تحولات جدید در کردستان ایران،احزاب و اقدامات مسلحانه اخیر، و پلاتفرم همکاری! / گفتگوى مبارزان کمونیست با مجید حسینى

تحولات جدید در کردستان ایران،

احزاب و اقدامات مسلحانه اخیر، و پلاتفرم همکاری!

مبارزان کمونیست: بنظر میرسد تحولات تازه ای در کردستان ایران در حال جریان است. حزب دمکرات کردستان ایران(جناح مصطفی هجری) دست به یک سر عملیات نظامی زده و از گسترش فعالیت مسلحانه اش صحبت کرده است. همزمان با آن حزب دمکرات کردستان(جناح خالدعزیزی) از کنار نهادن شعار سرنگونی جمهوری اسلامی صحبت میکند. نخست راجع به اینها و بدنبال آن در مورد پلاتفرم پیشنهاد همکاری با کومه له و ربط احتمالی این مجموعه با هم صحبت می کنیم. جریان چیست و شما اوضاع را چگونه می بینید؟

مجیدحسینی: تحولات مهم و نسبتا جدید در ارتباط با مردم در کردستان ایران در حال جریان است. سرانجامش به کجا میرسد معلوم نیست. این تحولات از حرکت های مسلحانه اخیر حزب دمکرات کردستان ایران جناح مصطفی هجری در مناطق مرزی سردشت و مریوان شروع نشده است. دامنه آن فراتر از این است و در وهله اول زندگی مردم در کردستان را تهدید میکند. آنچه تحرکات نظامی اخیر حزب دمکرات را قابل توجه کرده است ربط مستقیم آن به تحولات منطقه ای است. قبل از هر کسی باید مردم در کردستان و افکار عمومی مردم آزادیخواه و انساندوست را در جریان جوانب مختلف این ماجرا گذاشت.

منشاء اصلی این تحولات به رقابت قدرتهای بزرگ بین الملی و قطب بندی میان دولتهای وابسته به آنها در خاورمیانه بر می گردد. چتر عمومی غرب و شرق و ناتو و روسیه و چین بالای سر این قطب بندیها است. با این وجود، نکته مهم و قابل توجه این رقابتها تشخیص چگونگی مکانیسمهای آن در ارتباط با شرایط مشخص امروز جهان بعد از فرو ریختن دیوار برلین است. دوره جهان چند قطبی است. بحران اقتصادی سرمایه و تضاد منافع و رقابت میان قدرتهای بزرگ، شکاف و فرجه هائی را برای دخالت دیگر کشورها در امورات منطقه ای و جهانی باز کرده است. جمهوری اسلامی، ترکیه ، عربستان، قطر، اسرائیل و هر کشور دیگری چهارچوبهائی برای عمل مستقل پیدا کردند. دولتهایی که مایل باشند، کوچک و یا بزرگ کانال دخالت در امور همدیگر و ایجاد نا امنی و از هم پاشاندن چهار چوب شیرازه جوامع مدرن و زندگی مردم را دارند. در سوریه و عراق و فلسطین و کردستان عراق و لبنان و یمن و لیبی جا پای همه از آمریکا و روسیه گرفته تا قطر پیدا است.

در چنین دوره ای کردستان ایران به راس لیست موضع کار چند کشور منطقه ای برده شده است. موضوع این استکه کشورهای ترکیه و اسرائیل و عربستان سعودی و قطر در همکاری با هم و با حمایت آمریکا، جبهه مشترک غیر رسمی خاورمیانه ای در مقابل جمهوری اسلامی درست کرده و مصائب آن دامن مردم را می گیرد. این دولتها میخواهند آن بلائی را که رژیم اسلامی و این کشورها مشترکا در نتیجه رقابت با هم بر سر مردم در عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و یمن آوردند، اینبار بر سر مردم در کردستان ایران بیاورند. برنامه دارند و نقشه ریخته اند تا در قدم اول کردستان ایران را عراقیزه و سوریه ای و یمنی کنند و اگر بتوانند ایران را. فعلا برنامه آنها محدود به فشار بر جمهوری اسلامی است. چنین برنامه ای اگر پیش برود شروعش با آنها است اما کنترل و محدود کردنش امر دیگریست. این دولت ها گوشه چشمی هم به انتخابات در آمریکا و احتمال رئیس جمهور شدن دونالد ترامپ در آینده دارند. پایگاه انجام این پروژه مناطق تحت کنترل مسعود بارزانی و حزبش، حزب دمکرات کردستان عراق است. آیا این برنامه به جائی میرسند یا نه هنوز معلوم نیست. عربستان سعودی سالها است که به ضرب ریختن دلار به جیب باندهای سنی مذهب سلفی مشغول به اینکار است و تا کنون به جائی نرسیده است. اما اینبار همراه با این کشورها و با همکاری مسعود بارزانی برنامه اش را از سر گرفته و بر تنفر مردم از جمهوری اسلامی و وجود مسئله کُرد در کردستان و جلب همکاری احزاب ناسیونالیست حساب باز کرده اند.

سرمایه گذاری بر این عوامل در کردستان تازگی ندارد. در تمام دورانهای تاریخی مسئله کُرد از جمله وسیله دائمی و ثابت سوء مورد استفاده در سطح بین المللی و منطقه برای تعقیب منافع دولت های مختلف بوده است. ستمگری و سرکوب افسارگسیخته مردم در بخشهای مختلف کردستان توسط دولتهای مرکزی، در سوق دادن احزاب و نیروهای سیاسی برای پیدا کردن پناگاه و حتی متحد شدن با دولت ستمگر مردم کُرد زبان آن سوی مرز نقش اساسی داشته است. دولت سوریه کمک کنننده اصلی به پ ک ک بود و اگر بتواند این کار را ادامه میدهد و فعلا از نفس افتاده و دارد از مردم کردستان سوریه علیه ترکیه بهره میبرد. جمهوری اسلامی پ ک ک را در قندیل و اتحادیه میهنی را در کردستان عراق کمک میکند. ترکیه مسعود بارزانی را و فعلا به حزب دمکرات کردستان ایران، جناح مصطفی هجری کمک میرساند. کمک گرفتن و اینگونه روابط با دولتها به خودی خود ایراد ندارد و خاص احزاب در این منطقه نیست. هر حزب و جریان دیگری در دنیا بورژوا یا ناسیونالیست، چپ باشد یا کمونیست برای گرفتن چنین رابطه ای تلاش میکند.

