شارلاتانها جلو افتاده اند ٫ چند کلمه به مناسبت اول مه

با نزدیک شدن اول مه شارلاتانهای رژیم طبق معمول پشقراول تبدیل این روز به روز تعظیم و تکریم به درگاه سرمایه و حکومتش شدند. اینها با قسم خوردن به نام کارگر و روز کارگر، با اشک تمساح ریختن برای بیکاری و گرانی و تورم و دستمزدهای ناچیز، در اوج بیشرمی تلاش میکنند کارگر را کَت بسته، در بارگاه طبقه سرمایه دار و دولت بورژوایی سلاخی کنند. چهره های آشنایی که عمری است در لباس وزیر و نماینده و وکیل خود گمارده طبقه کارگر به زمخت ترین شیوه در توجیه توحش بورژوازی ایران علیه این طبقه به فریبکاری مشغولند و از این راه امرار معاش میکنند، امروز کارگران را به سکوت و قناعت و شُکرگذاری در بارگاه دشمنان قسم خورده این طبقه فرا میخوانند. پیشقراولان این صف علیرضا محجوب و علی ربیعی انگار که در فریبکاری و حقه بازی از همه همقطارانشان سبقت گرقته اند، امسال هم به نام دفاع از کارگر این طبقه را به تحمل جهنمی که بورژوازی ایران و دولتهایش برایشان مهندسی کرده است، دعوت میکنند. تلاش میکنند با هارت و پورت بر سر زندگی کارگر و ستم بر این طبقه اولا سوپاپ اطمینان رژیم در مقابل اعتراض کارگر به تعرض روزانه به زندگی و معیشت و آزادی اش باشند و ثانیا اعتراض کارگر را دستمایه امتیازگیریهای خود کنند.

آقای محجوب در میان جمعی که به اسم روز کارگر و برای بیعت با خمینی جمع کرده اند، سخن میگوید و کارگران را برای ایثارگری و تلاش بازهم بیشتر جهت پیشبرد سیاستهای جمهوری اسلامی و اقتصاد مقاومتی دعوت میکند. محجوب استثمار شدیدتر، بیحقوقی بیشتر، فقر بیشتر برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی که قرار است بورژوازی ایران را از چاه بیرون بکشد، به نام “تلاش بیشتر برای بهبود وضعیت همگان و منجمله طبقه کارگر به خورد کارگران میدهد. ایشان بعد از افتضاحی که سال گذشته در میان جمعی جیره بگیر که به نام روز کارگر جمع کرده و شعارهای دشمنی با کارگر افغانی را بدستشان داده بود و وقاحت ضد کارگری و راسیستی خود و دولت و خانه کارگرش را به نمایش گذاشت، قول داده اند امسال هم در اول مه راهپیمایی کنند.

وزیر کار نیز در همین جهت با بیان اینکه دست کارگران بهشت زهرا را میبوسد، اعلام میکند که دولت روحانی مدافع آنها است و صدای کارگران را شنیده است!! میفرماید: “حتی کارگرانی که ٧ ماه حقوق نگرفته اند متعهدانه زیر سقف کارخانه ها می ایستند و تولید را ادامه میدهند”. واقعا که شارلاتان گفتن به اینها از سرشان هم زیادی است. ایشان نمیفرمایند روزانه چندین اعتراض کارگری برای پرداخت دستمزدهای معوقه در جریان است، ایشان نمیفرمایند فعالین و رهبران کارگری را اتفاقا برای اینکه حاضر نیستند عدم پرداخت دستمزد را قبول کنند به زندان اندخته اند، ایشان نمیفرمایند که از ترس همین اعتراضات کارگری است که از رهبر تا پادوی رژیم به یاد کارگر و “موقعیت والای” آن در جامعه میافتند.

اینها بخشی از تبلیغات هر روز دستگاه عریض و طویل بورژوازی ایران برای فریب کارگر و محکم کردن زنجیر بردگی آن از مساجد تا روزنامه و رسانه های مختلف، از حوضه علمیه تا مجلس و … است. همه کارگر را میخواهند و به سر کارگر قسم میخورند تا سکوت این طبقه را تضمین کنند و او را برای امر ضدکارگری خود آماده کنند.

بورژوازی ایران و صف بزرگی از نهادها و سازمانهای مختلف بورژوایی مستقل از هر تفاوت و جدالی که با هم دارند، در همین راستا و برای قناعت و فریب کارگر آنها را فرا میخوانند و اهداف و آرمانهای ضدکارگری خود را به نام کارگر در بوق و کرنا میکنند تا بتوانند به بهترین شیوه سرش را شیره بمالند. کارگر را میخواهند تا با خُرد کردن استخوانهایش و تباهی خود و فرزندانش، اقتصاد ایران را نجات دهد، شانه هایش را زیر اقتصاد مقاومتی بشکند و برای “استقلال وطن” بکوشد. کارگر را میخواهند برای انقلابات سبز و نارنجی و…، کارگر را میخواهند تا به نام منافع او فاشیسم علیه کارگر افغانی را توجیه کنند.

اول مه روز ما است تا از تنها چیزی که سخنگویان بورژوازی از دولت تا حقوق بگیران رسمی اش امثال ربیعی و محجوب، از آن هراس دارند حرف بزنیم. از هویت کارگری و لزوم همبستگی طبقاتی آن در مقابل بورژوازی از اینکه اول مه روز جشن و همبستگی کارگری به عنوان یک طبقه جهانی است. روزی که کارگران و خانواده های کارگری در کشورهای مختلف، در شهر و محلات کارگری، و هر کجا که هستند دست از کار میکشند، دست همدیگر را میگیرند و همراه با خانواده های خود در کنار هم این روز را جشن میگیرند.

