کردستان سنگر جنبش سبز نیست.

در حاشیه مطلب رویا طلوعی پیرامون” بی تفاوتی” مردم در کردستان به جنبش سبز
رویا طلوعی, روزنامه نگار و فعال حقوق زنان اخیرا در مطلبی تحت نام “سکوتی به بلندی فریاد” توصیه هایی برای رهبران جنبش سبز دارد تا “سکوت” مردم در کردستان را شکسته و به آنها بپیونندند.
رویا طلوعی مینویسد “…به نظر میرسد که کردستان همیشه خروشان و مبارز در سکوتی شگفت انگیز فرو رفته است… آنهم در بحبوبه بحرانی که گلوی حکومت جابر را به سختی فشرده و مشارکت همه ساکنان ایران میتواند کفه ترازو را سریعتر به نفع دمکراسی خواهان تغییر دهد”.
قبل هر چیز باید پرسید که چه شد یک جناح از این حکومت جابربتنهایی قرار است بار سی سال جنایت علیه مردم را به دوش آندیگری جناح بیندازد و خود مظهر دمکراسی خواهی گردد. چه شد که طی هشت ماه “رهبران دمکراسی خواه” مورد نظر طلوعی آنچنان بشردوست شده اند که صدها هزار فعال سیاسی, کارگران و زنان آزادیخواه و برابری طلب در کردستان با سی سال سابقه مبارزه با این حکومت انسان ستیز باید همه تاریخ آنها را نادیده گرفته و بدنبال این دروغگویان بیفتند. چه شد که آنها “دمکراسی خواه” و مردم در کردستان منفعل شده اند؟
هر ساله در کردستان در بحبوبه هشت مارس, فعالین زن و نهادهای آزادیخواه و برابری طلب مراسمهایی برپا کرده و قطعنامه هایی با خواستهای ماگزیمالیستی در دفاع از حقوق زنان صادر میکنند،  اما هر باره با شدید ترین وجه از جانب نیروهای انتظامی سرکوب میگردند. در همین پنج سال اخیر دهها فعال زن فراری، زندان و یا جلو فعالیتهایشان گرفته شده است. جنبش سبز و همه مدافعین آن و خود رویا طلوعی که مدعی دفاع از حقوق زنان است در مقابل این فشار و سرکوب سخنی نگفتند و هیچ کاری نکردند. اول ماه مه ها و مبارزات کارگری همواره زیر ضرب این رژیم است و جواب هر اعتراض کارگری برای دستمزدهای پرداخت نشده, برای حق تشکل , برای بیمه ها و برای سیر کردن شکم خانواده هایشان با زندان و گلوله جواب میگیرند. دهها رهبر عملی در این مدت زندانی و تهدید گردیده اند. جنبش سبز و مدافعین آنها چون رویا طلوعی حتی حاضر نیستند به وجود این اعتراضات اقرار بکنند تا چه برسد به دفاع. جنبش سبز اگر بقدرت برسد قبل از هر چیز به سراغ همین جنبشهای واقعی رفته و سرکوبشان خواهد کرد. در یک کلام, هر نامی که روی  این بخش وسیع از مردم در کردستان گذاشته شود, “سکوت” یا “نظاره گر”, در هر حال راه آنها از جنبش سبز جداست. جنبش مدرن و ماگزیمالیست  زنان آزادیخواه و برابری طلب هم هیچ ربطی به زهرا رهنورد و جنبش حجاب پوشان سبز ندارد. مردم نمیخواهند گوشت دم توپ آقایان موسوی و کروبی گردند. از میان بردن فقر, پایان دادن به اختناق و بی احترامی و تحقیر تنها از خود کارگران و انسانهای بیزار از این جهنم جمهوری اسلامی بر میاید.
طلوعی به خشونت سی ساله در کردستان اشاره میکند که چطور مردم کرد مورد اهانت و اذیت از جانب این رژیم قرار گرفته که همان موقع به قول ایشان “متاسفانه با سکوت دیگران مواجه گشته بود”. طلوعی از این “دیگران” میخواهد که اگر مردم کردستان به جنبش آنها نپیوسته اند بخاطر این است که بابت آن جنایتها حتی یک عذر خواهی ساده هم نگرفته اند. آیا واقعا جواب سی سال خشونت, زندان, اعدام, تهدید و سر به نیست کردن انسانها, بی حقوقی زنان, اذیت و آزار کودکان بنام قانون اساسی, در هم کوبیدن هر صدای معترض در جامعه و گرفتن روح شادی و زندگی از مردم با یک عذر خواهی قابل جبران است؟ آیا واقعا میشود حتی برای یک لحظه فکر کرد جانیانی بیایند و بگویند که “بخشی” از کارهایشان نادرست بوده و عذرخواهی کنند؟ آیا اصولا هیچ جنایتکار در قدرتی را سراغ دارید بیاید و به اشتباهاتش اعتراف کند؟ آیا این بی احترامی به شعور مردم نیست که آنها را آنقدر خام فرض گرفت که با یک عذرخواهی این جانیان را ببخشند و به دنبالشان راه بیفتند؟ بعید است کارگران مبارز و متشکل, رهبران هشت مارسها, دانشجویان معترض و بر پا کنندگان اعتصابات سراسری چون ۲۸ مرداد و هزاران زن و مرد آزادیخواه و برابری طلب را با چنین نسخه هایی به صف چنین دروغگویان و جنایتکارانی کشاند.