در ارتباط با موضوع مورد بحث توجه به چند نکته مهم است. یکی علنی بودن این رابطه است. حزب دمکرات موظف است بطور علنی و روشن مردم را در جریان چگونگی ارتباطش با دولت ترکیه و عربستان و علل همکاری مسعود بارزانی و چگونگی این همکاری قرار دهد. بهر میزانی که این حزب مدعی شود بخاطر مردم و در دفاع از آنها مبارزه مسلحانه را در این ابعاد از سر گرفته است، سنگینی این وظیفه بر گردنش بیشتر خواهد شد. باید مردم را از چگونگی شرایط این همکاری و به اصطلاح خط قرمزهای آن قرار دهند. دیپلماسی مخفی احزاب قابل قبول نیست. سنت علنی کردن رابطه احزاب با دولتها و اطلاع رسانی به مردم توقع ناروا و جدیدی نیست و کومه له قدیم کمونیست در ارتباط با دولت وقت عراق آن را انجام داد.

نکته دوم مخفی کردن و حتی انکار این رابطه توسط مصطفی هجری دبیر کل این حزب در مراسم ۱۶ ژوئن سال ۲۰۱۶ شهر هولیر که به یاد کشته شدن شش نفراز پیشمرگان آن حزب در اطراف شهر شنو بر گزار گردید، میباشد. دبیر کل این حزب در این مراسم منکر این رابطه و گرفتن پول از عربستان گردید.

نکته سوم از دو مورد دیگر اهمیت بیشتری دارد. گرفتن این رابطه توسط حزب دمکرات با این دولتها در این آشفته بازار سناریوی سیاهی در خاورمیانه و آنهم با دولتی چون عربستان سعودی و ترکیه پشتیبابانان داعش و تامین کننده اصلی دلار و اسلحه آنها به حق باید جای نگرانی برای مردم در کردستان باشد. رابطه گرفتن با عربستان سعودی که جمهوری اسلامی برای بی حقوق کردن زنان و بر سر اجرای احکام شرعی بر جامعه ایران با آن در رقابت است، جای سوال است. اتفاقا در این شرایط که هر باند و دارو دسته مذهبی و ملی و هر سر طایفه و عشیره ای امکان پیدا کرده اند یک روزه از احزاب اسم و رسم دار جلو بزنند و حاکم بر جان و زندگی مردم شوند، رابطه احزاب با دولتها می تواند مانند گذشته نباشد و از این وضعیت تاثیر بپذیرد. اگر رهبری احزاب متوجه نباشند معماران سناریوی سیاهی آنها را تبدیل به وسیله پیاده کردن برنامه های خود خواهند کرد. آیا رهبری حزب دمکرات آنقدر سیاسی هست به چنین مسائلی اندیشیده باشد؟

دوره جدیدی است، قواعد و نرمها و ذهنیت های گذشته راجع به دیپلماسی میان دولتها و احزاب، راجع به احزاب و مناسبات میان آنها و معیارهای سلامتی فعالیت احزاب تغییر کرده است. بسیاری از معادلات گذشته جوابگوی ایندوره نیستند. در این دوره سیر تحولات سریع است و سریعا می تواند احزاب را تغییر دهد. بحران سرمایه داری و ناتوانی آن در شکوفائی اقتصاد و عدالت اجتماعی و ته کشیدن برنامه های رفرمش، منافذ سرازیر شدن نیروهای ارتجاعی ملی و مذهبی و تمایلات عقبمانده را بطرف جامعه باز کرده است. در چنین دوره ای فاصله گرفتن آگاهانه احزاب از بعضی امکانات، کنار آمدن آگاهانه با بعضی از محدویت ها، جسارت در شکافتن پوسته های سنتی فعالیت بمنظور دخالتگری سیاسی رادیکال و مدرن از جمله شرایط فعالیت سیاسی است.

تا کنون حزب دمکرات کردستان، جناح خالد عزیزی، از حزب دمکرات کردستان ایران، جناح مصطفی هجری زیر عنوان اینکه آنها استراتژی سرنگونی را ندارند فاصله گرفته است. جناح مصطفی هجری استراتژی سرنگونی جمهوری اسلامی را دارد و این نقطه قوت آنها است. حزب دمکرات کردستان، جناح خالد عزیزی با کنار نهادن سرنگونی رژیم موضع راست روانه گرفته است. این دو استراتژی هر یک از این دو حزب را از نظر سیاسی و قطب بندیهای رقابتی در سطح منطقه و بین المللی در دو چهارچوب متفاوت قرار میدهد. در ادامه مصاحبه به جوانب دیگری این مسئله خواهیم پرداخت.

مبارزان کمونیست: چرا این کشورها در رقابت با ایران هم جهت شده و به اینجا رسیدند. دلایل آن چیست؟ رابطه حزب دمکرات کردستان ایران با ترکیه و عربستان چگونه شروع شد و سابقه و فاکتهایش کدامها هستند؟

مجیدحسینی: جمهوری اسلامی بیشتر از هر دولت دیگری در خاورمیانه علیه دیگر کشورها دست به توطئه گری زده است. تا جائی جلو رفت که هم چون قدرت منطقه ای عمل میکرد و حل بحرانها در افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن تا حدودی به توافق و همکاری آن گره خورده بود. سالها است که جمهوری اسلامی این موقعیت را از دست داده و سیر نزولی را طی میکند. دامنه توطئه ها و اعمال تروریستی آن بشدت محدود شده و رقیبان منطقه ایش از آن سبقت گرفته اند. دلیل دیگرش تقویت و ادامه سر جا نشاندن جمهوری اسلامی بعد از توافقات هسته ای است. دلیل دیگرش به سیاست غرب در رابطه با کردستان ربط دارد. فعلا کردستان اهرم فشار غرب بر جمهوری اسلامی است و باید دید نهایت برنامه آنها به کجا میرسد. در اجرای این برنامه اسرائیل و ترکیه و عربستان و قطر نتنها به احزاب اپوزیسیون ملی و مذهبی اپوزیسیون جمهوری اسلامی دل بسته اند برای جلب متحدین تاریخی و منطقه ای آن هم برنامه دارند و به نشانه های آن خواهیم رسید.

