فیلم های مستند – سیاسی

فیلم های مستند – سیاسی

بنیاد کارلوس در چند هفته اخیر، یکسری فیلم مستند – آگاهی بخش را ترجمه و منتشر نموده که در ذیل بهمراه توضیحاتی مختصر به اطلاع شما عزیزان می رسانیم.

۱- فیلم مستند فیدل کاسترو و انقلاب کوبا

فرمانده فیدل در استانِ اورینته، شرق کوبا بدنیا آمد. خانواده او اسپانیایی‌هایی بودند که به امید آینده‌ای بهتر به کوبا مهاجرت کرده بودند و پدرش با سرمایه‌گذاری در خط آهن کوبا به کار نقل و انتقال شکر در کوبا مشغول شد و از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود. وی در شهر سانتیاگوی کوبا تحصیلات خود را به پایان رساند. در سال ۱۹۴۷ و در زمان دانشجویی به یک فعال سیاسی تبدیل شد و در اقدام سیاسی تبعیدشدگان دومینیکن برای سرنگونی دیکتاتور دومینیکن به نام “رافائل تروجیلو” شرکت فعال داشت و سال بعد در شورش‌های مناطق و حومه شهر بوگوتا در کلمبیا شرکت کرد. مهم ترین خصلت سیاسی فیدل در آن زمان عقاید و نظرات ضد آمریکایی او بود، هرچند هنوز با نام یک مارکسیست از او یاد نمی‌شد … فیدل کاسترو، در وصیت‌ نامه‌ سیاسی خود چنین بیان می‌کند : انقلاب کوبا دسترنج یک نفر نیست و نمی‌تواند هم باشد. این انقلاب حاصل قهرمانی‌های یک خلق تسلیم‌ ناپذیر است. میلیون‌ها کوبایی آماده‌ اند از این انقلاب تا آخرین قطره‌ خون به دفاع برخیزند. هیچ نیرویی در جهان قادر نخواهد بود مقاومت ما را در هم بشکند و استقلال ما را نابود سازد. در کوبا سوسیالیسم و از همه بیشتر سوسیالیسم، ماندگار خواهد بود. فیدل کاسترو، رکورددار فرار از ۶۳۸ سوء قصد مختلف است به طوریکه در ۲۰ مکان مختلف جابه جا می‌شد کمتر کسی می‌دانست که وی کجا می‌خوابد، علاقه زیادی به غواصی در آبهای کارائیب داشت و طی ۴۷ سال در مستند قدرت بودن سخنرانی‌هایی کمتر از چهار پنج ساعت تا ده یازده ساعت نداشت، شوخ طبع و پرطنز بود‌

https://www.youtube.com/watch?v=xNZiUDQ0nxg

۲- فیلم مستند جنگ افغانستان ۱۹۸۹ – ۱۹۷۹

مستند در مورد چگونگی اجبار شوروی پیشین برای ورود نظامی به کشور افغانستان و گاوبندی های عموسام – پاکستان و آل سعود برای براه انداختن یک جنگ وسیع و بسیج بیشمار تروریست سلفی – وهابی می باشد. اینکه چطور اتحاد نامقدس کشورهای نامبرده با سرکردگی برژینیسکیِ معروف به روباه لهستانی و دشمن خونی کمونیسم، عبدالله عزامِ فلسطینی – گور به گور که مسئول جهانی جهاد بوده و گوساله بن لادن و غیره … یک جنگ ویرانگر را بخاطر تبدیل افغانستان به ویتنام شوروی آغاز نموده و با ارسال هزاران موشک دوش پرتاب استینگر، یک جهنم واقعی از خون و آتش براه انداختند. مستند با شخصیت های مختلفی از جمله وزیر دفاع اسبق افغانستان، عبدالله عبدالله، قوماندان و تفنگچی های افغانی از جمله اسماعیل خان، میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیشین و مزدوران رنگارنگ سازمان سیا و سازمان جاسوسی فرانسه معروف به کفتار اطلاعاتی اروپا، مصاحبه نموده و نظرات متفاوت آنها را در قالب یک مستند تقریبا قابل قبول، ارایه نموده است.

