سفر جو بایدن”معاون رئیس جمهوری آمریکا” به ترکیه و تحولات و رویدادهای بعد از آن

سفر جو بایدن”معاون رئیس جمهوری آمریکا” به ترکیه و تحولات و رویدادهای بعد از آن!!!

همانطوریکه همه میدانند در تاریخ  ١۵ ژوئیه ٢٠١۶ کودتای توسط بخشی از ارتش ترکیه علیه دولت اردوغان روی داد تا حکومت را در دست گیرند. هواپیما و جت های جنگی در آسمان آنکارا و استانبول به پرواز در آمدند و کودتاچیان پل های بسفر و سلطان محمد فاتح در استانبول را بوسیله سرباز و تانک ها مسدود کردند.

همچنین بیانیه ای با عنوان نیروهای مسلح ترکیه از تلویزیون دولتی پخش شد که مضمون آن این بود که ارتش برای حفظ حقوق بشر و دموکراسی در ترکیه اداره أمور را در دست گرفته است.

این کودتا چند ساعتی طول نکشید و توسط دستگاه امنیتی و باقیمانده ارتش و پلیس و هواداران حزب عدالت و توسعه و اسلامیون تندرو که از منبر مساجد به مردم راهنمایی میدادند به شکست انجامید.

کودتا در ذات خود ضد کارگری و مردمی است و ناشی از تصمیم جمعی ارتشی و سیاستمدارداخلی برای بزیر کشیدن حکومت خودی و استقرار حکومتی همتراز قبلی و در بیشتر مواقع دیکتاتور تر از آن هم می باشد و کودتا ماهیتا هیچ ربطی به دموکراسی و حقوق بشر ندارد.

اما کودتای ترکیه ایندفعه با کلی ابهام و ناروشنی روبرو شده است و حتا باور خیلی از سیاستمداران جهان بر آنست که دولت کنونی ترکیه و رجب طیب اردوغان برای تصفیه نهایی و پاکسازی کلیه مخالفان سیاسی – داخلی خود و استقرار یک نظام توتالیتی و تک حزبی در آن دست داشته اند.

خود نفس این کودتا چقدر ضد مردمی و ضد انسانی بود، عملکردهای دولت اردوغان بعد از کودتا بمراتب خیلی بیشتر از خود کودتا وحشیگرانه تر، ضد انسانی تر و ضد کارگری تر بود. در همان چند ساعتی که کودتا در جریان بود اعضای ریشدار و اسلامی جناب اردوغان به سربریدن چند سرباز و شکنجه و آزار وحشیانه کلیه درجه داران و سربازان تسلیم شده و برهنه کردن آنها پرداختند که نمونه اش در تاریخ کمتر دیده شده است.

از طرفی هم، سه ماه حکومت نظامی را به قصد پاکسازی کلیهْ مخالفین سیاسی و عقیده تی اعلام کرد و به دستگیری تقریبا ۱۰۰  هزار از هواداران گولن و دیگر أحزاب مخالف سیاسی، نظامیان و کارمندان و مدرسین دانشگاه ها و معلمین و وکلا و قضات، روزنامه نگار و تعطیل صدها مدارس، دانشگاه و تاسیسات مدنی دیگر(زیر نام هوادارن گولن) پرداخت.

این جو میلیتاریستی و خفقان حاکم بر ترکیه در واقع سرکوب کودتاچیان نبود، بلکه سرکوب مستقیم آزادیهای مدنی، کارگران، زحمتکشان، روزنامه نگاران و سرکوب صدای آزادیخواهان و أحزاب مخالف رژیم سلطان اردوغان و حزب عدالت و توسعه بود.

مدتی بود که ترکیه به خاطر سیاست های غلط و قدرت طلبی اش در منطقه و جهان، توسط خیلی از دولت و قدرت های  جهانی در انزوا کامل قرار گرفته بود، حتی و بقول خود نزدیکان دولت ترکیه، اردوغان به حالت جنون و دیوانگی افتاده بود و کاملا از کنترل ذهنی و عقلانی خود عاجز بود.

کودتای شکست خورده و دستگیری و زندانی کردن و شکنجه دادن، اخراج و به حالت تعلیق در آوردن سرنوشت بیش از ۱۰۰ هزار انسان «زیر نام کودتاچی» قرار است، که زخم های درونی، روانی، قدرت طلبی و فاشیستی جناب اردوغان و رهبران حزب عدالت و توسعه را مرهم بخشد و برای ایشان و داردسته نژادپرست و مرتجعش آسودگی بیشتری ببار آورد.