تا جائیکه به سابقه و اقدامات مرتبط به این ماجرا بر می گردد از خیلی وقت پیش شروع شده و دوره مقدماتی آن به انتها رسیده است. این را در عملکرد رهبری حزب دمکرات کردستان ایران، شاخه مصطفی هجری بیش از یکسال است می توان دید. از اوایل سال ۱۳۹۴ به این طرف، رسانه های تلویزیونی وابسته به بارزانی بویژه (روداو) هر خبر کم اهمیت مربوط به این شاخه از حزب دمکرات را با آب و تاب منعکس می کنند. این سیاست رسانه ای جدید است و بخشی از توافقات میان آنها است. در خرداد ماه همین سال(۱۳۹۴) حزب دمکرات کردستان ایران تعدادی از پیشمرگانش را برای ایجاد پایگاه به کوههای قندیل فرستاد. پ ک ک خود را حاکم آن کوهها میدانست و با این اقدام حزب دمکرات مخالفت کرد. حزب دمکرات بهر دلیلی قصد گذاشتن پایگاه را داشت. بر سر این قضیه نیروهای پیشمرگ پ ک ک و حزب دمکرات چند بار با هم درگیر شدند و تعدادی از دو طرف کشته شدند. عاقبت پایگاه دایر شد. در اوایل همین سال این حزب، جناح مصطفی هجری با ترکیه رسما رابطه گرفت و در شهر دیار بکر ترکیه دفتر نمایندگی این حزب را باز کرد. دفتر سیاسی حزب دمکرات در ۵ آبان همین سال در اوج براه افتادن ماشین کشتار و قصاوت رجب طیب اردوغان در شهرهای کردستان ترکیه، بخاطر”پیروزی” او در”انتخابات” پیام تبریکی تحت عنوان”حزب دمکرات کردستان: برداشت و خوانش ما در رابط با نتایج انتخابات پارلمانی ترکیه”به این جنایتکار داد. بدین سان بر کشتار مردم توسط ارتش فاشیستی ترکیه که همان روزها افکار عمومی دنیا را به خشم آورده بود چشم بست.

همان موقع در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۵ ، مطلبی را با عنوان” صف بندیهای منطقه و بین المللی در حاشیه پیامهای تبریک احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران” در رابطه با این موضوع نوشتم. لینک این نوشته ضمیمه است و توجه خوانندگان را به آن جلب میکنم.

اما در سطح دولتها اقدامات دیپلماتیک تازه ای میان کشورهای اسرائیل و عربستان و ترکیه و مسعود بارزانی و حتی در ارتباط با روسیه برای رسیدن به توافقات جدید در ارتباط با اوضاع خاورمیانه شروع گشته است. دولت اسرائیل بخاطر حمله به کشتی اعزامی ترکیه به نوار غزه و کشتن تعدادی از مامورین ترکیه از آن دولت معذرت خواهی کرد و اوردوغان با آغوش باز استقبال نمود. بعدا سران این دو کشور با هم دیدار کردند و دو باره رابط دیپلماتیک با هم را از سر گرفتند. بعد از اسرائیل، اوردغان بخاطر سرنگون کردن سیخوی روسی از پوتین مغذرت خواهی کرد، تلفنی با او صحبت کرد و قرار است به مسکو سفر کند و روابط عادی خود را از سر گیرند. مسعود بارزانی علاوه بر سفرهایش به ترکیه و روابط گرمش با آنکارا تا حال دوبار به عربستان سعودی سفر کرده است. برای اولین بار مسعود بارزانی به تهدیدهای جمهوری اسلامی به تندی جواب داد. کاری کرد که تا کنون در مقابل هیچ دولتی و مامور دسته چندمی آن انجام نداده است. علاوه بر روسیه، همه سرگرم ترمیم روابط خود و ایجاد هماهنگی و صف آرائی خود برای مقابله با جمهوری اسلامی هستند.

تحت تاثیر این وضعیت تقسیم بندی کردستان عراق بین قطب های رقیب بیشتر از “حکومت هه ریم” معنی پیدا کرده است. زمینه فشار بارزانی به منطقه تحت حاکمیت اتحادیه میهنی فراهم تر است. اکنون منطقه تحت کنترل اتحادیه میهنی محل جولان تروریستهای جمهوری اسلامی و نیروهای آدمکش اطلاعات و سپاه پاسداران است. منطقه بارزانی، تبدیل به محل استقرار سازمان امنیتی “میت” ترکیه و نیروهای نظامی آن و جاسوسان و مستشاران نظامی اسرائیلی شده است. آمریکا و کشورهای غربی در این منطقه پایگاه و فرودگاه نظامی ایجاد کرده اند. این منطقه در مقایسه با بخش دیگر کردستان عراق، نظامی تر است و پشتیبانان قدرتمندی را با خود دارد. آمریکا اخیرا بودجه دیگری را از طریق دولت بغداد به کردستان عراق اختصاص داده و از بغداد تضمین خواسته که این پول را در کردستان صرف نمایند. روز ۱۳ ژوئیه امریکا با حکومت اقلیم پیمان نظامی برای دادن کمکهای نظامی و مالی امضا کرد. آمریکا قرار است بزرگترین پایگاه نظامی خود در خاورمیانه را در کردستان دایر کند.

