رابطه مجلس اسلامی و دولت احمدی نژاد! همایش در مجلس و انتخابات ریاست جمهوری!

عطا خلقی

این روزها مجلسی یان جمهوری اسلامی بد جوری پاپیچ دولتی یان شده اند. با اینکه طیف وسیعی از طرفین از یک قماش اند و باصطلاح اصولگرایند ولیکن اختلافاتشان بالا گرفته است.

نمایندگان مجلس اسلامی به ریاست علی لاریجانی وزرای کابینه احمدی نژاد را یکی یکی استیضاح میکنند. طرحها و لوایح دولت را رد میکنند. سیاستهای دولت و کار روزانه دولتی یان را انتقاد می کنند و خلاصه بهر شکلی که بتوانند چوب لای چرخ دولت احمدی نژاد و کابینه اش می گذارند و در کار و بارش موش دوانی می کنند.

از آخرین اقدامات مجلس برای ضعیف کردن دولت بی کفایت نهم، میتوان به واکنش لاریجانی به اظهارات اوباما و برپایی همایش ”نامداران” صاحب منصب گذشته و حال رژیم اشاره کرد.

لاریجانی در واکنش به اظهارات اوباما که در واقع میتوان آن را یک پیام رسمی اما تلویحی رئیس مجلس ایران به رئیس دولت آمریکا بحساب آورد، همه تشریفات را زیر پا گذاشته و کاری را که وظیفه دولت است بعهده گرفته است. او در واقع احمدی نژاد رئیس دولت را دور زده و مستقیما بجای کل رژیم اعلام موضع کرده و گفته است: اگر آمریکایی ها میخواهند شرایط خود را در منطقه تغییر دهند باید علامت های درستی برای مردم منطقه بفرستند.

”همایش ۳۰ سال قانونگذاری و نظارت” یکی دیگر از اقدامات مجلس و به ابتکار لاریجانی علیه دولت احمدی نژاد است. لاریجانی با این اقدامش بسیاری از نمایندگان دوره های پیشین مجلس و کارگزاران حکومتی را زیر سقف مجلس گرد هم آورد تا به رایزنی بپردازند و آلترناتیوی برای دولت نیمه مضمحل احمدی نژاد سر هم کنند.

در به همین پاشنه بچرخد و یکی دو وزیر دیگر برای کارهای کرده و ناکرده شان برای توضیح به مجلس کشانده شوند، برابر اصل ۱۳۶ قانون اساسی ایران، کل اعضای کابینه احمدی نژاد باید مجددا از مجلس رأی اعتماد بگیرند. (دولت احمدی نژاد رکوردار ترمیم کابینه در دولتهای جمهوری اسلامی است و تا کنون ده وزیرش از سوی مجلس استیضاح شده اند و هنوز طرح استیضاح چهار وزیر دیگر هم در راه است.)

بورژوازی ایران از این نگران است که دولتی که سیاست های اجرایی اش چنین و چنان است و اعضای کابینه اش این همه سوء‌ پیشینه در کارنامه دارند، کلیت رژیم را تهدید میکند و هر طور شده باید جلو رسوایی های بزرگتر و خسارات جبران ناپذیر را گرفت.

لابد شم تیز بورژوازی در ایران متوجه آتش زیر خاکستر شده است که لاریجانی را با پرچم تعدیل اصولگرایی به میدان می آورد و او نیز همه عرف و مرز تمامیت خواهی جناحی را کنار میگذارد و آیات و حججی را با ایده ها و موضعگیریهای سیاسی متفاوت دور هم جمع میکند تا رایزنی کنند و راه چاره ای بیاندیشند!

