شبه چپ های اپورتونیست علیه مقاومت کوبانی!
نبرد کوبانی و به خصوص رزم دلاورانه زنان کوبانی در پائیز سال ۱۳۹۲ (برابر با ۲۰۱۴) به مثابه یکی از بزرگ ترین نمادهای مقاومت خلق در تاریخ انقلابی معاصر تودههای مردم جهان، کماکان یکی از رویدادهای الهامبخش اجتماعی است که منجر به افزایش روحیه مبارزاتی – انقلابی – ضدامپریالیستی مردم آگاه منطقه شده و خواهد شد. (۱)
همان طور که میدانید از زمان علنی شدن داعش، در شرایطی که عکسهای ذبح مردم بیپناه و سرهای بریده شان در دست جنایتکاران و فروش دخترها در بازارهای برده و تجاوز و قتلعام و… در رسانههای رسمی دنیا منتشر میشد، به تدریج یأس و ناامیدی بر بسیاری از نیروهای کوتهبین اپوزیسیون غلبه کرد. اما از اوائل پائیر ۲۰۱۴ گزارشهای مصور مقاومت و مبارزه تودههای خلق کُرد سوریه علیه داعش به رسانهها راه پیدا کرد و مردم جهان دیدند که چگونه جوانان کوبانی و بخصوص زنان در کمال شهامت و با حداقل امکانات به جنگ با دشمن برخاستهاند.
مردم مبارز کوبانی به شیوههای متنوع و به عنوان مثال با به کار بردن ابتکارات مبارزاتی خود انگیخته تودهای (مانند تشکیل تعداد بیشتری از یگانهای مدافع خلق در کوبانی) مبارزه قهرمانانهای را علیه داعش به پیش بردند و سرانجام پوزه دشمنان خود (به خصوص امپریالیستها و رژیمهای مرتجع منطقه که تقویتکنندههای اصلی داعش هستند) را پیش چشم جهانیان به خاک مالیدند. علاوه بر کمونیستهای انقلابی و سازمانهای مترقی که از مقاومت کوبانی حمایت کردند، مردم آزادیخواه جهان نیز که انعکاس امیدها و آرزوها و اراده خود برای آفریدن دنیایی آزاد را در مقاومت جوانان و قامت استوار و رزمنده کوبانی میدیدند، به هر شکل ممکن به صورت مادی و معنوی از آن ها حمایت و قدردانی کردند. حمایت مردم همراه با پیوستن جوانان کشورهای مختلف به مبارزین کوبانی، از یک طرف نشانه رشد آگاهی و تغییر سیاسی قابل توجهی به سمت چپ در میان لایه هایی از کارگران و جوانان بود، و از طرف دیگر انطباق درک متعارف تودههای مردم آگاه جهان از مقاومت کوبانی با واقعیات زندگی خود آن ها را نشان می داد.
اما با گذشت زمان و تحولاتی که در صحنه سیاسی کُردستان سوریه در جهت همکاری با امپریالیستها رخ داد، برخی از نیروها که جَوگیر شده بودند، بدون توجه به تغییرات آشکاری که پس از مقاومت مردم کوبانی و حمایت جهانی از این مقاومت در کُردستان سوریه رخ داده، کوشیدند با تحریف ماهیت مقاومت کوبانی در آن زمان، علیه آن سم پاشی هم بکنند.
یک نمونه از این نیروها، جریان “حزب کمونیست ایران” (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست) (از این پس م-ل-م) است که در این جا با بررسی انتشارات آن ها خواهیم دید که این جریان چگونه میکوشد تحت پوشش “نقد”، مقاومت کوبانی را از محتوای واقعی خود خارج کرده و حامیان این مقاومت شکوهمند را به خیال خود بکوبد.