امروز و در شرایطی که بورژوازی جهانی و دولتهای مختلف آن بر سر تقسیم سهم خود از ثروت تولید شده توسط طبقه کارگر، در جدال با هم به کل بشریت رنگ قومی، مذهبی، ملی و نژادی زده اند و به کمک میدیای فاسد و اجیر شده در صفوف خود این طبقه، انواع انشقاقات ایجاد کرده اند و ذهن بخشی از کارگران را تحت تاثیر قرار داده اند، در شرایطی که آنها به جهان ما خون پاشیده اند و بوی تعفن سیاستهای آنها جهان را فرا گرفته است، بیش از هر زمانی و بیش از هر دوره ای تاکید بر یکی بودن و هم طبقه ای بودن و هم منفعت بودن این طبقه مهم و حیاتی است. امروز روزی است که کارگران هر جا و در هر مراسمی پرچم اتحاد جهانی خود را برمیدارند. روزی است که دفاع از کل طبقه کارگر و اعلام همبستگی جهانی آن، اعلام همبستگی با میلیونها کارگر آواره و بیخانمان سوریه ای، اعلام پشتیبانی با دهها هزار کارگر زندانی از لیبی و کویت و ایران تا چین و کشورهای افریقایی، اعلام پشتیبانی از کل مبارزات این طبقه برای بهبود زندگی و علیه بورژوازی حاکم بیش از هر زمانی برای این طبقه حیاتی است.

اگر اولویتی در این روز بطور جهانی در مقابل کل این طبقه است، نه گفتن این طبقه در همه جشنها و مراسمها و میتینگهایش از لندن و برلین، تا واشنگتن و پکن و مسکو و… به تراشیدن هویتهای کاذب ملی، قومی، مذهبی، نژادی و… و اعلام کیفرخواست این طبقه علیه بورژوازی به عنوان یک طبقه جهانی است. امروز روزی است که مراسمهای اول مه باید رنگ یکی بودن، رنگ اتحاد و رفاقت کارگری و اعلام نفرت از کار مزدی در همه جا، اعلام نفرت از کل بورژوازی با همه دستگاه تحمیق آن با مذاهب و کانونهای مذهبی با سنن و فرهنگ حاکم و با ناسیونالیسم و نژاد پرستی و کل دستگاه تحمیقی که صفوف ما را به عنوان ملیت های مختلف، مذاهب مختلف، زبان و رنگ و نژاد و کشور مختلف تقسیم میکند، بگیرد. روزی است که باید خضوصیت برجسته آن همان هویت اصلی کارگری و سوسیالیستی آن باشد که اول مه را به این عنوان و با این هدف بنیان گذاشتند.

اول مه به هیچ دین و مذهب و خدایی، به هیچ ملیت و مردم خاصی، به هیچ نژاد و کشور خاصی مربوط نیست. این روزی است که کارگران در سراسر جهان با صدای بلند و علیه کل سیستم سرمایه دارانه، اعلام میکنند که یک طبقه واحد هستند و یک منفعت واحد را در مقابل بورژوازی و جدا از کل اقشار اجتماعی دیگر نمایندگی میکنند. امروز نه روز ملیتهای تحت ستم است و نه روز هیچ قشر و گروه خاصی نیست. خصلت اول مه در یک کلام خصلت انترناسیونالیستی آن و درک و تاکید بر یکی بودن کل این طبقه است. خصلت اول مه انگشت گذاشتن بر اتحاد و همبستگی جهانی یک طبقه است. خصلت اول مه تاکید به وجود خود به عنوان یک طبقه جهانی در مقابل کل بورژوازی است. تاکید بر یکی بودن و درک این حقیقت که کل کارگران جهان مستقل از محل زندگی و رنگ و نژاد و هر ملیت و مذهبی که بر گردن آنها آویزان کرده اند، به یک خانواده بزرگ کارگری تعلق دارند. اول مه روز جشن و شادی، روز پخش شیرینی و لباس شیک پوشیدن و روز دوستی و یکی بودن کل کارگران جهان است.

اگر بورژوازی در طول تاریخ به تقسیم ما بر اساس منافع خود در کشورهای مختلف، با مرزهای مختلف و زیر نام ملیت ها و مذاهب و نژادهای مختلف به عنوان براترین ابزار بردگی ما تکیه کرده اند، اول مه روزی است که علیه کل این تقسیم بندی پرچم اتحاد کارگر و همبستگی جهانی این طبقه را بلند کنیم. اگر یک وجه جدی حاکمیت بورژوازی در کل جهان استبداد سیاسی در اشکال مختلف و متنوع آن است، ایجاد انشقاق و تقسیم صفوف ما و تراشیدن هویتهای کاذب برای بخشهای مختلف ما و تلاش برای نهادینه کردن آن در فکر و فرهنگ و زندگی خود ما به مراتب از خود سرکوب و استبداد مستقیم در حفظ بردگی ما کاراتر است. اول مه روزی است که علیه این نفاق ها پرچم اتحاد جهانی خود را بلند میکنیم.

امروز باید اعلام کرد که در مقابل همه اینها ما یک شعار داریم و آن هم شعار اتحاد جهانی و طبقاتی ما است. این جوابی است به همه جیره خواران بورژوازی ایران، به شارلاتانهای خانه کارگر و وزیر کار و هفته کذایی کارگر آنها، به دولت و دستگاه تحمیق بورژوازی ایران و به خیل احزاب و جریاناتی که همگی به نام کارگر و منافع کارگر علیه طبقه کارگر سنگر گرفته اند.