صف سازش صف طرد

وقایع ۶ دیماه و اعتراضات وسیع وگسترده مردم در این روز(عاشورا) یک نقطه عطف بزرگ وتاریخی دراین دور از مبارزات انقلابی مردم ایران است. بی تردید این روز بزرگ از جهات مختلفی یک نقطه عطف تاریخی و قهرمانانه  را در تقویم مبارزاتی مردم ایران از مقطع انتخابات فرمایشی باینسو به خود اختصاس داده است.
یکی از مهمترین این نقطه عطف ها، شکاف عظیمی است که در پیکره کل نظام بویژه در بخش حاکمیت آن بوجود آورده است. مقامات ریز ودرشت نظام مجبور شده اند باین نکته اعتراف کنند که با وضعیت دشواری در مقابل جنبش مردم مواجه هستند. حتی خامنه ای در نماز جمعه هفته قبل تلویحا باین نکته اشاره آشکاری داشت.
اما این اعتراف  درعمل بسیارفراتر از این میرود. رژیم جمهوری اسلامی در آستانه فروپاشی است. این پیامی است که از این اقرار می توان گرفت.
این آن مفهومی است که با تعابیر و تفاسیر مختلف ، چه در داخل و بخصوص چه در خارج و چه ایرانی و چه غیر ایرانی  باین معترفند. جمهوری اسلامی رفتنی است. این حکم مردم معترض و انقلابی ایران است.
فی الحال این فروپاشی در پیکره داخلی رژیم دارد قربانی خود را می گیرد. از روح اله حسینیان گرفته که (نمایند اصول گرای مجلس ویکی ازیاران دیرین خامنه ای) است، تا سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران وقاتل معروف بسیاری از آزادیخواهان. تازه این فروپاشی محدود به پیکره رژیم در داخل نیست، سفرا وکارداران رژیم در خارج کشور نیز در صف ترک مواضع خود و تقاضای پناهندگی کردن در کشورهای مختلف هستند. آخرین نمونه آن کاردار سفارت جمهوری اسلامی در لندن و پیشتر از آن در آلمان بود. هفته گذشته مقام مسئول در سفارت نروژ و مصاحبه ویدئویی مفصل او گویای وخامت بسیارشدید تر رژیم در خارج کشوراست.
اما در بخش مغضوب و رانده شده از حاکمیت که به ” اپوزیسیون حافظ نظام ” نیز  معروف شده است، متاثر ازتحول عظیمی که در روز ۶ دیماه شکل گرفت، شکاف و ترک نیز بوجود آمده است.
مردم در این روز با طرح شعارهای انقلابی و با تعرض متقابل به نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، نه فقط از خط ” قرمز” و محدوده رهبری ” سبز” عبور کرده و فاصله گرفتند، بلکه عملا با پراتیک خود آنها را در مقابل یک انتخاب قرار دادند. پیام مردم به این ها بسیارروشن و شفاف است:
یا با مردم و در صف آنها برای سرنگونی و بزیر کشیدن حاکمیت کل نظام، یا با صف سازش و حفظ نظام و در مقابل مردم. راه دیگری وجود ندارد.
درست بعد از این روز است که سیل بیانیه ها و اطلاعیه ها از طرف بخش های مختلف اصلاح طلبان حکومتی هم در داخل و هم در خارج کشور منتشر می شود.
 بیانیه ۱۷ موسوی و طرح ۵ ماده ای او حاصل و سرآغاز شکافی است که این بار و بعد از ۶ دیماه در ابعادی بسیار گسترده کل نظام جمهوری اسلامی را از حاکم و مغضوب در برگرفت.
ترس از گسترش و رادیکال شدن مبارزات مردم و طرح مطالبات انسانی و مدرن آنها نگرنی و هراس عمیقی در دل هر دو جناح بوجود آورده است.
بی جهت نیست که بعد از بیانیه اخیر موسوی، ارائه طرح کنار آمدن این جناح با حاکمیت، صفی از رهبران اپوزیسیون حافظ نظام را چه در داخل و چه در خارج ردیف  کرده و یکی بعد از دیگری بیانیه های خود را جمعی و چند نفره ارائه میدهند و بقول خودشان ” بن مایه ” طرح موسوی را بعنوان شروع کارو بنا نهادن یک د موکراسی در ایران مورد تایید قرار می دهند.
تجربه سیاسی در ایران عملا و درگستره تاریخی خود  ثابت کرده است که این ها بیشتر از مردم و تعمیق مبارزات و گسترش آن در هراسند تا از حاکمیت قاتلان و جلادان جمهوری اسلامی.
اما همانطور که مبارزات تاکنونی مردم ایران بویژه در ۶ دیماه نشان داده است، آنها هرگز بنا به خواست این ها به خیابان نیامده اند واز طرح شعارهای این ها پیروی نکرده اند.
مردم  به میدان آمده به کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی در تمامیت خود رضایت نخواهند داد. بگور سپردن کل نظام اسلامی، اولین گام و ابتدایی ترین خواست این حرکت عظیم انقلابی است. این نظام به حکم و خواست مردم ایران رفتنی است. چه با عمامه و با ولایت و چه بدون عمامه و بی ولایت. جمهوری اسلامی باید برود.
تقلا و دست وپازدن های ” اپوزیسیون حافظ نظام ”  در به بیراه کشیدن جنبش مردم ایران محکوم به شکست است. این نظام اصلاح شدنی نیست، رفتنی است.
کسانی که در نوبت ودر صف مذاکره و سازش با حاکمین جنایتکار جمهوری اسلامی قراردادند. نمی توانند خود را در صف مردم قرار دهند. این تقلاها عبث و بیهوده است. این ها از جانب مردم منزوی و طرد  می شوند.
این تصمیم و انتخاب مردم ایران است . نظام جمهوری اسلامی با تمام دم و دستگاه وخس وخاشاک اش رفتنی است. درعین حال، این حکم تاریخ هم است که این بار به عهده مردم ایران سپرده شده است.
یک نظام سکولار، مدرن و یک جامعه انسانی و فارغ از هرنوع استثمار وبهره کشی خواست مردم انقلابی ایران است.

هوشیار سروش
۱۸ژانویه ۲۰۱۰
Hoshiar60@gmail.com