در ابتدا به مقالهای تحت عنوان “نگاهی انتقادی به نظرات گوناگون درمورد مبارزات مسلحانهی زنان کوبانی” با امضای آناهیتا رحمانی (یکی از اعضای این جریان) نگاه میکنیم. (۲) اولین نکتهای که در آن مقاله جلب توجه میکند این است که نویسنده بدون هیچ گونه مدرک و دلیلی ادعا کرده که “آنچه که از درجهی بالایی در برخورد به این مبارزه حائز اهمیت است، این است که این مبارزه و مقاومت با خط و رهبری ناسیونالیستی بهپیش برده شد که بهدنبال احیای سرزمینِ پدری کُردستان و تشکیل کُردستان بزرگ است“. (۳)
بیائید با نگاهی به واقعیتهای مقاومت کوبانی، ببینیم که آیا این ادعای نویسنده واقعیت دارد یا نه. بیائید ببینیم که اساسأ چرا مردم کوبانی به مبارزه مسلحانه علیه داعش دست زدند؟ آیا هدف آن ها از مبارزه آن طور که آناهیتا رحمانی ادعا میکند، برای “تشکیل کُردستان بزرگ” و احیای سرزمین پدری بود؟ یا در واقع این مردم دلیر برای نجات جان خود به مقابله با جنایتکارانی برخاستند که امپریالیسم آمریکا به جان شان انداخته و در صدد قصابی شان بود؟
واقعیت این است که وقتی گروه ارتجاعی و خون خوار داعش پس از جنایات و شرارتها و قساوتهای بیرحمانهاش در سنجار و غیره، مردم کوبانی را مورد حمله قرار داد، این مردم که از شدت جنایات داعش با خبر بودند و کل زندگی و جان خود را در خطر میدیدند به تنها چیزی که میاندیشیدند جنگ با داعش به منظور نجات جان خود بود. به واقع آن ها در چنان شرایطی، به تنها چیزی که نمیتوانستند فکر کنند ” تشکیل کُردستان بزرگ” بود. زدن چنین برچسبی به تودههای انقلابی کوبانی، آن هم پس از گذشت ماهها از این مقاومت و تغییراتی که در منطقه رخ داده، تنها از مغرضین ساخته است و بس.
مردم بیپناه کوبانی میدانستند که یا باید داعش را به هر طریقی که شده نابود کنند و یا تسلیم آن حیوانات وحشی شده و اجازه بدهند که داعش خانههای آن ها را آتش زده، به آن ها تجاوز کند، سرهای شان را ببرد و زن و مرد و پیر و جوان را از دم تیغ بگذراند و دختران و زنان شان را به بردگی بکشند و به فروش برسانند. عدم تسلیم در مقابل داعش و دفاع از خود، اندیشهای بود که تودههای مبارز کوبانی بهخصوص زنان مبارزی که خبرگزاریهای مختلف با آن ها مصاحبه میکردند، با وضوح تمام بیان مینمودند، که اتفاقاً ویدئوهای آن ها هنوز در اینترنت موجود هستند. در این مصاحبهها و در هیچ جای دیگر مردم کوبانی هدف مقاومت خود را “تشکیل کُردستان بزرگ عنوان نکرده و تماماً روی ضرورت مبارزه با داعش برای حفظ زندگیشان تأکید کردند. آیا نویسنده میداند که اگر دختران دلیر کوبانی با داعش نمیجنگیدند و آن ها را شکست نمیدادند، داعش چه بر سر آن ها میآورد؟ نویسنده یا این چیزها را نمیداند و چنین موضوعاتی را از زبان خود آن دختران انقلابی نشنیده، و یا خودش را به ناآگاهی میزند تا بتواند ادعا کند که جنگ مردم کوبانی با داعش نه به خاطر حفظ حیثیت و شرف و جان و خانه و کاشانه خود بلکه به منظور “تشکیل کُردستان بزرگ” بود.
