درباره جایگاه و اهمیت حزب

عبدل گلپریان

تحقق آرمان و آرزوهای انسانی، دست بردن برای قدرت سیاسی، تلاش برای سازمان دادن یک جامعه سوسیالیستی و در یک کلام تغییر اوضاع نابرابر موجود، بدون حزب و بدون داشتن حزبی رزمنده و قدرتمند، افق دار و دخیل در رویدادهای هر روزه زندگی جامعه، امری غیر ممکن است و به این اعتبار آرمان سوسیالیسم را از حزب متحقق کننده آن نمی توان تفکیک کرد. شاید این سئوال مطرح شود که احزابی بوده اند و به قدرت هم رسیده اند اما خواست و آرزوهای مردم همچنان بی پاسخ مانده است. طرح این پرسش احتمالی در مورد احزاب بطور عام درست است. اینکه احزابی آمده و رفته اند اما درد و مشکلات جامعه و مردم را نمایندگی نکرده اند و حتی بعضا فلاکت مردم هم بیشتر شده است یک واقعیت است.

تا جایی که به چپ ایران بر می گردد تحقق سوسیالیسم و داشتن یک حزب قدرتمند کارگری هیچگاه در  بین احزاب و شخصیتهای چپ ایران جایگاه جدی نداشته است. پرداختن به جایگاه احزاب چپ در تاریخ ایران مدنظر این نوشته نیست اما باید گفت که امیال و آرزوهای انسانی، رهایی از بردگی مزدی، آزادی و برابری و ایجاد جامعه ای انسانی و بازگرداندن اختیار به انسان بندرت موضوع فعالیت این احزاب را تشکیل داده است .
این نوشته می خواهد به جایگاه و اهمیت حزب کمونیست کارگری، مبارزه برای متحقق ساختن سوسیالیسم و تغییر این وضع وارونه بپردازد. برای وارد شدن به این بحث اجازه بدهید به یکی از موانع تحزب در جامعه ایران اشاره کنم: دیدگاهی که خود را مدعی و طرفدار سوسیالیسم و رهایی انسان قلمداد می کند و حزب گریزی و فعالیت منفرد و یا “مستقل” را جزء افتخارات خود می داند، خود یکی از موانع است نه راه حل. زیرا بدون حزب برقراری سوسیالیسم به یک تخیل شبیه است. ما در مقابل این نوع بینش بر وجود حزب تاکید میکنیم.
تمرکز این نوشته بر روی حزب کمونیست کارگری است. حزبی که در تمامی وجوه مختلف مبارزه مردم دخیل است، به مبارزات کارگری جهت می دهد، سیاست تعیین میکند، راه نشان می دهد، روشنگری و سازماندهی می کند، انسان را از اعدام و سنگسار نجات می دهد، به پناهنده و مهاجر کمک می کند، علیه اسلام سیاسی در ابعاد بین المللی می جنگد، تاریخ درخشانی در مبارزه علیه سرمایه و حکومت اسلامی دارد. حزبی با سه دهه مبارزه و کوهی از آثار و ادبیات مارکسیستی که در تاریخ معاصر نمونه آن را نمی توان دید. حزبی در اپوزیسیون که هنوز بقدرت نرسیده است بخشهایی از کارگران و مردم محروم جامعه بعنوان مرجع برسمیتش می شناسند. حزبی که با اتخاذ سیاستهای درست و به موقع، مانع از تاثیر گذاری بازدارنده جریانات اپوزیسیون بر مبارزات مردم بوده است. حزبی که اگر نبود اوضاع بسیار تیره و تار تر می بود. به یک معنا موقعیت امروز، شفافیت افق و آرزوهای انسانی و سوسیالیستی در میان مردم که محرومان جامعه را به آینده ای بهتر امیدوار ساخته است بدون حزب ممکن نبود.
با توجه به همین تصویر از حزب به آسانی می توان تفاوت آن را با احزاب دیگر دریافت.حزب کمونیست کارگری با این پیشینه و این افق است که می خواهد سوسیالیسم را با اتکا به طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در جامعه پیاده و عملی کند.
در مورد تحقق سوسیالیسم و مبارزه سوسیالیستی بعنوان آرزوهای انسان زیاد گفته و نوشته ایم که قطعا باید بیشتر گفت و نوشت اما بخشی از صورت مسئله در باب تحقق سوسیالیسم که قطعنامه پلنوم ۳۱ حزب هم بر آن تاکید می گذارد این است، که جهت تامین و تحقق این مبارزه و به پیروزی رساندن انقلاب سوسیالیستی ، حزب نقش تعیین کننده و کلیدی را ایفا می کند. بدون حزب در هم شکستن قدرت سرمایه و تحقق سوسیالیسم میسر نیست. بدون داشتن حزب و مبارزه سازمانیافته حزبی، تلاش برای داشتن جامعه ای سوسیالیستی آب در هاون کوبیدن است.
