تشدید جدال طبقاتی در فاصله دو جشن بین المللی کارگری! (از اول ماه مه ١٣٩۴ تا اول ماه ١٣٩۵)

تشدید جدال طبقاتی در فاصله دو جشن بین المللی کارگری!

 ( از اول ماه مه ۱۳۹۴ تا اول ماه ۱۳۹۵)

پدرام نواندیش

اول ماه مه روز جهانی کارگر از راه می رسد. کارگران در اقصا نقاط جهان  برای برگزاری پر شکوه  این روز ، دست به کار شده اند.اهمیت روز جهانی کارگر و نحوه برگزاری آن، بیانی از توازن قوای طبقاتی در جوامعی است که سرمایه داری به عنوان طبقه حاکم، قدرت سیاسی را در دست دارد . کارگر به عنوان شهروند در جامعه و یک انسانی که حق دارد،خودش را در سیاست و فرهنگ و در قوانین  به عنوان یک طبقه اجتماعی معرفی می کند.

 به لحاظ تاریخی اگر به ابتدای سرمایه داری و قرن های هفدهم و هیجدهم بازگردیم،به رفتارهایی برده وار با کارگران مواجه می شویم. کارگران مطلقا دارای هیچ حقی نبودند. حتی در سیاست هم حقی نداشتند. حق رای مربوط به طبقات دارا،اشراف  و صاحبان املاک و ثروتمندان جامعه بود.  کارگران،زنان،رنگین پوستان از بسیاری حقوق اجتماعی محروم بودند . آزادی به عنوان حق طبقات فرادست جامعه تعریف و بازتولید می شد. (دمکراسی هنوز هم اینجوری است. دمکراسی تعریف آزادی از دید بورژوازی است. عبارت دمکراسی با آزادی جایگزین شود)

معنا پیدا کردن حقوق شهروندی،هدیه نظام سرمایه داری به طبقات فرودست جامعه نیست. بلکه حاصل  مبارزات وسیع و تلاشهایی است که صورت گرفته است. جنبش های مختلفی به میدان مبارزه آمدند. کارگر چه به عنوان یک طبقه و چه به عنوان شهروند جامعه، نقش جدی و تاثیر گذاری داشته است. با رجوع به تاریخ می توان چنین استنتاجی کرد که بشر هر نوع دستاوردی داشته است،دستاوردهایی که  تا کنون برابری و حقوق انسانها را چه فردی و چه اجتماعی تضمین کرده است،همگی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم حاصل مبارزات سوسیالیستی طبقه کارگر است و به جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر باز می گردد.برخلاف اقشار اجتماعی دیگر،طبقه کارگر صرفا برای مطالبات خودش مبارزه نکرده است،چرا که مطالبات جنبش کارگری،پرچم هایی که این جنبش برافراشته،نهایتا به رفاه جامعه منجر شده است در حالی که مبارزات طبقات دیگرصرفا برای آزادی خودشان بوده است. نمونه آن جنبش های ناسیونالیستی است که وقتی می خواهد مبارزه کند،چه علیه استعمار و یا علیه اشغال یک کشور،پیروزی اش،آزادی خودش است و بعد از کسب پیروزی،تقسیم جامعه به طبقات فرادست و فرودست،بازتولید شده و تدوام پیدا می کند. در مقابل وقتی کارگران برای افزایش دستمزد و یا حق بیمه ،بیمه های درمانی،حق آموزش و …مبارزه می کند و اینها را به قانون تبدیل می کند،این دستاوردی می شود برای تمام جامعه و به این اعتبار جنبش سوسیالیستی و مبارزه کارگری همیشه لنگر آزادی و رفاه جامعه بوده است.