https://www.youtube.com/watch?v=xlKOdduNzrc

۳- فیلم مستند اسرار ترور اولاف پالمه ۲۰۱۶

با گذشت سی سال از قتل نخست وزیر سابق سوئد، معمای ترور اسرار آمیز وی همچنان نامعلوم مانده است. «اولاف پالمه» (Olof Palme ) رهبر چپگرای حزب سوسیال دمکرات و نخست وزیر پیشین سوئد ساعت ۲۳ و ۲۰ دقیقه روز ۲۸ فوریه سال ۱۹۸۶ زمانی که به همراه همسر خود و بدون هر گونه محافظ از سینمایی در مرکز استکهلم خارج می شد، مورد اصابت گلوله فرد یا افراد ناشناسی قرار گرفت و در سن ۵۹ سالگی به قتل رسید…. پروفسور «اولاف رویین» مورخ و استاد علوم سیاسی دانشگاه استکهلم ضمن اشاره به پیشینه خانوادگی مرفه اولاف پالمه از یک سو و اشاره به سوابق مبارزاتی وی می گوید: «پالمه برای نخستین بار افکار عمومی سوئدی ها را به سرنوشت فلسطینیان جلب کرد. پیش از آن و از زمان جنگ جهانی دوم به این سو بر خلاف خط مشی پالمه، سرکردگان سوئدی به صورت قاطع و یکپارچه از رژیمک صهیون و اشغالگری آن، در همه زمینه ها حمایت می کردند، اما او به ما فلسطینی های در تبعید را شناساند…. پالمه اگر چه در داخل و خارج از کشورش دوستان و حامیان بسیاری داشت، ولی فعالیت های سیاسی و مردمی اش، دشمنانِ خطرناکی برای او تراشیده بود. او در سال ۱۹۷۲ تظاهرات و راهپیمایی بزرگ ضدجنگ را در استکهلم سازماندهی و در آن به همراه سفیر کمونیست ویتنام شمالی در سوئد شرکت کرد. او در حالی که از آزادی خواهان چپ گرای ویتنام دفاع می کرد، علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی نیز فعالیت داشت و در راهپیمایی ضداشغالگری شوروی سابق در «چکسلواکی» نیز حضور یافت. در مورد قتل یا در واقع ترور پالمه نظریه های مختلفی وجود دارد و تاکنون چندین گزارش محرمانه و آشکار در خصوص این جنایت منتشر شده و چهارده مورد تجسس نیز در این مورد همچنان در جریان است. بیش از ۵۰۰ هزار برگ سند و ۲۰ هزار مورد تماس و سرنخ شهود مرتبط با قتل نخست وزیر فقید سوئد چند اتاق را در اداره مرکزی پلیس استکهلم اشغال کرده است….!

https://www.youtube.com/watch?v=XrE9uVt0DW0

۴- فیلم مستند فراماسونری در فنلاند ۲۰۱۳

فراماسونری در لغت به معنای (بنّای آزاد) یا (معماران آزاد) است . این سازمان، ماهیتی مخفی، پیچیده نهان – روشانه و مخوف دارد. اگر چه فراماسونرها برای خود پیشینه بسیار قدیمی تاریخ جعل می کنند، اما پیدایش یک سازمان مخفی با اغراض مشخص سیاسی و ایدئولوژی لیبرالی درخدمت سرمایه داران غربی را می توان مربوط به اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هیجدهم دانست. فراماسونری به لحاظ تشکیلاتی، حاصل تغییر صورت یافتن اصناف قرون وسطایی معماران و بنایان انگلیسی و فرانسوی است که در قرن هیجدهم کاملاً از حالت یک صنف خارج شده و با تکیه بر ایدئولوژی لیبرالی و حمایت های گسترده بورژواهای اروپایی به بازوی سازمانی بورژوازی اروپا (به تعبیر دقیق تر، نخستین بازوی سازمانی بورژوازی لیبرال غرب) تبدیل شدند. فراماسون ها در مراکزی تجمع می کردند که آن را (لُژ) می نامیدند. در ژوئن ۱۷۱۷ چهار لژ بزرگ در لندن با هم تجمع کردند و اولین لژ بزرگ فراماسونری جهان را بوجود آوردند. به سال ۱۷۲۳ اولین کتاب (اساسنامه فراماسونری) به وسیله دکتر (آندرسن) تحت نظر لژ بزرگ منتشر گردید. در سال ۱۷۶۳ لژ بزرگ اسکاتلند تشکیل گردید. فراماسونری به عنوان یک تشکیل سیاسی – لیبرالی که در خدمت اغراض قدرت طلبانه ی سرمایه داران غربی قرار دارد، به شدت از اسطوره ها و برخی مفاهیم سوداگرانه و زرسالارانه ی یهودیت تحریف شده متأثر و ملهم است. به عنوان مثال روی بسیاری از دیپلم های فراماسونری، نقش واژه (یهوه) (خدای بنی اسراییل مطرح شده در تورات به زبان و خط عبری) درج گردیده است. در بسیاری مراسم رسمی ماسون ها، آهنگ (ملکمب) نواخته می شود و سرود تقدیس از آیات تورات تحریف شده خوانده می شود. در باورهای ماسونی، لژهای فراماسونری به مثابه یک نمونه ی کوچک معبد سلیمان تلقی می گردد.