جنبه دیگر جایگاه و اهمیت حزب این است که برای سرنگونی رژیم اسلامی و خلع ید سیاسی و اقتصادی از سرمایه داری، حزب نقشی تعیین کننده دارد. حزب نماینده و سخنگو و رهبر مبارزات مردم علیه رژیم اسلامی، نماینده سیاسی مردم علیه سرمایه و تمامی نابرابری های موجود است. چپ جامعه به حزب چپ و کمونیستی خود نیاز دارد، دور این حزب حلقه می زند و تقویتش می کند. در مقابل حزب باید بتواند و قادر باشد که این رسالت را تامین کند. این یک نیاز و یک ضرورت تاریخی است و یکی از وجوه اساسی این امر از طرف رهبری و کادرهای حزب، یک تلقی واحد از سوسیالیسم و حزبیت است.
داشتن چنین تصویری از امکان تحقق سوسیالیسم و جایگاه حزب نیاز فوری و همین امروز جنبش کمونیسم کارگری است. تاریخ حکومتهای دیکتاتوری پهلوی و جمهوری اسلامی در سرکوب و خفقان یکی از دلایل ضعیف بودن سنت مبارزه حزبی بوده است. اگر چه در کردستان ما کمتر با این مشکل روبرو هستیم اما در دیگر مناطق ایران این یک مانع قابل توجه است. از سوی دیگر احزابی هم که قبلا با نام کمونیسم در تاریخ ایران شناخته شده اند، نه تنها خواست و آرزوهای مردم و کارگران را نمایندگی نکرده اند بلکه در مقاطع مختلفی از  اوضاع و احوال سیاسی ایران به مجیز گوی حکومتها نیز تبدیل شده اند. همین امر بدرجاتی بر افکار عمومی مردم تاثیرات منفی برجای گذاشته است.
اما به یمن تمام تاریخ فعالیت گذشته حزب کمونیست کارگری، این حزب توانسته است با فعالیت خود و سیاستهایش این ضعف را تا حدودی برطرف کند و مبارزه حزبی را به سنت تبدیل کند. برای کارگران و برای بخشهای مختلف جامعه و برای اکثریت میلیونی مردم محروم، توجه به حزب و داشتن حزب و مبارزه ای سازمانیافته و متشکل میرود که جای خود را باز کند. درد و معضل حزب گریزی و مقدس شمردن مبارزه” فردی و مستقل” مختص به گرایشات و یا کسانی است که  اشتهایی برای دست بردن به قدرت سیاسی نداشته و تغییر در زندگی میلیونها مردم را وظیفه خود نمیدانند.
مبارزه برای ساختن دنیایی آزاد و برابر، تلاش برای رهایی انسان از قید کار مزدی و…. بدون حزب و بدون سازمان حزبی متحد و قدرتمند توهمی بیش نیست. بنابراین آن گرایشی در جامعه که تحت نام مستقل و منفرد فعالیت غیر حزبی و غیر متشکل را ترجیح داده ، با صدها برابر فعالیت تا کنونیش نیز قادر به تغییری جدی و همه جانبه در جامعه نخواهد بود. باور داشتن به سوسیالیسم و تلاش برای تحقق سوسیالیسم و کسب قدرت سیاسی، بدون داشت
ن حزب و مبارزه حزبی یک اتوپی بیش نیست. بدون حزب و سازمان صحبت از اتحاد و همبستگی سراسری در میان مردم و کارگران پوچ است. بسیاری انسانهای شریف و واقعا سوسیالیست و کمونیست وجود دارند که در لابلای نوشته ها، وبلاگها، اطلاعیه هایشان شعار ” کارگران جهان متحد شوید” را مدام تکرار می کنند. اما روشن نیست که در پاسخ به این سئوال مهم و گرهی در متفرق بودن خود چه جوابی دارند؟ نمیتوان به کارگران جهان فراخوان اتحاد داد اما خود متفرق فعالیت کرد.
حزب کمونیست کارگری می تواند و باید به حزبی تبدیل شود که خواست و آرزوهای میلیونی مردم را نمایندگی و رهبری کند. حزب کمونیست کارگری مدتهاست با تلاش بی وقفه و شبانروزی خود و با رسانه های مختلف بویژه با اتکا به داشتن صدای حقیقت، صدای انسانیت و صدای رهایی از فقر و بردگی در خانه میلیونها مردم، کوشش می کند که این نیاز را تامین و این خلاء را پر کند. مبارزه مردم برای رسیدن به جامعه ای آزاد و برابر، برای رسیدن به جامعه ای انسانی نیازمند حزبی با نفوذ و قدرتمند است. نیازمند حزبی با برنامه و داشتن سیاستهای روشن است. حزب کمونیست کارگری تا کنون نشان داده است که از این پتانسل برخوردار است و این ظرفیت را از خود نشان داده است. این توان را باید بیش از این گسترش داد و تقویت کرد.

۱۰ دسامبر ۲۰۰۸