برای نجات جان صدیق کبودوند اقدامی بعمل آوریم، شاید فردا دیر باشد!

خبر اعتصاب غذا آقای صدیق کبودوند بنیانگذار سازمان حقوق بشر کردستان، (۵۳ ساله و متولد دیواندره) در چند صفحه و سایت پخش شده است. بدنبال سکوت دوهفته ای رسانها بالاخره برخی مطبوعات به آن اشاره ای نموده اند که لینک خبر بی بی سی در پائین نوشته ضمیمه میباشد. آخرین خبر از سایتی بنام «کلمه» به تاریخ سوم خرداد حاکی است:

« در سیزده همین روز اعتصاب غذای محمد صدیق کبودوند، به دلیل افت فشا رخون به بیمارستان طالقانی منتقل شده است. پزشکان بیمارستان پس از معاینه اولیه حال عمومی این فعال حقوق بشر زندانی را «خطر ناک»  توصیف کرده اند. و…..»

–         آقای کبودوند به عنوان چهره فعال مدنی و مدافع حقوق بشر در ابعاد کشوری و فراکشوری شناخته شده است. ایشان به همراه عده ای دیگر با ایجاد سازمان «اتحاد برای دمکراسی» در سال ۱۹۹۶ و تهیه نشریه ای بنام «بانگ آزادی» به انعکاس، مشکلات زنان در جامعه، اعدامها و عوارض آن، زندگی پناهجویان در جنوب اروپا و دیگر مسائل از این قبیل همِّت گماردند. بعد از مسدود شدن و از هم پاشیدن این نهاد توسط رژیم، وی در سال ۱۹۹۸ تقاضای انتشار مجله دیگری را از ارشاد اسلامی نمودند که پس از ۵ سال در سپتامبر ۲۰۰۲ با تقاضایش موافقت شد( مجله «پیام مردم»،به زبان کُردی- «په یامی/بانگه وازی گه ل»).

این مجله در استان تهران و در چند استان کُردنشین بخش میشد و امکان سراسری شدن را به دلیل محدودیتهای مختلف منجمله مالی نیافت. اما در همین سطح به دلیل پرداختن به مسائل مهم مردم جامعه بخصوص محرومیتهای مضاعف در کردستان(مشکلات زنان، خودکشی ها،کولبران، زندانیان، و غیره) برای رژیم اسلامی به مانند خاری در چشمش بود.  به درخواست پلیس امنیتی و به حکم دادگستری در کردستان در تاریخ ژوئن ۲۰۰۳ وی بازداشت و آخرین نسخه مجله در زیر چاپ متوقف شد.

پس از شکنجه  و آزارهای فراوان وی از زندان آزادی گردید. آقای کبودوند ساکت ننشست و فعالیت خود را با همکاری عده ای دیگر برای تشکیل (سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان) بعمل آوردند و این نهاد را در سال ۲۰۰۵ پایه گذاری نمودند.  ۲ ارگان «گزارشگران حقوق بشر» و «دیده بان حقوق بشر» از نهادهای وابسته به سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان نیز به دنبال، فعالیت های خود را در کردستان گسترش دادند. مقامهای رژیم به عنوان کیفرخواست گفته بودند که این نهادها کوچکترین اتفاقی برای زنی دریک روستای دور افتاده کردستان را منعکس میکنند و…

اما دوسال بعد در ژوئیه ۲۰۰۷ وی بازداشت شد و تمام نوشته ها و مستندهایی که از بی حقوقی دولت به شهروندان بخصوص مردم کردستان حکایت داشت، به عنوان جرم و پرونده سازی در خانه اش به همراه کامپوتر و دیگر وسایل شخصی کارش ضبط و غصب شد. ۱۳۵ روز را در بازداشتگاه بند مخوف ۲۹ اوین و ۷ ماه را در تک سلولی بسر بردند.

 بیدادگاههای مختلف (دادگاه عمومی سنندج، دادگاه انقلاب تهران، دادگاه کیفری مطبوعات تهران، و دادگاه انقلاب مهاباد) هرکدام به اتهامی درخواست مجازات وی را نموده اند که همگی در یک جمله خلاصه میشود، و آن این است که گویا آقای کبودوند «با فعالیت خود مشکلات مردم را به گوش دیگران میرسانید و این تبلیغات علیه نظام است».