مردم قهرمان کوبانی که نمیخواستند تسلیم داعش بشوند، راه مقاومت تا پای مرگ را انتخاب کردند. آن ها برای این مبارزه نیاز به اسلحه داشتند و باید خود را سازماندهی جنگی میکردند. از این روست که “یگانهای مدافع خلق” را در مناطق مختلف به وجود آوردند. در چنین شرایطی سازمانهای سیاسی موجود در آن منطقه (با هر گرایش ناسیونالیستی) نمیتوانستند در مقابل خواست مصرانه مردم برای گرفتن سلاح و جنگ با داعش مقاومت کرده و از تحویل اسلحه به آن ها خودداری کنند. مسلم است که آن سازمانهای سیاسی هم حساب و کتابهای خودشان را کرده و این طور تشخیص دادند که به نفعشان است که در مقابل مردم نایستند و به خواست آن ها برای مسلح شدن پاسخ مثبت داده و درب انبارهای اسلحه خود را تا حدودی به روی آنان باز کنند. جریان “م-ل-م” که درک کوتهبینانهای از شرایطی دارد که مردم کوبانی را به جنگ مسلحانه با داعش کشاند، توقع دارد که مردم مبارز کوبانی سلاح مورد نیاز خود را از انبارهای سازمانهای سیاسی منطقه بر ندارند، سلاحی که حق مردم مبارز است و به آن ها تعلق دارد. آیا مردم کوبانی باید از گرفتن سلاح و مهمات مورد نیاز از این سازمانها خودداری میکردند تا مبادا سازمانهایی مثل “م-ل-م” به آن ها تهمت تلاش برای “تشکیل کُردستان بزرگ” آنهم زیر “خط و رهبری ناسیونالیستی” بزنند؟ آیا آن ها باید تسلیم شدن را به جنگیدن با داعش ترجیح میدادند و دست به سینه مینشستند تا داعش به سراغ شان بیاید؟! یا باید همان کاری را میکردند که کردند و این درستترین و انقلابیترین کار بود که همان طور که دیدیم حمایت و تحسین همه نیروهای آزادیخواه جهان را به دنبال داشت. نویسنده نوشته فوق الذکر، نمیتواند حتی یک نمونه دال بر تبعیت تودههای انقلابی کوبانی از تز “تشکیل کُردستان بزرگ” که مدعی است سازمانهای مدعی رهبری در کوبانی آن را پیش میبردند ارائه دهد، در حالی که جنگ انقلابی مردم کوبانی ، بیان گر پاسخ به ضرورت های عینی در آن شرایط مشخص بود.
چسباندن برچسب “تشکیل کُردستان بزرگ” به عنوان هدف مقاومت مردم مبارز کوبانی از طرف جریان “م-ل-م”، چیزی جز تحریف واقعیات و از این زاویه، توهین به این مردم نیست. کسی که با “یگانهای مدافع خلق” و دیگر شیوههای مبارزات مسلحانه تودهای آشنایی داشته باشد، همان طور که نوعی از این نوع سازماندهی تودهای در کُردستان ایران وجود داشت، میفهمد که این نوع تشکیلات مسلح تودهای ، غالبأ از یک نوع استقلال برخوردارند. در زمان حمله نظامی جمهوری اسلامی به کُردستان، علاوه بر پیشمرگههای سازمانهای سیاسی، مردم روستاها که مسلح بودند نیز با رژیم میجنگیدند. این مردم خود را در تشکیلاتی شبیه “یگانهای مدافع خلق” به نام “هیز برگیری” سازماندهی کرده بودند. مردم در بسیاری از روستاها به دلیل فرهنگ و رسوم تاریخی (که داشتن اسلحه و آشنا بودن به آن امری عادی بود) از قبل ، مقداری اسلحه داشتند و سلاح و مهمات بیشتری را هم برای جنگ و دفاع از خود در مقابل جمهوری اسلامی تهیه کرده بودند. این یگانهای تودهای هر چند که با گروههای سیاسی با نفوذ آن دوره چون حزب دموکرات کُردستان و کومهله همکاری میکردند، اما این همکاری به این معنا نبود که آن تشکلهای تودهای جزئی از آن سازمانها میباشند. مبارزه مسلحانه مردم کُردستان ایران علیه جمهوری اسلامی مبارزهای با ماهیت انقلابی و ضدامپریالیستی بود و این مبارزات بر حق ، هیچ گاه ماهیت انقلابی خود را به خاطر مواضع این حزب و آن حزب از دست نخواهد داد. همان طور که مبارزه مردم قهرمان کُردستان را نمیتوان به خاطر مواضع نادرست حزب دمکرات و کومهله و یا به خاطر جنگهای غیرانقلابی این دو نیرو با یکدیگر، کوبید و به آن محتوا و ماهیت دیگری داد. به همین ترتیب نیز از روی مواضع سازمانهای موجود در کوبانی و نقد آن ها نمیتوان مهر باطل بر مبارزات انقلابی مردم کوبانی در آن زمان زد. به خصوص تشکیلاتی مانند “م-ل-م” که ادعا میکند که: “واقعیتهای موجود و اسناد و شواهد عینی به ما میگویند“که این سازمان پ.ک.ک است” که رهبری و هدایت فکری این مبارزهی مسلحانه را در دست دارد” قبل از هر چیز وظیفه دارد که این اسناد و شواهد عینی را با خواننده خود در میان بگذارد. امری که در نوشته آناهیتا رحمانی اصلا دیده نمیشود. از سوی دیگر اگر این ادعای نادرست “م-ل-م” را بپذیریم ،آن گاه باید از آن ها پرسید مگر شما مدعی نیستید و در همین مقاله ننوشتهاید که پ.ک.ک: “مبارزهی عادلانهی مردم و زنان کوبانی را وجهالمصالحه سازش با آمریکا و دولت ترکیه” کرده است. خب به این ترتیب داستان “تشکیل کُردستان بزرگ” که مردم کوبانی برایش می جنگیدند چه می شود؟ مگر تشکیل کُردستان بزرگ در سازش با ترکیه امکانپذیر است؟ از سوی دیگر آیا نمیدانید که همه مذاکرات رهبر پ.ک.ک با دولت ترکیه برای حل “مساله کُرد” که قبل از این رویدادها هم شروع شده بود، در این راستا بوده که “مساله کُرد” به زعم آن ها در چهارچوب سیستم موجود و حاکم قابل حل میباشد!