مبارزه طبقاتی،مبارزه جنبش کارگری و به طور معین مبارزه جنبش سوسیالیستی هنگامی  اهمیت پیدا می کند که در صدد پاسخ به این سئوال بر آئیم که منهای  آن اقلیت دارا و  صاحب بیشترین مالکیت های اجتماعی ،آن اکثریت شهروندان جامعه،اقشار مختلف که رابطه آنها با اقتصاد،با سیاست در لایحه های مختلفی قرار می گیرد و به این اعتبار حق و حقوقشان ،موقعیت و حرمتشان محدود می شود،اینها در کجا قرار می گیرند؟

سمبل تاریخی مبارزه جنبش کارگری،اول ماه مه است.روزی که کارگران میخواهند این را نشان دهند که یک طبقه جهانی هستند.حرف شان،دردشان مشترک است . با سرمایه داری به عنوان یک نظام طبقاتی و ضد بشری و به عنوان یک دشمن مشترک روبرو هستند.  نه شاهی تاج گذاری می کند،نه مذهبی می آید و نه ملتی پدید می شود بلکه به ناسیونالیسم و مذهب و قوم پرستی ،به عقاید و ایدئولوژی های خرافی طبقات حاکم در این روز نه می گویند.

 ضرورت وجودی  جنبش کارگری برای آزادی بشریت از هر نوع انقیاد سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و غیره است که بشر تاریخا آنها را متحمل شده است. اینگونه است که اول ماه مه از روزی که آغاز می شود،با قتل  و عام و اعدام و ریختن خون کارگران و رهبران کارگری از سوی دستگاه سرکوب طبقه حاکم همراه بوده و تا همین امروز ادامه داشته است. هنوز با این مسئله مواجه هستیم که تشکیل  سازمانهای کارگری یا ممنوع هستند و آنجا ها هم که ممنوع اگر نباشد،دولت سرمایه در صورت احساس خطر،به وضع قوانین ویژه و قوانین ضد اعتصاب دست می زند.با این ویژگی کارگر و جایگاهی که به عنوان یک طبقه در اقتصاد سیاسی جامعه داردو به اعتبار آن می تواند منشاء تغییر باشد،بورژوازی و دولت های آنها تلاش می کنند که روز اول ماه مه را یا به رسمیت نشناسند و یا اگر مجبور به آن شوند،آن را دفورمه اش کنند و رنگ دیگری به آن بزنند. رنگ مذهبی به آن بزنند و یا قومی و ناسیونالیستی اش کنند . به این ترتیب از واقعیت وجودی اش که نفی وضع موجودو برای اتحاد بین المللی طبقه کارگر ویک انقلاب کمونیستی است،عاری اش بسازند.

از اول ماه مه ۱۳۹۴   تا اول ماه ۱۳۹۵

در ایران رژیم اسلامی سرمایه داران  بنا بر ماهیت  مناسبات سرمایه داری در کشورهایی مثل ایران که مبتنی بر استبداد خشن و اختناق عریان است،همواره تلاش کرده است تا مانع از اعتراض بخش های مختلف جامعه شود بازبتولید رابطه کار و سرمایه بر پایه تامین نیروی کار بشدت ارزان،مستلزم وجود دولتی است که بی حقوقی و اختناق را بر اکثریت جامعه اعمال کند . چنین مناسبات ضد انسانی لزوم دولتی سرکوبگر را برای سرمایه داران الزامی می سازد و دستگاه سرکوبگر جمهوری اسلامی از ملزومات اعمال حاکمیت سرمایه داری ایران است. بیش از ۳۷ سال است که اختناق و بگیر و ببند را علیه کارگران و توده کارکن جامعه سازمان داده اند . فعالین کارگری و رهبران کارگری را کشتند و یا در سیاه چالهای رژیم اسلامی به بند کشیده اند .              رژیم اسلامی سرمایه داران ،روزهای قبل از اول ماه مه را به بگیر و ببند  رهبران وفعالین کارگری و هر آن کسانی که در کار سازمان دادن این روز هستند دست می زند ودستگاه سرکوبگر رژیم اسلامی سعی می کند این روز را پلیسی و امنیتی ساخته و به فعالین کارگری حمله می کند، احکام زندان و شلاق صادر می کند،و موج وسیع اعدام ها را براه می اندازد و به هر جهت سعی اش از سر گذراندن این روز و مناسبتهایی مثل این روز است که نمایانگر ابراز وجود سیاسی جنبش طبقه کارگر و چپ در جامعه است. علیرغم سرکوبگریها و ترفندهای بورژوازی و جمهوری اسلامی تحرک جنبش کارگری قابل توجه است. آنچه در پایین مرور میشود، شمه ای از جنب و جوش سیاسی و مبارزاتی در جنبش کارگری در یکسال گذشته و در فاصله ماه مه سال گذشته تا اول مه ۱۳۹۵ است.

