناسبات بین کارو سرمایه را تغییرداده است و هم باعث تغییرات در کارلازم و کار اضافی شده است.  بنا براین اگرما کمی به دوران کلاسیک برگرد یم، ترکیب ارگانیک سرمایه (c+v  ( بد ین شکل بود، که باوجود ساعات کار ۱۲ تا ۱۶ ساعت درهفته سرمایه داران صنعتی به جذب بیشتر سرمایه متغیر یعنی نیروی کار گرایش داشتند تا با لابردن سرمایه ی ثابت. البته نباید فراموش کرد که در این مقطع رشد فن آوری قابل مقایسه با رشد فن آوری زمان مارکس نمی باشد. درهمین رابطه و بربستراین روند بود، که تخمین نسبت حد متوسط سرمایه ثابت به  ۲۰ درصد وسرمایه متغیر۸۰ درصد دراواخر قرن ۱۹ وتا اواسط قرن بیستم  یکی از مشخصه های اساسی اقتصا د سرمایه داری به حساب می آمد. لازم به توضیح است، که در این مقطع از زمان گرد ش، توزیع ومبادله ی کالا بکندی دوران (چرخش یا دور پیمایی) میکرد وکارگران خد ما تی هم به کندی رشد می نمود. با اختراع برق، پست، تلگراف و بارشد وسائل نقلیه وانتقال کالا بوسیله ی راه آهن، کشتی، هواپیما و دیگر وسائل نقلیه ی حمل کالا به مرور این نسبت تغییرکرد وپویایی و رشد فن آوری عامل جا بجایی این دو شده ومناسبات بین کل سر مایه را به شاخص های متوسط بیشتراز۸۰  درصد سرمایه ثابت وکمتراز  ۲۰  درصد سرمایه متغیر تغییر داده است ( البته به این نکته اشاره می کنم که  سرمایه داران توانسته اند با استفاده ازفن آوری نو کارها را ساده کرده وبا دست مزد کم کارگران بیشتری اجیر کند. در اینجا شاید بهتر که ما از تغییر  هزینه ی سرمایه ثابت وهزینه ی سرمایه متغییر صحبت کنیم). بر بستر این تغییرات از تعداد کارگران مولدی که مستقیما با تولید رابطه داشتند کاسته وبه تعداد کارگران  نا مولد نقلیه و خد ماتی(از نگاه اقتصادی)  وهم چنین خیل بیکاران افزوده شده است. بر اساس این رشد، درآکثرکشورهای صنعتی تعداد کارگران خد مات بیش از ۶۰ درصد می باشد وازدیا د مزد بگیران ضد سرمایه در ارتباط با رشد فن آوری باعث شتاب بخشیدن به انتقال و گردش کالاها شده است. مارکس در مورد گردش چنین نگاشته است:« به گردش در آوردن کالاها یعنی قیمت دار کردن آنها. گردش فرایندی است که در آن کالاها به قیمت تبدیل می شوند، و کالائیت پیدا می کنند. گروند ریسه جلد اول صفحه ۱۳۰» بعنوان مثال در کارخانه ی ما تعداد کارکنان خد ماتی حدودا به بیش از ۵۰ درصد رسیده است که ۲۰ درصد کارگران خد ما تی وحمل و نقل یا تدارکات (logistik) هستند که  قطعات تولید شده را ازنقطه ای به نقطه ای دیگر و از بخشی  به  بخش دیگر و سرانجام برای بخش منتاژ و بسته بندی انتقا ل می دهند. البته کارگران حمل و نقل یا تدارکات،  کارگران غیر فنی وساده ای نیستند، آنها دارای اطلاعاتی در کاربری ریانه ها برای ثبت وانتقال قطعات وهمچنین  در زمینه ی قطعاتی که حمل می کنند، اطلاعات  فنی نسبی دارند. لازم به اشاره است که انتقال  قطعات به وسیله دستگاهای خودکار ونیمه خود کار انجام می گیرد. بر این اساس بار آوری تولید بنا به رشد فن آوری به گرد ش و توزیع سریع کالا به پول یعنی حرکت (کـ ــ پ ــ ک  و پ – ک – پ)  به انباشت وگردش سرما یه از یک سو واز سوی دیگربه استثمار طبقه ی کارگرومزد بگیران ضد سرمایه سرعت بخشیده است. همچنین در راستای این رشد، سا ل ها است که انبارهای فوق العاده کوچک جای انبارهای عریض وطویلی که  قبلاا برای انبار کردن مواد خام وقطعا ت نیمه تمام اجاره یا خریداری می شد را گرفته است. امروز ما با تحویل به موقع (  just-in- time) ، فست فود (fast food) وسیستم کان بان Kanban-System   سروکارداریم که بعدا به این سیستم ها خواهم پرداخت .

تاثیررشد فن آوری بر نسبت ترکیب ارگانیک سرمایه و کند شدن گرایش  نزول نرخ سود

پایه ومحتوی گرایش نزولی نرخ سود به  دو موضوع ربط دارد: اینکه گسترش ورشد وسائل وابزار تولید با شتاب بیشتر از سرمایه متغیرموجود یعنی نیروی کار گسترش یابد. واز سویی به سطح مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه. ترکیب فنی سرمایه خود را در نسبت وسائل وابزار تولید موجود به نیروی کار نشان می دهد. همچنین باید توجه داشت، که این نسبت درفرآیند تولید وتحول سرمایه رشد می نماید. بعنوان مثال اگرفرض کنیم در بیست سا ل قبل کارخانه ای با ۵۰۰۰ کارگر ۲۰۰۰ الکتروموتور تولید می شد، امروزه با تاثیر فن آوری بروسا ئل تولید وبالا رفتن سطح دانش کارگران نسبت به شیوه ی تولید، با تعدا د ۱۰۰۰ کارگر بیش از دوهزار الکتروموتور تولید می کنند وحتی تولید انبوهترهم شده است. البته تغییرات فوق براثرتغییر در ترکیب ارگانیک سرمایه ممکن شده است، یعنی سرمایه ی ثابت با به کار بردن فن آوری نوین رشد بیشتری از سرمایه متغیر داشته است. به این نکته اشاره می کنم که  کارفرمایان ودر کل سرمایه داران برای شتاب دادن به روند تولید، توزیع ومبا د له، همراه با رشد فن آوری، برای کارگران بطور متوالی دوره های آموزشی می گذارند. بنا بر این روشن است نسبت فیزیکی سرمایه بکاررفته ونیروی کار یا سرمایه متغیررا q=c/v وترکیب ارگانیک سرمایه، یعنی سرمایه ثابت به اضا فه ی سرمایه متغیررا با  فورمول C= c+v نشان می دهند که دراینجا C  کل سرمایه است. مارکس در سرمایه جلد سوم  فصل نهم  چنین نگاشته است: « ترکیب ارگانیک سرمایه ( ترکیب آلی)  درهر لحظه به دو وضعیت وابسته است: یکی نسبت ترکیب فنی بکار رفته ی نیروی کار به مقدار کاربرد وسائل تولید و دومی قیمت وسائل تولید. ». لازم به توضیح است که افزایش ویا کاهش نرخ سود به تغییر در ترکیب ارگانیک سرمایه از یک سو واز سویی به رشد مبارزه ی طبقاطی طبقه ی کارگر ربط دارد. به این نکته اشاره می کنم، که امروزه با رشد سریع فن آوری ودر این رابطه بالا رفتن سطح دانش وعلم، تحول درابزار و وسائل بازاریابی، تحول درابزارو وسا ئل توزیع وگردش، وسا ئل ارتباط جمعی الکترونیکی وغیرالکترونیکی وهم چنین باتوجه به رقابت های داخلی وبین المللی بین سرمایه داران، ارزش ابزار و وسا ئل تولید با وجود بالا رفتن طول عمرکاریشان، آنچنان برای سرمایه داران گران تمام نمی شود. ازسوی دیگرارزش نیروی کار بدلیل وسعت زیاد تقسیم کارپائین آمده است. بعنوان مثال اگر در دهه ۸۰، ساخت ومنتاژ یک الکتروموتوربعهده ی  سه کارگر بود امروزه اولا الکترومتور ها به چند گروه ساختی تقسیم شده اند واین گروها درچند خط تولیدی ساخته یا منتاژ می شوند. با وجود رشد تکنیک، سرمایه داران توانسته اند سطح تخصص افراد را پایین بیاورند واین تخصص را بین چندین نفر تقسیم کنند ودر این رابطه جمع کارگران خد ما تی را هم در مقابل کارگر متخصص گسترش دهند. وبر بستر این روند، هزینه ی دست مزدی را که قبلا به ده کارگر متخصص می پرداختند، با این تغییرات، همین د ست مزد را به پانزده تا بیست کارگرمی پردازد. دراینجا با وجود اجیر کردن کارگران بیشتر، ضمن اینکه حدودا هزینه ی دست مزد برای سرمایه دار ثابت مانده است، اما کاراضا فی وسود بیشتری را به جیب می زده است، که این روند موجب کند کردن گرایش نزولی نرخ سود می شود. (دراینجا نباید فراموش کرد، که اکثراین کارگران به خد مه ی ماشین ها تبد یل شده اند) . در نتیجه سرمایه داران با بهره مندی از علم ورشد تکنیک توانسته اند دربخش های خد ما تی، شغل ها وجایگاهای کاری  را به شاخه های زیادی تقسیم کنند وسطح تخصص این جایگاه کاری و شاغلین را هم پایین بیا ورند.  به عنوان مثال در آلمان بعد از سال ۲۰۰۰  ۲,۲۷ میلییون اعضائ اتحادیه ی فلزوکارکنان  صنایع فلز، طبق معمول به کارمند و کارگر تقسیم می شدند. اما بد لیل اینکه مدت ها ی قبل وسعت تقسیم کار در اکثر کارخانه ها و مؤسسات گسترش پیدا کرده بود، مرز این  دوجایگاه کاری هم تغییر کرده بود. بر این اساس، بعد از تاریخ یاد شده با کمک سمینارها ودوره های مختلف به این نتیجه رسیدند، تقسیم بندی کارکنان به کارمند و کارگربا طرح جدید طبقه بندی مشاغل به کارگرتغییر یابد. با این درک وروش درکارخانه ها و مؤسسات همه ی شاغلین چه کارمند وچه کارگرهویت کارگرپیدا کردند و گروه های شغلی ازگروه شغلی ۱ تا گروه شغلی ۱۴  تثبیت شد. گروه شغلی ۱۴ به رئیس بخش تعلق دارد و ازگروه  شغلی ۱۱ تا  ۱۳ به تکنیسین ها واز گروه شغلی ۱۳ تا ۱۴مهند سین تعلق دارد وقرار بر این است که اگر سطح تخصص یک کارگر فنی با شرکت در دوره های آموزشی وتجارب درون کارخا نه ای بالا برود، می تواند تا گروه شغلی ۱۳ برسد. البته این نکته را باید اضافه کنم، که در سال ۲۰۰۳ تعیین چارچوبه ی دستمزد کارگران صنایع فلزدرآلمان با طرح طبقه بندی مشاغل ( Entgeldramenabkommen-ERA) ازسوی اتحادیه ی کارفرمایان فلز واتحادیه ی کارگری فلز به عنوان جزئی از قوانین کارخانه به تصویب رسید. اما تعیین وپیا ده کردن گروهای شغلی درون کارخانه ای به عهده ی گروه کاری شورای کارخانه وگروه کاری کارفرما ی کارخانه می باشد . هد ف قرارداد این است که تفاوت دستمزد بین کارگر وکارمندا نی که ارزش کاری یکسان ویا کار مشا بهی انجام می دهند را از بین ببرند. این طرح اساسا از سوی اتحادیه ی کارگری مطرح شد، زیرا آنها براین باور بودند، که جایگاه های کاری کارگران مد ت ها است که در ارتباط با رشد تکنیک تغیر کرده است، بنا براین  کارگران هم مهارت بیشتری کسب کرده اند و بابت این مهارت پولی پرداخت نشده است. و همچنین به موازات این رشد جایگاه کاری کارمندان هم همینطوردچار تغیر شده است. جایگان کاری کارگردر بیشتر مواقع با جای گاه کاری کارمندان درون کارخانه شبیه است. با وجود رشد فرا گیری مهارت در این دو بخش، دست مزدی بابت این گونه تغییرات شغلی از سوی کارفرما پرداخت نشده است. از این روی تعرفه نامبرده، برای تغییرات درجایگاه های کاری و رفع تفاوت ها به تصویب رسیده است.

