بهرام رحمانی می گوید:” کلیه مذاهب ارتجاعی هستند اما بهائی گری از شیعه گری مترقی تر است”!

بهرام رحمانی می گوید:” کلیه مذاهب ارتجاعی هستند اما بهائی گری از شیعه گری مترقی تر است”!

نگاهی به متد بهرام رحمانی در دفاع از “بهائیان”!

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۲۸ می ۲۰۱۶

“…به‌علاوه بهائیان به‌لحاظ مذهبی نیز مترقی از شیعیان حکومت اسلامی هستند. هرچند به‌عقیده من کلیه مذاهب ریز و درشت خرافی و ارتجاعی هستند اما اگر مقایسه‌ای بین فرقه‌های مذهبی صورت گیرد بی‌تردید بهائی‌گری از شیعی‌گری مترقی‌تر و قابل تحمل‌تر است” (بهرام رحمانی)

مقدمه:

مقاله اخیر بهرام رحمانی در دفاع از “بهائیان” (۱) یکبار دیگر متدهای بخشی از گرایشات  چپ را نشان ما و جامعه می دهد. این گرایشات البته فقط در بخش چپ جامعه نایستاده اند.راست سیاسی هم همین متدها را تکرار کرده است. اما این متدها چیستند؟

در مرحله اول ، در دعوای بد و بدتر وارد شدن و سمت بد را گرفتن انهم با یک پز شناخته شده که “البته بر همه مبرهن است که بد ، بد است اما چون بد مظلوم است لذا “مترقی تر است”! لذا همان که یک جمله قبل ، درشت و ریزش ارتجاعی بود  در جمله بعدی می شود “مترقی تر”! باور بفرمائید  این عین جملات بهرام رحمانی بود!

در لایه بعدی ، هنوز در وضعیت “گذار تاریخی بین گفتمان پیش مدرن و مدرن”  ایستادن . وضعیتی که اکثریت فعالین آزادیخواه هنوز بهش دچار هستند و لذا هر وقت دعوای ارتجاع فالب و مغلوب بالا می گیرد ، بجای نشان دادن گفتمان مدرن ، عقل گرا و علم گرا در چرخه “جناح مترقی تر” درجا می زند!

در لایه سوم ، وقتی از موضع چپ قرار است وارد نبرد طبقاتی شود، نبرد طبقاتی است در مقابل “رژیم اسلامی” شکل می گیرد و نه کلیت نظام سرمایه و نمایندگان سیاسی فرهنگی و مذهبیش!

وقتی توی این ۳ لایه ماندگار شدی همان می کنی که نسلها چپ ایرانی انجام داد! بهرام رحمانی هم همین می کند! با اعلام اینکه همه مذاهب ارتجاعی هستند یکیشان را مترقی تر اعلام می کند و “نبرد طبقاتی” را در سطح نبرد با رژیم اسلامی تحفیف می دهد! به توهم تاریخی جامعه دامن می زند.

در این مقاله من نقدی کوتاه به متد بهرام رحمانی خواهم داشت از این رو که ایشان را نمونه گرایشی معین می بینم و نقدش را به نفع چنبش چپی می دانم که تکلیفش را با این بازیهای بد و بدتر به نفع مدرنیته به نفع رادیکالیزم پیگیر سوسیالیستی باید بگشاید:

(۱)متدهای بهرام رحمانی در دفاع از “بهائیت”:

در این مقاله اخیر(۱)، بهرام رحمانی، از آیت الله “مفتخوری” کد می آورد که بهائیت را مورد حمله قرار داده. همان متدی که راستها در برخورد با رژیم اسلامی دارند تکرار می کند! اونها وقتی رژیم اسلامی را توضیح می دهند از سر “آخوند مفت خور” است. بعد یک لیست از جنایات رژیم اسلامی می آورد و سپس داستان قره العین را می آورد و مواضع برخی از بهائیان در جمایت از حقوق مذهبیشان . وسط مقاله اش هم همان جمله معروف خود را می آورد که “مذاهب همه ارتجاعی هستند اما بهائیت از شیعه گری مترقی تر است(؟)”

در انتهای مقاله اش ، بهرام رحمانی می فرماید  (۱)

باید پیکار سیاسی و طبقاتی علیه کلیت حکومت اسلامی، هم‌چنان با جدیت پیگیری شود”

 

(۲) جایگاه جنبش بهائی گری در تاریخ ایران :

در مقالات متعددی (۲) من از ۳ زاویه مشخص، به جنبش بهائی پرداختم. اول تناقض بهائیت با عقل و منطق و علم گرائی. دوم: جایگاه تاریخی جنبش بهائی در برخورد به حکومتهای قاجار، پهلوی، رژیم اسلامی و حکومتهای سرمایه داری جهانی و سوم: مواضع جنبش بهائی در مقابل جنبش آزادیخواه، برابری طلب و مطالباتی ایران و جهان.