از طرفی هم اکنون جهت پیشبرد سیاست های فاشیستی خود در منطقه دوباره به معذرت خواهی از دوستان قبلی افتاده و دَر دوستی را با روسیه، اسرائیل، ایران، سوریه و بعضی دولت های دیگر منطقه و جهان گشوده و بدین وسیله میخواهد که دو هدف را همزمان نشانه بگیرد:

یکی از اهداف اردوغان این است که میخواهد همچو شریک در هم نظری روسیه، ایران و دولت سوریه، از تمامیت ارضی خاک سوریه دفاع کند تا بدینوسیله بتواند از رشد و حرکت انقلابی و فدرالیسم دمکراتیک اعلام شده توسط نیروهای سوریه دموکراتیک وحزب اتحاد دموکراتیک  (PYD) و (YPG) کردهای سوریا  که درجریان است جلوگیری بعمل آورد و په که که و مردم کردستان ترکیه را هم بیشتر زیر منگنه و فشار قرار دهد و از اینطریق به نیات کثیف و نژادپرستانه خود فائق آید.

از طرفی دیگر میخواهد با نشان دادن این هم پیمانی تازه و منطقه ای با ایران، روسیه و سوریا به آمریکا و اتحادیه اروپا فشار آورد که در جهت خواسته های دولت ترکیه قدم بردارند.

زیرا که چند ماهی است که به خاطر مسئله پناهندگان و باج خواهی کلان و چند میلیارد دولاری دولت ترکیه از اروپا و خواست مسافرت مردم ترکیه به اروپا بدون ملزم بودن به تقاضای ویزا و غیره، نوعی سردی در روابط سیاسی و دیپلماسی و زدن حرفهای ضد و نقیص میان ترکیه و اتحادیه اروپا بوجود آورده است. و روابط ترکیه و آمریکا هم به خاطر دست داشتن فتح الله گولن در کودتا و شرکت مستقیم آمریکا و یا غیر مستقم و از طریق گولن در کودتا باعث تیرگی روابط سیاسی فیمابین ترکیه و آمریکا شده است.

ناگفته نماند که دولت ترکیه یکی از اعضای مهم و بزرگ ناتو می باشد و غیر از آن ترکیه دولتی قدرتمند و در منطقه خاورمیانه و کشمکش های منطقه ای و جهانی نقشی اساسی دارد، و به همین خاطر نزدیکی ترکیه بخصوص با روسیه و ایران که اکنون از دید آمریکا و اروپا دشمن و رقیب  تاریخی و سرسخت آنها به شمار میآیند خوشایند نخواهد بود.

به همین خاطر روز ٢۴ آگوست جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا برای دلجوی اردوغان و دولت مطبوعش و برطرف کردن کدورت های آنها در رابطه با کودتا و مسئله گولن با هدیه ای بسته بندی شده وارد آنکارا شد و با اردوغان و رئیس دولت ترکیه پشت درهای بسته مسائلی را در میان گذاشت که منافع کُردهای سوریه و ترکیه را کاملا به خطر میاندازد.

هدایای جو بایدن به دولت فاشیستی- اسلامی ترکیه!

همزمان با آمدن جو بایدن ترکیه عملیات زمینی و هوایی بزرگی را با نام « سپر فرات» به خاک سوریه و شهر جرابلس با حمایت جنگنده های ترکیه و آمریکا  شروع کرد. گر چه این حمله تحت نام بیرون راندن داعش از جرابلس انجام میگیرد ولی در واقع حمله به کُردهای سوریه و یگان های مدافع خلق «یه په گه YPG» وجلوگیری از پیشروی آنها جهت بیرون کردن داعش از آن شهر و منطقه رودخانه فرات که در دست کردها میباشد است.

«همه دولت ها و سیاستمداران و مردم عادی هم آگاهند که دولت ترکیه و جناب جون بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا کاملا دروغ می گویند زیراکه  از زمان پیدایش داعش دولت ترکیه،  نه تنها کوچکترین اختلافی با داعش بلحاظ عملی و ایدئولوژیکی نداشته، بلکه سرچشمه تمام کمک های مالی، تدارکاتی، لجستیکی و انسانی داعش کلاَ توسط دولت ترکیه و از راه ترکیه تامین شده است. تنها انتقاد و نگرانی ترکیه از داعش فقط آن است که نتوانسته طبق آمال و آرزوی سردمداران سیاسی دولت فاسیشت ترکیه و در رآس آن اردوغان روانی، تمام مردم کرد را قتل و عام و انفال کند».

