جز تشکل کارگری راهی نیست

جز تشکل کارگری راهی نیست
اینروزها افرادی مثل ایرج فرزاد و مجید اذری در نوشته ها و بیاناتی بصورت هیستریک من را مورد فحاشی و بهتان قرار داده اند. این حملات هستریک از آنجا شروع شد که من در مطلبی که به مناسبت شلاق زدن کارگران آق دره نوشته بودم راه چاره را در ایجاد تشکلهای کارگری مستقل دانستم و مخالفتم را با روشهائی مثل اعتصاب غذا برای نجات طبقۀ کارگر و توسل به رسانه های بورژوایی اعلام کردم. نامبردگان بجای هرگونه بحث و تحلیل در مورد نوشته هایم، بیشتر به عقده گشایی و فحاشی پرداخته اند. جالبتر اینکه آقای فرزاد در یکی از نوشته هایش موسوم به نسخه تسلیم کارگر کارگری در پایان عقده گشایی شان، می گوید که “خیر جناب رضا رخشان! طبقه کارگر ایران نیز گریزی جز این ندارد که همراه با “قهرمانان” خویش و عزم و اراده انقلابی آنان، چه بسا که ممکن است خودشان کارگر” نباشند و افکارشان هم خیلی “غرب زده” باشد،” فلان می کنند و بهمان می کنند.
بزبان ساده این چپ بااصطلاح طرفدار کارگر اعلام می کند که جعفر عظیم زاده کارگر نیست. وهمچنین در این چند سطر نامبرده معترف است که خیلیها که ادعای مبارزه کارگری دارند نه تنها کارگر نیستند بلکه بشدت غرب گرا ( بخوانید طرفدار مناسبات سرمایه داری) هستند. در ادامه می گوید که با وجود چنین قهرمانانی ، رسانه های بورژوازی چاره ای جز همراهی با این قهرمانان را ندارند. یه زمانی می گفتیم که بسیاری ازین چپهای طرفدار کارگر خرده بورژواهایی هستند که دل در گرو سرمایه داری وغرب دارند و از جنبش کارگری بصورت نردبان استفاده می کنند. واقعیت هم همینست. ایا شما درین چند سطر نوشته اقای فرزاد با یک شخص سوپر انقلابی چپ طرف هستید؟ یا یک خرد بورژوای فلک زده و ناامید و بدون باور به مبارزات طبقه کارگر ؟
نوشته مجید آذری بنام “نسخه ضد کارگری رضا رخشان برای طبقه کارگر” پر از فحاشی وتهمت وحرفهای دو من یک غاز است که کلید واژه تمامی این خرده بورژواها ،مخالفت عملی و حتا نظری با هرگونه تشکل کارگریست. لفظ ایجاد تشکل کارگری از هر گونه فحاشی برایشان بدتر است. خود اقای فرزاد در جایی از نوشته اش بنقل یکی از جملاتم در نوشته “درد اقای فرزاد چیست” تنها راه، “تشکل مستقل کارگری است”(این جمله منست)در جواب می گوید:
که این “کارگر کارگری” ترین سفسطه، یا به عبارت دقیقتر سفسطه گرانه ترین شیوه براٸت رژیم اسلامی در پرده کارگرکارگری از جرم و بربریت شلاق زدن کارگران است. ویا همچنین مجید آذری مبحث تشکل کارگری در جهت برون رفت طبقه کارگر از مصائب ودشواریهایش را با عنوان “نسخه ضد کارگری رضارخشان برای طبقه کارگر “جواب میدهد. البته از دید او وشرکا نسخه کارگری، همان سوپرمن بازی و قهرمان سازی عده ای که بقول ایرج فرزاد کارگر هم نیستند و رسانه هایی نظییر بی بی سی ودیگران حمایتشان میکند .اینها که ابشخور فکریشان از حزب کمونیست کارگری و منصور حکمت است با هرگونه تشکل کارگری که موجب استقلال وقدرت طبقه کارگر باشد بشدت مخالفند. و ازین جا دم خروس (خرده بورژوایی) بیرون میزند. در چنان حالتی که طبقه کارگر متحد ومتشکل باشند ،اینها محلی اعراب نخواهند بود. هرچند همین حالا هم کارگران ایران بدون اعتنا به انها امر مبارزات طبقاتی در جهت نیل به یک زندگی شایسته وانسانی که حق هر انسانی باید باشد را به پیش خوهند برد.
کارگر متشکل همه چیز، کارگر متفرق هیچ چیز
با ارزوی پیروزی واعتلای طبقه کارگر در جهان
رضارخشان
۱۹/۳/۱۳۹۵