تغیر درنسبت ترکیب ارگا نیک سرمایه در یک کارخانه ی تولیدی در آلمان و پی آمد آن

از دهه ی ۸۰ قرن گذشته دراین کارخانه تکنیک وصنعت مدرن به تدریج جای دستگاه ها وابزار قدیمی را می گیرد وبه مرورتا دهه ی ۹۰ بیش ازنیمی ازتکنیک پیشرفته وصنایع مدرن جای گزین ابزار وصنایع قدیمی میشوند. بعد از فروپاشی بلوک شرق، این کارخانه ی تولیدی که  هم دارای صنعت قدیمی وهم فن آوری مدرن، یعنی دارای ابزار تولیدی متشکل از دستگاه های نیمه خودکار تراش، فرز، سنگ زنی، جوشکاری، بسته بندی، حسا برسی وسا یر بخش های جانبی که برفرآیند تولید تاثیر می گذاشت مدرنیزه شدند. سبک وروش کاربا ابزارهای نام برده به این شیوه بود، که برای هر تغییری در قطعات نسب شده ی روی دستگاه ها می بایست بطور مکرر ابزارهای مورد نیاز را نسب ویا باز کرده وابزار دیگر را برای ادامه ی مرحله ی بعدی تولید باز ودوباره نسب می کردیم. بعنوان مثال اگر مواد لازم را برای تولید ده چرخ دنده در اختیار من می گذاشتند( برای تولید یک چرخ دنده ی ساده به ۱۰ ابزار با قطر واندازهای مختلف لازم است)  می بایست چرخ دنده ها را یکی بعد ازدیگری نسب می کردم وابزارهای مختلفی که برای تولید چرخ دنده لازم بود یکی را نسب و بعد از کاربری باز کنم وابزار دیگری را نسب می کردم. این نحوه ی کار باعث می شد فرآیند تولید چندین بار قطع  وصل شود. این سبک کار درمورد فرایند بعدی کار روی چرخ دنده ها با دستگاهایی مثل مته زدن،  رزوه زدن، سنگ زدن وغیروتکرار می شد. در واقع کار روی دستگاهای قدیمی باعث می شد، که دقایق وساعاتی را  برای باز وبسته نمودن ابزار تولید ونسب قطعات  از دست بدهی،  این وضعیت با تغییروجای گزینی فن آوری پیش رفته، با کار کارگران احیا وپر شود. نکته ی دیگراین است، که هرکدام ازما ها که کارش روی قطعه تمام می شد، برای مراحل بعدی کار، آنرا به همکار بعدی تحویل میداد، ودر آخر، کارگری که مرحله ی آخرین تولید را روی قطعه انجام می داد، می بایست قطعات را به قسمت کنترل کیفیت می برد، بعد از کنترل قطعات،  به بخش ها ی تولیدی، توزیع و انتقال می داد. عامل بعدی این بود، که اگر نیاز وتقاضایی از بخشها  دریافت نمی شد، قطعات از طریق رایانه ثبت شده وبه انبار کارخانه منتقل می شد.  بعدا کارگران تدارکات  قطعات انبار شده را بنا به تقاضا های دریافت شده در اختیار کارگران منتاژمی گذاشتند. باید اشاره کرد که انبار مدر نیزه ای مثل انبار ما به وسیله ی نوارهای متحرک (فلیس باندها) الکترونیکی مختلفی مجهز شده است، که انبار را به بخشهای مختلف تولیدی مرتبط می کند. برعکس انبارهای قدیمی، که نیمه خودکار هم بودند، قطعات  ید کی، دستگاهای کوچک و نیمه تمام وآماده برای منتاژانبار می شدند. با توجه به توضیح فوق، سرمایه داران دقایقی، که کارگربرای تعویض وجای گزینی ابزار، نسب قطعات روی دستگاه، خاموش و روشن نمودن دستگاه  صرف می کردند را تجزیه وتحلیل کرده و دقایق و ساعاتی را که کارگر با ابزار قدیمی از دست می دادند را با استفاده از روش وفن آوری مدرن  حسابرسی می کرند.  وبا کاربری فن آوری مدرن وآموزش کار گران دقایق وساعات از دست رفته را ترمیم کرده وبه کارمولد تبدیل نمودند. اما ما کارگران می دانستیم که نحوه ی فرایند تولید با صنعت و فن آوری قدیمی با وضعیتی که داشت، یعنی حین تعویض ابزار کار ویا نسب قطعات روی دستگاه، فرصتی هرچند کوتاه برای ما بود، که می توانستیم خود را از کار یکنواخت تولیدی وازبردگی ماشینی رها کرده وکمی جبران خستگی کنیم. اما با کاربری شیوه ی نوین در فرایند تولید، سرمایه دارازموقعیت استفاده کرده وساعات ونیروی کار آزاد شده کارگران را مثلا در بخش مکانیک، صرف راه اندازی دستگاه تولیدی دیگری که درفاصله ی دومتری و روبروی هم قرارداشتند می کرد ویا در بخش های تولیدی دیگر وضع به همین منوال ادامه داشت، که اوقات فراغت چند دقیقه ای  کارگران را سلب کرده و به تولید بیشتری وادارشان می کرد. ضمنا در کارخانه های تولیدی پیش رفته، باخیابانها ویا خطوط تولیدی مواجه هستیم، که درهرخیابان ویا خط تولیدی با بیش از ۱۰ دستگاه تولیدی که درفاصله ی کمترازیک متر در کنار هم ودر فاصله ی دومتری روبروی هم قراردارند. هدف این است که هرکارگر در حین کار اوقات فراغتی نداشته و در حد امکان روی دو دستگاه کار کند. به این نکته هم اشاره می کنم، که مدت زمان حمل ونقل قطعه ویا قطعات، که بوسیله ی کارگران  تراشکار، فرز کار، سنگ زن وکارگران خد مات شست وشوی وهمچنین حمل و نقل چرخ دنده ها به انبار، که در گذشته بوسیله ی کارگران فنی ایکه روی دستگاها کار می کردند حمل ونقل می شد، منع گردید. ونقل و انتقال قطعات را به عهده ی کارگران تدارکات وبا نیروی کار فوق العاده ارزان گزاشتند. ضمنا تفاوت زیادی بین دست مزد دو گروه شغلی کارگران فنی وکارگران تدارکات ویا خد مات وجود دارد. ( درکار خانه ی ما وکارخانه ها و مؤسساتی که به اتحادیه ی کارگری فلز واتحادیه ی کارفرمایان فلز مربوط می شوند گروه شغلی کارگران فنی از گروه شغلی ۷ تا گروه شغلی ۱۱ وخدمات دفتری هم برهمین اساس یعنی از گروه شغلی ۷ تا گروه شغلی ۱۱ و گروه شغلی خدمات درون کارخانه مثل بخش حمل ونقل مواد وقطعات درون کار خانه، بسته بندی واز این قبیل از گروه شغلی ۳ تا گروه شغلی ۶ می باشد) . بد نیست در اینجا به این نکته اشاره کنم که سرمایه دار چگونه و چرا به این تغییرات دامن می زند. فرایند تولید بشیوه ی قبل، کالای تولید شده را بدلیل عد م رشد وتحول درابزار و وسایل تولید و توزیع مدت زمان تبدیل شدن کالا به پول ویا  پول به کالا را کند کرده واین روند یعنی مؤلفه های نامبرده فوق خود مانع گرایش نزولی نرخ سود شده ویا گرایش به نزول را کند می کند. مارکس درمورد گردش چنین نگا شته است:« برای گردش کالا درعمل ابزار حمل ونقل لازم است. حمل ونقل را با پول نمی توان انجام داد. اگر۱۰۰ پوند آهن را به مبلغ ایکس لیره خریده باشیم مالکیت آهن ها دیگرازآن من است. ایکس لیره ی من وظیفه ی خودرا به عنوان ابزار مباد له انجام داده اند: با گردش آنها مالکیت هم به گردش افتاده است. فروشنده هم با نقد کردن ارزش مبادله ای آهن، به قیمت آن رسیده است. اما برای آنکه آهن تحویل من بشود، پول به خودی خود کاره ای نیست. به واگن ( شاید منظور مارکس گاری باشد)، اسب، جاده وغیرو نیاز است. گردش واقعی کالا درمکان وزمان ازطریق پول انجام شدنی نیست.»  گروندریسه جلد اول صفحه۱۳۸ .

