دیدار نماینده تئاتر آبزورد از ایران آنزمان

تئاتر آبزورد و ادعای پوچ بودن زندگی .

اوژن یونسکو ، نماینده تئاتر آبزرور و پوچگرا ، پیش از انقلاب به دعوت سازمانهای رسمی و محفل ادبی فرهنگی ” هنر در خدمت هنر ” به ایران رفت . او را هواداران خرده بورژوا و نیهلیستی این جریان در شرایط دیکتاتوری، با سرمایه دولتی به ایران دعوت نمودند .
یونسکو خود یکی از مهاجران هنر و ادبیات آبزورد ، نمایشنامه نویس و منتقد ادبی ، رومانی تبار میان سالهای ۱۹۹۴-۱۹۱۲ زندگی نمود . مادرش فرانسوی و پدرش اهل رومانی بود . او در دانشگاه در کشور رومانی در رشته های لغت شناسی و زبان و ادبیات فرانسوی تحصیل کرده بود . موضوع پایان نامه اش ” مرگ و گناه از زمان بودلر ” بود .
باید اشاره کرد که هر سه نماینده تئاتر آبزورد در غرب ، مهاجرین و ناراضیانی بودند که به فرانسه رفته بودند – اوژن یونسکو از کشور رومانی ، آرتور آدامف از ارمنستان ، و ساموئل بکت از ایرلند . در زمان جنگ سرد میان دو بلوک ناتو و ورشو ، غرب به فراریان نظام استالینیستی مانند یونسکو و تئورهای نیهلیستی بورژوایی اش ،امکانات مناسبی میداد .
یونسکو میگفت نخستین بار از طریق یک کتاب آموزش گرامر انگلیسی با مفاهیم آبزورد در زبان آشنا شد چون در آن کتاب مثالهایی مانند – هفته ۷ روز دارد ، و سقف اطاق در بالای کف اطاق قرار دارد ، آشنا شد .
یونسکو در سال ۱۹۵۵ یکی از محبوب ترین جهرههای تئاتر آبزورد فرانسه بود . تئاتر آبزورد با کمک تئاتر سوررئالیستی آغاز شد ، نویسنده پیشگام آن شخصی بنام آلفرد جاری در فرانسه بود . یونسکو میگفت او در مخالفت و لجاجت با تئاتر اجتماعی و مسئول سارتر و کامو آثار خود را “ضد تئاتر ” نامید و اولین نمایشنامه وی ” ضد نمایشنامه ” نام داشت .
یونسکو تئاتر پوچگرا و آبزورد را عکس العمل تراژدیک قرن بیست میدانست . او از سال ۱۹۴۸ به بعد حدود ۳۰ نمایشنامه موفق نوشت .منتقدین چپ اشاره میکنند که در بهترین آثار یونسکو خواننده شاهد انتقاد از یکنواختی و ملال و پوچی زندگی قشر خرده بورژوا میشود . انتقادهای او از زندگی این قشر در جامعه طبقاتی غرب بدون طرح رابطه اجتماعی و دیالکتیکی است . اکثر دیالوگهای آثار او سوررئالیستی یا گروتسک و یا آبزورد اند که قابل فهم نیستند .
یونسکو خود را پبرو مکتب روانشناسی یانگ میدانست . او میگفت که مخالف ایدئولوژی هاست و نه دشمن ایدهها، و هنر باید سفیر پیامی باشد ،و بجای جواب فقط به طرح سئوال بپردازد . تا آنزمان تئاتر کلاسیک و رئالیستی و اگزیستنسیالیستی فقط این جهان را جشن میگرفت ولی یونسکو در آثارش به معرفی و بحث در باره تئاتر متافیزیکی پرداخت .
اسلین ؛ یکی از منتقدین ادبی میگفت نه تئاتر شهروندی بورژوایی دیدرد و لسینگ و نه تئاتر اکسپرسیونیستی آلمان ، هیچکدام نتوانستند ملال و تیره گی و سرخوردگی و پوچی و روزمره گی را مانند آثار یونسکو و بکت بشکل رئالیستی نشان دهند .
یونسکو آرزو میکرد که شخصیت های آثارش بجای آگاهی طبقاتی ، آگاهی های “هم سرنوشتی” را انتقال دهند . او میگفت تمام آثارش مانند درام و مقاله و نقد و داستان و یادداشتهای روزانه و مسائل تئوریک رمان ، ادامه طرح افکار روانکاوی وی هستند چون او به روانشناسی عقیده ای جدی دارد .
یونسکو در بعضی از نوشته هایش به نفی هرگونه هدف و نظر سیاسی اجتماعی در ادبیات و هنر پرداخت . او در تمام آثارش در جستجوی یافتن معنی و شرح چگونگی مرگ و زندگی است . درنظراو جهان پوچ و آبزورد ، نه تنها غیرانسانی و وحشت زا و مرگ آور، بلکه واقعی است .
یونسکو کوشید در آثارش به انتقاد از منطق دیالکتیکی و مارکسیسم و ماتریالیسم بپردازد . شناخت در نظر او یعنی خودشناسی بر اساس روانشناسی یانگ . وی میگفت علم ، شناخت نیست و فلسفه و سخنوری فقط مجموعه و زنجیری از واژهها هستند ، و علم منطق برای شناخت عمیق و واقعی ناتوان است، و ریشه پوچی در زبان نیست بلکه در خودکارشدن روان ایستای انسان ماده گرای غربی است .
از جمله آثار اوژن یونسکو – کرکدنها – صندلیها – مرگ شاه – کلاس درس – قربانی وظیفه – چگونه از شر یک دیوانه راحت شویم ؟ – یعقوب مطیع – اجاره نشین جدید – آینده در بیض هاست – دلایل و ضد آنها – تکرو – پیاده روی در هوا – گرسنه و تشنه – قتل عام – چمدان مکبث – و یاد داشتهای روزانه ، هستند .
Falsaf@web.de
Eugene Ionesco 1912 – 1994