جلال طالبانی، آزادی بیان و داستان ”پارس سگها“

محمد آسنگران

اخیرا جلال طالبانی در یک مصاحبه تلویزیونی صدای مخالفین خود و نقد آنها به حکومت ناسیونالیستهای کرد را به ”پارس کردن سگها“  تشبیه کرده است.

محمد رضا شاه در اوخر حکومت سلطنتش در ایران در مقابل مخالفین چنین گفت: ” مه فشاند نور و سگ عو عو کند“ خمینی برای ساکت کردن مخالفین خود و دستور قتل و کشتار آنها گفت: ” قلم این قلم به دستان مزدور را بشکنید! اینها نوکر بیگانه هستند و…“
دیکتاتورها و سرکوبگران هنگامیکه در مقابل مخالفین و منتقدین جوابی برای گفتن ندارند، با زبان لمپنی وارد میدان میشوند و سراسیمه شدن خود و حکومتشان را این چنین به نمایش میگذارند.
در اینجا ترجمه چند جمله از مصاحبه طالبانی را ملاحظه می کنید:

”آزادی بیان در کردستان برای تخریب بکار گرفته میشود. من سایتها را هیچ وقت نگاه نمیکنم و نمیخوانم. اما هنگامیکه فحشهای مندرج در این سایتها را برایم تعریف میکنند همیشه گفته ام اینها پارس سگها هستند. سگ هنگامیکه نور ماه را میبیند شروع به عو عو میکند. اگر ماه حق تابیدن دارد بگذار سگها هم حق پارس کردن داشته باشند.“

همین چند جمله عمق کثافت و ضدیت ناسیونالیستها با انسان و حقوق پایه ای انسان را به روشنی نشان میدهند. این اولین بار نیست که طالبانی این چنین ادای دیکتاتورهایی مثل محمد رضا شاه و خمینی را در میاورد. در سال ١٩٩٢ همین طالبانی برای سرکوب کردن شوراهای مردم در کردستان عراق، رهبران آن را ”مشکوک“ و وابسته به ”فردی مشکوک به اسم منصور حکمت“ معرفی کرد. در همان ایام منصور حکمت جوابی به اراجیف طالبانی داد که در همین شماره ایسکرا آنرا ملاحظه میکنید.
اگر در سال ١٩٩٢ توهم ناسیونالیستی بخش قابل توجهی از مردم کردستان را از دیدن حقایق محروم کرده بود، اکنون اکثریت بالایی از مردم کردستان عراق به عمق کثافت حکومت ناسیونالیستهای کرد پی برده اند. اعتراضات مردم در شهرهای مختلف کردستان عراق برای ابتدایی ترین حقوق اولیه خود اکنون به یک پدیده روزمره و جاری تبدیل شده است. بعد از ١٨ سال حاکمیت ناسیونالیستهای کرد، مردم کردستان عراق از ابتدایی ترین امکانات زندگی محرومند. حتی امکاناتی ابتدایی مانند آب و برق در کردستان عراق برای مردم حکم تجملات زندگی را پیدا کرده است.
جهت اطلاع خوانندگان ایسکرا، در کردستان عراق در فصل تابستان در طی شبانه روز فقط ۴ ساعت برق دارند (چیزی که اصطلاحا مردم آنرا برق دولتی میگویند) و آب لوله کشی شهری نیزبه مدتهای طولانی در طی هفته بسته است. بقیه مایحتاج مردم از راههای دیگری تهیه میشود که با زندگی شهر نشینی همخوانی ندارد. این مشکلات را باید در کنار تحمیل فقر و  سرکوب اعتراضات مردم گذاشت تا عمق کثافت و تحمیل عقب ماندگی به جامعه از جانب این جانوران حاکم بر مردم کردستان را متوجه شد. با این حال آقای طالبانی با این زبان عفونی صدای اعتراض مخالفین و منتقدین حکومتش را ”عو عوی سگ“ مینامد!؟

در کردستان تحت حاکمیت احزاب طالبانی و بارزانی از سال ١٩٩١ تا کنون هزاران زن کشته شده اند. این زنان قربانی قانون و فرهنگ اسلامی و مرد سالارانه شده اند. حکومت این دو حزب مدافع و مبلغ این قوانین و فرهنگ زن کشی است. زن کشتن در کردستان عراق و تحت حاکمیت بارزانی و طالبانی جرم نیست. زیرا طبق سنت و قانون آنها، زنی که ”ناموس“ خانواده  را خدشه دار کرده است ، محکوم به مرگ است.
بسیاری از این قتلها بوسیله اعضا، کادرها و مسئولین همین احزاب صورت گرفته است. پدیده ای به اسم ”قتلهای ناموسی“ در هیچ مقطعی از تاریخ معاصر به اندازه ١٨ سال گذشته در کردستان عراق اتفاق نیفتاده است. طبق آماری که یکی از اعضای پارلمان همین احزاب به اسم ”سوزان خاله شهاب“ منتشر کرده است در فاصله یک ماه صد زن در کردستان کشته شده اند. این آمار فقط شامل قتلهایی است که در بیمارستانها به ثبت رسیده است.
این آمار با احتساب نسبت جمعیت و مدت یک ماه بالاترین آمار زن کشی (قتلهای ناموسی)در جهان است. در تاریخ معاصر ما در هیچ کشوری و در هیچ گوشه ای از این کره خاکی شاهد چنین پدیده ای با این وسعت در میان یک جمعیت چند میلیونی نبوده ایم. این پدیده یک مسئله منحصر به فرد است. ناسیونالیستهای حاکم بر کردستان عراق اگر در هر عرصه ای عقب مانده باشند در عرصه زن کشی رکورد جهان را به خود اختصاص داده اند.
با این حال اگر مردم کردستان زبان به اعتراض میگشایند گوش شنوایی برای شنیدن آنها وجود ندارد. آقای طالبانی فقط صدای خود و  همپیمانش بارزانی را میشنود. آیا مردم کردستان عراق باید بیش از این تاوان توهم گذشته خود به جنبش ناسیونالیستی را پس بدهند؟
جواب عملی به  این سوال را فقط کمونیستها و طبقه کارگر آن جامعه میتوانند بدهند. کمونیستهایی که در مقابل این جانوران وحشی نه تنها سکوت نمیکنند و به دنبال راه سازش با آنها نیستند، بلکه در جلو صف اعتراض مردم برای رهایی این جامعه از این مصیبت، با قدرت به میدان می آیند. جریاناتی که در مقابل این راجیف طالبانی و حکومت ضد زن و ارتجاعی احزاب حاکم در کردستان سکوت میکنند فقط بی لیاقتی و بی کفایتی خود را اثبات میکنند.