  • همانطور که پیشتر نیز گفته شد رژیم اسلامی سرمایه که سالها از به رسمیت شناختن اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگر سر باز زده بود، دراول ماه مه ۹۴ و  پس از ۸ سال بار دیگر در تهران  اقدام به  برگزاری نمایشات دولتی موسوم به “راهپیمایی روز جهانی کارگر ” کرد. با وجود تبلیغات وسیع مزدوران گرداننده “خانه کارگر” و شرکا برای ترغیب شرکت بیشتر کارگران در نمایشات دولتی و اعزام ۷۳۰ اتوبوس برای انتقال علاقمندان از نقاط مختلف تهران و استان های مازندران، قزوین، سمنان، البرز، همدان، قم، نیشابور، اراک  و … آن ها توانستند تنها جمعیتی حدود ۲۰ هزار نفر را در این مراسم جمع کنند.برغم این واقعیت که مراسم مزبور یک مراسم دولتی بود و امکانات و قدرت دولت جهت هر چه گسترده تر برگزار شدن آن بسیج شده بود اما تعداد محدود شرکت کنندگان نشان می داد که علیرغم تمام امکانات خانه کارگر ، حوزه نفوذ این ارگان کارگری دست ساز سرمایه داران حاکم در میان توده انبوه کارگران ،  محدود بوده و تریبون های آن مراسم در اختیار مزدورانی (نظیر محجوب و صادقی) قرار داده بودند.علیرغم تدارکات وسیع   و صرف هزینه های فراوان و از جمله ارسال صد ها اتوبوس برای انتقال راهپیمایان به این نمایش خیابانی، آن چه که به طور برجسته در مرکز گزارشات حکومتی راجع به این راهپیمایی انعکاس یافت وجود تصاویری از بَنِر های بزرگ و صد ها پلاکارد کوچک یکسان در دست بخشی از افراد بود که با شعار ضد کارگری و تنفر برانگیز “کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن” تزئین شده بودند. سازمان دهندگان راهپیمایی دولتی  اول ماه مه و گزارش دهندگان آن با پیشبرد چنین خطی در درجه اول کوشیدند تا ضمن معرفی یک سیمای دروغین افغانی ستیز از کارگران ایران، خواست ها و مطالبات واقعی طبقه کارگر که بطور روزمره در سراسر ایران در حرکت های اعتراضی و اعتصابات و شورش های آن ها علیه سرمایه داران و رژیم حاکم فریاد زده می شود را پنهان ساخته و مطالبات کارگران را با خط ارتجاعی دلخواه جمهوری اسلامی یک جنس و هم جهت جلوه دهند.

مطابق اعترافات مقامات دولت روحانی که درست چند ماه قبل از روز جهانی کارگر صورت گرفت ،  “حسینعلی امیری” یکی از سخن‌گویان وزارت کشور رژیم اسلامی طی  سخنانی که در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۹۳ در نشریه “مردم سالاری” چاپ شد به این اعتراف می کند  که “تجمعات برای مطالبه حقوق و مزایا سالانه حدود ۳۰۰۰ تجمع کارگری است که در سطح کشور برگزار می‌شود.

  • بسیاری از کارگران در اعتراض به تعویق پرداخت حقوق خود بارها دست به تجمع زدند که از جمله آن‌ها می‌توان به کارگران فرش باستان یزد، کارگران فولاد و چدن دورود، کارگران پالایشگاه آبادان، تجمع کارگران واگن پارس اراک، تجمع کارگران پیمانکاری «اداره آب و فاضلاب اهواز»‌(آبفا)، اعتصاب کارگران گیلانا و تجمع‌های اعتراضی کارگران معادن تنها چند نمونه از اعتراض‌هایی است که در سال ۹۳ صورت گرفته است.
  • در حالی که گرانی و تورم و بیکاری، سایه سنگینیش را بر زندگی کارگران انداخته بود، در روزهای پایانی سال ۹۳ و منتهی به ۱۱ اردیبهشت ۹۴ ،در مضحکه تعیین حداقل دستمزد،میزان افزایش مزد برای سال ۱۳۹۴ ، ۱۷ درصد تعیین شد و حداقل دستمزد کارگران به ۷۱۲ هزار و ۴۲۵ مصوب گردید.همان موقع و بر اساس نتایج جدیدترین بررسی‌های میدانی و مطالعات تشکل دولت ساخته رژیم با نام کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران،هزینه ماهیانه یک خانوار ۴ نفره کارگری در کشور، ۳ میلیون و ۶۰۹ هزار و ۱۹۴ تومان بوده است.