در صفحه ی بعدی چنین آمده است. « کمیت پول لازم برای گردش نه تنها بستگی به جمع قیمت های لازم برای معامله دارد، بلکه به سرعت گردش پول وانجام معامله نیز بستگی دارد. اگر با یک تالر بتوان درهر ساعت ۱۰ خرید ودرهر خرید به اندازه ی یک تالرانجام داد، یعنی اگر یک تالر در یک ساعت ۱۰ باردست به دست بگردد، در این صورت درواقع همان کاری را انجام داده که یک ۱۰ تالری با یک خرید در یک ساعت انجام می دهد. سرعت لحظه ی وجودی سلب(das Negative Moment) است که جای کمیت را می گیرد ودرپرتو سرعت، در واقع یک سکه، ده سکه می شود(یعنی تکثیر وجودی پیدا می کند.» گروند ریسه  صفحه ی۱۳۹

 سرمایه داران ویا تئوریسین های آنها همیشه به فکر مانع شدن ویا از بین بردن عواملی هستند، که گرایش نزولی نرخ سود را تشدید می کند. سر منبع عوامل مهمی که باعث سرعت گردش وتوزیع  وتبدیل کالا به پول و پول به کالا می شوند، از درون کارخانه ها ومؤسسات شروع می شوند. بر بستر این روند، سرمایه داران آلمانی توانستند با استفاده از رشد فن آوری و استفاده ازتغییرات جدید درسازماندهی کار برای فرایند تولید انبوه کالا وبالا بردن شدت استثمارو پایین آوردن سطح دست مزدها از سیستم سازماندهی وطرح تویوتا به نام سیستم تحویل به موقع (  just –in- time) و  Kanban-System  استفاده کردند. این طرح ابتدا از سوی ژاپنی ها  کشف واجرا شد.  اقتصادانان  و سرمایه داران آلمانی هم توانستند همان تغییرات را در کارخانه ها ی تولیدی معروف وبزرگ ازجمله کارخانه ی ما بکار گیرند. سرمایه داران توانستند درروند بکارگیری روش جدید به موارد ومؤلفه هایی که در کند کردن سرعت گردش و توزیع کالای درون کارخانه مؤثراست، انگشت گذاشته وطرح وشیوه ی فرایند جدید تولید را در رفع این مشکل جایگزین کنند. همچنین در ادامه ی این سیاست استثماری، کارگران آگاهی را که در مقابل این طرح مقاومت می کردند، با پیشنهاد شغل بهتر یا با تغییرجایگاه کاری از بخشی به بخش  دیگری ( تبعید) ویا با باز خرید، جلوی اعتراضات را می گرفتند. اما با وجود مقاومت وایستادگی که اقلیتی از کارگران در مقابل این طرح ضد کارگری صورت دادند، سرمایه داران توانستند باکمک کارگران ناآگاه تمام دقایق ویاساعاتی که به گفته ی کارفرما ها بهدرمی رفت را پیدا ورفع کنند. یکی ازدیگر عوامل مهمی که سرمایه دارن را بفکر مدرنیزه کردن دستگاها وتغیرات روابط درون کارخانه ها و مؤسسات می انداز، رقابت شدیدی است که در بازار داخلی وبازار جهانی بین آنها وجود دارد. شدت این رقابت آنها را واداربه مدرنیزه نمودن ابزار ووسائل تولید کرده، از سویی تولید کالای انبوه و ارزان و بنجل که سرمایه دارمی داند اگر این کار را نکند، توانایی رقابت با سرمایه داران دیگر را برای بدست آوردن سود بیشتر دربازارازدست می دهد وسوی دیگر قضیه این است که اگر به این رقابت گردن ننهد، خود او نیست و نابود خواهد شد. سرمایه دارا ن در آلمان بخصوص صاحبان ابزار ووسائل تولید کارخانه ی ما، با بهره وری از تئوری  سیستم تحویل به موقع و سیستم کان بان درتکنیک توانستند، روابط وروش فرایند تولید درون کارخانه ما را با تشدید استثمار کارگران به سود خود به شرح زیر تغییردهند : ۱٫ کارگرتراشکار، پرس کار، فرزکار، سنگ زن و.. می بایست بارها برای کاربرد ابزار و برای اد امه ی مراحل تولید، ابزارووسائل لازمه راتعویض کرده، وضعیت قطعه را روی دستگاه برای مرحله ی بعدی کار تغییر دهد. ۲٫ کارگر تراشکار می بایست چرخ دنده ها را به همکارش برای سنگ زدن تحویل میداد.۳٫ کارگر سنگ زن می بایست بعدازسنگ زدن، چرخ دنده ها را برای شست وشو به همکاران مسئول شست وشو تحویل میداد، وبعد از شست وشو، چرخ دنده ها را می بایست به بخش کنترل کیفیت  یا به انبار تحویل دهد( دلیل توضیح این موارد برای  شما این است، که سرمایه دار چه ساعاتی را بعنوان ساعات از دست رفته در فرایند تولید مشخص کرده است وبرای رفع آنها به چه اقداماتی دست می زند). در اینجا نکته ی مهم این است که مناسبات نام برده ی گذشته برای کارگر مفید بود، زیرا با وضعیتی که توضیح دادم حد اقل کارگران باهم دیگر وقت ارتباط گیری داشتد و متوانستند در حین کار دقایقی را با هم صحبت کنند . اما ساختارو سازمان یابی روابط تولیدی جدید این امکان را از کارگران گرفته است. سازمان یابی  جدید از سوی کارفرماها کاملا حساب شده بود، که بر اساس این برآورد، هرمزد بگیر می با یست درمساحتی رفت وآمد داشته باشد که ابزارکارو مواد مورد استفاده اش دردست رسش باشد ومسا حت فعالیت آن در روز درچارچوب ۳ تا ۴ مترمربع بیشترنباشد، کارفرما ارتباط خارج از این محدوده را غیرضروری دانسته و نقض این شروط باعث اخطار به کارگر مربوطه خواهد شد. این سازمان یابی ضد کارگری، ارتباط کارگران فنی ومزد بگیران خد ماتی را بسیار محد ود کرده است. در اینجا مفید میدانم که به یک نکته ی مهم اشاره کنم، اینکه  سرمایه دار برای اینکه بتواند گرایش نزول نرخ سود را کند ویا مقطعی مانع نزول آن شود، سعی میکند که هزینه ی کمتری صرف سرمایه ی فیکس یعنی ساختمان وماشین آلات کند، ضمن اینکه بتواند با ساختمانی با حجم ومساحت کمتر، ماشین آلات مدرن وکوچکتری و با نیروی کار ارزانتر، حجم بیشتری از کار را استثمار کند. برای روشن ترشدن مؤلفه ی فوق به شرح کوتاهی از وضعیت قبل وتغییرات بعدی درفرایند تولید این کارخانه می پردازم : دراین کارخانه ی تولیدی بطور تدریجی از اوایل ده ی نود تا سال ۲۰۰۰ وشروع قرن بیست ویکم تحول جدیدی درروند تولید بوجود آمد.۱ . اکثرابزارو وسائل تولیدی قول آسایی که به شیوه ی گذشته درفرایند تولید به کار می رفت، عوض شدند و ابزارو وسائل تولید تماما اتوماتیک با حجمی بسیار کوچیکتر از دستگاهای قبلی در مساحتی کم جایگزین شدند. همچنین در بخش های جوشکاری، شست وشو وبسته بندی رباط وابزار کار مدرن را جای گزین کرند. نتیجه ی این سازمان یابی باعث وسعت زیاد تقسیم کاردر سطح کارخانه وایجاد جایگاه های جدید وساده ی و نیمه فنی تر کار با کاهش دست مزد تا حد یک سوم نسبت به دست مزد یک کارگرفنی شد. جایگاه کاری جدید به اسم تدارکات واینها کارگرانی هستند، که مواد وقطعات را با دانش کمی به انفورماتیک، از نقطه ی الف به نقطه ی ب واز نقطه ی ب به نقاط دیگر حمل کرده وطبق های خالی تولیدی( منظور از جعبه های سربازفلزی است که مقدار معینی پیچ ویا مهره ویا چرخ دنده ویا قطعات مورد نیاز کارگران فنی برای ادامه ی تولید از آن استفاده می شود) را در سطوح مختلف کارخانه پر می کنند. در اینجا لازم است اشاره شود که با مدرنیزه شدن دستگاها وتغییردرروابط وفرایند تولید کالا در کارخانه، همزمان می بایست کارگرانی وارد فرایند تولید شوند، که آ موزش لازم را، با ابزارو وسائل تولید مدرن دیده باشند، بر اساس این نیاز، سرمایه داران کارگران را با دوره های آموزشی که هزینه اش از سوی  کار فرما بیشترتامین می شد، برای مهارت بیشتر و راه اندازی ماشین ها وربات ها به دوره های آموزشی می فرستادند. این سازمان یابی نمی توانست شامل همه ی کارگران شود، زیرا کارگرانی که دارای سنینی بین ۲۵ تا ۶۰ داشتند، شامل این سازمان یابی می شدند، که درواقع این یک مشکل برای کارگران بود ونه برای سرمایه داران، زیرا سرمایه داران قبلا این حساب را کرده بودند که با این سازمان یابی کارگران را می توانند غربال کنند.  با این حساب توانستند کارگرانی را که نیاز داشتند، نگه دارند وکارگرانی که سن شان بالا تر از ۵۵ بود وحال وحوصله ی دوره ی آموزش رانداشتند، بامقداری پول پیشنهادی راضیکنند تا کارخانه را ترک  کنند. سرمایه داران با سازمان یابی  وطرح جدید، توانستند در اکثر کارخا نه ها ومؤسسات  با تشد ید شیوه ی مدرن  استثمار بار آوری تولید را چندین برابر کنند.

