به بهانه شعار ” می کشم ، می کشم آن که برادرم کشت “

م.شکیب

مقدمه
مطلب زیر  یک سال و نیم  پیش نوشته شده است با توجه به رویدادهایی که در این مدت گذسته  و برگزاری ۱۶ آذر امسال که علێرغم اینکه رژیم جهل و جنایت سرمایه در ایران با تمام توان و ابزارهای سرکوبش کوشش کرد که این روز را مصادره کند اما موفق نشد و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب  به دفاع از ۱۶ آذر روز دفاع از آزادی و برابری به خیابان ها آمدند و فریاد آزادیخواهی و مرگ بر دیکتاتورشان   لرزه بر اندام مزدوران ریز و درشت این نظام انسان ستیز  انداخت .

 با این حال ضمن درود و خسته نباشید به تمامی مبارزان راه آزادی و برابری انسانها  با توجه به اینکه در چند دانشگاه تکرار شعار" می کشم ،می کشم آنکه برادرم کشت" از طرف عدهای کم از دانشجویان مبارز در چند دانشگاه سر داده شد نوشته زیر را دوباره باز تکثیر میکنم باشد که به زودی شاهد خروش مردم زحمتکش و به جان آمده ایران و در پیشا پیش آن کارگران و دانشجویان و زنان باشیم که ریشه ستم و  نابرابری را بخشکانند.( خبرگزاری های مختلف خبر دادند:با پخش خبر ضرب و شتم سه دانشجو در مقابل درب ورودی، دانشجویان به سمت در دانشکده حرکت کردند و شعارهایی چون "می کشم می کشم آنکه برادرم کشت" ،"حکومت زور نمی خوایم پلیس مزدور نمی خوایم"، "پینوشه پینوشه ایران شیلی نمی شه" و "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. )
 به امید آن روز. م شکیب
 
به بهانه شعار " می کشم ، می کشم  آن که برادرم کشت "
 