  • پنج شنبه ۱۷ اردیبهشت ۹۴ معلمان در سراسر ایران و در اعتراض به سطح پائین دستمزدها دست به اعتراض زدند.

معلمان معترض در شهرهای سنندج، همدان، بندرعباس، ایلام، زنجان، کرمانشاه، بروجرد، سبزوار، دامغان، تبریز، تهران، شیراز، اصفهان، قزوین، رشت، اراک، شهرکرد، اردبیل، بندرعباس، زاهدان، بروجرد، بوشهر، دهدشت و کوهدشت تجمع کرده‌اند.در پی تجمع معلمان در روزهای ۳۰ دی و اول بهمن۹۳ نیز سایت کانون صنفی معلمان از «ارعاب مدیران مدارس و احضار و تهدید برخی از معلمان از سوی حراست آموزش و پرورش» در برخی شهرستان‌ها خبر داده بود.علیرضا هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان ایران، روز ۳۰ فروردین، برای اجرای حکم پنج سال زندانش بازداشت و به زندان اوین در تهران منتقل شد.

  • خبر اعتصاب کارگران کارخانه لوله و نورد صفا در ساوه و نیز اعتصاب کارگران قطار راه آهن شهری اهواز، از سوی مردم شهرهای ساوه و اهواز و علاقه مندان جنبش کارگری با دقت و حساسیت زیادی دنبال شد . . کارگران  بیش از یک ماه  روند تولید در کارخانه لوله و نورد صفا را متوقف کردند و حتی بنا بر اعتراف کاربدستان رژیم اسلامی در خبر گزاری ایلنا، کارگران در بیست و سومین روز اعتصاب خود، کنترل کارخانه را نیز در دست گرفتند. اهمیت این دو اعتصاب معین در کاربست سنت های مبارزاتی ای بود که  لااقل در کارخانه لوله و نورد صفا از سوی کارگران اعتصابی صورت گرفت. اگر چه خبرگزاری دولتی ایلنا  تیتر یکی از خبرهای خود را اینگونه نوشت که  کارخانه لوله و نورد صفا تحت کنترل کارگران معترض قرار گرفته است، اما گذشته از جنبه هشداری آن از سوی این خبرگزاری رژیم اسلامی، این واقعیتی است انکارناپذیر که اشغال کارخانه و تحصن در آن یکی از سنت های مبارزاتی است که کارگران در دفاع از زندگی خود آن را در پیش می گیرند. اشغال کارخانه یکی از جنبه های سنت عمل مستقیم کارگری است که گسترش آن در صنایع مشابه  در متن ناتوانی حکومت در پاسخ به خواستهای کارگران میتواند به کنترل کارگری منجر شود. از ویژگی های مبارزاتی کارگران در اعتصاب کارخانه لوله و نورد صفا این بود که کارگران در مقابل تهیدات سرمایه دار مالک کارخانه ایستادند. اگر کارخانه را ترک می کردند قطعا مالک کارخانه با بستن آن و اعلام تعطیلی کارخانه مانع ورود کارگران خواهد می شدند. نظام بورژوازی بر پایه مالکیت خصوصی بر ابزار تولید قرار گرفته است. قوانین آن که توسط پلیس و شکنجه گاه حمایت میشوند بر پایه پاسداری از مالکیت سرمایه دار و بی حقوقی کارگران بنا گذاشته شده است. کارگران به این نتیجه رسیده بودند که با خارج شدنشان از کارخانه همان بلایی بر سرشان می آمد که بر سر کارگران کارخانه فولاد کردستان آوردند. مجمع عمومی کارگران به درست تصمیم به ماندن و تحصن در محوطه کارخانه گرفت. تعدادی از کارگران برای اعتراض و همراه کردن مردم ساوه  مقابل فرمانداری ساوه رفته و در عین حال تعدادی هم از نمایندگان خود را برای مذاکره با مدیران ارشد مالک کارخانه به تهران فرستادند.