جالب اینکه در بحبوحه این تحرکات دیپلماتیک و نظامی، حسن نصرالله رهبر حزب الله در ظاهر علیه تحریم ها سخن گفت، اما من فکر میکنم عامدانه اعلام کرد که گروه حزب الله پول و امکاناتش را از جمهوری اسلامی می گیرد از تحریمها باکی ندارد. این گروه بعنوان گروه تروریستی در سطح بین المللی شناخته میشود. روز ۱۴ جولای سپاه پاسداران در قالب دفاع این رژیم از مردم فلسطین و مقابله با اسرائیل اعتراض خود را به سخنان حسن نصرالله علنی کرد. بعدا روز قدس را بر خلاف سالهای پیشین با آوردن بهانه امنیتی اجرا نکرد. حتی بشار اسد در سوریه و دولت عراق اعلام کرده اند که هر نیروی نظامی در کشورهایشان فعالیت دارند باید تحت فرماندهی آنها عمل کند. خطاب حسن نصرالله، بشار اسد در سوریه، و دولت عراق به جمهوری اسلامی متحد منطقه ای آنها است. اگر اینها از جای دیگری وعده و قولهائی را نگرفته باشند در موقعیتی نیستند که با متحد خود اینگونه بر خورد کنند. برنامه جدی است و جلب متحدین دیرینه رژیم هم از قلم نیفتاده اند.

در هر حال رقابت و کشمکش های دیپلماتیک میان این دولتها بشدت ادامه دارد. از شواهد امر بر می آید که جلب متحدین اصلی جمهوری اسلامی به طرف متحدین غربی در برنامه است و بخشی از مقدمات نقشه آنها است. اگر توجه کرده باشید فشار بر دولت بشار اسد فروکش کرده و ترکیه خواستار عادی سازی رابطه خود با دولت اسد است. امکان اینکه در ادامه این طرح ترکیه نمایش ضد داعشی اجرا کند و داعش را یکسره از سوریه و شاید هم در عراق پاک کنند هست. اما داعش هنوز مهره غرب در خاورمیانه است. بطور یقین تحت این نام یا نام دیگری بدلیل انزجار مردم دنیا از آن از جای دیگر سر بلند خواهد کرد. آیا از نظر آنها نوبت ایران نیست؟

مبارزان کمونیست بنا به صحبتهایتان اکنون دولتهای منطقه در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی هستند اگر هر حزب و سازمانی بخواهد از این شکافها به نفع فعالیت و مبارزه خود استفاده بکند و کمک مالی دریافت کند چه ایرادی دارد؟

مجیدحسینی: نفس کمک گرفتن احزاب اپوزیسیون و حزب دمکرات از دولتها مورد سوال نیست. اولین بار نیست که چنین کمکهائی دریافت میشود. حتی گرفتن کمک و ایجاد رابطه با دولتهائی که نقشه شومی هم برای مردم در ایران دارند، مثلا با دولت فاشیست ترکیه و دولت اسلامی عربستان نمی تواند نافی گرفتن رابطه با این دولت ها باشد. روابط با این دولتها معادل همراهی احزاب با این دولتها و سیاست های داخلی و منطقه ای آنها نیست. مبنای این روابط هم جهتی سیاسی احزاب با دولتها با دشمن یا رقیب مشترکی است که دارند. نه کمک مالی گرفتن و نه ایجاد رابط با این دولتها مورد سوال نیست. شرایط این رابطه و بده بستان میان احزاب با هر دولتی در این شرایط مورد نظر است. عربستان و ایران از جمله طراحان باندهای تروریستی گوناگون سنی و شیعه و رقیب هم در جهان هستند. وقتیکه این رقیب جمهوری اسلامی برای برنامه هایش در ایران به احزاب ناسیونالیست کُرد و فرقه های مذهبی از جمله مجاهدین روی می آورد سوال بر انگیز و مایه نگرانی است. حزب دمکرات با یکی از طراحان و کمک کنندگان اصلی داعش رابطه گرفته است. مردم و احزاب سیاسی حق دارند با شک تردید به آن نگاه کنند، حق دارند مطمئن شوند خطر نقشه های داعشی و سناریو سیاهی عربستان و دیگر متحدینش زندگی آنها را تهدید نمی کند. وقتیکه این حزب در انتهای بهم زدن یک انتخابات در ترکیه و در بحبوحه کشتار مردم در شهرهای آن پیروزی اوردوغان را تبریک می گوید و پرنسیپ سیاسی خود را زیر پا می نهد چرا باید رابطه اش با این دولت زیر سوال قرار نگیرد؟ مصطفی هجری می توانست این پیام را ندهد. اگر زیر فشار ترکیه بود می توانست بعنوان عدم دخالت در مسائل داخلی ترکیه از دادن پیام خود داری کند. وقتیکه حزب دمکرات مردم را به هیچی میگیرد و از بالای سر آنها روابطه اش را منکر میشود به حق باعث نگرانی میشود. اگر در هر دوره ای احزاب سیاسی در کردستان دیپلماسی خود را از مردم پنهان کرده اند، در این دوره سناریوی سیاهی هیچ حزبی مجاز به اینکار نیست. مردم در کردستان در مبارزه با جمهوری اسلامی تاریخی پر افتخاری پشت سر دارند و قرار نیست به استبداد و توحش رژیم اسلامی جبهه دیگری علیه آنها اضافه گردد.

مورد مبارزه مسلحانه موضوع سر راست تری است. از مرداد ۱۳۵۸ که جمهوری اسلامی به کردستان یورش آورد و جنگ با مردم را آغاز کرد، مقاومت مسلحانه مردم و احزاب برای دفاع از خود آغاز شده است. این جنگ هنوز به سر انجامی نرسیده و ادامه دارد. نیاز مردم به دفاع از خود در مقابل سر کوبگریهای دولتها، مبارزه مسلحانه را به شکلی از مبارزه سیاسی در کردستان تبدیل کرده است. این شکل از مبارزه در این دوره جمهوری اسلامی به مردم تحمیل کرد. در کردستان احزاب مسلح اند و هر حزبی هر زمان لازم بداند دست به آن میزند. این امر حزبی خودش است. در چنین صورتی اقدامهای نسنجیده مسلحانه احزاب و ارزیابی نادرست آنها در دست زدن به آن می تواند به احزاب ضربه بزند، اما لطمه ای به جایگاه و برحقی مبارزه مسلحانه مردم و احزاب در جامعه کردستان و حتی در افکار مردم منصف و آزادیخواه در ایران نمی زند.