با مدرنیزه شدن ابزار و وسائل تولید چه تغییراتی رخ داد؟

  1. درقسمت ماشین سازی دستگاه هایی مستقرشدند که هرکدام مجهز به بیش از ۵۰ ابزارکار با قطر واندازه های مختلف که با برنامه ریزی این دستگاه مراحل مختلف لازم را روی قطعه ویا قطعات می توان انجام داد. همچنین بیش از ۱۰ قطعه تولیدی روی این دستگاه تمام خودکار می شد نسب کرد وبا ابزارهای مختلف رویشان کار کرد. البته بستگی به مراحل مختلف کاری، که برای تولید یک قطعه ضرورت داشت. با این دستگاه های مدرن می شد بیش از ۵۰ عمل روی قطعات انجام داد، بدون اینکه ابزاری را بازو بسته کنی وروشن است که دستگاه  بدون انقطاع کار می کرد. لازم به ذ کر است که در مثال ما سرمایه ثابت ۲۰ در صدو سرمایه متغیر۸۰ در صد یعنی ترکیب ارگانیک سرمایه جدید بمرورجایگزین ترکیب ارگانیک قبلی شده و با  ۲۰ در صد سرمایه ی متغیر ۸۰ در صد سرمایه ی ثابت  شروع به کار می کند. البته این روند تا اوایل ۲۰۱۳  به این رقم رسیده است. ( لازم به ذ کر است که سرمایه داران در شرایط کنونی وبا وضعیت فن آوری نو می توانند وتا کنون توانستند با هزینه کم نیروی کار بیشتری را بخرد ویا کارگران بیشتریرا اجیر کنند).
  2. کارگرانی که بااین دسگاه ها کارمی کنند کارگرانی فنی هستند که بخشی از عمل کردهای این دستگاه را برنامه ریزی می کنند. به همین دلیل گروه شغلی ۱۰ را دارند. این گروه از کارگران در واقع می بایست در گروه شغلی ۱۱ سازماندهی می شدند، اما با مدرنیزه وساده تر شدن جایگاه کاری، درگروه شغلی ۱۰ سازماندهی شدند. کارگران این گروه شغلی بخشی ازبرنامه ریزی دستگاهای را بعهده دارند. تعداد کارگرانی که در این بخش یعنی بخش ماشین سازی کارمی کنند ۸۵ کارگر هستند که دوشیفته کار می کنند وسه کارگر فنی که مسئولیت کل برنامه ریزی دستگاها را بعده دارند که با گروه شغلی ۱۱ استخدام شده اند (در اکثر کارخانه ها و مؤسساتی که عضو اتحدیه ی کارفرمایان فلز آلمان هستند وبه اتحادیه کارگری فلز مربوط می شوند دارای همین گروهای شغلی می باشند). همانطوری که اشاره شد روی دستگاه جدید بیش از ۱۰ قطعه برای تولید می توان نسب کرد وبا نسب قطعات مورد نظروبا روشن کردن ماشین درمدت زمان بسیار کوتاهی نسبت به دسگاهای قبل، مراحل تولیدی لازمه روی قطعات انجام می شود وقطعات تمام شده بوسیله کارگران تدارکات برای ادامه ی مرحله ی بعدی کار روی قطعه به نقاط بعدی حمل شده ودرادامه، بخش اعظم آن به خطوط تولید خودکار( نوارهای متحرکFließbände ) منتقل می شود. براساس تقاضاهای ارسالی از خطوط مختلف تولیدی منتاژ، قطعات از بخشهای مختلف تولیدی راهی آنجا می شود. اما در اینجا فرصتی است که در مورد عمل کرد و روش تولید دربخش منتاژ و قبل از مدرنیزه شدن این بخش توضیح وبه وضعیت کذشته ی این بخش، و ضعیت کنونی آن و تاثیرات منفی این روند برروی شدت استثمار کارگران مربوطه و سود فراوانی را که عاید سرمایه داران می شود به تفسیر بیان کنم. رشد فن آوری ومدرنیزه کردن روابط درون کارخانه برای شتاب بخشیدن به روند گردش یا کوتاه کردن زمان گردش کالای درون کارخانه، ازیک سو باعث افزایش بارآوری کار وتولید انبوه می شود و زمان کارلازم را کاهش داده ودر مقابل زمان کار اضافی که منبع ارزش اضافی و سود است بالا می برد. همانطوری که درفوق بیان شد زمان کاری که کارگران صرف سوار و پیاده نمودن مکرر قطعات بر روی دستگاه وتعویض جایگزینی ابزارکار می کردند به کاراضافی کارگراضافه می شود، زیرا کارگران با شیوه ی جدید سازمان یابی تولید تمام نیروی کارشان را متمرکز کرده وهمه ی اقدامات لازمه را با این دستگاه جدید روی قطعات انجام می دهند، واز کارهایی مثل انتقال قطعات تمام شده از نقطه ای به نقطه ی دیگررا نباید انجام دهند چون برای کارفرما گران تمام می شود وکارفرما در این راستا از نیروی کار بسیار ارزانی که حدودا نصف دست مزد کارگر فنی را دریافت می کنند استفاده کرده وسود بیشتری مبرد ( سرمایه دار به این شیوه می تواند در واقع با مدرنیزه نمودن جایگاه کاری مزد کارگران را پایین بیاورد). ازاین رو حمل ونقل قطعات وموادی که کارگر فنی قبلاا انجام می داد، ازاین پس به کارگر خد ماتی یا تدارکات محول شد. این گروه از کارگران با گروه شغلی ۳ تا گروه شغلی ۶ استخدام شده وحدوا کمترازنصف دست مزد کارگر فنی را دریافت میکنند. در اینجا روشن ومسلم است که سرمایه دار کارگران  را با چه دقتی کنترل می کند که بیهوده زمان کارلازمشان  تلف نشود. زیرا تلف شدن بیهوده ی وقت  کارگران، مساویست با بالارفت کارلازم وپایین آمدن کار اضافی یا ارزش اضافی خواهد بود. می دانیم که گرایش سرمایه برای انباشت وسود به این است که از زمان کار کارگر مولد وغیر مولد تا حد امکان استفاده کند، زیرا ارزش اضافی تنها ازکار اضافی درون کارخانه ها و مؤسسات تولیدی یدی وفکری بدست می آید. لازم به توضیح است که سرمایه داربا اقدامات فوق می خواهد ازپایین آمدن  قیمت کالا دررقابت های بازار جلوگیری کنند و از سویی برای مانع شدن از گرایش نزولی نرخ سود، که براثرمبارزه ی طبقه ی کارگر ومزدبگیران ضد سرمایه برای اضافه دست مزد و همچنین تاثیر رقابت های شدید سرمایه داران در بازار کالا بوجود می آید را لگام بزند. بالا رفتن هزینه ی ضروری زندگی کارگران ومزدبگیران ضد سرمایه ویا تورم موجودهرساله، دست مزد کارگران را پایین نگه می دارد. هم چنین با طرح طبقه بندی مشاغل رقابت بین کارگران درون کارخانه ها ومؤسسات راگسترش می دهد. گسترش تقسیم کاروهم زمان ساده نمودن مشاغل فنی در کارخانه و مؤسسات ودامن زدن به ترفندهای مختلف ضد کارگری با تایید سران رفرمیست راست اتحادیه های کارگری، اقداماتی است که نزول نرخ سود را یا مانع می شود ویا کند می کند. بعنوان مثال از سال ۲۰۰۰ تا۲۰۱۱ ۲,۳ میلیون جایگاه کاری تمام وقت ودائم در آلمان نابود شده ودرعوض ۴,۱ ملیون جایگاه کاری نیمه وقت ایجاد شده است. بدین وسیله سرمایه داران به بهترین وجهی از روش نوین هم سود مالی می برند وهم بعنوان وسیله ای برای کند کردن مبارزه ی طبقه ی کارگر و مزد بگیران علیه سرمایه به کار می برند. باید به این نکته توجه داشت، که از بین بردن ۲,۳ میلیون شغل منافع زیررا برای سرمایه داران تامین می کند: ۱٫ بنا به قرارداد و تعرفه هایی که بر اساس مبارزات کارگران بین اتحادیه ی کارفرمایان واتحادیه ی کارگری آلمان بسته شده است، به هر کارگر مزد بگیر ۳۰ روز مرخصی در سال و ۵۰در صد مزد ناخالص این ۳۰ روز  بعنوان حق مرخصی  تعلق دارد. علاوه براین کار فرما موظف است دست مزد کارگرانی که در سال تا ۶ هفته مریض می شوند را پرداخت کند. همچنین لازم به توضیح است، که به ندرت اتفاق افتاده که کارگران نیمه وقت در روزهای کاری مریض شوند. ۲ . کارفرما ویا سرمایه دار روزهای کاری آنها را تعیین می کند، که چه روزهایی به نیروی کار آنها احتیاج دارند، هم چنین تا جایی که می توانند نیروی کارآنها را ارزان می خرند. اضافه بر اینها دراروپا وبخصوص در آلمان بعد ازسال ۱۹۸۰ شرکتهای واسطه و پیمان کاری بنام لای آربایت ( Leiharbeitsfirmen) بوجود آمده، که با دست مزد کمتر، کارمندان، کارگران فنی، وکارگران نیمه فنی و غیرفنی، مهند سین وتکنیسین ها را استخدام می کنند. این شرکتها بعنوان واسطه، نیروی کار مزد بگیران را به کارخانه ومؤسساتی که نیازبه نیروی کاردارند می فروشند . در آلمان تا سال ۲۰۱۴  تعداد ۸۵۶۱۹۵ کارگروکارمند به استخدام این شرکت ها در آمده است و تاکنون تعدادشان به یک میلیون رسیده است. دست مزد این کارگران بمراتب کمتر از دست مزد کارگرانیست که کاردائم دارند. بعنوان مثال گروه شغلی کارگرنیمه فنی تازه استخدام شده که بر اساس تعرفه ی اتحادیه کارگری تعین شده، از گروه شغلی ۳ تا ۶ با روزی ۸ ساعت کار درآمد ناخا لصی بین ۱۲۰۰  تا ۱۸۰۰ یورو در ماه و گروه شغلی ۷ حدودا ۲۴۵۰ یورو مزذ ناخالص درماه دریافت می کنند. درعوض شرکت های پیمانکار و واسطه ساعتی ۵۹,( نه یورو و پنچاه سنت) به کارگر تازه استخدام وبه کارگرانی که بیش از دوسال سابقه ی کاری دارند تا ۱۱ یورو می پردازند (در ماه بین ۱۵۵۰ تا   ۱۸۵۰ یورو) . این هم از مواردی است که دست مزد کارگران را پایین می آورند ودر کند کردن گرایش نزول نرخ سود سهم دارد. ازسویی نیروی کار ارزان  را بعنوان حربه ای برای رقابت بین کارگران در کارخانه ها بکار می برند. در این راستا لازم به اشاره است،  که هنگامی که احزاب سوسیال دمکرات و سبزها درسالهای ۲۰۰۵ -۲۰۱۳ درقدرت بودند، قانونی را تصویب کردند، که کارگران تا زمان بازنشستگی می توانند با شرکت های واسطه با د ست مزد ناچیز ومرخصی سالیانه ی کمترازمعمول استخدام شوند، به این شرط که شرکتها ی واسطه بتوانند نیروی کار آنها را به کارخانه ها و مؤسسات دیگربفروشند. یعنی شرکت واسطه یا پیمانکار تا زمانی که نیروی کار آنها را می تواند به کارخانه ها ویا مؤسسات دیگر بفروشد، آنهارا را نگه می دارد، غیر از این وضعیت، شرکت واسطه یا پیمانکاردست مزد کارگر را بیشترازدو تا چهارهفته پرداخت نمی کند وبدون هیچ غرامتی کارگر یا کارگران را اخراج می کند. بعد از این اگر کارگراخراج شده سنوات کاریش زیاد باشد، حدودا دوسال بین ۶۰ تا ۶۳ درصد از دست مزد خالص حق بیکاری دریافت می کند و بعد از دوسال بیکاری از اداره ی اجتماعی حقوق بخور ونمیری دریافت می کند. اکنون در کارخانه ها ومؤسسات زیادی کارگرانی هستند که با سابقه ی کاری بین یک تا ده سال کار هنوز استخدام دائم نشده اند وکارگر موقت محسوب می شوند. اضافه بر این بر اساس برسی که Ame co-Datenbank(ازسوی اتحادیه فلز)  کرده است کارگران آلمان ازسال۲۰۰۰  تا سال  ۲۰۱۰   ۵,۴درصد مزد کمتری دریافت کرده اند که در نتیجه میلیاردها یورو به جیب سرمایه داران سرازیر شده است. همچنین با کمی توجه به تورم این کشورها ما شاهد پایین آمدن د ست مزدها ی کارگران در کشور صنعتی مثل آلمان هستیم. واین موئلفه هم از عواملی است که گرایش نزولی نرخ سود سرما یه اجتماعی را کند و یا مقطعی مانع می شود. می دانیم که سرمایه داران برای جلوگیری ویا کند کردن گرایش نزولی نرخ سود دست به هر اقدامی می زنند. براین مبنا عامل دیگری که تاثیر درخنثی ویا کند کردن گرایش نزولی نرخ سود دارد گسترش وسیع تقسیم کار درون جامعه وهمچنین درون کار خانه های تولیدی وشرکت های خد ماتی است. رشد فن آوری ضمن اینکه تاثیربرگسترش وسیع تقسیم کاردرسطح جامعه آلمان داشته است( این تقسیم کار موجب ایجاد وسیع شغل های نیمه وقت شده است)،  بربستراین تحولات از سویی برای سرمایه داران امکاناتی ایجاد شده است که الف- بتوانند  درسهای آموزشی شغل های فنی یا یدی وشغل های فکری را ساده تر و همه جانبه تر کرده وبه شاخه ها وزیر شاخه های مختلفی تقسیم کنند. ب-  ساخت تولیدی دستگاها را به گروهای ساختی مختلف تقسیم کنند، مثلاا ساخت ویا منتاژ یک دست گاه الکتروموتورکه قبلا در یک خط تولیدی وبوسیله ی ۵ تا ۱۰ کارگرفنی تولید می شد، با استفاده از فن آوری وتاثیر آن بر وسائل تولید وبا وسعت تقسیم کار در نحوه ی تولید، توانسته اند دستگاهای مورد نظر را به گروه های ساختی یا تولیدی بیشتری تقسیم کنند. با این روش توانسته اند کارگران بیشتری را با مزد کمتری هم در داخل کارخانه وهم حمل و نقل کالاها در خارج کارخانه اجیرکنند واز این طریق ساعات کار اضافی وسود بیشتری بجیب بزنند. این روند هم اکنون در آلمان انجام شده وادامه دارد. در زمینه ی گسترش شغل های ساده وخد ماتی در جامعه ی آلمان و بخصوص در کارخانه های صنعتی، اتحادیه ی فلزومرکز (هانس بوکله اشتیفتونگ ( Hans Böckler Stiftung  (در سپتامبر  ۲۰۱۲ بررسی کرده است، ازسا ل ۲۰۰۰  تا سا ل ۲۰۱۲  با وجود مبارزات و اعتصاب کارگران برای دریافت اضا فه دست مزد وتعرفه های سا لانه نسبت به تورم در جامعه، تا تاریخ نام برده  ۱۱,۳  در صد دست مزد نا خا لص به کارگران کم پرداخت شده است، در صورتی که بار آوری تولید به میزان  ۱۳,۴ در صد نسبت به سال ۲۰۰۰ با لارفته و سرمایه داران  یک بیلیون یورو به جیب زده اند.