دیوارهای لژها به صورت تمثیلی و سمبلیک به شکل معبد حضرت سلیمان تزیین می گردد. اغلب عناوین درجات عالی و گراندماستر ۳۳ گانه ی ماسونی از تاریخ قوم یهود اقتباس شده است. اسناد تردیدناپذیر تاریخی نشان می دهد که فراماسونری از حدود قرن هیجدهم در پیوند نزدیک و تنگاتنگ با جریان یهودگرایی نژادپرست افراطی ای بوده است که پس از کنگره ی ۱۸۹۷ بال، خود را صهیونیست نامیدند. صهیونیسم، ایدئولوی (شووینیستی) زرسالاران یهودی است و فراماسونری از تشکل های پنهانی و مخفی تر و در عین حال فراگیرتر زرسالاری جهانی است که هسته مرکزی آن همان بورژواهای یهودی هستند.

https://www.youtube.com/watch?v=gIc3ppoilBQ

۵- فیلم مستند پروپاگاندای صهیون و کنترل اذهان آمریکا ۲۰۱۶

ریچارد لی از مرکز رسانه های مستقل (Independent Media Center) در سیاتل ایالت واشینگتن، در تحقیقات خود در مورد سلطه و کنترل یهودیان بر رسانه های آمریکایی نتیجه گرفته است که شواهد موجود نشان می دهد که یهودیان همیشه حداقل ۸۵ درصد رسانه های ایالات متحده را در کنترل خود داشته اند. این رسانه ها که افکار و اذهان آمریکایی ها را کنترل می کنند از ژانویه ۲۰۰۳، ۸۵٫۷ درصد رسانه های آمریکایی را در کنترل و سلطه خود داشته اند و این در حالی است که ۱٫۷ تا ۲٫۶ درصد جمعیت (۵٫۵ تا ۸٫۵ میلیون نفر از ۳۲۰ میلیون نفر) ایالات متحده را تشکیل می دهند. این رسانه ها وظیفه شستشوی مغزی آمریکائیان را برعهده دارند. کارشناسان امور رسانه ای معتقدند هر فرد یا گروهی که بر رسانه های گروهی و تبلیغاتی تسلط داشته باشد بر یکی از قویترین بخش های جهان کنونی تسلط خواهد داشت و حتی قدرتی بیشتر از قدرت یک دولت به دست خواهند آورد. یهودیان این مساله را بسیار زود دریافتند و موفق شدند تسلط کاملی بر رسانه های تبلیغاتی غرب از سینما و تئاتر گرفته تا مطبوعات و شبکه های رادیو-تلویزیونی پیدا کنند. این مساله به خوبی در پروتکل دوم رهبران صهیون مطرح شده است.

