پرتاب فریاد انقلاب / ابراهیم حیدری

پرتاب فریاد انقلاب ….

بە رگبار گلولەهای تیرباران
و شکفتن ، گلهای عشق بە سینەهایتان
بە ، رد سرخ سوزش و خون
در فرود ، تازیانهای شکنجە
و فوران سرخ ترین و آخرین واژگانتان …
پرتاب فریاد انقلابیست .

***

و میلەها ، سر فرود میآورند
و دیوارها ، آوار می گردند
شکنجەگران بە زاری می نشینند
و شب با حاکمانش
گامی در خود میخزند
زین فریاد استقامت تان
کە پرتاب فریاد انقلابیست .

***

در این سالهای فقر و سختی
پنجە و ناخن بر درهای بستەی ، زندانها سائیدن و کشیدن
و تهمت و افترا ، از زندانبانها شنیدن …
هجوم وحشی مزدوران ، با باتوم و شلاق
بر صف ایستادە بە آرزوی کوتاە ملاقاتی و دیداری بسندە کردن
مادران ، همسران ، پدران و فرزندان …
باید ، بالیدن و ایستادن در کنارشان
کە ، عکسشان
پرتاب فریاد انقلابیست …

***

چشم بر در داشتن ، فرزند بیمارتان
بە امید ، گرمی آغوش و بوسه های شفابخشتان
بە نیاز دیدارت
نامت را در هذیان تب آلود دردش
کە با اشکهای مادر ، در هم میپیچد و ریتم وار
نامت را بر میآورد …
کە فریاد پرتاب انقلابیست .

***

و این فریاد …
میرود امروز ، تا کارگاهها ، کارخانەها
بە اعتصاب و متینگ و اعتراضها …
وفردا …
در اتحاد و همبستگی …
در شورش و انقلاب ….
کنون این فریاد انقلابست
کنون این فریاد انقلابست …

ابراهیم حیدری .