لاریجانی بعنوان یک بورژوا بوروکرات مکتبی که آشنا به بازیهای دیپلوماسی و مجادلات بین المللی بر سر پروژه هسته ای است، میداند که بالاخره آخوندهایی که زمانی وکیل و وزیر و رئیس دولت و مجلس و دستگاه قضایی و همه کاره این مملکت بوده اند و شالوده این نظام را ریخته اند، دولتمداری و مملکت داری به سبک خودشان را بهتر از احمدی نژاد و تیمش که جوخه ای از یک گروهان سپاه پاسداران اند، میدانند.

لاریجانی و همه آنهایی که فراخوانش را لبیک گفته اند، باعتبار فهم بورژوایی و منافع طبقاتی شان جملگی بو برده اند که وضع خراب است و مردم در غلیان اند و هر آن ممکن است طوفان خشم شان کل رژیم را زیر و رو کند و بساط شان را برای همیشه جمع کند و دور بریزد، هر طور شده باید ”کیان اسلام” را که در خدمت حفظ بنیان سرمایه است، حفظ کرد.

از نظر شرکت کنندگان این همایش که جانبدارانه تر بورژوازی را نمایندگی میکنند، مادام که خطر جدی است دیگر مهم نیست در این رهگذر چه طیفی از چه جناحی به خارج از گردونه قدرت و حکومت خزانده شوند. باید تعجیل کرد و سناریو دیگری نوشت و با اجرایش رفع خطر کرد.

اجلاس اخیر آیات و حجج و کارگزاران حکومتی دوره های قبلی مملکت در صحن مجلس تحت نام ”همایش ۳۰ سال قانونگذاری و نظارت” در جواب به همین سناریو بوده است.

این همایش با حضور بسیاری از نمایندگان دوره های پیشین مجلس، ترکیبی از اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها و ”غیرخودی”ها و اصولگرایان (البته بدون حضور احمدی نژاد)؛ ترتیب داده شده است.

همایشی که همه سخنرانانش در سخنان خود به نحوی دیدگاههای سیاسی و برنامه های اجرایی دولت فعلی احمدی نژاد را به چالش کشیده اند. همایشی با انگیزه به انزوا کشاندن احمدی نژاد و زمینه چینی برای از دور خارج ساختن او و همقطارانش از صحنه سیاست و آلتر ناتیو تراشی برای جایگزینی و انتخاب رئیس جمهور جدید. محصول رایزنی های این همایش ضرورت تشکیل یک ”دولت وحدت ملی” بوده است.

آخوندها زبان همدیگر را بهتر از هر کسی میفهمند و شاخک های وحشت سنج شان هم قوی تر از ”سرداران و سپهسالاران” است. آنها دریافته اند که برای زمان خریدن و از زیر ضرب بیرون بردن حاکمیت و حفظ حکومت الهی شان وقت آن رسیده است که از همه مهره های سوخته و نیم سوز و تجارب شان بهره گیرند.

اینها میدانند که در چه مخمصه ای گیر افتاده اند. در همین همایش هم، ”زعمای” شرکت کننده با تاکید اشاره به: رویگردانی سیاسی مردم از نظام سیاسی و دلسرد شدنشان نسبت به وضعیت کشور و بی اعتمادی آنان به مسولان نظام، کرده اند. در یک کلام جملگی براین واقعیت واقفند که کاسه صبر مردم لبریز شده و جنب وجوش ها و خشم و خروش
های اینجا و آنجای اقشار گوناگون مردم با هر دوره ای فرق دارد.

پیش کشیدن طرح ”دولت وحدت ملی” که اولین بار از سوی ناطق نوری از آخوندهای سرشناس جناح راست سنتی مطرح و برای مدتی مسکوت مانده بود، عملا برای از دور خارج کردن احمدی نژاد و سیاستها و برنامه های اجرایی اش هست، در واقع جواب بی جوابی به تهدیدهای مردم عاصی و به خشم آمده است که دیگر بیش از این تحمل فقر و گرسنگی و بی مسکنی و بی درمانی و بیکاری و خفقان و جنایت و ترور را ندارند.