طبیعی است که هر حزبی بنا ماهیت جنبشیش، ناسیونالیست باشد یا کمونیست سیاست ناظر بر انجام مبارزه مسلحانه اش با دیگری تفاوت دارد. ما وارد این جنبه از بحث و سهم خواهی احزاب ناسیونالیست در کردستان نمی شویم. اما اگر حزب دمکرات در مبارزه مسلحانه ایندوره اش پا را از مبانی سیاسی و اجتماعی این شکل از مبارزه خارج کند، و این امکان را بوجود آورد که در پناه آن برای تقویت باندهای گوناگون مذهبی از جمله سلفی استفاده شود، لطمه جدی به نفس حقانیت مسلحانه در کردستان و حزب خود زده است. این حزب سابقه روی آوری به ماموستایان سنی مذهب را در پیشنه دارد. در این شرایط اگر به این سیاست خود بر گردد، موضوع چون گذشته نیست و باید با عکس العمل شدید همه احزاب سیاسی در کردستان روبرو شود. اوضاع حساسی است و خطر دخالت و ورود نیروهای مذهبی و سناریوی سیاهی به عرصه نظامی مبارزه در کردستان و لطمه زدن به اعتبار مبارزه مسلحانه جدی است.

رهبری حزب دمکرات اگر بحال حزب خود کاردانی بخرج دهد می تواند از عربستان و ترکیه و بقیه کمک مالی دریافت کند و دنبال برنامه خود باشد بدون اینکه تبدیل به مجری برنامه های آنها گردد. اما چرا تسهیلات و امکاناتی که در این مدت کوتاه در اختیار این حزب قرار داده اند، مدت ۲۰ سال است همه احزاب از آن محروم بوده و تختی از آن می توانست هست و نیست آنها را به نابودی بکشاند؟ نتنها عملیاتهای نظامی این حزب در داخل بلکه هر اظهار نظر افرادی از این حزب و لو بی اهمیت و هر تجمع اردوگاهی آنها در رسانه های محلی (روداو) و رادیو فردا و بی بی سی تبلیع میشود. مشخص است فضائی که را براه انداخته اند برای انجام پروژه معینی است. تا کنون نزدیک به ۱۵ نفر از پیشمرگان این حزب کشته شده اند. هر کسی تجربه ای در کار پیشمرگانه داشته باشد متوجه سنگینی چنین ضربه ای هست. ضمن تسلیت به خانواده ها و دوستان آنها، علیرغم این ضربه ها مصطفی هجری گفت میخواهیم مبارزه مسلحانه خود را که تا کنون دفاعی بوده به تعرضی تبدیل کنیم. جمهوری اسلامی در مرزها تمرکز نیرو کرده است. بر ابعاد سرکوبگرهایش در کردستان ایران افزوده و بگیر به بند مردم را شدت داده است. رژیم اسلامی به توپ باران روستاهای مناطق مرزی عراق راضی نشد و قصد حمله به کردستان عراق را داشت. در جواب به آن اسرائیل علنا وارد این ماجرا شد و به جمهوری اسلامی هشدار داد و گفت هر نوع مداخله نظامی در کردستان عراق با عکس العمل فوری آنها روبرو میشود.

بنابراین آغاز عملیات مسلحانه اخیر حزب دمکرات تفاوتهای قابل توجهی با گذشته دارد. این تفاوتها محصول اوضاع کنونی دنیا و منطقه اند. در پرتو این وضع تحرکهای سیاسی و نظامی احزاب در چهارچوب نرمهای سیاسی گذشته در کردستان، فرمولبندیها قدیمی راجع به مبارزه مسلحانه قابل توضیح نیستند. انتقاد از حزب دمکرات که گویا دست به کارنابجائی زده، تناسب قوا را رعایت نکرده، فعالیت مسلحانه اش جدا از توده هاست و ایرادهائی از این نوع ابدا جوابگو نیست. حزب دمکرات می تواند از موضع بالا دست برای همه اینها جواب داشته باشد. مشکل کم درکی رهبری این حزب نیست. باید واقعیات را با مردم در میان گذاشت. تا کنون مصطفی هجری و حزبش برای بقیه احزاب شان بالا انداخته و حاضر به شریک کردن آنها با خود نشده اند. شاید بعضی احزاب بخواهند از این برنامه دوری کنند. راه این حزب راهی پر مخاطره و پر از ابهام است. احزاب و سازمانهای سیاسی با چرخیدن بدور این ماجرا و خوداری از بحث سر راست آن تبدیل به دنباله روان این حزب شده اند و پرده ابهامی بدور تحولات تنیده اند.

بیشتر آن اطلاعات و هشدارهائی که در این مصاحبه بیان شد می توانست از طرف رهبری حزب دمکرات، اگر رهبری سیاسی برای حزب خود بودند به مردم داده میشد. پریدن به وسط معادلات جدید بشیوه قدیمی، می تواند نتایجی غیر از آنچه مورد نظر بود ببار بیاورد. به بینیم ماجرا به کجا ختم میشود.