دانشگاه این سنگر پر خروش آزادی هر روز شاهد اعتراضات و تحرکات و مبارزه دانشجویان  بر علیه جمهوری سرمایه داران اسلامی در ایران است . 
 جنبش دانشجوی بی شک در سالهای گذشته بیشترین نقش را در حرکت های اعتراضی و شکستن فضای ترس و رعب  وحشت را در مبارزه توده های مردم ایران علیه رژیم داشته است .
 دانشجویان مبارز به هر بهانه ای   همیشه پرچم دار  مبارزه  و افشای جنایت های رژیم بوده و خواهند بود ، در شرایطی که  جنبش دانشجوی علئ رغم ضعف های خود  همانند دیگر جنبش ها  نکات مثبت و منفی خود  را دارد که بحث این نوشته نیست  و بسیاری از اندیشمندان، فعالین عرصههای مبارزاتی داخل و خارج به بررسی و تجزیه و تحلیل آن  پرداخته اند امـا ضروریست که به بعضی از  درس های که از تجربیات گذشته  جنبش دانشجویی  به یاد داریم را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
جامعه فردا را بی شک آیندگان  و در روند روبط عینی زمان و مکان خود می سازند.
اما برای ما امروزیان  که بر آنیم که سهمی هرچند کوچک در  مسیر ساختن فردا داشته باشیم  ترسیم چنان جامعه ای از همین امروز ضروریست، اگر  بر آنیم که فردا  روزهای  گذشته مان نباشد، اگر بر آنیم که در تلاش   و مبارزه خود  برای فردایی که از نادانی و ستم و استتثمار و بردگی خبری نباشد و نابرابری و خشونت در تمام اشکالش رخت بربندد ،  و اگر معتقدیم که انسانها  سازنده تاریخ  خود هستند از هم اینک که در آغاز ایستاده ای ترسیم چنان جامعه ای از همین امروز ضروریست،آنان که تاریخ را تکرار میکنند زندانی تاریخ  هستند نه سازنده  آن، گذشته  زندان ما نیست  زمینه فعالیت های ماست، بی دلیل نیست که  کسانی که بر ضرورت آگاهانه و بیرحمانه  نقد از گذشته تأیید میکنند معنای واقعی آنرا دریافته اند، پس در آغاز راه پایان دادن به گذشته ای که همواره شکست و نامیدی در پی داشت    و پایان دادن به کردارها، پندار های که  سه نسل از مبارزین راه آزادی و سوسیالیسم را  سرخورده و پراکنده کرد به معنای واقعی کلمه ضروریست .تکرار شعار" می کشم ،می کشم   ،هر که برادرم کشت" در تظاهرات
 دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک پژواک آوای انقلاب اسلامی ۵۷ را در خاطرمان  زنده می کند و بی درنگ زنگ خطری  را به صدا در می آورد  ، چرا که شعارهای هر جنبشی چکیده مطالبات آن جنبش است، نمی توان از شعارها و مفاهیم انقلاب اسلامی  استفاده کرد ولی أمید به نتایجی متفاوت را در دل پروراند. خفقان و خشونت برآمده از انقلاب اسلامی ننگین  و از شعارهای که چکیده پندار و عمل کرد جمهوری اسلامی بودند جدا نیست اگر هدف مبارزاتی ما خلق دینای نوین است  نمی توانیم شعارها و مفاهیم کهنه و قدیمی را بکار گیریم  مگر آن تجربه ها،آمال و آرزوی  امروزمان بر کارآیی آن شعار صحه گذارد.
شعار اسلامیان جانی  دوره انقلاب، ارتش برادر ماست، ما به شما گل می دیم شما به ما گلوله ، در این شعار ها ارتش برادر ما خوانده می شد و از برادر ارتشی  می پرسد چرا ،برادر کشی؟ همین شعارها  بویژه که از همان  زمانی که جمهوری جهل و جنایت اسلامی  به کشتار جمعی مبارزان و کمونیستها  و مخالفین مشغول شد همچنین هشدار می داد ،می کشم ،می کشم هر که برادرم کشت بدین گونه قهر انقلابی  توده های بجان آماده  و خشونت مذهبیون طرفدار رژیم چنان مخدوش شد که رژیم نوپای اسلامی   از آن به نفع سرکوب تودهها استفاده کرد، و خشونت و کشتار  ،  جای قهر انقلابی توده ها ی مردم علیه ارتش و دیگر نهاد های سرکوبگر رژیم نگین سلطنتی را گرفت ، ارتش ارگان  سرکوب طبقاتی است  نه برادر  سازمانهای نظامی و اطلاعاتی رژیمهای سرکوبگر و دیکتاتوری  در بطن  جامعهای طبقاتی  معنا دارند که در آن اقلیتی مزدور و سرمایه دار  به حاکمیت بر اکثر مردم  و برای سرکوب آنها   سازمان داده شده اند، ولی در شعار ارتش برادر ماست  نقش ارتش در استحکام و ابقای ستمگری پنهان می ماند  ارگان سرکوبگری که جز این نمی تواند باشد که در برابر گل، گلوله  دهد.
 از سوی دیگر شعار می کشم ،می کشم  هر که برادرم کشت ، و بر پایه آن رژیم  در درون  خود گرایشی را پایه ریزی کرد که  کشتن و سرکوب را قاعده زندگی کرد ، دیگر نه قهر انقلابی  علیه ارگانهای ستم که "قصاص"  از قاتل برادر حکم راند اگر چنین  تمایزی در گرما گرم انقلاب متوهم و ناشناخته بود امروز بعد از سه دهه  روشن و آشکار و شفاف جلو چشم همگان است.
 با این حال نابجاست اگر فکر کنیم که این همه از شگردهای خمینی و مزدوران وابسته اش بود بلکه باید به باورهای