  • کارگران قطار شهری اهواز که از روز یکشنبه ششم اریبهشت ماه۹۴ در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدهایشان طی پنج ماه گذشته دست به اعتصاب زده بودند، این بار اعتصاب آنها علاوه بر کارگاه مرکزی، کارگران در بخشهای ترانسفور، تعمیرات، عملیات خاکی و اجرا، نیز به اعتصاب پیوستند. کارگران در مقابل تلاش کارفرما و نیروی سرکوب  رژیم که سعی داشتند با امنیتی کردن کارخانه اعتصاب کارگران را به شکست بکشانند، مقاومت کردند.

  • همچنین تجمع اعتراضی کارگران کارخانه آبگینه قزوین؛ – تجمع اعتراضی کارگران پیمانی آبفای اهواز؛ – اعتصاب کارگران شرکت زاگرس جنوبی؛ – تجمع اعتراضی کارگران کارخانه قند کامیاب؛ – اعتصاب وتجمع دوباره کارگران پیمانی منطقه عملیاتی پارسیان؛ – اعتصاب  کارگران کارخانه فولاد البرز ؛ – تجمع کارکنان شرکت مخابرات آمل؛ – تجمع کارگران کارخانه کاغذسازی کارون؛ – اعتراضات مداوم صدها کارگر کارخانه تبریز کف مرند؛ – تجمع کارگران شرکت واحد تهران؛ –  اعتراض کارگران فازهای ۱۵ و ۱۶ عسلویه؛ – تجمع کارگران معدن سنگرود در برابر ساختمان وزارت کار؛ – اعتصاب مداوم کارگران معادن زمستان یورت؛ – تجمع کارگران معدن زغال سنگ البرز شرقی؛ – تجمع کارگران کارخانه ساریت؛ – تجمع کارگران شرکت عرف ایران؛ – تجمع کارکنان بازنشسته پتروشیمی آبادان؛ – اعتصاب کارگران کارخانه کشتی‎سازی صدرا در مازندران؛ – تجمع اعتراضی کارکنان برق؛ – حضور خانواده‌های کارگران در اعتراض واعتصاب کارخانه‌های کنتورسازی ایران؛ اعتراض کارگران پایانه مخازن بوشهر؛ – تجمع بازنشستگان فولاد کشور مقابل مجلس؛  – حضورگسترده فرهنگیان در دیوان عدالت برای اعتراض به عدم اجرای صحیح امتیاز فوق‌العاده شغل؛ – اعتصاب کارگران معدن کوشک بافق،  تجمع بازنشستگان فولاد کشور مقابل مجلس و…
  • روز ۱۷ آبان ۹۴ جعفر عظیم زاده دبیر هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و از فعالین سرشناس جنبش کارگری ایران در پی صدور حکم ۶ سال زندان از سوی رژیم اسلامی سرمایه داران به جرم فعایت کارگری بازداشت و روانه زندان اوین شد. .
  • در ۲۲ شهریور ۹۴ شاهرخ زمانی کارگر زندانی، عضو هیئت مدیره کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و عضو هیئت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش در زندان رجایی شهر کرج درگذشت. شاهرخ زمانی در طول مدت زندان تحت شکنجه و آزار و اذیت جسمی و روحی جنایتکاران اسلامی قرار گرفت و سرانجام جان باخت.