در نتیجه حکم این بیدادگاهها وی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است و تابحال ۲ بار بدلیل وضعیت جسمی و روحی دچار حمله قلبی شده است.

آقای کبودوند در فاصله بازداشتها در زمینه اطلاع رسانی و از طریق گفتگو و مصاحبه بسیار فعال بوده و دهها و بلکه صدها مورد با روزنامه و رسانهای داخلی و خارجی گفتگو نموده است. ۳ کتاب از ایشان به نامهای «نیمه دیگر»د رمورد زنان، «برزخ دمکراسی»، و «جنبش اجتماعی» که گویا ممنوعیت چاپ گرفته اند.

در سال ۲۰۰۹ جایزه بین المللی روزنامه نگاری به وی تعلق گرفت. سازمان دیده بان حقوق بشر جایزه هلمن/ همّت (نویسنده گان تحت آزار ) را به وی اختصاص داد.

اما قرار نیست که آزادیخواهان و روزنامه نگاران یکی به دنبال دیگری در زندانها بمیرند و سپس جایزه را در غیاب وی و یا بعد از مرگشان به آنها اختصاص دهند. به جای جایزه بهتر است که مصرانه خواسته شود که دولتهای غربی دست از حمایت از دولتهای جنایتکار بردارند.

آقای کبودوند بارها به خاطر بی حقوقی هایی که به وی اعمال میشود اعتصاب غذا نموده و در زندان به انواع مریضی ها منجمله ناراحتی گوارشی و عرقی دچار شده است. متاسفانه تاکنون احزاب و جریانات سیاسی فراوانی در ایران و کردستان در مورد سرنوشت آقای کبودنود بی مهری عمدی زیادی نشان داده اند و ما انسانهای دیگر در کنار این رویداد با اظهار تاسفی از کنارش رد شده ایم و به فراموش سپرده ایم!

 در کنوانسیون کاغذی ژنو و سازمان ملل و دیگر قرار و مدارهای بین الملی، به ظاهر نوشته اند که گویا، مدال «صلح و یا افتخار» را برای خادمین به مردم اختصاص میدهند. اما در خیلی موارد ما شاهد بوده ایم که مدال صلح را به بانیان جنگ و جنایات داده اند،  همچون رئیس جمهور آمریکا و یا نخست وزیر اسرائیل.  همزمان هر روزه شاهد هستیم که اگر انسانهای شریف و آزدایخواه برای عدالت و حقوق انسانی مبارزه کنند و نظم سرمایه داری را به نقد بکشند، شمشیرها از سلاخ برای به بند کشیدنشان بیرون آورده میشود و دنیا هم سکوت میکند. تازه ترین نمونه آن، ماشین جنگی ترکیه و هزینه آن است  که توسط غرب و اروپا حدادی و تقویت میشود. همزمان شاهد هستیم که صدها انسان آزایخواه همچون آقای صدیق کبودوند و فعالین کارگری همچون جانباخته گان، بخشنده و شاهرخ زمانی در سیاهچالهای دولتهای جنایتکار اسلام بسر میبرند.

کم نبوده ان که انسانهایی مرگ را برای خود به ارمغان آوردند که زندگی دیگران تغییری موجب شوند. همزمان مدعیان دروغین حقوق بشر همان ابرقدرتها و سرمایه داران غربی و شرقی در بیرون از زندان برای نوشتن قرار دادهای صدها میلیار دلاری با دولتهای جنایتکار در رقابتی وحشی همدیگر را زیر پا میگذارند.

با مراجعه به گوگل میتوانید آقای کبودوند را بیشتر بشناسید. آنچه برای هر انسان آزاده مهم است این باشد که این فعال به خاطر فعالیتهای حقوق بشری در چنگال دژخیمان به دام افتاده است و جانش در خطر است. برای نجات جان وی هر کاری از دستمان برآید باید همین حالا انجام دهیم. با چند فعال همچون مینا احدی، مینو همیلی، و …تماس گرفته ام تمام نهادها و اتحادیه ها، و سازمانهایی را که میشناسیم مطلع و تحت فشار قرار دهیم که کار کنند. منعکس کنند، که بورژوازی جنایتکار بیشتر از این به خاطر منافع بازرگانی خود به این جنایتها سر پوش نگذارد.

همّت کنیم که شاید فردا دیر باشد!

ابراهیم رستمی ۲۸ مه ۲۰۱۶