شکی نیست که دامنه و شدت سرگوبگری رژیم علیه مردم به این بهانه بیشتر میشود. هر چند رژیم برای تشدید سرکوب مردم احتیاجی به بهانه ندارد.  تنها راه جلوگیری از برنامه های توطئه گرانه هر دو طرف علیه مردم، هم جمهوری اسلامی و هم عربستان و ترکیه، گسترش و تقویت مبارزات توده ای مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. ضروری است که احزاب و نیروهای سیاسی، فعالین کارگری، زنان، دانشجویان، جوانان و دیگرهای نهاد و انجمنهای مترقی در جهت محکم کردن جبهه خود برای رو در روئی با این اوضاع و کسب آمادگی سیاسی دست بکار شوند. مبرمیت دخالت بهر شیوه ممکن در چنین مسائل سیاسی عمومی بیشتر از گذشته است. باید جبهه ما صف خود را بطور روشن و قاطع از صف احزاب و نیروهای ناسیونالیست و فضائی که براه انداخته اند جدا کند. برنامه دولتهای اسلامی آدمکش جمهوری اسلامی و عربستان فرقی با هم ندارند. جبهه مردم آزادیخواه در ایران بطور واقعی پتانسیل این را دارد که در دل هر شرایطی در فکر تقویت و انسجام دادن به صف خود باشد.

ادامه دارد

۲۵ تیر ۱۳۹۵ برابر با

 ۱۴ جولای ۲۰۱۶

 مجیدحسینی   majid.hosaini@gmail.com

——————————————————————————————————————————–

صف بندیهای منطقه ای و بین المللی،

در حاشیه پیامهای تبریک احزاب ناسیونالیست کردستان ایران

دفترسیاسی حزب دمکرات کردستان- ایران به تاریخ ۵ آبان ۱۳۹۴ پیام تبریکی با عنوان “حزب دمکرات کردستان: برداشت و خوانش ما در رابط با نتایج انتخابات پارلمانی ترکیه” به رجب طیب اردوغان داده است. اخیرا هم دو سازمان زحمتکشان کردستان ایران، شاخه عبدالله مهتدی بتاریخ ۱۴ نوامبر و شاخه عمر ایلخانی زاده در روز ۱۵ نوامبرسال ۲۰۱۵ بمناسبت آزادی شنگال پیامهای تبریکی به مسعود بارزانی داده اند. پیام حزب دمکرات به اردوغان بعنوان حزب ناسیونالیست کردستان ایران و پیامهای دو سازمان زحمتکشان بعنوان دارو دسته های سرهم بندی شده، برای فعالین سیاسی مترقی و آزادیخواه و کمونیست در ایران و نیروهای سیاسی که نسبت به سرنوشت جامعه و جلو گیری از سناریوی سیاه احساس مسئولیت می کنند قابل توجه اند. برای درک جایگاه این مجموعه پیام و چگونگی پیروزی اردوغان و تسخیر شنگال، اوضاع عمومی منطقه و روندهائی دخیل در آن را مورد توجه قرار خواهیم داد.

اردوغان با خود داری از تشکیل دولت، انتخاب ۷ ژوئن ۲۰۱۵ را  که در آن شکست خورده بود به بن بست رساند و برنامه تجدید انتخابات یکم نوامبر را در دستور کار خود قرار داد. این “انتخابات” برنامه ای برای تامین شرایط پیروزی رجب طیب اردوغان و حزب ” عدالت و توسعه” و جبران شکست در انتخابات اول بود. اما دولت ترکیه پروژه وسیعتری در سر داشت و میخواست ضمن در هم شکستن اراده آزاد مردم در انتخاب کردن آنرا به سر انجام برساند. هدف اساسی اردوغان تغییر فضای عمومی جامعه و جلوگیری از روند رو به رشد روحیه مبارزه جوئی مردم در ترکیه و قرار دادن حال و هوای جامعه بر مسیر دیگری بود. ازدیاد نفوذ احزاب اپوزیسیون و از جمله حزب دمکراتیک خلقها و فعالیت نهادهای مترقی و فعالین چپ در شهرهای بزرگ، زنگ خطر را به گوش بورژوازی ترکیه و متحدان آن در ناتو رسانده بود.

نتیجه انتخابات اول در ترکیه و تحرک نیروهای چپ و مترقی در آن با موقعیت منطقه ای ترکیه و استراتژی متحدین غربی آن آمریکا و دیگر کشورهای اروپائی در خاورمیانه خوانائی نداشت. از نظر آنها ترکیه باید دولت با ثبات تری باشد. مردم نباید در سرنوشت سیاسی خود دخیل باشند. بایستی روند مبارزاتی آنها متوقف گردد و روحیه اعتماد به خود عمومی جامعه در هم کوبیده شود و جایش را تعرض راست به آنها بگیرد. باید کاری کرد شهروندان آن جامعه مرعوب و مستاصل شوند و از رای قبلی خود پشیمان گردند. ترکیه نباید هم وزن و موازی با ایران و دیگر کشورهای منطقه به نظر آید. نباید رابطه دولت ترکیه با احزاب ناسیونالیست در کردستان آن و حتی فعلا در ارتباط با مسئله ملی، هم سطح با عراق و سوریه و ایران قرار بگیرد.

چنین معادلاتی راه اردوغان برای سرکوب مردم در ترکیه و حمایت بدون و چون چرای کشورهای غربی را از او هموار کرده است. اردوی قویترین جبهه راست بین المللی پشت سر اردوغان قرار داشت و راه او برای انجام هر جنایتی کاملا باز بود. در نتیجه اردوغان همزمان با سرکوب فعالین آزادیخواه و چپ در شهرهای بزرگ ترکیه و بستن نهادها مدنی و روزنامه ها و کانالهای تلویزیونی حمله نظامی گسترده ای به شهرهای کردستان آغاز نمود. یورش ارتش به شهر و روستاها با سلاحهای سنگین وتوپ تانگ و هلی کوپتر با حمله وسیع هوائی و زمینی به نیروهای پ ک ک تکمیل گردید. دولت ترکیه و سازمانهای اطلاعاتی آن میخواستند ضمن حمله سراسری به حقوق ابتدائی و آزادیهای مردم در ترکیه مشکل را فقط کردستانی قلمداد نمایند و همبستگی سیاسی سراسری بین مردم در ترکیه را در هم بشکنند. در حمله ارتش خانه های زیادی ویران گردیدند، تعداد زیادی زندانی شدند، تعدادی ترور شدند، بسیاری از مردم در خیابان و کوچه ها در نتیجه ضرب و شتم پلیس جانشان را از دست دادند. چنان صحنه هائی را در خیابانها و محلات شهر ها خلق کردند گوئی که جنگ میان ارتش دو کشور در جریان است. به این ترتیب جامعه ترکیه جراحی سیاسی شد و اردوغان از “انتخابات”ش پیروز بیرون آمد.

