صورت غلبه بر نظم

یاسر عزیزى

منبع: http://azizi61.blogfa.com

همیشه پرسش از نظم و تبیین آن در تصویر مات از شکل یا محتوا، مداخله ی مستقیم ذهن درکنش پذیری ِ واقعیات ِ عارض و متعارض  بوده است . نظم؛ صورت آنچه در جلوه است، نیست. در همین حال، اندرونی محتوا نیز تعریف نمی شود. با اینهمه تعریف پذیری نظم، مفهوم پردازی آن را ایجاب می کند. بویژه اینکه بسیاری از موضعی در برابر این مفهوم خود را تعریف می کنند. 

نظم، شکار ِ محتوا از زبان شکل اما بیرون از خود محتوا و شکل است. در حقیقت نظم با تصلب ِ ارگانیسم ِ واکنش ِ مقابل معنی پیدا می کند. بنابراین هرچه مقاومت در برابر صورت ِ عارض شدیدتر باشد، نظم منحط تر و در نتیجه موقعیت متزلزل تر خواهد بود.

کنش پذیری ذهن مخاطب، مهم ترین و بزرگترین امکان ِ مقابل محتوای ِ شکیل است تا نظم را موضوعیت بخشد. در ساحت سیاست، انقلاب ها همواره زمانی روی داده اند که ارگانیسم ِ تمکین از درون گسسته می شود. بنا بر این، ساخت های سیاسی همواره آنجایی خود را تحکیم می کنند که ارگانیسم ِ تمکین تقویت شود.

ارگانیسم ِ تمکین اندام واره های ِ بسیاری چون ایدئولوژی جذابِ ساحت ِ فرازمند، سنت های عام، ناآگاهی و … را در خود دارد. پس انحطاط ِ ارگانیسم تمکین، ضرورت ِ مبارزه با اندام وارهایی چون نمونه های اخیر را اجتناب ناپذیر می کند. به چالش کشیدن ِ ایدئولوژی ِ مستقر، ریشه پردازی ِ سنت های فربه و پوک،‌ توسعه آگاهی ِ عناصر انسانی تمکین و … فرصت ماقبل هر صورت بندی جدید است. پی بردن به نظم بدون درک عناصر مذکور مبهم و برتری بر آن بدون فرسایش و هضم همان ها در حرکت ایجابی ناممکن است.