علاوه بر آن  جو بایدن به نیروهای «YPG» اخطار کرد که باید ازمناطق رودخانه فرات که دو ماه پیش و به قیمت جان صدان گریلا از چنگ داعش بیرون آورده بودند عقب نشینی کنند و گر نه از کمک های آمریکا برخوردار نخواهند شد. به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «جو بایدن» معاون رئیس‌جمهور آمریکا روز پنج‌شنبه گفت نیروهای ارتش ترکیه آماده‌اند تا هر زمانی که لازم باشد، در سوریه بمانند.

یلدیریم نخست وزیر ترکیه در این باره همچنین اعلام کرد که این کشور با آمریکا بر سر ضرورت عقب نشینی شبه نظامیان کرد مستقر در شهر «منبج» در شمال شرق حلب به شرق رودخانه فرات به توافق رسیده و عملیات کنونی موسوم به «سپر فرات» نیز تا زمان عملی شدن این مسئله ادامه خواهد یافت.

جوبایدن همچنین در اظهاراتش “په کا کا” و داعش را همطراز و در یک صف قلمداد نمود و آنها را دشمنان ترکیه به حساب آورد و بر عقب راندن آنها از مرزهای ترکیه تاکید نمود. در عالم سیاست، دیپلماسی و روابط های گوناگون دیگرمیان دولت ها و أحزاب های مختلف بلاخره هر مسئله ای حد و مرز خود را دارد. اما دولت آمریکا در دنیای واقع و در طول تاریخ و از روز پیدایش آن به عنوان یک دولت مستقل در سال ١٧٨٣ تا کنون در کلیهْ جنایایت بشری و تجاوزات و تداخل کردن در همه امورات زندگی بشری، دولت ها، أحزاب و گروهای سیاسی دیگر دست داشته است.

در حالیکه آمریکا در حال حاضر برای رسیدن به برخی اهداف سیاسی خود و همچنین در رابطه و مخالفت با بلوک روسیه کاملا به کُردهای آنجا نیازمند است، اما طبق سیاست و روال و اخلاق دیپلماسی همیشه گیش درهر معادله سیاسی منطقه ای و جهانی که قرار است سرنوشت سوریه را رقم بزند میتواند که کُردهای سوریه را قربانی سیاست های شوم خود کند و رویدادهای این سه روز اخیر نشانه کوچکی از آن است.

اگر تمام گروه های تروریست-اسلامی موجود در سوریه مثل (جبهه اسلامی سوریه، جبهه النصره، گروه توحید، ارتش آزادیبخش سوریه، گردان توحید، گردان عقاب های شام، گردان فتح، گردان فاروق، انقلابیون دیرالزور، گروه سلطان مراد و غێره) بلاخره و مستقیما از طرف ترکیه، سعودیه، قطر و امارات پشتیبانی می شوند و آمریکا و غرب هم آنها را به رسمیت می شناسند، اما باید گفت که کُردها در این دنیای پهناور دولتی نیست که آنها را مستقیما به رسمیت بشناسد و در تغییر و تحولات منطقه ای و جهانی پشت آنها را خالی نکند.

در اینجا میخواهم بگویم که صدها سال است که ملت کُرد برای بدست آوردن احقاق حقوق خود به روشهای گوناگون از هیچ فداکاری و مبارزه ای دریغ نکرده و در این راه رنج و دردهای بیشماری را متحمل شده اند که به دو دلیل ساده نتوانسته هرگز به حقوق انسانی خود برسد:  یکی اینکه اکثریت ملت کُرد بر روی أحزاب ناسیونالییست و مذهبی مختلفی تقسیم شده اند که هریک از آنها آواز و صدای خود را ملایم تر، شنواتر و مردمی تر از بقیه میداند.

هر یک از این أحزاب ناسیونالیست – مذهبی هم، بنا به ماهیت طبقاتی و مصلحت حزبی و فردی خود همیشه و از کلیه جنبه ها وابسته به یکی از دولت های مرتجع همسایه ومنطقه “ضد ملت کُرد” بوده وهستند، بطوریکه که سران این احزاب تا زمانیکه برای دولت مربوطه «شیر زیادی در پستان دارند وقابل مکیدن باشند» و با دیگر احزاب خودی در یک جنگ انسان کشی باشند، مورد پشتیبانی و عطوفت شاهانه قرار میگیرند، و در غیره اینصورت به یک حزب بی تاثیر و بی خاصیت و جیره خوار تبدیل شده و می شوند. اینها یک ذره هم به مبارزه و یکپارچگی کارگران و زحمتکشان ملت خود معتقد نبوده و نیستند.