جالب است که تشکیلاتی ، مردم مبارز کوبانی – آن هم در صحنه جنگ با داعش – را به دلیل همکاری با سازمانهای سیاسی موجود در این منطقه متهم به پذیرش “رهبری ناسیونالیستی” آن سازمانها کرده و نیروهای دیگر را به خاطر دفاع از این مقاومت متهم به “دامن زدن به توهمات توده ها” میکند که خود در جریان جنگ امپریالیستی ایران و عراق ، هواداران ناآگاهاش را به برگرفتن سلاح جمهوری اسلامی و جنگیدن در صف آن ها علیه دولت عراق تشویق میکرد! آن هم در شرایطی که صرف نظر از این که چه توجیهی برای کار خود داشت، شرکت در جنگ ایران و عراق از طرف این جریان به واقع قبول رهبری پاسداران جمهوری اسلامی در آن جنگ بود و نه صرفا دامن زدن به توهمات تودهها. البته چون بحث بر سر مقاومت کوبانی است، لازم نمیبینم که به عملیات مسلحانه سال ۶۰ در آمل هم اشاره کنم که اتفاقا در خط حمایت از بنی صدر (یک مهرهی بورژوازی) سازمان داده شده بود. واقعیاتی که نشان میدهد جریان م-ل-م همیشه راست عمل میکند ولی همواره هم سعی دارد با کلمات ظاهراً چپ و تاختن به نیروهای انقلابی این راست روی های خود در مورد مهم ترین مسایل را با عبارات اولترا چپ استتار کند.
وقتی مقاله آناهیتا رحمانی را میخوانیم، میبینیم که نویسنده چگونه تلاش میکند که با توسل به هر ترفندی، اتهام “خط و رهبری ناسیونالیستی” را علیه مقاومت کوبانی با چاشنی تحریف و دروغ ، قابل هضم کند. ترفندی که نویسنده به کار میبرد این است که در ابتدا واقعیتهایی را در رابطه با ماهیت ناسیونالیستی حزب “پ.ک.ک” بیان میکند (واقعیاتی که همه مردم آگاه از آن مطلع هستند و جزو اکتشافات نویسنده و جریان مورد بحث نیست) و سپس به تحریف متوسل شده و “پ.ک.ک” را به عنوان رهبر مبارزین کوبانی – در آن زمان که مورد بحث ماست – معرفی میکند. یعنی نویسنده که نمیتواند با اتکاء بر واقعیات، مبارزین کوبانی را بکوبد، بدون هیچ مدرک و دلیلی حزب “پ.ک.ک” که یک جریان ناسیونالیستی است را به عنوان “رهبر” به مردم مبارز کوبانی و مبارزات قهرمانانه آن ها در شکست داعش میچسباند.
