“کتاب سفید” یک گام به پیش به سوی قدرت طلبی جدید آلمان در جهان

“کتاب سفید” یک گام به پیش به سوی قدرت طلبی جدید آلمان در جهان

جدیدا در تاریخ ۱۳ ژوئیه پارلمان آلمان یک طرح جدید پیشنهادی را که وزیر دفاع آلمان اورزلا فون در لاین در مجموعه ای زیر عنوان “کتاب سفید” پیشنهاد کرده بود، تصویب کرد. این کتاب حاوی محورهای اصلی سیاست های جدید جنگی کشور آلمان است برای حضور بیشتر نظامی در جهان. این پروژه تحت عنوان “خطر جنگ” قصد دارد در مسائل امنیتی بین‌المللی بیشتر دخالت گر باشد و در شکل دادن به نظم نوین جهانی از طریق حضور نظامی نقش فعال‌تری ایفا کند.
هر از چند گاهی بحرانهای پی در پی سرمایه داری این بهانه و امکان را برای کشورهای بزرگ امپریالیستی می دهد که به رقابتهای خونین خود از راه شیوه نظامی و دخالت مستقیم و غیر مستقیم در کشورهای مختلف به بازار گشایی و توسعه طلبی منافع خود، دست بزنند. نتایج بحران اقتصادی سال ۲۰۰۷ ضربه بزرگی را به بسیاری از کشورهای غربی و شرقی وارد کرد. در کشورهای غربی مردم به سیاستهای ریاضتی بیشتر محکوم شدند و مبارزات مردم کارگر و زحمتکش با انواع و اشکال مختلف سرکوب شد که نتایج آن را مثلا تا امروز در برخی کشورهای اروپایی مثل مبارزات خیابانی فرانسه شاهد هستیم. نتیجه دوم این بحران بزرگ توسعه طلبی و جنگ طلبی رقبای سرمایه داری در کشورهای آسیایی و آفریقایی است برای بازار گشایی بازار سرمایه و تولید سود. برای نمونه بحرانهای اقتصادی در شمال آفریقا منجر به خیزشهای “بهار عربی” شد و در خاور میانه به جنگ و خون ریزی وحشیانه ای تبدیل شد.

معادلات هژمونی سیاسی کشورهای مبتلا به بحران یعنی همان رقبای بزرگ اقتصادی و درجه اول سرمایه داری مثل آمریکا و اتحادیه اروپا منجمله آلمان تغییر پیدا کرده است. آمریکا با بیرون رفتن متحد خود، انگلستان هژمونی سیاسیش در اتحادیه اروپا کم می شود و این امکان را به آلمان می دهد که بعنوان رقیب بیشتر قد علم کند و با باز گشایی تدریجی در بازار جهانی برای محصولات خود بازار یابی کند.

بحران سرمایه داری جهانی و بحران سیاسی در بسیاری از نقاط دنیا منجمله اوکراین، ونزوئلا، سوریه، تایلند، افغانستان، عراق، مصر، یمن، سومالی، لبنان، فلسطین، کشورهای شمال آفریقا و غیره که به انواع کشمکشهای مسلحانه، تحریمهای اقتصادی، جنگهای داخلی، کودتاها و انقلابات یا شورشهای دیگر بر سر تغییر دولتها بوجود آمده واین امر به ابرقدرتهای دنیا من جمله آلمان امکان این را داده است که رقابتهای اقتصادی خود را از راه جنگ و خون ریزی به پیش ببرند.
این دوره جدیدی را برای آلمان باز می کند که بعد از جنگ جهانی دووم دوباره هژمونی خود را در مناطق دیگر بیشتر و بیشتر کند. دو متحد قدیمی جنگ جهانی دووم یعنی آلمان و ترکیه در بحرانهای اخیر فرصت آن را پیدا کردند که دوباره خود را برای بدست آوردن سیادت از دست رفته خود بعد از جنگ جهانی دووم، آماده سازند. ترکیه بعد از جریانات بهار عربی دوباره به فکر امپراتوریت جدید عثمانی افتاد و سیاست جنگ طلبانه خود را در کشورهای دیگر دنبال کرد. آلمان نیز به بهانه مبارزه با “داعش” قدرت نمایی تازه خود را در منطقه نشان داد. اما با شکست سیاستهای بلوک آمریکا و اتحادیه اروپا در سوریه و در ماندنشان از مقاصدشان و قدرت نمایی جدید روسیه و متحدانش این فرصت جدید را به آلمان داد که سیاست جدید تری را تحت عنوان “کتاب سفید” تعقیب کند و سرمایه گذاری بیشتری را روی نیروی نظامی کند و از این طریق بودجه نظامی و دفاعی خود را که امروز که یک و دو دهم درصد، که مبلغ ۳۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون یورو می باشد، خواستار افزایش این بودجه به “دو” درصد می شود. ای بدان معنا است که برای جبران کاهش نرخ سود سرمایه ضرور است که از طریق قدرت نظامی و میلیتریزه کردن فضای بازار کشورهای دیگر، این خسارت را جبران کند. .

دولت آلمان برای محکم کاری و جلو گیری از خطرات مبارزاتی داخلی مردم محروم تحت لوای مبارزه با تروریزم و مشکل پناهنده پذیری نیروی ارتشی را در امور داخلی قوییتر کرده است. ما شاهد این هستیم که آلمان در این سالهای اخیر از لحاظ نظامی در عرصه بین المللی فعال تر شده است مثلا حضورش در افغانستان و سوریه و بعضی کشورهای در حال جنگ بیشتر و بیشتر شده و حتی شروع به آموزش دادن نیرو های کرد “اقلیم کردستان” در عراق کرده است.

رقابت کشورهای بزرگ سرمایه داری در جهان، بطور مثال شکست آمریکا در بازار هایی که چین تحت کنترل خود در آورده است، این بهانه را به آمریکا می دهد که از راه جنگ و خون ریزی خسارات و جایگاه از دست دا دهخد را جبران کند. آمریکا این را اثبات کرده که حاضر است به هر قیمتی که شده حتی از راه بزرگترین جنایتهای جنگی هم که شده برای حفظ بازار سرمایه و سیاست نظامی برتری خود با هر رقیبی بجنگد. تاریخ نظام سرمایه داری در دو قرن یش نشان داده است که دنیایی سرمایه داری بدون جنگ قابل تصور نیست. تولید سود در بازاد جهانی بر اساس وابستگی کار به سرمایه است یعنی وابستگی جامعه به بازار که این کار در دنیای رقبای سرمایه داری بدون جنگ و خون ریزی ممکن نیست. این بدان معناست که سرمایه داری دنیای امروز را به میدان جنگ و سرمایه که حاصلی از جنگ میان کار و سرمایه است تبدیل کرده است. اکثریت مردم کشورهای بزرگ سرمایه داری در نتیجه این بحران اقتصادی در معرض جنگ ظالمانه ریاضت اقتصادی قرار گرفته اند. جنگ در دنیای امروز سرمایه یکی از ابزارهای رقابت اقتصادی است. طبقه فقیر و کارگر کشورهای آلمان و آمریکا و انگلستان و غیره اگر چه مثل طبقه محروم کشورهای جنگ زده از راه ابزار نظامی مورد بمباران و حمله نظامی نمی گیرند ولی آنها هم به شیوه های دیگر به همان اندازه زندگیشان از راههای گوناگون مورد تعرض و استثمار قرار می گیرد.

منصور پرستار
استکهلم
۲۰۱۶-۰۷-۱۵