همچنین از سال  ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۲  ۳,۲ میلیون شغل تمام وقت ازبین رفته است ودرعوض  ۴,۱  میلیون شغل نیمه وقت و کارهای موقت با دست مزد بسیارکم (-jobs, 1€ job … Leiharbeitsfirmen,Mini) کار می کنند. منبع IAB,eigene  اتحادیۀ  فلز

اقدامات  فوق سرمایه داران ویا سرمایه آلمان به درک ما از آمار زیرکمک خواهد نمود. که چرا آمار کارگران خد ماتی  در کشور های صنعتی  هم با لامی رود.

Hartmann, Anja / Mathieu, Hans (Hrsg.) (2002): Dienstleistungen

in der Neuen Ökonomie und www. Statista.de oder .com

    در صد کارگران مولد ونامولد در کشورهای  صنعتی ۲۰۱۴

   خد ما ات                          تولید ی(مولد با نگاه اقتصادی)           کشاورزی

    انگلستان     ۷۹,۱ %     ۲۰۱۳             ۱۸,۹ %                      ۱,۱               %

     سوئد          ۷۹ %                ۱۸,۷             %                         ۱,۷          %

    کانادا         ۲ , ۷۸ %                           ۱۹,۸ %                     ۲,۱                %

    آمریکا      ۷۸,۰۵ %                           ۲۰,۵ %                                     ۱,۴۵ %

    اسپا نیا        ۷۶,۳  %                       ۱۹,۵ %                                     ۴,۲ %                                  

    فرانسه      ۷۵,۸ %                           ۲۰,۵ %                                    ۲,۸ %

    هلند   ۷۵,۳        %                                 ۱۵,۱ %                                                      ۲,۰ %

    ایرلند      ۷۵,۲    %                                 ۱۸,۴ %                                                      ۶,۱ %

    آلمان     ۷۰,۴     %                           ۲۸,۳ %            ۱,۳                         %

    ژاپن         ۱ ۶۹, %                            ۲۵,۸ %                                    ۳,۷ %

    استرالیا     ۶۹,۵%                            ۲۰,۸ %                                    ۲,۶ %

    ایتالیا        ۶۹,۵ %                           ۲۷,۱ %                                    ۳,۵ %

    پرتغال       ۶۹,۵ %                            ۲۴,۹ %                                    ۵,۵ %

    روسیه      ۵۹,۷۸ %                 ۳۶,۲۷          %                                   ۳,۹۵ %

در واقع آمار فوق گویای این است که به  بافت طبقه ی کارگر، مزد بگیران زیادی پیوسته است. این مزد بگیران به نام نویسندگان، هنرمندان، معلمان دانشگاهیان روز مزد (غیر از استادان)، مزدبگیران پست وتلگراف ( غیر از رئسا)، مزد بگیران وسیع کارخانه ها ومؤسسات در جوامع مختلف است. مبارزات پیوسته ی کاروسرمایه درون جوامع، طبقه ی سرمایه را به اقلیتی ناچیز سوغ داده وبه صف کارکارگران ومزد بگیران ضد سرمایه افزوده است، این روند یست که بر بستر مبارزه کار وسرمایه یعنی نبرد طبقاتی کارگران، می رود که تولید بحران زا و عمر سرمایه را به وسیله ی انقلاب اجتماعی برای سوسیالیسم بپایان برساند.

تجارت وسرمایه کذاری خارجی:  تجارت خارجی یکی از اهرم هایی است که از راکد ما ندن سرمایه جلوگیری کرده و این روند، درکند کردن گرایش نزولی نرخ سود مؤثراست. به این مفهوم است که هر چه مقد ار بیشتری سرمایه درفرآیند تولید سرمایه گذاری شود و نیروی کارارزان بیشتری را بتواند اجیرکند، این فرایند عموما باعث کار اضافی ویا ارزش اضا فی و سود بیشتری خواهد شد. مثال گروه فولکس واگن با سرمایه گذاری فراملیتی به اثبات این موضوع کمک خواهد کرد .