آیاچنین طرحی قابل اجراست ؟! بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت. اما واقعیت این است که بیش از این ”رهبر و آیات عظام و سپهسالاران نظامی” قادر نخواهند بود وجود یک پاسدار نفهم را در رأس مشتی دیگر از کهنه پاسدارهای شکنجه گر و قاتل و دزد و جاعل به ۷۰ میلیون انسان تحمیل کنند.

علیرغم اینکه خامنه ای در طول دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد همواره پشتیبانی خود را از او و دولتش اعلام داشته است و در دیدار اخیرش با اعضای کابینه در مراسم ”هفته دولت” از کارکرد احمدی نژاد و کابینه اش تقدیر کرد و با تاکید و بسیار صریح پشتیبانی قاطع خود را از سیاستهای دولت احمدی نژاد اعلام نمود، اما از نظر بسیاری از همان مردمی که بهر دلیل پای صندوقهای رأی میروند، کارنامه این دولت آنقدر سیاه است، که اگر تقلبات بزرگی در جریان انتخابات سازمان داده نشود، احمدی نژاد از کمترین شانس هم برای انتخاب مجدد برخوردار نخواهد بود. حامیان و پشتیبانان احمدی نژاد، تنها با یک سازماندهی وسیع تقلبات خواهند توانست یکبار دیگراحمدی نژاد را از صندوقهای دست خورده انتخابات بیرون کشند.

بالاخره مردم هر قدر هم که در توهم نگداشته شده باشند، تردید ندارند که آدمی که نتوانست با نفت ۱۴۷ دلاری ظرف چهار سال، حداقلی از وعده و وعیدهای اقتصادی اش را عملی کند و بجای اینکه همان طور که خود وعده داده بود ”پول نفت را سرسفره مردم بیاورد” ، عملا نان خشک سرسفره مردم را هم برید؛ نخواهد توانست با نفت زیر۴۰دلار نان و کار و بهداشت و مسکن را برای مردم تامین کند؛ چه کسی دیگر حاضر میشود به احمقی که ادعا میکند که: ”با نفت ۵ دلاری هم مملکت را اداره میکنیم” ، رای دهد.

بورژوازی ایران و کلیت رژیم این را دریافته اند که باید سکان این کشتی شکسته را به کس دیگری وا گذارد. تصمیم گیرندگان اصلی بورژوازی ایران میدانند کجاایستاده اند و چه اهدافی را باید در جریان دست بدست شدن دولت در اولویت داشته باشند و تعقیب کنند.

اولین و مهمترین هدف شان اینست که کلیت رژیم را ولو کوتاه مدت، از گزند خشم عمومی توده های جان به لب آمده مصون بدارند و بهر اندازه که بتوانند زمینه های مقابله با یک بحران حکومتی را که گرفتارش هستند فراهم کنند.

اهداف دیگرشان اینست که بهر اندازه که میتوانند کارکرد نامناسب سرمایه را تصحیح و خود را با کارکرد متعارف و امروزی توقع سرمایه منطبق کنند. نظام را از انزوای سیاسی فعلی برهانند و زمینه مناسبات بهتری با دنیای غرب فراهم کنند. پروسه عادی سازی رابطه با آمریکا را عملی و سرعت بخشند. برخورداری بیشتری از کمکهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را تضمین کنند. و مطرح بودن خود را در منطقه و کشمکشهایش تحمیل کنند. مجری مطلوب این اهداف که در دور آتی بر کرسی ریاست جمهوری ایران خواهد نشست کیست؟ باید دید!

***

بالاخره استاندارد بازیهای پشت پرده بورژوازی در همه جا تقریبا یکسان است. اگر در آمریکا وقت آن رسیده است تا برای نجات کل سیستم، بوش وحزبش و کاندیداتورهای بعداز بوش را دور بزنند و اوبامای سیاهپوست را با شعار”تغییر” علم کنند و به میان مردم بیاورند، وآرای شان را بدزدند؛ در هر جای دیگر و در ایران هم بورژوازی میفهمد که تاریخ مصرف قبلی ها کی تمام میشود و چه بنجل دیگری را باید بزک کند و در معرض بگذارد.