اولین کنگره جهانی صهیون در آگوست ۱۸۹۷ در شهر بال سوئیس، که به ریاست «تئودور هرتزل» نویسنده کتاب «دولت یهود» و پدر صهیونیسم سیاسی نوین برگزار شد. رهبران صهیونیستی در این کنگره بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که نقشه تشکیل دولت اسرائیل جز با تسلط بر سازمان های خبری جهان میسر نخواهد بود. در این پروتکل تاکید شده بود: «ما {یهودیان} از طریق مطبوعات، نفوذ زیادی پیدا کردیم اما با این وجود همچنان خود را در پشت پرده نگه داشتیم.» در ماده ۵ پروتکل دوم آمده است: «می‌دانیم که کشورهای جهان از رسانه ها به عنوان وسیله‌ای برای هدایت مردم در جهت خواسته ‌های خود استفاده می‌کنند، به همین دلیل ما باید جریان رسانه ها، مطبوعات و روزنامه‌ نگاری را در خدمت اهداف خویش درآوریم و آرام آرام به سمت صهیونیستی کردن رسانه ها حرکت کنیم و افسار و عنان آن را در دست گرفته و به سمت خود متمایل کنیم. ما نباید بگذاریم که دشمنانمان به آن دسته از روزنامه‌ها و رسانه‌های خبری که بیانگر دیدگاه ها و باورهای آنها باشد، دست یابند. هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود.» در ادامه این پروتکل، رهبران صهیونیستی، روش های کار را بررسی کرده و تأکید کرده‌اند: «لازم است، افرادی را که دارای سوابق اخلاقی نادرست در جامعه هستند، به سرپرستی امور رسانه های مهم بگماریم. به ویژه رسانه هایی که بر ضد ما یهودیان صهیون مطالبی منتشر می کنند و آنگاه که دریافتیم در برابر ما کرنش نمی‌کنند و برخلاف ما موضع گیری می کنند، مسائل سوء اخلاقی شان را افشا کنیم و کارشان را یکسره کنیم تا به دیگران نیز بفهمانیم که در صورت مخالفت با ما به چنین وضع اسفباری دچار خواهند شد.» همچنین باید یادآور شد که خاخام متعصب یهودی «راشورون» در سال ۱۸۶۹ در کنگره رهبران یهودی در پراگ گفت: «در حالی که تسلط بر طلا، اولین ابزار ما برای سلطه بر جهان است، دومین وسیله ما باید تسلط بر مطبوعات جهانی باشد.» هم اکنون این آرمان یهود با کنترل ۹۶% رسانه های جهان توسط هفت کمپانی یهودی که به غول ها و اربابان رسانه ای معروفند تحقق یافته است. واقعیات موجود دنیای امروز نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها به آنچه مد نظرشان بود و دنبال می کردند دست یافته اند. مهمترین نمود این روند را می‌توان در نفوذ صهیونیست‌ها در خبرگزاری‌های بزرگ جهان مشاهده کرد. امروزه، دو بنگاه خبری مهم آمریکا یعنی آسوشیتد پرس و یونایتد پرس متعلق به یهودیان می باشد.

https://www.youtube.com/watch?v=1yYPYjSd9XE

۶- فیلم سینمایی و ممنوعه، دیوانه از قفس پرید

کن کیسی نویسنده رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته که فیلم فورمن از روی آن ساخته شد، کتابش را در سال ۱۹۶۲ نوشت. کتاب کیسی در ایران با ترجمه سعید باستانی و به وسیله انتشارات نیل به بازار کتاب آمد. زیبایی رمان کیسی فقط به دلیل جذابیت های داستانی و شخصیت پردازی بی نظیرش نبود. به گفته بسیاری این کتاب بیانیه ای علیه نظم و ترتیب و روابط جاری در جامعه ی آمریکا بود که هر که و هر چه بر ضد نظم رایجش عمل کند ،از سر راه بر می دارد. شخصیت های استعاره گونه بیمارستان روانی که داستان فیلم در آن می گذرد، شخصیت های مظلوم جامعه اند و هر عقیده و یا نظری سمبولی از چیزی است. مک مورفی در برابر جامعه ی بیرحمی می ایستد که با خرد کردن ضعفا بر پا ایستاده است. تیمارستان داستان ، قسمتی از جامعه ی بشری است که ساکنان دیگر قسمت ها از آن بی خبر و یا غافلند. درمان بیماران این تیمارستان، درمان نیست بلکه حذف صورت مسئله ، حذف ضعفا است. مک مورفی با وارد شدن در این اجتماع و ورود هر چه که آن ها را از آن منع کرده اند، مبارزه را آغاز می کند. پرستار راچد که سمبول نظم عمومی است ، در این جنگ عقب نشینی نمی کند. او نماینده قوی اجتماع کوبنده و تنبیه گر است و همیشه به تنهایی می کوبد. رییس جارو که راوی داستان است، سرخپوستی عظیم الجثه است که کوچکش کرده اند و همه چیزش را حتی هویتش را با ظلم از او ستانده اند و حرف ها و فریاد ها و اعتراض هایش را خفه کرده اند و او برای دادستاندن از دیگران و خود،تصمیم گرفته تا نقش کرولالی را بازی کند و آن قدر آن نقش را پذیرفته که تنها شوکی می تواند زبان او را باز کند. مک مورفی نقش مصلحی را دارد که آمده تا معادلات این جامعه ی دروغین را بر هم ریزد و با آمدنش نظم کثیف و ضدعفونی شده دچار خدشه می شود. اگرچه در انتهای داستان او را با شوک و عمل” سیب زمینی” و خنثی می کنند و می کشند اما شهیدی می شود تا زندگی و امید رهایی را به بیماران باز گرداند. مبارزه مک مورفی مبارزه ای آرمان گرایانه است که به علت مبارزه بودنش سرانجام پیروز می شود اگرچه در ظاهر شکست می خورد. داستان کیسی بسیار زیبا بود و این، توقع بیننده را از فیلم ” پرواز بر فراز آشیانه فاخته” بیشتر و بیشتر می کرد، اما فورمن با استفاده از جک نیکلسون که اول قرار بود جیمز کان نقشش را بازی کند ، و با استفاده از لوییس فلچر در نقش پرستار راچد شاهکاری بزرگ را خلق کرد.