 فولکس واگن در ۲۰ کشور اروپایی و آمریکای شما لی، آمریکای لاتین، آسیا وآفریقا به تولید ادامه می دهد. سال ۱۹۶۲  تعداد ۶۹۰۰۰ کارگر مشغول بکار بودند ودر آمد سا لیا نه ,۴۶(شش میلیارد و چهارصد میلیون مارک) وتا تاریخ ۲۰۱۴ مجموعا ۵۹۳۰۰۰  کارگر در این کارخانه ها مشغول به کار بودند و در آمد ش ۲۰۲,۴۵۸( دویست ودو میلیارد و چهار صد و پنجاه وهشت میلییون یورو) رسیده است. در سا ل ۱۹۹۳ روش اقتصادی  تحول به موقع (( Just-in-time  وارد فرایند تولید شد که  پایین تر طرح کننده ی این روش تولیدی را توضیح خواهم داد.

گروه فولکس واگن ۱۹۳۷

بنیانگذار     پورشه       محصولات : خودرو، وسایل نقلیه ی تجاری، موتورهای درون سوز، موتور سیکلت، بانکداری، بیمه ی اتو مبیل ولیزینگ خودرو

درآمد سال  ۲۰۱۳                      ۱۹۷ میلیارد یورو، سودخالص   ۲۰۱۳   ۹,o6 ( نه ممیزصفر شش میلیارد یورو)

مجموعه ی دارایی  ۲۰۱۳             ۳۲۳,۴   سیصد و بیست و سه ممیز چهار میلیارد یورو

شرکت های وابسته:

آئودی در سال ۱۹۰۹ تاسیس شد واز سال ۱۹۶۴ به گروه فولکس واگن تعلق دارد.

لامبورگینی   شرکت ایتالیایی درسال ۱۹۶۷  تاسیس شد. در سال ۱۹۹۸ گروه فولکس واگن آن را با قیمت ۱۱۰ میلیارد دولار خرید.

ایتال دیزاین      در سال ۱۹۶۸ تاسیس شد واین شرکت مهندسی وطراحی در سال ۲۰۱۰ از سوی شرکت لامبورگینی خریداری شد.

بوگاتی     شرکت فرانسوی در سال ۱۹۰۹ توسط بوگاتی ایتالیایی تاسیس شد ودر سال ۱۹۹۸ گروه فولکس واگن آنرا خرید.

پورشه      شرکت پورشه در سال ۱۹۳۱ تاسیس شد ودرسال ۲۰۱۲ گروه فولکس واگن انرا خرید.

ام آ ن(مان) MAN شرکت معروف ماشین آلات صنایع سنگین می باشد. این شرکت در زمینه ی ساخت و تولید  کامیون، اتوبوس، موتور دیزل، ماشین آلات توربینی وخدمات صنعتی فعالیت می کند. در سال ۲۰۰۸ سال روز ۲۵۰ سالگی آنرا جشن گرفتند. شرکتهایی مثل دوکاتی، اسکانیا، سیات، اسکودا، شانگهای فولکس واگن از شرکتهای وابسته به  گروه فولکس واگن می باشد. باید اضافه کنم که با آماری که در کتاب سارا واگنکنشت(Sara wagenknecht)  به نام ثروت بدون طمع (Reichtum ohne Gier) که در اوایل ۲۰۱۶منتشر شده ،  آمده است، با درآمد بیش از ۲۰۰ میلیارد یورو و ۶۰۰۰۰۰  کارگر می باشد.   

سهامداران اصلی فولکس واگن

سرمایه داران اصلی فولکس واگن به درصد                                                                                            

پورشه                                 ۵۲,۲۳ %   پورشه                  ۳۲,۴۰ %               

قطر                                   ۱۷,۰۰%     قطر                        ۱۵,۶۰

ایالت نیدرساکسن                ۲۰,۰۰ %      ایالت نیدر زاکسن      ۱۲,۷۰ %

سهامداران کوچک               ۱۰,۷۷ %       سهام داران دیگر       ۳۹,۳۰ %

آمار فعالیت گروه فولکس واگن

سا ل درآمد


ملیون یورو                 

نتیجه بعد از ما لیات به میلیون یورو

صادرات
تعداد به میلیون
حد متوسط کارکنان در سال
به هزار
۱۹۷۲  (میلیون مارک۱۵٫۹۹۹)

یورو ۸٫۱۸۰

نا معلوم نا معلوم ۱۹۲
۱۹۹۰  میلیون مارک)۶۸٫۰۶۳)

یورو ۳۴٫۸۰۰

نا معلوم نا معلوم ۲۶۱
۱۹۹۷  (میلیون مارک۱۱۳٫۰۴۷)

یورو ۵۷٫۸۰۰

نا معلوم نا معلوم ۲۸۰
۲۰۰۰  ( میلیون مارک۱۶۰٫۰۶۵)

یورو۸۱٫۸۴۰

۲٫۶۱۰ ۵,۱۶۵ ۳۲۲
۲۰۰۱  (میلیون مارک۱۷۰٫۷۴۴(

یورو   ۸۷٫۳۰۰

۲٫۹۳۰ ۵,۱۰۷ ۳۲۴
۲۰۰۲ ۸۵٫۲۹۳ ۲٫۵۹۷ ۴,۹۸۴ ۳۲۴
۲۰۰۳ ۸۴٫۸۱۳ ۱٫۰۰۳ ۵,۰۱۶ ۳۳۵
۲۰۰۴ ۸۸٫۹۶۳ ۶۹۷ ۵,۰۷۹ ۳۴۳
۲۰۰۵ ۹۳٫۹۹۶ ۱٫۱۲۰ ۵,۲۴۳ ۳۴۵
۲۰۰۶ ۱۰۴٫۸۷۵ ۲٫۷۵۰ ۵,۷۳۴ ۳۲۴,۹
۲۰۰۷ ۱۰۸٫۸۹۷ ۴٫۱۲۲ ۶,۱۹۲  (% ۱,۴ +) ۳۲۹,۳
۲۰۰۸ ۱۱۳٫۸۰۸ ۴٫۶۸۸ ۶,۲۷۲  (% ۱۲,۳ +) ۳۶۹,۹
۲۰۰۹ ۱۰۵٫۱۸۷ ۹۱۱ ۶,۳۱۰  ( %۰,۴ -) ۳۶۸,۵
۲۰۱۰ ۱۲۶٫۸۷۵ ۷٫۲۲۶= ۷,۲۰۳  ( %۸,۴ +) ۳۹۹,۴
۲۰۱۱ ۱۵۹٫۳۳۷ ۱۵٫۷۹۹ ۸,۳۶۱ ( % ۲۵,۷ +) ۵۰۲
۲۰۱۲ ۱۹۲٫۶۷۶ ۲۱٫۸۸۴ ۹,۳۴۵ ( %۹,۵ +) ۵۵۰
۲۰۱۳ ۱۹۷٫۰۰۷ ۹٫۱۴۵ ۹,۷۲۸ ( %۴,۲ +) ۵۷۳
۲۰۱۴ ۲۰۲٫۴۵۸ ۱۱٫۰۶۸ ۱۰,۲۱۷ ( %۳,۵ +)  ۵۹۳

 بنا به بررسی اقتصادی سال ۲۰۱۴ فولکس واگن دومین تولید کننده ی خودرو در جهان می باشد. مقام اول تولید کننده خودرو را تویوتا با ۱۰,۴۸ میلیون و فولکس واگن   ۹,۸۹میلیون خودرو در مقام دوم و گروه جنرال موتوربا تولید  ۹,۶۱  میلیون خودرو در مقام سوم جای گرفت.

جنرال موتور

تاریخ           تعداد کارگران     درآمد به میلیارد دولار  

۲۰۱۰                                          ۱۳۵,۵۹

۲۰۱۱                                             ۱۵۰,۲۸

۲۰۱۲          ۲۱۳۰۰۰۱۵۲,۲۵                                        

۲۰۱۳           ۲۱۹۰۰۰                 ۱۵۵,۴۳    

۲۰۱۴     ۲۱۶۰۰۰                         ۱۵۵,۹۳

غرض  از ترسیم وتفسیر آمار های فوق این است که نشان دهم که سرمایه برای بقای خود می باید  برای به کار انداختن سرمایه، مرزهای ملی را بشکند وپا به عرصه ی رقابت و سرمایه گذاری جهانی بگذارد. سرمایه برای بقای خود باید نیروی کار ارزان بیشتری را اجیرکند.

 

صندوق بین المللی پول(IWF    International Monetary Fund (IMF))

صندوق بین المللی پول بعد از جنگ جهانی دوم ودر ۲۷ دسامبر ۱۹۴۵ با ۲۹ کشور عضو ایجاد شد. سرمایه ای حدود ۳۰۰ میلیارد دولار.