توضیح دادم که بهائیت ، یک دکان مذهبی نوین است با همان ادعاهای مهمل مذهبیون با همان “معچزه سازیها و مقدس بازیها ” با همان اسطوره سازی از “حضرات ” . این جنبش در مقابل شیعه گری حتی نایستاد! وقتی آخوندها و جکومت قاجاز “دعوتش” را نپذیرفتند ، حتی به مبارزه سیاسی بر علیه حکومتها دست نزد. این جنبش نمایده مذهبی بخشی از  بورژوازی نوپای ایرانی بود که تلاش کرد مذهب اسلام را با معیارهای بورژوازی جهانی هم جهت کند و رهبرانش به همین دلیل هم با حکومت گران ایران و هم با حکومت گران جهانی مثل حکومت انگلیس و امریکا ،همپیمان بودند. توی “پیاده رو ایستادند و فراخوان “سیاسی نشوید” دادند و مردم را از مبارزه برای سرنگون نظامهای استثمارگر برحذر داشتند.

این واقعیت بهائی گری است. اینها حتی وقتی از “آزادی” صحبت می کنند ، مواظب هستند که مثل طوطی داستان مولوی “شکر خودشان” سالم بماند و به هیچ وجه از جنبش سراسری مطالباتی و سیاسی آزادیخواهی در ایران و دنیا حمایت نمی کنند.

 

(۳) دفاع از بهائیان با متد “مترقی تر خواندن بهائیت”!

بهرام رحمانی ، تلاش دارد به ما نشان دهد که به رفم اینکه ادیان همه ارتجاغی هستند اما “بهائیت از شیعه گری مترقی تر است”!

این بواقع گرایش روشنفکری که بهرام رحمانی بهش تعلق دارد، نشان ما می دهد. این گرایش، در تاریخ ایران ، صاحبان قبلی هم داشته.مثلا توده ایزم! توده ایزم همواره در تاریخ ایران دنبال مقداری مترقی بودن در میان ارتجاعیون بوده!

اما فرق توده ایزم با بهرام رحمانی اینست که توده ایزم ، بابی گری را مترقی و بهائی گری را ارتجاعی دانسته! بابی گری را جنبش دهقانی ضد حکومت فئودالی قاجار و بهائی گری را جنبش رفرمیستی نوکیسه گان که خصوصا در زمان پهلوی دوم ، در سایه دربار پهلوی خزیده و بسیاری از مقامها را هم تسخیر کرده!

بهرام رحمانی، دفاع از بهائیت را بر مینای ظلم رژیم اسلامی با بهائیان و “ظالم بودن آخوندهای مفتخور” انجام می دهد!

اگر با همین متد به سیاست برخورد کنیم، طبیعتا باید کنار فرقه مجاهد ، کنار گرایشات ناسیونالیست قوم پرست و ضد فارس هم بایستیم! نفس ظلمی که به گرایش یا جنبشی می شود ، دلیل بر “مترقی تر بودن” اون گرایش نیست!

(۴) “مبارزه طبقاتی” از دیدگاه بهرام رحمانی:

 

از دید من ریشه حمایت بهرام رحمانی از بهائیت، از سر حقوق برابر انسانی برای همه شهروندان نیست.بلکه از سر یک فلسفه سیاسی معین است که در نسلهای قدیم چپ ایرانی “ریشه” دارد!

مادام که مبارزه طبقاتی را به رژیم اسلامی متصل کنیم، سایر گرایشات راست نماینده سرمایه داری ، منجمله جنبش بهائیت را از زیر ضرب بیرون کشیده ایم.بخشی از “چپ” ایرانی هم دچار این معضل است چرا که نماینده جنبش سوسیالیستی نیست بلکه نماینده جنبشی است که فقط با رژیم اسلامی مسئله دارد! چپی که سوسیالیزم را برای ایران “زود” می داند! “عملی” نمی داند!

من مدعی هستم آنکه بهائیت را بخواهد با متد “رژیم ظالم است ، بهائیت مترقی تر از شیعه گری است” از زیر ضذب نقد رادیکال بیرون بکشد، مشکل اصلیش در اینست که به جنبش سوسیالیزم بطور عملی متعلق نیست.

نقد بهائیت از زاویه چپ رادیکال ، هم بستر فرهنگ مدرن را باید بپوشاند و هم بستر مبارزه با تمامی گرایشات راست، منجمله جنبش بهائیت!