  • روز شنبه ۱۶ ژانویه بیدادگاهی در یزد، تعداد ۹ نفر از فعالین کارگران اعتصابی معدن بافق را محاکمه کرد. بیدادگاه اسلامی- کارفرمائی در تفهیم اتهام به کارگران بعبارت تکراری و نخ نمای “اخلال در نظم و جلوگیری از فعالیت و تولید معدن” اشاره کرد.  بیدادگاه بدون حضور شاکی برگزار شد. شاکی البته مُعرفه  همگان بود  وآن کارفرمایان و سهامداران معدن بودند.که دولت اسلامی  به نمایندگی از آنها انجام وظیفه می کرد.کارگران را درست در روزی در بیدادگاه سرمایه بجرم اعتصاب و توقف تولید و به زبان امنیتی “اخلال در نظم” محاکمه میکنند که نمایندگان حکومت اسلامی در متن توافق با پنج باضافه یک تلاش دارند تصویری مناسب از سرمایه گذاری در ایران و کسب سودهای وسوسه آور به شرکای غربی بدهند. این نمایش قدرت حکومت سرمایه در ایران نبود بلکه یک واکنش بازدارنده به پتانسیل عظیم اعتراض و اعتصاب گسترده کارگری بود..

نه نفر از کارگران اعتصابی معادن بافق به بیدادگاه سرمایه کشانده شدند تا به طبقه کارگر ایران بگویند که بعد از برجام و رفع تحریمها برای طبقه کارگر در بر همان پاشنه میچرخد و پاسخ اعتصاب و اعتراض کارگری سرکوب و دادگاه و زندان است.

  • روز سه شنبه ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۹۴، دور دوم محاکمه کارگران سنگ آهن بافق در یزد برگزار شد. پاپوش دوزی دادستان یزد و کارفرما علیه ابتدایی ترین حقوق کارگران، حق تشکل و اعتصاب برای بهبود شرایط کار و زیست کارگران بود، ادامه پیدا کرد. یک روز پس از محاکمه کارگران مبارز بافق در بیدادگاههای رژیم ضد کارگر سرمایه اسلامی، در تهران داود رضوی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد روز ۲۸ بهمن به پنج سال زندان محکوم گردید. داود رضوی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در ۲۳ دی ماه سال جاری در شعبه ۲۶ بیدادگاه اسلامی محاکمه شده بود. اتهامات واهی جنایتکاران اسلامی حاکم علیه این فعال کارگری “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” و “ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات غیر قانونی ای” اعلام شد.

اتهامات  نخ نمای اقدام علیه “امنیت ملی” و “اخلال در نظم عمومی”  که علیه تمام فعالین و مبارزین راه آزادی و برابری اعلام میشود تازگی نداشته و اینها  در حالی است که خود جمهوری اسلامی سرمایه در ایران بانی اصلی “ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی” است. زندان، شکنجه و تبعید بخش لایتجزای سیاست رژیم علیه جامعه است. به گرو گرفتن حقوق کارگران و دخالت در زندگی خصوصی آحاد جامعه بزرگترین “اخلال در نظم جامعه” است.

  • اعتراض کارگران کارخانه پارسیلون خرم‌آباد بیست و پنجم اسفند ماه-حدود صد نفر از کارگران کارخانه پارسیلون خرم‌آباد به نشانه اعتراض نسبت به پرداخت نکردن حقوق، مزایا و عیدی ، مقابل ورودی استانداری لرستان تجمع کردند.
  • تجمع اعتراضی کارگران معدن چشمه پودنه کرمانبیست و پنجم اسفند ماه- بیش از ۳۰۰ کارگر معدن چشمه پودنه کرمان به دلیل پرداخت نشدن معوقات مزدی مقابل این واحد معدنی تجمع کردند. خواست بر حق کارگران پرداخت هرچه سریعتر مطالبات به تعویق افتاده است.
  • مبارزه کارگران کارخانه سیمان دشستانبیست و پنجم اسفند ماه- گروهی از کارگران قرارداد موقت کارخانه سیمان دشستان در مخالفت با عدم تمدید قرار دادهای خود توسط کارفرما دست به اعتصاب زدند.

یورش به سطح معیشت کارگران و تحمیل دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر!