دلیل دیگر رویا طلوعی برای “سکوت” مردم در کردستان جغرافیای کردستان و در حاشیه بودن آن است. برای هر کسی که اندک آشنایی با تاریخ مبارزات مردم در کردستان داشته باشد روشن است که این در مورد کردستان صدق نمیکند. طلوعی میخواهد رهبران جنبش سبز را دلگرم نگه دارد و امیدشان را از کردستان قطع نکنند. مردم در کردستان همواره از مبارزات برحق سراسری پشتیبانی کرده اند. مردم در کردستان برای دفاع از حقوق کارگران, زنان, دانشجویان و معلمان و پرستاران به هیچ کیلومتر شماری احتیاج نداشته اند, آنهم درعصر اینفرماتیک چنین دلایلی بسیار از عقل امروزی عقب است.  مسئله این است که آن بخشی از کارگران و مردم  که در کردستان بیشترین حماسه های سیاسی و مبارزاتی را حداقل در یک دهه اخیر از خود نشان داده, در شان خود و مبارزاتشان نمیدانند که دنبال موسوی و خاتمی و کروبی, مسئولین و شریک در سی سال جنایات علیه مردم, بیفتند. مردم حاضر به دنباله روی از کسی که در جنایات جوانان و صدها کمونیست در دهه ۶۰  دست داشته، نیستند  , دهها هشت مارس, تظاهرات های اول مه, اعتصابات و اعتراضات کارگری به دستور همین آقایان “دمکراسی خواه” در دوران خاتمی سرکوب خونین گردید. طلوعی پتانسیل و هوشیاری این جنبش در کردستان را دست کم گرفته و آگاهانه میخواهد آن را کتمان کند. اگر چه ممکن است رهبران جنبش سبز به هر دری, از جمله مراجعه به نسخه طلوعی, دست بزنند تا بخشی از مردم درکردستان را به زیر چتر خود بکشانند اما آنچه مسلم است مردم آگاه و در صدر آنها, کارگران, زنان و جوانان مدرن, آزادی خواه و برابری طلب در کردستان به پدر خوانده گانی چون طلوعی نیاز ندارند.
رویا طلوعی یکبار برای همیشه این حقیقت را به یاد داشته باشد که در جامعه کردستان جنبشهای طبقاتی و سیاسی مختلف با افق و تصویر و خط مشی جدا و حتی در تقابل با هم حضور دارند. یکی از همین تفاوتهای جنبشها در کردستان چگونگی برخورد به جنبش سبز است.  جنبش کارگران و مردم رادیکال وآزادیخواه کردستان نه تنها علاقه ای به جنبش سبز( دمکراسی خواهی مورد نظر طلوعی) ندارند، بلکه آن را به عنوان جنبش بورژوایی و با سابقه ضدیت سران آن با سه دهه مبارزه بر حق مردم در کردستان و سراسر ایران، آن را تماما ارتجاعی میدانند . نه تنها با آن همراهی نمیکنند، بلکه جنبش رادیکال خود را در تمایز با آن و با ابتکار خود  به میدان میاورند. این حقیقت متکی به سه دهه تجربه انقلابی ست, این عمق هوشیاری و آگاهی جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان را نشان میدهد. درست در نقطه مقابل این تصویر، جنبش ناسیونالیسم کرد و احزاب و شخصیتهای آن و از جمله طلوعی، امیدشان را به جنبش سبز و سران جنایتکار آن دوخته اند. بار دیگر جنبش ناسیونالیستی کرد نشان داد ربطی به منافع مردم آزادیخواه کردستان ندارند.    
هشت مارس در راه است و برگزارکنندگان آن در سنندج و دیگر شهرهای کردستان در تدراک مراسمها هستند. اولین کار فعالین زن که امید میرود در دستور خود قرار دهند شفافیت در خط مستقل اعتراضاتشان و قطعنامه هایشان به زوال هر سال می باشد. نشان دادن اینکه جنس قطعنامه هایی با خواستهای ماگزیمال و برابری طلبانه که به حجاب, به اعدام, به سنگسار, به مجازاتها و تحقیر کردنها, به آپارتاید جنسی, به دستمزدهای نابرابر, به لایحه قانون خانوده و به دهها بی حقوقی دیگر اعتراض داشته و خواهان رهایی از این بی حقوقی هاست مهم است. و اگر چنان کنند دیگر کسانی مانند طلوعی به خود جرات نخواهند داد که به جنبش برابری طلبانه زنان و مردان در کردستان رنگ عقب ماندگی و مذهبی بپاشند.
رنگ اعتراضات رادیکال مردم در کردستان سرخ است و سبز پیشکش رویا طلوعی و همفکرانش!
هلاله طاهری