خلاصه کنم:

بهرام رحمانی ، دچار همان ایرادی است که بخشی از چپ همواره بهش دچار بوده. بخاطر ناپیگیری در مبارزه طبقاتی بخاطر نپذیرفتن راه حل سوسیالیستی بعنوان راه حل فوری، ابتدا رژیم اسلامی را “هدف” اعلام می کند (ونه کلیت نظام سرمایه داری را) و سپس دنبال دفاع از گرایشات “مظلوم رژیم اسلامی ” و محکوم کردن  آخوندهای مفتخور می رودو در این میان ضمن پذیرش “ارتجاعی بودن همه مذاهب” توی تله “بهائیت از شیعه گری مترقی است” می افتد !

از دید من کار روشنفکری چپ رادیکال و مدرن اینها نیست. چپ مدرن و رادیکال ، باید پیگیرانه نقد کند.پیگیرانه از مدرنیته در مقابل همه ایدئولوژیها و مذاهب بایستد. حق انسانها برای زندگی برابر ربطی به مذهبشان به جائی که بدنیا امده اند به زبانشان ندارد. رژیم اسلامی تنها بخش کوچکی از طبقه حاکمه ایران است. ایدئولوژیهای راست سیاسی مذاهب مدرنتر همه باید مورد نقد قرار گیرند.چیزی بنام “مذهب مترقی تر” وجود ندارد.جنایات رژیم اسلامی نمی تواند ارتجاعی بودن مخالفانش را بپوشاند!منطق این نیست! منطق و علم و انسانگرائی را باید رواج داد!

(۱)چه کسی ریشه کثیف دارد بهائیان یا آیت‌الله‌های مفتخور حاکم بر ایران (بهرام رحمانی)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=58938#more-58938

(۲)آرشیو نقد بهائیت از دیدگاه چپ سوسیالیستی و مدرن:

خصلت فرقه ای بهائیان و ریشه هایش

 http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۶/۸۷۶-خصلت-فرقه-ای-بهائیان-و-ریشه-هایش

مخالف بهائی ها “حجیته ای است” ! متد بهائیان در برخورد به مخالفشان! (بخش دوازدهم)

مخالف بهائی ها “حجیته ای است” ! متد بهائیان در برخورد به مخالفشان!

نقش بهائیت در تحکیم قدرت سیاسی رژیم محمد رضا شاه پهلوی (بخش یازدهم)

 http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=57010

بهائیت در عمل کجای مبارزه طبقاتی ایستاده است؟(بررسی زندگی حبیب الله ثابت (معروف به ثابت پاسال ) بخش دهم

بهائیت در عمل کجای مبارزه طبقاتی ایستاده است؟(بررسی زندگی حبیب الله ثابت (معروف به ثابت پاسال)

بهائیت و فراخوان گریز از شرکت در مبارزه سیاسی (بخش نهم)

بهائیت و فراخوان گریز از شرکت در مبارزه سیاسی !

بهائیت ، دین “ایجاد تعادل در نظام سرمایه داری (بخش هشتم)!”

بهائیت ، دین “ایجاد تعادل در نظام سرمایه داری!”

آیا “نقد بهائیت” به نفع رژیم اسلامیست؟  (بخش هفتم)

آیا “نقد بهائیت” به نفع رژیم اسلامیست؟

بهائیت، آویزان شدن به عرفان ، ضدیت با منطق گرائی و عقل گرائی مدرن (بخش۶)

بهائیت، آویزان شدن به عرفان ، ضدیت با منطق گرائی و عقل گرائی مدرن!

  (بخش ۵)“معجزه های بهائیت”، ّبهاء الله نوستروداموس ایرانی! تکرار بازی با توهم در اذهان مردم

“معجزه های بهائیت”، ّبهاء الله نوستروداموس ایرانی! تکرار بازی با توهم در اذهان مردم

 (بخش۴)“دفاعیات یک بهائی ” از منطق پیامبر شدن حسینعلی نوری

“دفاعیات یک بهائی ” از منطق پیامبر شدن حسینعلی نوری!

وقتی میرزا حسینعلی، “بهاء الله” می شود(بخش۳

وقتی میرزا حسینعلی ، “بهاء الله” و “پیامبر خدا” می شود! بخش سوم از نقد بهائیت

استدلال مضحک بهائیان در مقابله با همجنسگرائی نمونه دیگر درک پیش مدرن بهائیت (بخش ۲

استدلال مضحک بهائیان در مقابله با همجنسگرائی نمونه دیگر درک پیش مدرن بهائیت!

نقد بهائیت بعنوان بخشی از نقد مذهب وظیفه آزادیخواهان چپ و انسانگرا (بخش اول)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۵/۸۴۴-نقد-بهائیت-بعنوان-بخشی-از-نقد-مذهب-وظیفه-ازادیخواهان-چپ-و-انسانگرا