 

نهاد ضد کارگری و دولتی – کارفرمائی موسوم به “شورای عالی کار” در ادامه سیاست تحمیل فلاکت اقتصادی به طبقه کارگر، حداقل دستمزد سال ۹۵ را ۸۱۲ هزار و ۱۶۴ تومان اعلام کرد. این رقم ظاهرا در قیاس با نرخ دستمزد سال گذشته و براساس نرخ تورم جعلی اعلام شده از جانب دولت اسلامی ۱۴ درصد افزایش داشت، اما با توجه به تورم واقعی و گرانی سرسام آور و آزاد شدن قیمت کالاهای اساسی، دستمزد پایه و حداقل کارگران بطور واقعی در قیاس با سال گذشته کاهش یافته است. این در شرایطی است که دستمزد سال گذشته و امسال براساس آمارهای بانک مرکزی چهار برابر زیر خط فقر رسمی است.

تعیین حداقل دستمزد کارگران در شرایطی که بورژوازی دولت را به عنوان ابزار سرکوب طبقاتى در اختیار دارد، و نیز در نبود تشکل های قدرتمند و مستقل کارگری، تنها تامین منافع طبقه حاکم را در دستور خود قرار داده است. این مکانیسم قرار است بورژوازی را در تامین نیروی کار هر چه ارزان تر حمایت کند. در این مکانیسم تعیین دستمزد، سرمایه داری خلاف آن ادعاهای پوچش، در نبود نمایندگان واقعی کارگران، خود به تعیین بهای کالائی می پردازد که قرار است به اصطلاح آن را خریداری کند. نیروی کار طبقه کارگر آن کالای مورد خریداری سرمایه داران است که در پروسه کار و استثمار٬ تمام هستی و ثروت بورژوازی و هزینه دم ودستگاههای عظیم بوروکراتیک و دولت و کلیسا و مسجد و رسانه ها از آن تامین میشود.

با اعلام دستمزدهای سال ۹۵ جدال برسر افزایش دستمزد بپایان نرسیده است. کارگران  این را می گویند  که این دستمزد را قبول ندارند و به مصوبه نهاد ضد کارگری “شورایعالی کار” نه می گویند. این قانونی  نوشته شده  توسط ارگان هایی است که در دست سرمایه داران و دولت اسلامی آنها است. اما قانون واقعی و ننوشته را همواره تناسب قوای طبقاتی تعیین میکند.

برگزاری مانورنیروهای سرکوبگر برای مقابله با اعترضات کارگری!

 

 ما بارها بر این نکته تاکید گذاردیم که پایان تحریم های اقتصادی اگرچه  فشار بر روی  بخش هایی از سرمایه داری ایران را تعدیل می کند، اما برداشته شدن تحریم ها، نه پایان بحران های جمهوری اسلامی است و نه گشایشی برای اقتصاد سرمایه داری ایران به دنبال خواهد آورد. بورژوازی ایران خود در چهار چوب بحران سرمایه داری جهانی، دربحران اقتصادی دست و پا میزند. این واقعیت را بارها گفته ایم که آشکار شدن توافقات و زد و بند جمهوری اسلامی با پنج باضافه یک، برخلاف تبلیغات دولت روحانی و نیروهای ملی اسلامی در اپوزیسیون، آمد و رفت چند شرکت سرمایه گذار غربی به ایران، منتج  به پایان بحران های جمهوری اسلامی نخواهد شد. تعدیل فشار از روی بخش هایی از بورژوازی ایران که به دنبال توافقات جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب حاصل شد،به معنای پایان  رنج و مصائب زندگی میلیونها انسان کارکن جامعه را نیز نبوده است.در همین ارتباط

 در پنجم فوریه یک سایت خبری محلی در استان گلستان با افتخار گزارشی از مانور بسیج –  سازمان شبه نظامی و سراسری که توسط دولت حمایت و تامین مالی می شد- منتشر کرد که طی آن کارگران معترض  مورد هجوم قرار گرفته و دستگیر شدند. این رویداد تهدید آمیز بعد از آن به وقوع پیوست که ۲۸ کارگر معادن دولتی مس  خاتون آباد در ۲۶ ژانویه به دلیل اعتراض مسالمت آمیز نسبت به بیکار شدن ۱۷۰ نفر از کارگران قراردادی، دستگیر شدند.

راه حل کارگران پیشرو در جدال طبقاتی !