همان طور که از متن این نوشته معلوم است ، در این جا بحث بر سر مبارزه و مقاومت انقلابی مردم کوبانی در مقابل داعش در زمان عروج داعش میباشد و در نتیجه این که سازمانهای سیاسی مطرح در کوبانی یا حزب “پ.ک.ک” بعداً چه کردند و اکنون چه میکنند ، مورد بحث این مقاله نمیباشد. اما آناهیتا رحمانی با پوشاندن آشکار واقعیات، موضع نیروهای چپ در قبال مقاومت انقلابی کوبانی را در آن زمان به آن چه امروز در کوبانی میگذرد نسبت داده و مینویسد: “بسیاری از نیروهای چپ که باید مسیر پیشرویهای انقلابی را برای تودهها ترسیم نمایند و محدودیت سیاسی رهبری ناسیونالیستی را افشاء نمایند، خود تحت تأثیر فضای بهوجود آمده ، مدام افق خود را تقلیل داده و با الگو قرار دادن مبارزات مردم و زنان کوبانی آنرا عین مبارزات انقلابی علیه ارتجاع و امپریالیسم معرفی مینمایند.”
حال برای روشنتر کردن فریبکاریهای “م-ل-م” و برای این که ببینیم این جریان “تحت تأثیر فضای بهوجود آمده” در آن زمان، خود چگونه موضع گرفته و چه نوشته بود، مقاله آناهیتا رحمانی که در ژوئن ۲۰۱۵ نوشته (و چند مثال از آن را در بالا شرح دادیم) را با مطلبی که توسط سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان) که عملا در رابطه تنگاتنگی با این جریان میباشد و آناهیتا رحمانی هم در نوشتهاش به دفاع از موضع آن ها برخاسته ، مقایسه میکنیم. این نوشته در اکتبر ۲۰۱۴ تحت عنوان “زنان کوبانی در صف مقدم میدان نبرد علیه تجاوز و برده گی جنسی” منتشر شده است.
در پائیز ۲۰۱۴ و در اوج حمایت تودههای آگاه جهان و نیروهای چپ از مقاومت کوبانی، درباره زنان کوبانی در این مقاله آمده است که: “… یک گروه ۷۵۰۰ نفرهی سربازان زن… بخش مهمی از یگانهای مدافع خلق (ی پ گ) هستند که در سال ۲۰۱۲ برای دفاع از مردم کُردستان در برابر حملات دولت سوریه و جبهه النصره (نزدیک به القاعده) و داعش، از جوانان داوطلب کُرد تشکیل شد و … موفق شدند با به وجود آوردن کانال امنی ، دهها هزار نفر از مردم شنگال را از محاصرهی داعش نجات دهند و … این در حالی است که نیروهای ۱۵ هزار نفرهی پیشمرگهی اقلیم کُردستان عراق که تحت رهبری بارزانی و طالبانی قرار دارند، بدون کمترین مقاومتی عقبنشینی کردند“. در ادامه مطلب تاکید شده که: “در واقعیت زنان کوبانی با شلیک هر تیری، دو هدف را نشانه میگیرند: مبارزه با زنستیزان داعش و مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خود. درعین حال این مبارزات ضربات جدی به فرهنگ، آداب و سنن عقب ماندهی و زن ستیز وارد کرده است. فرهنگ پدر/مردسالارانهیی که برای زنان تنها وظیفهی مادری و کار خانگی را به رسمیت میشناسد.”.
مقایسه این دو موضع خود به روشنی حد اصالت مواضع این جریان را نشان می دهد. از قرار “م-ل-م” و نیروهای وابسته به آن در سال ۲۰۱۵ خود را با شرایط دیگری مواجه میبیند و در نتیجه به راحتی حرفهای قبلی خود را فراموش کرده و موضع دیگری در رابطه با همان مقاومت انقلابی مردم کوبانی اتخاذ میکند. به ادعای او همان “یگانهای مدافع خلق” متشکل از جوانان داوطلب کُرد و زنان دلاور کوبانی، دیگر با هر شلیک دو هدف را نشانه نمیگیرند یعنی دیگر “مبارزه با زنستیزان داعش و مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خود” را توامان پیش نمیبرند، بلکه برعکس باعث تحکیم رهبری سازمانهای ناسیونالیست میشوند. خلاصه وضعی پیش آمده که دیگر نمیتوان این مبارزات را “عین مبارزات انقلابی علیه ارتجاع و امپریالیسم معرفی” نمود!!؟ با توجه به این چرخش ۱۸۰ درجهای، منطقأ میتوان نتیجه گرفت که دفاع مدافعین “م-ل-م” از زنان کوبانی در اطلاعیه اول، دفاعی ظاهری و فریب کارانه و در بهترین حالت تحت تأثیر جو انقلابی آن دوره بوده است. در هر حال این شیوه کار “م-ل-م” جز اپورتونیسم (فرصت طلبی) معنای دیگری ندارد.