 صندوق بین المللی پول ابزاری است، که اساسا دردست بانک ها و سرمایه های بزرگ کشور های صنعتی می باشد، که فقط به کشورهایی پول قرض می دهد که در جهت طرح برنامه های سیستم سرمایه داری جهانی عمل کند. ور شکستگی کشور یونان بعنوان نمونه از کشورهای جنوب اروپا نشان داد که اگر دولتی برخلاف میل و برنامه های صندوق پول بین المللی عمل کند، آنهارا به ورشکستگی می کشانند. نمونه دیگر بحران کشورها شرق آسیا که از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ ادامه داشت. کشورهای بحران زده مثل کره ی جنوبی، سنگاپور، تایلند، مالزی، اندونزی می با شند. می شود گفت منبع بحرانهای شرق آسیا به این قرار بود، که در اواسط دهه ۸۰ بنا به علائمی که نشان دهنده ی رشد اقتصادی  در جهان سرمایه داری بود کشور های بحران زده تا توانستند وام به دلار گرفتند که بهره آن از بهره ی بانکهای کشور خودی کمتر بود. همچنین نوسانات بورس داخلی رابطه ی مستقیمی با دلار آمریکا داشت. در اواسط ۱۹۹۵ دولار آمریکایی در مقابل دیگر ارز ها مثل یورو، روبل بالارفت. این روند خود بحران را تشدید می کرد اما عامل اساسی بحران نبود. چنانکه مجله ی اقتصادی (The china analyst) چنین نوشت: « کارخانه ها ومؤسسات تولیدی تا توانسته اند به تولید انبوه دست زده اند، درحالیکه که این تولیدات همه اش به فروش نمی رفته است». در صورتیکه در چین  ۶۰ % ، کره ی جنوبی ۷۰ % وتایوان ۷۲ % توان مصرف نداشته اند( فاقد قدرت خرید بوده اند). در ادامه مجله ی چینی (ٍEconomic daily)  چنین گزارش داد: « که محصولات تولید شده در چین به نسبت ۱۰ % تولید ناخالص ملی یعنی ۳۷,۷ میلیون دلار بفروش نرفته ودر انبارها مانده است. وفینانسیال تایمز(Financial tims) چنین گزارش داد: « که مجموعه ی صنایع کلیدی مثل صنایع الکترونیکی، فولاد، پتروشیمی، ماشین سازی و کشتی سازی  با سقوط قیمت ها روبرو شده اند و کارخانه معروف  فولاد  بنام  Hanko  ورشکست شده است. برسی فوق نشان می دهد، که بحرانها نتیجه ی شیوه ی تولید سرمایه داری است. منابع فوق از برخی از روزنامه های چپ، زود دوچه زایتونگ(Süddeutsche Zeitung)، تاگز زایتون (Tages zeitung Taz)

سهم وحق رای اعضائ صندوق بین المللی پول

اعضای صندوق بین المللی پول سرمایه:
به میلیون دلار
سرمایه به درصد% تعداد آرائ آرائ به درصد
 آمریکا ۴۲٫۱۲۲,۴ ۱۷,۶۹ ۴۲۱٫۹۶۱ ۱۶,۷۵
 ژاپن ۱۵٫۶۲۸,۵  ۶,۵۶ ۱۵۷٫۰۲۲ ۶,۲۳
آلمان ۱۴٫۵۶۵,۵ ۶,۱۲ ۱۴۶٫۳۹۲  ۵,۸۱
انگلستان ۱۰٫۷۳۸,۵ ۴,۵۱ ۱۰۸٫۱۲۲  ۴,۲۹
فرانسه ۱۰٫۷۳۸,۵  ۴,۵۱ ۱۰۸٫۱۲۲  ۴,۲۹
چین ۹٫۵۲۵,۹ ۴,۰۰ ۹۵٫۹۹۶  ۳,۸۱
ایتالیا ۷٫۸۸۲,۳  ۳,۳۱ ۷۹٫۵۶۰  ۳,۱۶
عربستان سعودی ۶٫۹۸۵,۵ ۲,۹۳ ۷۰٫۵۹۲ ۲,۸۰
کانادا ۶٫۳۶۹,۲  ۲,۶۷ ۶۴٫۴۲۹  ۲,۵۶
روسیه ۵٫۹۴۵,۴  ۲,۵۰ ۶۰٫۱۹۱  ۲,۳۹
هلند ۵٫۱۶۲,۴  ۲,۱۷ ۵۲٫۳۶۱  ۲,۰۸
بلژیک ۴٫۶۰۵,۲  ۱,۹۳ ۴۶٫۷۸۹  ۱,۸۶
هند ۵٫۸۲۱,۵ ۲,۴۴ ۵۸٫۹۵۲  ۲,۳۴
سوئیس ۳٫۴۵۸,۵  ۱,۴۵ ۳۵٫۳۲۲  ۱,۴۰
استرالیا ۳٫۲۳۶,۴  ۱,۳۶ ۳۳٫۱۰۱ ۱,۳۱
مکزیک ۳٫۶۲۵,۷ ۱,۵۲ ۳۶٫۹۹۴  ۱,۴۷
اسپانیا ۴٫۰۲۳,۴ ۱,۶۹ ۴۰٫۹۷۱  ۱,۶۳
برزیل ۴٫۲۵۰,۵ ۱,۷۹ ۴۳٫۲۴۲ ۱,۷۲
کرۀ جنوبی ۳٫۳۶۶,۴  ۱,۴۱ ۳۴٫۴۰۱  %۱,۳۷
ونزوئلاا ۲٫۶۵۹,۱ ۱,۱۲ ۲۷٫۳۲۸  ۱,۰۸
۱۶۶ کشور باقی مانده ۶۲٫۵۹۳,۸ ۲۸,۷۹ ۶۶۷٫۴۳۸ ۳۰,۰۵
اتریش ۲٫۱۱۳,۹ ۰,۸۹ ۲۱٫۸۷۶  ۰,۸۷
لوکزامبورگ ۴۱۸,۷  ۰,۱۸ ۴٫۹۲۴

در آمار فوق هم کاملا روشن است که آمریکا با سهم ۱۶,۷۵  در صد  رای تعین کننده ای در دادن وام به  کشورها را داراست وبدن هدف به کشور ها وام پرداخت نخواهد کرد.

تاریخ رشد ساختار تولیدی کان بان  Kanban-System

ساختارتولیدی کان بان در سال ۱۹۴۷ بوسیلۀ تا چی اونو Taiichi Ohno   رشد وتوسعه یافت. رشد وتوسعه ی این ساختار بر اثر ناتوانی رقابت اقتصادی ژاپن با آمریکا بود. اوچنین انگاشت که: حتما می بایست این امکان وجود داشته باشد، که عرضه ی مواد تولید بتواند براساس نظم وقواعدی سازمان داد، بدین معنی، مثل زمانیکه مصرف کنند از قفسه فروشگا جنسی را بر می دارد، جای این جنس درقفسه ی فروشگاه خالی است ومی بایست جایش دوباره پر شود وهمچنین تقاضای مشتری ها را با سرعت تولیدی برای عرضه به آنهاانطباق داد ودر ادامه می بایستی رابطه ی تنگاتنگی بین تولید کنندگان، توزیع کنند گان ومصرف کنندگان ایجاد شود. منبع فکری این بود که بهبود کیفیت تولیدی چه واکنش هایی را  بوجود  می آورد ودر این رابطه به تحقیقاتی دست یافتند که بعدا در اواسط ۱۹۵۰ همه ی مدیران کارخانه جات ومؤسسات ژا پنی بر روی تخته ی سیاه به قرار زیر نوشته می شد. این سیستم خود قسمتی از سیستم کامل تولیدی (GPS) Gazheitliche produktionssysteme بخشی ازسیستم تولیدی صنایع میباشد که از برنامه ریزی تولیدی درون کارخانه تا بسته بندی وصدور آن را در برمی گیرد. فرایند تولید از ابتدا تا صادات دقیقا حساب شده است و دارای ۸ پرنسیپ ویا اصل می باشد ۱٫ اصول تولید.۲٫ اصل ویا پرنسیب بدون اشتباه یعنی صفر. ۳٫ اصل فلیس باند یا حرکت بدون مانع در تولید. ۴٫ اصل شناور. ۵ بهسازی  مداوم کیفیت. ۶٫ جهت دان وهدایت تولید کنندگان. ۷٫ هدایت روشن وبدون پرده. ۸٫  جلوگیری از ضایعات. که اجرای اصول فوق به پایین آوردن هزینه ی تولید، بالا بردن بار آوری تولید، وبالا بردن توان رقابت در بازار کالاها و طرح سیستم تولید تویوتا (TPS) را بعنوان سر مشق ونمونه می پذ یرد.

واکنش زنجیره ای

بهبود کیفیت { قیمت تمام شده کاهش می یابد چون دوباره کاری کمتر می شودف اشتباهات تقلیل پیدا می کند، تاخیر ها و موانع کم می شوند، از ماشین آلات، وقت استفاده ی بیشتری می شود. { بهره وری افزایش پیدا می کند. { بازار توسط  کیفیت  برتر و قیمت  تمام شده ی  کمتر تسخیر می شود. { فعالیت تجاری تداوم پیدا می کند. { ایجا د اشتغال بیشتر می کند. برای به ثمر رساندن طرح فوق، مدت مشخصی از روش آزمون وخطا در فرایند تولید استفاده شد .  در خطوط  تولید ومنتاژ تابلو هایی نسب شده بود  که تعداد خطا ها وتصحح در روند تولید را نوشته واعلام  می کرد ن بد ین و سیله نمایش ضایعات روزانه، قبل و بعد از اقدام، برای تدوین عملیات که چه کاری قابل قبول است. نسبت به ضایعات قبل از این اقدام  ۱۱ درصد وبعد از این اقدام به ۵ در صد تقلیل یافته بود. نتیجه ی بعدی این شد که – تولید محصول خوب ۶ درصد افزایش داش. – ظرفیت ۶ درصد بیشتر شد. – قیمت تمام شده برای تولید هر واحد کاهش یافت. – سود آوری افزایش یافت. – مشتریان راضی تر شدند. و اقداماتی از این قبیل که می شود  راجب به آن چنیدین صفحه نوشت. این روش تحت تاثیر ابزاروسائل تولید مدرن  در کند کردن گرایش نزولی نر خ سود وبالابردن ارزش اضافی نقش بسزایی خواهد داشت.