 

راه حل بیشتر مدافعین وضع موجود فراتر از جمهوری اسلامی نخواهد بود. آنها نیز اگر شریک در قدرت سیاسی جمهوری اسلامی شوند، علیرغم هرگونه پسوند و پیشوند دمکراتیک و جمهوریخواه و ملی و غیره، به حکم دفاع قاطعشان از مناسبات سرمایه داری شرایط برده وار زندگی کارگران را تدوام خواهند بخشید. اما مردم کارگر و توده کارکن جامعه هیچ منفعتی در تداوم وضع موجود و بقای حکومت مرتجع اسلامی نداشته و نخواهند داشت. مردم آزادیخواه ایران رای شان سرنگونی حکومت اسلامی و برقراری یک جامعه آزاد و مرفه و انسانی است. اما مدافعین خجول رژیم به همراه جناحهای جمهوری اسلامی، رای شان حفظ وضع موجود و “اصلاح” رژیم آدم کشان اسلامی است. کارگران در کاخانجات و مراکز کار به اعتراض و اعتصاب دست می زنند، اما اصلاح طلبان اسلام زده در اپوزیسیون از لغو نظارت چند آخوند بر مضحکه انتخابات که مانع شراکت آنها در قدرت شده سخن میگویند. جدال گاه آشکار و گاه نهان این دو صف اکنون بیش از هر زمان دیگری آشکار و عریان است. صف ما کارگران و توده های کارکن جامعه، به تمام اشکال جمهوری اسلامی و نظم سرمایه داری و به تمام مضحکه های آنها “نه” می گوید.

اگر اول ماه مه امروز اهمیت دارد،دلیلش وجود جامعه طبقاتی است .در سطح جهانی برگزاری جشن همبستگی بین المللی کارگران در اول ماه مه امسال دارای ویژگی های چندی است که از جمله آنها تدوام بحران اقتصادی ای است که گریبان نظام سرمایه داری را رها نساخته و حوزه های گسترده تری از اقتصاد  سرمایه داری را در کام خود کشیده است.ارائه لایحه اصلاح قانون کار از سوی دولت سوسیالیست فرانسه به مجلس این کشور،و ارائه لایحه کاهش مستمری از کار افتادگان و معلولان توسط دولت بریتانیا به محلس،علاوه بر تاکید بر تداوم بحران اقتصادی نظام سرمایه داری است،در عین حال بیانی از راه حل های نخ نمای این نظام ارتجاعی در پاسخ به چگونگی راه برون رفت از بحران از سوی دولت های بورژوازی است. اما تظاهرات های وسیع کارگران،دانش آموزان و دانشجویان در اکثر شهرهای فرانسه طی یک ماه گذشته تا کنون،تجمع های گسترده در لندن که حتی به نزدیکی های منزل دیوید کامرون هم کشیده شده است ،تنها گوشه کوچکی از این جدال گاه آشکار و گاه نهان مبارزه طبقاتی است  که باید گفت امروز با توجه به ابزارهای ارتباطی وسیع،کاملا آشکار  و رودرو است.

بحران پناهندگان به یک معضل بزرگ نظام نابرابر سرمایه داری تبدیل شده است. موج وسیع آوارگان که هر روز گسترده تر به سوی اروپا در حال سرازیر شدن است،نه تنها با بند و بست دولت های اتحادیه اروپا با دولت فاشیست اردوغان در ترکیه خاتمه نیافته است،بلکه خود یک پتانسیل عظیم اعتراضی علیه این نظام ویرانگر تبدیل شده است. بله طبقات کارگر و سرمایه دار هنوز معنی دارند و دولت های سرمایه داری به عنوان ابزار سیادت و سرکوب طبقاتی مقابل چند میلیار نفر جمعیت که خواهان آزادی و برابری و یک زندگی مرفه و سوسیالیستی هستند،به زور و سرکوب متوسل شده اند. امید این است که طبقه کارگر بتواند در پس پیروزی اش بر طبقه حاکم،نفس طبقات را،نفس دولت و نفس تقسیم طبقاتی را بر اندازد و مردم در جامعه ای زندگی کنند که در آن شهروندان آزاد هستند و هر کس بر اساس توانش در ساختن جامعه و تولید دخیل می شود و بنا بر نیازش از محصولات جامعه بهرمند می شود.

***