سازمان زنان هشت مارس که آناهیتا رحمانی به دفاع از موضع آن ها برخاسته و آن را تنها موضع درست قلمداد کرده، در اکتبر ۲۰۱۴ شرح داده بود که هدف مقاومت کوبانی ایجاد دنیایی بود که “در آن همهی انسانها در سرنوشت خود دخالت داشته و در یک تعاون داوطلبانه به سازماندهی جامعه برای از بین بردن ستم و استثمار فعالیت میکنند.” و یا در رابطه با امپریالیسم آمریکا و داعش نوشته بود که “امپریالیستها خصوصا امپریالیست های آمریکائی که برای ایجاد خاورمیانهی جدید یا مرزهای جدید در منطقه، خود از مسببین و مشوقین شکلگیری داعش هستند، شدیداً نگراناند که مبادا این سنگر و نحوهی مبارزه و سیستم ادارهی جامعه که در کوبانی شکل گرفته، تبدیل به الگویی برای سایر مناطق شود.” و یا می گفت که “مبارزات زنان کوبانی و شجاعت و دلیری آنان که الهامبخش مردم جهان خصوصا زنان است”.
اما م-ل-م در ۲۰۱۵ درست عکس این حرف ها را میزند و میگوید که مبارزات مردم و زنان کوبانی را نباید “عین مبارزات انقلابی علیه ارتجاع و امپریالیسم” دانست. بنابراین، “م-ل-م” نه تنها برای حمله به مقاومت کوبانی، حرفهائی که در اطلاعیه اکتبر ۲۰۱۴ زده شده را عوض و به جای آن ها دروغ و تحریف منتشر کرد (همان طور که در مثالهای بالا نشان دادیم) بلکه دروغ و تحریف های خود ساختهاش را دستمایه حمله به نیروهای چپ که مبارزات کوبانی را ضدامپریالیسی و انقلابی دانسته بودند نیز قرار داده است. “م-ل-م” با این کار در ضمن نشان میدهد که چه کسی تحت تأثیر فضای بهوجود آمده قرار گرفته بود!
اتفاقا این خود “م-ل-م” بود که تحت تأثیر فضای حمایت جهانی از کوبانی، مجبور به اعتراف به ماهیت ضدامپریالیستی و مترقی مقاومت کوبانی شد و ادعای حمایت از آن را کرد و هشت ماه بعد حمایت ظاهری خودش را پس گرفت و حتی با حیلهگری، ماهیتی ناسیونالیستی و تحت رهبری پ.ک.ک برای مبارزات زنان کوبانی قائل شد.
امروز عضو م-ل-م، آناهیتا رحمانی در ابتدای مقالهاش مینویسد: “در برخورد به مبارزات مردم و خصوصا زنان در کوبانی ما عمدتا شاهد سه گرایش هستیم. گرایشی که مبارزات زنان کوبانی و در مرکز آن مسلح بودن زنان کوبانی را اساس و الگوی مبارزات زنان برای رسیدن به برابری و آزادی پیش گذاشت و بدون قید و شرط به دفاع از آن برخاست. برای این گرایش اساسا خط، اهداف و برنامهی رهبری آن برای زنان کوبانی مطرح نیست و گرایش دیگر مبارزهی مسلحانهی زنان کوبانی را عین خشونت و افزایش خشونت ارزیابی کرده و آن را با مبارزات مسلحانهی زنان داعش یکی دانسته و بهطور کل آنرا محکوم و رد کرد. گرایش سوم که سازمان زنان هشت مارس نیز خود را متعلق بهاین گرایش میداند، در عین دفاع از مبارزات مسلحانهی زنان کوبانی، به کاستیهای این مبارزه که در مرکز آن خط ناسیونالیستی و غیرانقلابی حاکم بر رهبری آن است برخورد کرده است.”
