این روزها درپایان حضور اعضای مجاهیدن زندانی در عراق هستیم . اعضای مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف ، ۳ سال پیش با چراغ سبز دولت آمریکا و اجرای دولت وقت عراقی و شادی حکومت اسلامی ایران با دستان بسته قتل عام شدند . چنین حرکتی در راستای پروژه برجام و هویج تقدیمی به ولایت فقیه دیده شد . در سالگرد این قتل عام گفتگوی کوتاهی با خدا داشتم !
شب گذشته ساعت فلان به وقت محلی آهی کشیدم و خدا را پرسیدم : سیاستمدار خوب کیست ؟
جواب آمد : کسی که توانمند و بالغ شده باشد…
وقتی خدا جواب داد نزدیک بود از ترس برینم به خودم…..ولی ناچارا سوالات را ادامه دادم….
گفتمش : خدایا “توانایی” مالی منظورت است ؟
گفت : خیر ، چرا که ثروت را اعتباری جاودانه نیست….
گفتمش : توانایی از نظر جسمی ؟
گفت : نه ، چون جسم هم بقایی جاودانه ندارد….
گفتمش : توانایی عقلی ؟
گفت : نه چون عقل هم زوال دارد….
گفتمش : کاخ سفید ، اوباما ، بوش ، پوتین ، تصمیم کبری ، حسنک کجایی….؟
گفت : نه ملنگ
گفتمش : عمام خمینی ره…رضا پهلوی….مسعود رجوی ، استالین ، خامنه ای ، پدر پسرشجاع ؟
گفت : نه شلنگ
گفتمش : آن هیئت خُل و چلهای نظم نوین که قرار بود رهبر عقیدتی را استحاله کنند ولی خودشان زودتر از ولی فقیه حاکم استحاله شدند . همنشین بهار در چله زمستان….البته دادن آدرس عوضی توسط حجاج مختلف لُر و کرد و اینا…کار درستی نیست . این درمانده ها فقط قبله شان را عوض کردند و حالا رو به کاخ سفید سجده میزنند….مطابق نبض بازار وال استریت !
در اینجا خدا مکثی کرد و پخی زد زیر خنده…و گفت : ولی خیلی با حال و خنده دار شده بود ! دلواپسان تشنه لب در دست اندازهای سن و سال ، چه شوری گرفته بودند ؟ یه مشت سنجد یهویی تصمیم گرفتند لقمه های گربه ای بزنن ! ولی نشد . حالا بذار هی زر زیادی بزنن ! قرار بود این عقب مونده های سیاسی آلترناتیو بسازند ، که نظم نوین به مبارکی مالید درشون….
گفتمش : ولی آخدا ، کار از درمالی گذشته ها….
گفت : میدونم ، ولی کافیه ! من آبرو دارم….مثل تو که بی حیا نیستم !
گفتمش : خدایا رسما مسخره مون کردی ؟
گفت : آری …. از اولش معلوم نبود گاگول ؟
از خدا تشکر کردم بابت دیالوگش با من . و گفتم خدا جون اجازه دارم یه چیزی برات بگم ؟
گفت : بنال…فرزندم
گفتمش : رندی به احمقی گفت : در وجود همه آدمها ۲ گرگ همیشه در حال جنگ است . سمبل مثبت ها و سمبل منفی ها….
احمق سوال کرد : و کدام نهایتا پیروز است ؟
رند گفت : همان گرگی که تو به آن غذا بدهی….
خدا گفت : ولی اینکه تکراری بود اسفناج ؟
گفتم : میدونم ، این به اون در….
اسماعیل هوشیار
۰۳٫۰۹٫۲۰۱۶