حزب دمکرات کردستان ایران به خاطر چنین “پیروزی” به اردوغان پیام تبریک داد. اگر در این ماجرا سوکت تائید آمیز حزب دمکرات کردستان ایران در برابر حمله ارتش ترکیه به پ ک ک را به حساب خوش خدمتی آن حزب به اردوغان و اختلافاتش با پ ک ک بگذاریم چرا با پیامش با اردوغان عکس یادگاری می گیرد؟ شاد باش و تبریک گفتن این حزب به اردوغان و سرکوب وسیع و کم سابقه مردم در ترکیه چه معنی دارد؟ چرا حزب دمکرات کردستان ایران خود را شریک جشن پیروزی اردوغان در به عقب راندن مردم و کشتار آنها میداند؟ شاید بعضی ها انتظار داشتند حزب دمکرات بعنوان حزب ناسیونالیست کُرد که خود را مدافع خلق کرد(گه لی کُرد) میداند حداقل یورش ارتش ترکیه به شهر و روستاهای کردستان را محکوم میکرد. ولی اینطور پیش نیامد و بار دیگر معلوم شد که گرایش ناسیونالیسم کرد و ایدئولوژی آن و احزابش ربطی به عدالت و دفاع از مردم کُرد ندارد. ناسیونالیسم منبع نیرو و تحمیق مردم تحت ستم برای تحقق منافع سیاسی و اقتصادی بورژوازی کُرد است.

خارج از چهارچوبهای بالا امکان اینکه پیام تبریک به اردوغان را بنا به روال معمول و توجیهگرهای سنتی احزاب ناسیونالیست کُرد به حساب رابطه دیپلماتیک و پیدا کردن دوستی در منطقه برای این حزب گذاشت، هست. نکته اینجا استکه اوضاع فرق کرده و جهان چند قطبی جنگ میان تروریسم های دولتی و اسلامی را به یک رکن و سیمای جهان امروز تبدیل کرده است. تحت تاثیر این وضع  بسیاری از نرمهای سیاسی و رابطه دولت ها با احزاب و نیروهای سیاسی جابجا شده اند. جوامع بشری در ابعاد چند کشور در خاورمیانه از هم پاشیده شده اند. در عراق و سوریه و فلسطین شهر ها و خیابانها و محل زندگی مردم  خانه و مدارس و بیمارستان میدان جنگ اند. کشتار غیر نظامیان کودک و پیر و جوان و سربریدن و تجاوز و خرید و فروش زن و کودک، صحنه های معمولی این جنگ اند.

پیام حزب دمکرات به اردوغان را باید در بطن این شرایط و فی الحال موجود در خاورمیانه قرار داد. شرایطی که اگر احزاب و نیروهای سیاسی متوجه نباشند تبدیل به عامل کشورها برای از هم پاشیدن جوامع خواهند شد. هر حزب سیاسی اگر منافع عمومی مردم را در این دوره در نظر نگیرند می تواند تبدیل به حزب ضد مدنیت و حزب سناریوی سیاهی بشود. حزب دمکرات با این پیام بطور غیر مستقیم مهر تائید بر یورش ارتش ترکیه به شهر و روستاها که مردم متمدن جهان را به خشم آورد زده است. این پیام بیان تعلق این حزب به کمپ راست در منطقه و راه افتادن بدنبال عاملین اصلی تحمیل سناریوی سیاه بر مردم در عراق و سوریه هستند. سوال اینستکه آیا این حزب میخواهد بعنوان حزب سیاسی باقی بماند یا اینکه گوش بفرمان منتظر است تا خانه و مدرسه و بیمارستان و محلات شهر ها در کردستان ایران را تبدیل به میدان جنگ کند؟

پیامهای هر دو جریان زحمتکشان کردستان ایران به مسعود بارزانی بخاطر تسخیر شنگال در همین رابطه و چهارچوب مورد بحث قابل توجه اند. مسعود بارزانی و حزبش در صف بندی منطقه ای در کنار ترکیه و عربستان و اسرائیل و داعش و آمریکا و بطور کلی آن کمپ بین المللی قرار گرفته که دست بالا را در منطقه دارد. همانطوریکه اتحادیه میهنی در کمپ روسیه و ایران و باندهای تروریستی شیعه مذهب جا خوش کرده است. سرنوشت وحشتناک و غم انگیز مردم در شنگال و تحویل دادن آن به داعش از طرف پیشمرگان بدون هیچ مقاومتی، و اکنون باز پس گرفتنش از داعش با این سرعت در صف آرائی این دو کمپ منطقه ای و بین المللی قابل درک اند. بر خلاف تصورات رایجی که به خورد مردم داده میشود تسخیر دو باره شنگال ربطی به چگونگی نقش پیشمرگان نداشت و همانگونه که اشغال شنگال ربطی به توان نظامی داعش و ناتوانی پیشمرگان ندارد.

تحویل دادن شنگال و تسخیر دو باره آن بخشی از برنامه و سیاست آمریکا و متحدینش در دنیای سیاست امروز و جنگ تروریستهای دولتی و اسلامی با هم است. آمریکا ضمن کمک نظامی و مالی به داعش اساسا از کانال عربستان و قطر و ترکیه، همزمان با بسیاری از گروهای تروریستی دیگر از جمله “ارتش آزاد سوریه” در سوریه و عراق ارتباط دارد و نان و آب و اسلحه اشان را تامین میکند. ناتو گروهای تروریستی اسلامی زیادی را که اتفاقا در جنگ با هم هستند کمک نظامی میکند. ناتو و در راس آنها آمریکا نمی خواهد هیچ گروه و دارودسته جنایتکاری خارج از دایره نفوذش شکل بگیرد. هر سر عشیره ای عده ای دور هم جمع کرد مسلحشان میکند.