مطالعه این نقل قول نشان میدهد که نویسنده آن در حالی که به روی خود نمیآورد که هم فکرانش در پائیز سال ۲۰۱۴ برای هم رنگ نشان دادن خود با نیروهای آزادی خواه چه گفته بودند، این برچسب را میزند که گویا گرایشی به این دلیل از مقاومت زنان کوبانی حمایت کرد که آن ها مسلح بودند؛ و گویا برای این گرایش ماهیت آن مقاومت مطرح نبوده و صرفاً دیدن سلاح در دست مردم کافی بود که از آن حمایت کنند. بی مورد بودن این اتهام ، آن قدر عیان است که لازم نیست در این جا زیاد روی آن مکث نمود، چون هر انسان آگاهی میپرسد خب اگر چنین است پس چرا حالا که اوضاع در کوبانی تغییر کرده و آمریکاییها وارد صحنه شدهاند ، دیگر همین نیروها از آن حمایت نمیکنند؟ مگر هنوز هم مبارزه مسلحانه در آن جا جاری نیست؟ اما مسخره بودن این اتهام آن جا بیشتر نمود پیدا میکند که از سوی نیروئی طرح شده که خود میداند اگر گروههای کمونیست و آزادی خواه از هر مبارزه ای “به صرف مسلحانه بودن آن بدون چون و چرا” دفاع می کردند، چرا هیچ نیروی آگاه و آزادیخواهی در آن زمان از حرکت مسلحانهای که “م-ل-م” در حمایت از بنی صدر (مهره بورژوازی وابسته به امپریالیسم) در سال ۶۰ به راه انداخت دفاع نکرد؟
در این جا با بررسی بخشی از انتشارات “م-ل-م” و همفکرانش در رابطه با کوبانی دیدیم که چگونه مقاومت قهرمانانه کوبانی و حمایت تودههای مردم آگاه جهان و چپ انقلابی از آن، منجر به واکنش مغرضانه و انتشار مطالبی سراسر تحریف و دروغ توسط “م-ل-م” شد. چنین عکسالعملهای مغرضانه فقط میتواند از کسانی سر بزند که رشد جنبشهای انقلابی و مسلحانه در میان تودههای مبارز مردم جهان را با ماهیت طبقاتی خود در تضاد میبینند. اما ماهیت طبقاتی “م-ل-م” چیست که آن را وادار به عکسالعملی بدخواهانه علیه کوبانی کرد.
با نگاهی به سابقه فعالیتهای “م-ل-م” میبینیم که به عنوان مثال در سال ۶۰ تلاش میکند که خود را به جناحی از قدرت و طبقه بورژوا بچسباند و از این رو پشت سر بنیصدر قرار میگیرد و در حمایت از او ماجرای مسلحانه آمل را به وجود میآورد. و یا میبینیم که با شرکت خود در جنگ امپریالیستی ایران و عراق، در واقع خود سعی در هموار کردن راه پیشبرد سیاست بازیگران آن جنگ امپریالیستی میکند. و یا میبینیم که در صحنه توطئه های جهانی امپریالیستی علیه خلقهای مبارز جهان، “م-ل-م” از “پراچاندا” (رهبر حزب برادر خود در نپال که در توطئهای امپریالیستی، ارتش خلق را خلع سلاح کرد و مبارزین آن را کتبسته تحویل آمریکا داد) دفاع میکند. (۴) مثالهای متعدد دیگری در سابقه “م-ل-م” (از روز تولدش در آمریکا گرفته تا به امروز) وجود دارد که تعلق طبقاتی آن را به روشنی نشان میدهد. تعلقی طبقاتی که عکسالعمل مغرضانه علیه کوبانی را نیز موجب شد.
واقعیت این است که مبارزه قهرمانانه زنان و مردان کوبانی در آن زمان که مورد اشاره ماست، در واقع جنایات امپریالیسم آمریکا و رژیمهای مرتجع حامی آن را نزد جهانیان افشاء کرد، آمریکائی که حیوان درندهای به نام داعش را به نیابت از خود به جان مردم منطقه انداخته است. مبارزه زنان کوبانی موجب افشای همکاری دولت ترکیه با داعش شد (وقتی که ترکیه مرز را به روی مبارزان کُرد برای پیوستن به رزمندگان کوبانی بست و تظاهرات مردم ترکیه در دفاع از مردم کوبانی را سرکوب کرد). مبارزه قهرمانانه زنان کوبانی موجب افشاء شدن ماهیت ارتجاعی بارزانی و شعار “کُردستان مستقل” او (که در نزد وی در واقعیت شعاری برای فریب مردم کُرد و بردن آنها به زیر پرچم آمریکاست) شد. از این روست که هرچند که بدخواهان ِ تودههای مردم آرزوی شکست مردم مبارز کوبانی را داشتند، اما مقاومت مردم کوبانی از این نظر که تأثیرات انقلابیای در میان تودههای منطقه و جهان به جای گذاشت، یک پیروزی برای تودههای مبارز و آگاه محسوب میشود. این واقعیت اما هیچ ربطی به تغییراتی که بعدا در صحنه سیاسی کُردستان سوریه رخ داد و همکاریهای امپریالیسم آمریکا با نیروهای موجود در این منطقه ندارد. این واقعیت را باید در جای خود مورد بررسی قرار داد، امری که یک بار دیگر نشان داد در عصری که ما زندگی میکنیم بدون رهبری طبقه کارگر مبارزه ضدامپریالیستی به فرجام نمیرسد.
