درد اقای ایرج فرزاد چیست؟

درد اقای ایرج فرزاد چیست؟
آقای ایرج فرزاد در مطلبی ،مدعی شده اند که رضارخشان در مطلب “وقتی کارگر شلاق می خورد”قصد کم اهمیت دانستن حکم شلاق کارگران معدن اق دره را داشته است.و در جایی دیگر ،ازینکه بی بی سی وصدای امریکا را مزدبگیران و نوکران سرمایه داری خطاب کرده ام،ناراحت وعصبانیست.چرا؟
در سالهای اخیر ما با ورژن جدیدی از چپ روبرو هستیم که شناخت ماهیت فکری آن بسیار پیچیده و سخت می باشد. از یک طرف خود را کمونیست وضد سرمایه داری می خوانند واز طرف دیگر با بخشهای مختلف سرمایه داری ،همپیمان وهمراه میشوند.یک روز در کنار اولاند و کامرون ونتانیاهو،شارلی ابدو میشوند روزی دیگر در کنار فاشیستهای اوکراینی وبر علیه کارگران دونباس متحد میشوند.علارغم مخالفتشان با هرگونه سندیکای کارگری،یک روز به سندیکاهای فرانسوی واتحادیه های جهانی وسازمان جهانی کار دخیل می بندند وروزی دیگر همصدا با بی بی سی بدنبال تحقق مطالبات کارگری خویش هستند.بطوریکه هر گونه نقدی براین رسانه های بورژوازی را تحمل نمی کنند. همان بی بی سی که در اول ماه می سال گذشته،راهپیمایی تشکل دولتی خانه کارگر را با اب وتاب بعنوان اولین راهپیمایی فعالین وتشکلهای کارگری ایران پس از چند سال عنوان کرده و شعار فاشیستی ضد کارگر افغان توسط خانه کارگر را به کل طبقه کارگر در ایران نسبت داد که در مطلبی با عنوان”کارگر افغان ،من شرمنده ام”بنقد ومحکومیت آن پرداختم. بنظرمن درد افرادی مانند ایرج فرزاد اینست که بدنبال شخصیت سازی برای طبقه کارگر هستند. اینها بجای تلاش در ایجاد تشکلهای کارگری ،میخواهند با قهرمان سازیهای بعضا پوشالی ،رهبری مبارزات توده ای کارگران را در دست بگیرند.تا در زمان مقتضی کارگران گرد این شخصیتهای کارگری جمع شوند. وخط خویش را پیش ببرند.من ضمن احترام به رفیق جعفر عظیم زاده،معتقدم در امر مبارزات کارگری نمیتوان بر روی مسائل اخلاقی حریف حساب کرد.یعنی من اعتصاب غذا می کنم تا سرمایه داری به حقوق کارگران احترام بگذارد.ایا سرمایه داری که برای سود بیشتر از هیچگونه عملی از زندان واخراج و شلاق وغیره ابایی ندارد چگونه ممکنست که با اعتصاب غذای یک نفر عقب بنشیند.ایا این ساده اندیشی نیست.یاد برنامه طنز برره افتادم.در یکی از قسمتها،چون برره بخش نشده بود عده ای پیشنهاد داده بودند که برویم شیشه های خانه خودمان را در اعتراض بشکنیم.در این دنیایی که از فرانسه گرفته تا المان وامریکا و چین و ایران ودیگر کشورها، که سرمایه داری دوست ندارد سر به تن فعالین کارگری باشد تا با خیال راحت هر کاری که دوست دارند را انجام دهند،آیا از اعتصاب غذا یک نفر ناراحت میشوند؟اگر این اعتصاب غذا بخاطر مسائل فرد اعتصاب کننده از قبیل لغو مجازات زندان ویا بهبود شرایط زندان وغیره صورت میگرفت در آن صورت میتوانست قابل فهم باشد و مورد پشتیبانی جمعی قرار گیرد. اما من بخاطر دفاع از حق وحقوق تمامی کارگران ایران ،اعتصاب غذا می کنم بنظرم در راستای همان قهرمان سازی وسوپرمن سازی که منصور حکمت بجای ایجاد تشکلهای کارگری،تجویز می کرد ،انجام میشود .در هر صورت ضمن محکوم کردن حکم زندان عظیم زاده ،امیدوارم هرچه زودتر با ازادی از زندان به کانون گرم خانواده برگردند.امر مبارزه و احقاق حق کارگران را باید به خود کارگران محول کرد.کارگران ایران هم از اینکه یک نفر بخاطر مطالباتشان با اعتصاب غذا وتحمیل گرسنگی برخود وبخطر انداختن سلامتی خویش دچار این مخاطرات شود،راضی وخوشنود نیستند.چرا که خود کارگران میتوانند از پس مشکلات خود بر بیایند ونیازی به قیم و قهرمان ندارند..
با آرزوی روزگاری که طبقه کارگر به حقوق حقه خود دست پیدا کنند
رضارخشان
۱۳/۳/۱۳۹۵