 منافع و مصلحت حزبی، ایدئولوژیکی  و عشیرتی برای اینها در راس مثلث قرار دارد و آنرا بر کل مصلحت مردم ارجحیت داده و می دهند که نمونه زنده آن راهم اکنون در کردستان عراق و به مدت ٢۴ سال میتوان مثال زد و اگر بخواهید مسئله کرد را بلحاظ تاریخی هم بررسی و تحلیل کنید می بینید که در واقع نقطه ضعف اساسی تمام این جنبش ها همان است که ذکر شد.

 بنابراین این نوع احزاب چه بلحاظ ماهیت طبقاتیشان و چه بلحاظ منافع حزبیشان هرگز نتوانسته و نمیتوانند که مبارزه برحق مردم علیه ظلم و ستم و نابرابری و آزادی را رهبری و به سرانجام برسانند و به همین دلیل نباید جای باور و توقع مردم هم باشند.

دوم اینکه: بنا به ظلم و ستم وحشیانه ای که از طرف دولتهای که کُردها در آن سکونت گزیده اند مناطق کُردنشین همیشه به نسبت مناطق دیگر از عقب  افتادگی فرهنگی، اقتصادی، صنعتی و سیاسی بزرگی رنج برده است، و خود همین مسئله باعث شده که در مناطق کردنشین مسئله طبقاتی به عام به کندی رشد کند. کندی رشد نیروهای مولد ه در این مناطق خود سبب گشته که طبقه کارگر نتواند صف مستقل خود را از صف احزاب ناسیونالیسم و احزاب مذهبی و دینی جدا کند و حزب سوسیالیستی و انقلابی خود را به وجود آورد و تا زمانیکه چنین حزب قدرتمندی هم در کردستان تشکیل نشود و روابط و دیپلماسی خود را با کشورهای مختلف از زاویه کارگر و زحمتکش کردستان به پیش نبرد نباید توقع برآورد کردن خواسته های مردم زحمتکش کردستان را داشت.

کل این مسائل و پروسه باعث گشته که مبارزات بر حق مردم کردستان برای آزادی، برابری و انسانیت از طرفی مورد سواستفاده احزاب ناسیونالیست و مذهبی خودی همراه با دولت های مرتجع و فاشیست منطقه برای برتری های منطقه ای خود و از طرفی هم مورد سواستفاده مقطعی قدرت های بزرگ جهانی برای پیشبرد اهداف بلوکی خود شده است.

ملت کُرد سوریه هم از این چهارچوب و قواعد کلی خارج نیست. گرچه از زمان شروع جنگ در سوریه، مردم کردستان سوریه از هیچ فداکاری و تلاشی برای احقاق خود دریغ نکرده اند، اما به دلایل بالا در واقع مورد سواستفاده دو بلوک و دو ابر قدرت جهان، روسیه و آمریکا قرار گرفته اند.

«YPG» فقط برای آزادی شهر “منبج” بیش از دو ماه تمام شب و روز جنگید و علاوه بر عده بسیار زیادی زخمی، سیصد گریلای رزمنده خود را از دست داد در صورتیکه با یک اخطار جو بایدن تمام آن مناطق را یک روزه به جا گذاشت.

اگر نوشته را بخواهم خلاصه کنم، باید بگویم که جنگ سوریه با هدایای آمریکا و جو بایدن به دولت مرتجع اسلامی ترکیه وارد فاز تازه ای شده است. باید منتظر وقایع آینده و کشمکش و سازان دو بلوک جهانی به رهبری آمریکا و روسیه و منتظر تغییر ژئوپلیتیک آن بود. باید منتظر ماند که غیر از مردم سوریه کدام احزاب هم قربانی این سیاست توسعه طلبانه و ارتجاعی این بلوک ها خواهند شد.

که من به نسبت خود امیدوارم که ملت کُرد سوریه بتوانند حداقل به بخشی از خواسته های انسانی خود دست یابند، نه به این خاطڕ که کُرد هستند، بلکه به این خاطر که از مجموع ده ها أحزاب و گروه که در سوریه موجود است تنها از جبهه و اتحاد آنهاست که بوی از انسانیت و مدنیت به مشام می رسد و بقیه أحزاب و گروهای اسلامی رنگاورنگ دیگر همان «داعش» و تفکرات آنرا به پیش می برند.

عزت دارابی

۲۰۱۶-۰۸-۲۶