ظاهرا رفتن احمدی نژاد، (بدور از تقلبات سازمان یافته) از احتمالات جدی است. اما آیا مردم با رفتن احمدی نژاد و در جریان دست به دست شدن دولت، ساکت می نشینند تا محمود برود و علی بیاید؟!

آیا مردم به این ترفند رژیم متوهم خواهند شد و با خوش بینی به طرح ”دولت وحدت ملی” و یا هر آلترناتیو دیگر رژیم می نگرند و یکبار دیگر و اینبار برای بیرون کشیدن جنایتکار دیگری از فوج جنایتکاران جمهوری اسلامی از صندوقهای رأی، در مضحکه انتخابات شرکت خواهند کرد؟! یا با نه بزرگ شان یک گام دیگر خود را به روز سرنگونی و گور سپاری این رژیم نزدیکتر خواهند کرد؟!

قطعا مردم هر قدر هم زیر ضرب دیکتاتوری حکومتی قد خم کرده باشند، اختیار رای خود را دارند و نمی خواهند با رأی شان به این رژیم و نمایندگانش مشروعیت بخشند.

بی گمان آنهایی که جیره خوار و مزدور دم و دستگاه های سرکوب و تحمیق اند و دست در توبره صدقات این رژیم دارند، سعی خواهند کرد بساط نمایش انتخاباتی را گرم نگهدارند. حتی ممکن است عده ای از مردم شریف کوچه و بازار هم که رژیم کارشان و نان شان را در گرو دارد، پای صندوق های رأی بروند، اما بطور قطع توده وسیعی از مردم به ریش همه کاندیداتورهای ریشدار و بی ریش می خندند و پای صندوقهای رأی نخواهند رفت. باید هم نروند.

در آستانه راه اندازی مضحکه انتخابات، هر انسانی
که از خشونت و سرکوب این رژیم در عذاب است، هر انسانی که از به هیچ گرفتن حقوق انسانی زنان رنج میبرد، هر انسانی که به هر درجه ای به سانسور و خفقان اعتراض دارد، هر انسانی که فقیر و گرسنه و بیکار و بیمار و بی دوا و درمان است، هر انسانی که آرزوی زندگی انسان های جوامع پیشرفته را دارد، باید اطرافیانش را تشویق کند که در این نمایش مسخره که رأی و اراده انسان ها به هیچ گرفته میشود؛ نه تنها شرکت نکنند که بهر شکلی که در توان دارند بهم اش ریزند.

مردم باید مستقل از اینکه کی می ماند و کی می رود و کی می آید، با تحریم انتخابات و بهم ریختن بساط آن، یک گام بزرگ رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را به عقب برانند و یک گام بزرگ خود را به سرنگونی آن نزدیکتر کنند.

توده وسیعی از مردم مبارز کرستان در طول سه دهه حاکمیت جنایتکارانه جمهوری اسلامی همواره بساط چنین انتخاباتی را به سخره گرفته اند و از دو رأی آری و نه خود وسیعا نه را به جمهوری اسلامی هدیه داده اند. قطعا نه اینبار مردم مبارز کردستان بزرگتر خواهد بود و انتظار دارند مردم دیگر مناطق هم همصدا و هم رأی شان شوند.

در رابطه با تحریم انتخابات فرمایشی دور آتی ریاست جمهوری، کمونیست ها و فعالان کارگری، فعالان جنبش زنان و جنبش دانشجویی و دیگر جنبشهای اجتماعی، لازم است در افشای توهم پراکنی های آحاد و احزاب و جریاناتی که با تبلیغات شان مردم را تشویق به رأی دادن و مشروعیت بخشیدن به نظام میکنند، بیشترین نقش را داشته باشند.

۱۲-۱۲-۲۰۰۸