https://vimeo.com/159404290

۷-  فیلم مستند ژیژک و ایده ئولوژی پنهان در سینمای هالیوود

اسلاوی ژیژک و نگرشی روانکاوانه به سینما …. ما برای پیشگیری از مواجهه با قفلِ بی‌کلیدِ زندگیِ واقعی به رویاء پناه می‌ بریم، اما در رویا به چیزهایی بر می ‌خوریم که حتی از زندگیِ واقعی هم وحشتناک ترند. پس نهایتا ذره ذره از رویا به زندگی واقعی می ‌گریزیم. فیلم با این دیدگاه آغاز می‌شود که رویا‌ها متعلق به کسانی هستند که نمی‌ توانند یا اینقدر قوی نیستند که واقعیت را تحمل کنند و با این دیدگاه به پایان می‌رسد که واقعیت متعلق به کسانی است که اینقدر قوی نیستند که بتوانند با رویا‌هایشان مواجه شوند. از اوایلِ ۱۹۶۰ به بعد، با ظهورِ نگرش‌های مختلف و متفاوت، نظریهٔ فیلم از همهٔ لحاظ دچارِ تحولاتی فراوان شد. ظهورِ نظریه‌های چپ و بارور‌تر شدن نظریه‌های کلاسیک سینمایی به واسطهٔ حضورِ تئوریِ مؤلف و انسانگراییِ ساختارگرایانه، مفهوم نقد و تحلیلِ فیلم را اساسا دگرگون کرد. در همین اوضاع، به لطفِ نظریه پردازی‌های لاکان که همگی الهام گرفته از گزارش‌های فروید بودند، تحلیل‌های روانکاوی هم به سینما و حیطهٔ نقدِ فیلم وارد شد و منجر به نوعی تحلیلِ سینمایی گردید که اکنون ژیژک به واسطهٔ نفوذ پذیری از لاکان و استفاده از تفسیرِ روانکاوانهٔ او، سردمدارِ آن محسوب می ‌شود. وی با این رویکرد به هنرِ هفتم، یک نظریهٔ سینمایی و شیوهٔ جدیدی از نقد را بنا می‌ نهد و بر اساسِ آن به بررسیِ قوهٔ مخیلهٔ ناخودآگاه، امرِ واقعی و ابژهٔ والای ایدئولوژی در فیلم‌ ها می‌ پردازد. اما‌‌ همان گونه که پیش‌تر اشاره شد ژیژک فیلم را نه در جهتِ نقدِ خودِ فیلم، بلکه برای بیانِ نظریاتِ روانکاوانه و فلسفی‌اش به کار می‌ گیرد به طوری که به اعتقادِ رابرت استم، ژیژک در فیلم‌های سینمایی مثال‌هایی می ‌یابد که حتی از خودِ لاکان هم بهتر افکارِ روانکاوانه ‌اش را شرح می‌دهند. اما لاکانِ موردِ بحثِ وی، نه لاکانِ موردِ بحث در ما بَعدِ ساختارگراییِ کریستوا و دریدا، بلکه لاکانِ امرِ واقع، خیالی و نمادین است؛ سه اصطلاحِ لاکانی که ژیژک به تعبیرِ خودش از ورای بررسیِ فیلم‌ ها درکشان می‌کند، به خصوص مفهومِ امرِ واقع، که بسیار پیچیده و بیان ‏نشدنی است و او می‌‏ کوشد با ذکرِ مثال و تبیین در فیلم‌ها، به توضیحش دست یابد. این موضوع‌‌ همان چیزی است علاقهٔ ژیژک به سینما را توجیه می‌کند، زیرا سینما عرصه‌ ای به شمار می‌ آید که در آن قلمروِ خیالی، نمادین و واقعی، در هم تنیده می‌شوند‌، سه نظمِ بنیادینی که پایهٔ رویکردِ لاکان و در نتیجه ژیژک را تشکیل می‌دهند.

https://vimeo.com/150108763

تهیه کننده و مترجم : بنیاد کارلوس

فریدون حسین زاده