واقعیت این است که پاسخ انقلابی و مارکسیستی به مسائل منطقه و جهان، مسلمأ پاسخی طبقاتی است. یعنی مبارزه انقلابی تودههای مردم منطقه علیه دولتهای ارتجاعی و گروههای تروریستی که همه دستساز امپریالیستها (به سرکردگی آمریکا) هستند، جز با رهبری طبقه کارگر، جز با سازماندهی انقلابی و مسلحانه خلقها به رهبری طبقه کارگر آگاه و سازمانیافته به پیروزی نهایی نخواهد رسید. اما این واقعیت هیچ خلقی را از مبارزه علیه امپریالیسم و سگان زنجیریاش باز نمیدارد و اتفاقا در جریان همین مبارزات است که نیروهای جنبشهای آینده آبدیده و آگاه شده و شرایط برای شکلگیری رهبری کمونیستی هموار می شود.
اسفند ۱۳۹۴
زیرنویس ها:
(۱) داعش در خلال جنگ داخلی سوریه بسیاری از مناطق آن کشور را اشغال کرد و کشتار وحشیانهای به راه انداخت. از اوایل سال ۲۰۱۴ مبارزه مسلحانه جوانان مبارز کُردستان و بهخصوص کوبانی (عمدتأ در چهارچوب یگانهای مدافع خلق) با گروه آدمکش داعش شروع شد، مبارزه ای که به ستاره سرخی در تاریخ مبارزات قهرمانانه تودههای مردم منطقه با دشمنان شان تبدیل گشت. داعش در اوایل اکتبر همان سال توانست از سمت شرق وارد کوبانی شود. اما یگانهای مدافع خلق در کوچهها و خیابانهای شهر با این دشمن مسلح شده توسط امپریالیسم، بسیار قهرمانانه جنگیدند و موفق شدند این شهر را در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۹۳ (۲۶ ژانویه ۲۰۱۵) آزاد سازند.
(۲) آناهیتا رحمانی “نگاهی انتقادی به نظرات گوناگون درمورد مبارزات مسلحانه ی زنان کوبانی.” به تاریخ ژوئن ۲۰۱۵
(۳) یکی از تمهای تبلیغاتی دولتهای مرکزی علیه خلق کُرد همواره این بوده که با اشاره به جنبه هائی از سیاست های برخی احزاب فعال در کُردستان، این خلق رزمنده را به تجزیهطلبی متهم میکنند تا در اتحاد مبارزاتی این مردم با مردم ستمدیده در مناطق دیگر اخلال ایجاد کنند. این اتهام همواره در تبلیغات دولتهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه علیه مبارزات خلق رزمنده کُرد دیده شده. به عنوان مثال اخیرأ احمد داوداوغلو، نخست وزیر ترکیه هم گفت که “گروه شبه نظامی یگانهای مدافع خلق در سوریه از گروه پ.ک.ک دستور میگیرند و به دنبال ایجاد شورش و استقلال کُردستان هستند“. با توجه به چنین ترفندهائی است که نیروهای سیاسی همواره باید مطالبات رسمأ اعلام شده ی مردم کُرد را مد نظر داشته باشند.
(۴) برای مطالعه مقالههایی در رابطه با نپال و رسوایی سیاسی “م-ل-م” و دفاعش از خلع سلاح مردم مبارز نپال توسط امپریالیسم آمریکا، به نشریه های پیام فدایی مراجعه کنید.