هنوز غرب استراتژی نهائی در این منطقه برای سرو سامان دادن به آن ندارد و همه این گروها را به جان مردم انداخته است. اگر روسیه بشار اسد و دولت عراق را دارد، آمریکا و متحدینش دولت عراق و بشار اسد را نمی پسندند و هنوز انتخاب نهائی را از میان این دستجات مختلف اسلامی نکرده اند و بدون استراتژی اند. اما باید توجه کرد که تا این لحظه در سوریه و عراق دو گروه در مرکز توجه آمریکا و متحدین آن برای تغییر جغرافیای خاورمیانه قرار گرفته اند. یکی داعش است بعنوان یک نیروی تروریست اسلامی که از جنایات و قتل عامهایش برای حمله به سطح زندگی و حقوق مردم در آمریکا و اروپا و همه دنیا نهایت استفاده را از آن می برند. دیگری استفاده از وجود مسئله ملی است در خاورمیانه، اساسا و تا این لحظه در کشورهای سوریه و عراق و با تفاوتهائی در ترکیه و ایران میباشد. طبق این سیاست فعلا مناطق کُرد نشین در سوریه و عراق باید تماما در کنترل پیشمرگان باشد. مناطق سنی نشین هم در کنترل داعش قرار بگیرد. هنوز داعش مناطق زیادی که سنی نشین اند در اختیار نگرفته است. شانس اینکه منطقه ای را در عراق و سوریه خط کشی کنند و بنام دولت “خلافت اسلامی” در اختیار این جانیان اسلامی قرار دهند بعد از عملیات تروریستی ۱۳ نوامبر پاریس و دخالت مستقیم روسیه کم تر شده است. اما ماجرا طوری پیش برده شده است که تقریبا کلیه مناطق کُرد نشین در سوریه و عراق بدست پیشمرگان بیفتند. از نظر عملی در این دو کشور این تقسیم بندی کردستانی صورت گرفته و کامل شده و مرزهایشان بهم پیوسته است. فعلا از بحث اینکه این وضعیت چه امتیاز سیاسی و نظامی منطقه ای برای آمریکا فراهم آورده است و چرا پیشمرگان کُرد در کردستان سوریه مردم عرب زبان را از بعضی مناطق با زور بیرون می رانند می گذریم و به تسخیر شنگال و جایگاه پیامهای دو جریان زحمتکشان بر می گردیم.

تسخیر شنگال و بیرون کردن داعش از آن برنامه هائی بسیار فراتر ومهم تر از خود شنگال را پشت سر دارد. اول: این منطقه متعلق به کردستان است و طبق نقشه عمومی آمریکا باید داعش از آن بیرون رانده شود. دوم: تسخیر دو باره شنگال قرار بود چهره ضربه خورده بارزانی در جریان جنگ کوبانی، کانال کشی او برای ممانعت از مردم آواره سوریه به کردستان عراق و هم چنین ماندگاری آن بعنوان رئیس خود گمارده اقلیم کردستان و نارضایتهای مردم کردستان عراق از او را ترمیم بنماید. سوم: اینکه اکنون کردستان عراق پایگاه نظامی آمریکا و ترکیه و جولان گاه جاسوسان و مشاورین اسرائیل است و بنابراین باید موقعیت رئیس و رهبر این منطقه مستحکم گردد. چهارم اینکه تسخیر شنگال مقدمه حمله ترکیه و یا پیشمرگان بارزانی و یا فشار بر پ ک ک برای بیرون کردن از این منطقه و یا اینکه پذیرش شرایط آنها است. در نتیجه پیامهای دو سازمان زحمتکشان در راستای تقویت منافع مسعود بارزانی و برنامه همان کمپ راست منطقه ای قرار گرفته است. کمپی که دولتهای آن مهندسان ایجاد سناریوی سیاه بر جوامع بشری هستند. زحمتکشانی ها به مسعود بارزانی در رابطه با تسخیر شنگال پیام میدهند تا در تبدیل کردن ماجرای شنگال به ابزار فریب مردم و به عقب راندن نیروهای مترقی جایگاهی پیدا کنند. اما هدف اصلی آنها در این پیامها اعلام آمادگی و گوش بفرمانی است  به مسعود بارزانی و هر شیخ و خلیفه کناره خلیج و آن دولتهائی است که پول و اسلحه اشان تامین کند. اگر هنوز امکانی باقی است تا حزب دمکرات را متوجه کرد که تبدیل به نیروی سناریوی سیاهی نشود، چنین امکانی در رابطه با دو سازمان زحمتکشان معنی ندارد. این دو سازمان، سازمانهای سیاسی نیستند، دارودسته های سناریوی سیاهی هستند. با توطئه سرهم بندی شدند و با توطئه زندگی سیاسی خود را میگذرانند و با سازماندهندگان سپاه پاسداران نشست برخاست دارند.

همانگونه که پیام به اردوغان روند سیاسی ارتجاعی را درمنطقه را تقویت میکند، پیام به مسعود بارزانی در سطح دیگری همین روند سیاسی را در کردستان و منطقه تقویت می نماید. مردم در کردستان باید هوشیار باشند که مبارزه با ستم ملی و انزجار بر حق آنها از دولت های سرکوبگر منطقه آنها را تبدیل به سیاهی لشکر احزاب ناسیونالیست نکند. این دوره حساسیت زیادی را از همه ما نسبت به مسائل و رویدادهای سیاسی طلب میکند. نباید بگذاریم بنام مسئله ملی و خواست بر حق رفع ستم ملی روحیات و افکار نژاد پرستانه و ناسیونالیستی را در میان جامعه اشاعه دهند. یک شرط تعرض فکری و سیاسی این دوره مردم منصف و کمونیستها به نیروهای ناسیونالیست در گروه تشخیص ربط تحرکات احزاب ناسیونالیست به قطب بندیهای بین المللی و منطقه ای و استفاده آنها از مذهب و ملی گرایی و گرایش و تمایلات عقب مانده در جامعه است.

مجیدحسینی

۲۲ نوامبر ۲۰۱۵