 

تولید سلاح ودامن زدن به جنگها

سرمایه بعنوان یک رابطه اجتماعی در جامعه، اگربتواند بدون مانع به کار مزدی ادامه دهد، واگر بتواند مانع بحرانزایی تولید سرمایه داری شود واگرهمه چیز باصلح وصفا و بدون مبارزه ی طبقاتی پیش میرفت، نه اسلحه ای تولید می کرد ونه زندانی می ساخت ونه نیروی محافظ برای حفظ سرمایه اش استخدام می کرد. و نه زیر ساخت های جوامع را بمب باران می کرد ( مثال خاور میانه و جنگهای نیابتی موجود) تولید سلاح ها در جوامع سرمایه داری بقول دولت های سرمایه داری، برای گزینه دوم ویا بعدی تهد ید شان برای حرکت سرما یه در سراسر جهان و محار کردن دولتهایی که بعضی از مواقع به نافرمانی در مقابل سرمایه جهانی دست می زنند ( البته نا فرمانی های تا کنونی ازسوی دولت های کنونی در مقابل سرمایه جهانی یک نافرمانی انقلابی نبوده است بلکه قرو لندهای ارتجایی بیش نبوده است) البته باید توجه داشت که سرمایه نمی تواند نظاره گرگرایش نزولی نرخ سود با شند. سرمایه دار اگر نتواند در جامعه ویا جوامع ای سرمایه گذاری کند و کارگر را برده ی کار مزدی کند، دست به تغییر حکومت ها به عناوین مختلف می زند، جنگ های جهانی، جنگهای منطقه ای ونیابتی را دامن می زند واین کار بدون تولید وصدور سلاح های مرگ باربه مناطق درگیر ممکن نیست. تولید سلاح وتجهیزات نظامی وصدورآنها از سوی کشورهای بورژوا امپریالیستی به کشور های مرتجع در جهان با آمار زیر روشنتر می شود:

هزینه ی تجهیزات نظامی در کشورهای مهم دنیا

آمریکا   ۶۰۹,۹  میلیارد دلار ، چین  ۲۱۶,۴    میلیارد دلار، روسیه  ۸۴,۵    میلیارد دلار، عربستان سعودی  ۸۰,۸ میلیارد دلار، فرانسه  ۶۲,۳  میلیارددلار، انگلستان  ۶۰,۵  میلیارد دلار، المان  ۴۶,۵   میلیارد دلار، ژاپن  ۴۵,۸  میلیارد دلار، کره ی جنوبی ۳۶,۷ میلیارد دلار. در مجموع خرج تجهیزات نظامی در جهان در سال ۲۰۱۴  برابر با ۱,۷۸ بیلیون دلار بوده است. درسال ۲۰۱۴  مجموع خرج تجهیزات نظامی در جهان ۱,۷۸  بیلیون دلار بوده. و روشن است که اساسا این سلاح ها به کشورهای ارتجاعی خاور میانه  فروخته شده است. این سلاح ها راه را با نابود کردن نیروهای انقلابی واز هم پاشاندن شیرازه جوامعی که سد  راه  روند سرمایه گذاری می شوند واین سهم از بودجه را  برای  نجات گرایش نزولی نرخ سود سرمایه گذاری می کنند

مهمترین مؤسسات و کارخانه جات تولید تجهیزات نظامی در اروپا به قرار زیر می باشند:

BAE Systems، Airbus Group*، Finmeccanica،Thales، Rolls-Royce، Safran, DCNS,، BabcockInternational, Rheinmetall، Saab

منابع: Quele: Höchste Militärausgaben | FRIEDEN FRAGEN

https://www.frieden-fragen.de/entdecken/…/hoechste-militaerausgaben.h واشپیگل انلاین

وضعیت وموقعیت مبارزه ی طبقاتی

سوای مبارزات جانانه ای که در دهه ۱۹۸۰ مبارزه ی طبقاتی در اروپا وبخصوص جنبش ۳۵ ساعت کار در هفته در آلمان و ده ها اعتراض توده ای دیگردر دهه ی ۹۰۱۹( دهه نود قرن بیستم) ،  طبقه ی کارگرنه اینکه نتوانست به سرمایه داران ونمایندگان پارلمان نشیان مبارزه ی ریشه ای تری کند، بلکه به بوروکراسی و رفرمیست جامعه ی سرمایه داری چه در کذ شته وچه حال آغشته تر شده است. متاسفانه طبقه ی کارگرتا کنون نتوانسته با افقی فراترازسازمان های بوروکراسی مثل اتحادیه های کارگری، سندیکاها، احزاب رفرمیست چپ وراست، سازمان واقعی خود را یعنی شوراهای انقلابی وکمیته های کارخانه ایجاد کند وبر این اساس ریشه ی سرمایه داری را از بن بکند. اما طبقه ی سرمایه ازگیجی طبقه ی کارگر استفاده کرده درسطح جامعه به تمام امکانات اجتماعی طبقه ی کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه حمله برده است. سرما یه داری جهانی توانسته با استفاده از فن آوری وگسترش وسیع تقسیم کار طبقه ی کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه را با د نیای واقعیش  بیگانه تر کند.

پیش شرط های رهایی واقعی طبقه ی کارگربرای راهایی از بند سرمایه

 تبیین این موضوع هیچ ربطی به فلاسفه، مذهب، ناسیونالیسم واساسا مهملات ذهنی د رون جامعه  ندارد. رهایی واقعی طبفه ی کارگر فقط بد ست خود طبقه و فقط با مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر و در دنیای واقعی یعنی دنیایی که با آن رابطه دارد و با آن درگیرومناسبات دارد انجام می پذیرد. طبقه ی کار گر وسائلی را که برای تغییر اوضاع کنونی یعنی تغیر سیستم سرمایه داری ونفی کارمزد احتیاج دارد، ابزاروسائلی است که درمقطع زمان کنونی با آن کاروتولید می کند، این ابزار وسائل تولید از او غصب شده است و اکنون در تملک طبقه ی سرمایه دار است، یکی ااز این پیش شرط ها این است، که ابزار و وسائل تولید تصاحب شده بوسیله ی بورژوازی را با انقلاب اجتماعی پس بگیرد. طبقه ی کارگرباید با تلاش طبقاتی تمام مراکز تولید اندیشه، ادبیات، فرهنگ وسیا ست  را به مالکیت اجتماعی در آورد. روابطی که طبقه ی کارگر ومزدبگیران در شریط کنونی دارند ودر جریان زندگی روزمره با آن دست بگریبان است، نشا نه هایی از داشتن بلوغ عملی یک انقلاب اجتماعی سوسیا لیستی و توان نفی کار مزدی را داراست. اما دستهایی از تاریخ گذشته سعی می کنند، که گیسوی تاریخ کنونی را به عقب بکشند، مثل مذهب ناسیونالیسم وافکار خرده بورژوازی و خرده ما لکانه در بعضی از مناطق ایران، ما نند کردستان، آذر با ییجان و مناطقی این چنینی  که پایه های اجتماعی انها آنچنان قابل روئیت نیست وبه عنوان عاملی در اجتماع، نباید جدی گرفته شوند، این بقایای فکری  ریشه ی اقتصادی محسوسی را ندارند. این عوامل در تا ریخ معاصر ایران آنقدر قوی نیستند و کار آیی قا بل روئیتی ندارند، که در درون منا سبات جامعه وروابط روزمره ی طبقه ی کارگر بعنوان یک گرایشی نقش بازی کند. هر چند که افکار اینها هنوز نا بود نشده است. همان طوری که ما در روند و تحول ماتریالیسم درتا ریخ در یافته ایم، که سیستم فکری انسانها یکباره از آسمان به زمین نائل نمی شود، بلکه این افکار ونظرات خود تاریخ وپروسه ی شکل گیری مشخصی را دارند که متناسب با وجود ویا عینیت خود شروع به رشد کرده و همچنین در تاریخ  و لحظه ی مشخصی می خواهد ما نع رشد وشکوفایی جامعه شود. با نگاهی وا قعی به این افکار وآرزوها در می یابیم، که هرچند سیستم وداربستهای( تارو پودهای ارتباطی) این افکار متلاشی شده است، ولی نا بودی این افکار کاذب پروسه ای خواهد داشت. اما ما با بی پایه ای و نا مشخص بودن پایه های اقتصادی حاملین  این گونه راز ها، خیال پردازی ها و آرزوها و این گونه از پردازه های فکری تا زمانی چند د ست و گریبان خواهیم بود. این آرزوها وپردازه ها ی فکری، خیال واحی بیش نیستند. اما مشکل این است، که اینها با لباس مارکسیم وخیال واهی ناسیونالیسم ومذهب وارد میدان میشوند و این موضوع هوشیاری طبقه ی کارگر ومزدبگیران ضد سرمایه را می طلبد. در نتیجه این مهملات ذهنی دارای استقلال وپایداری درعرصه ی موضوعات اقتصادی ومبارزه ی طبقاتی نیستند، زیرا در مناسبات اقتصادی ایران و سطح جامعه روابط کالایی ومنا سبات سرمایه داری در زندگی اجتماعی سیا سی واقتصا دی حرف اول را می زند. طبقه ی کارگر در روند زند گی روزمره ی اجتماعی خود در گیر با مسائل حقوقی وبنیادی است،  که برای بدست آوردن وتغییر آنها اساسا نیاز به اتحاد نیرویی بغیر از نیروی خود ندارد. حال گرایشات راست، مذهبی وناسیونالیستی درون جامعه، مهملات ذهنی خودرا بعنوان عرصه ای از مبارزه ی طبقا تی  طبقه ی کارگر به خورد خود  طبقه ی کار گرمی خواهند بدهند. اما این واقعیت را باید قبول کرد که سرمایه بدون رشد واعتلای مبازه طبقاتی می تواند میدان بازی برای ادامه ی حیات خود پیدا کند ودر بررسی  فوق نشان می دهد که با وجود اینکه ۹۹ ساعت کار کارگران در قرن هیجده و نوزدهم (۶ روز، روزی ۱۵ ساعت وروز یکشنبه ۹ ساعت) به ۴۰ ساعت در هفته یعنی پنج روز، روزی ۸ ساعت در هفته رسیده است، باز هم سرمایه توانسته به بقای خود ادامه دهد. این بر رسی گویای این است که سرمایه داری بدون مبارزه ی حاد طبقاتی طبقه ی کارگر ومزدبگیران ضد سرمایه، که قصد وهدفش ریشه کن کردن سیستم سرمایه داری باشد، نمی توان این سیستم را از بین برد. واین مهم فقط به وسیله  ی شورای انقلابی کارگران  ومزد بگیران سرمایه امکان پذیر است و نه به وسیله ی احزاب ویا سازمان ها. این است آن نوزادی که از بدو بوجود آمدن سرمایه آنرا همراهی می کند ودر روند مبارزه ی طبقاتی با نبردی انقلابی و نابود کننده علیه بورژوازی بپا می خیزد وآنرا به دیار نیستی وزباله دانی تاریخ می فرستد.

۱۹٫۰۸٫۲۰۱۶

علی برومند