تجربه ای دیگر از تصرف کارخانه توسط کارگران در اروپا

فریده ثابتی

« مبارزه کارگران اینزه (INNSE) در میلان اعتصاب نیست، چیزی که همواره  از آن به عنوان اعتصاب وحشی  (غیرقانونی) نام می برند. این یک مبارزه کاری غیرمعمول است که همه گونه اشکال ممکن عمل  غیر از اعتصاب را به هم پیوند داده است؛ زیرا اعتصاب وقتی که مالک کارخانه می خواهد کار بخوابد تا بتواند کارخانه را تعطیل کند، معنایی ندارد.» (بخشی از گزارش یک کارگر از زوریخ سویس)

 

 

کارخانه INNSE  در کلان شهر میلان یا مایلند

کارخانه در سال ۱۹۳۳ با نام INNOCENTI  به عنوان تولید کننده ماشین های سنگین برای بازارهای جهانی تاسیس شد. در سال ۱۹۷۲ به گروه IRI ایتالیایی فروخته شد که تحت مالکیت دولت ایتالیا در آمد و نامش به INNSE تغییر یافت. تدریجا و سپس به طور کامل در سال ۱۹۹۹ به بخش خصوصی واگذار شد. استاندارد تولیدات کارخانه با درجه  بالای  ۹۰۰۱ ISO  بود، که گفته می شد علت این موفقیت وجود کارگران بسیارماهر است. اما یک سال بعد در سال ۲۰۰۰ ادعا شد که این کارخانه که تاکنون به خوبی فعالیت می کرد و شرکای کاری و مشتریانی در سراسر دنیا از جمله در ایالات متحده آمریکا، سوئیس، اسپانیا، برزیل، چین، هند، آفریقای جنوبی  و استرالیا داشت، با مشکل مواجه شده است. با اخراج و بازنشسته کردن پیش از موعد اکثریت کارگران، فعالیت های کارخانه را از بخش مهندسی فلزات به بخش فولاد منتقل کردند. کارخانه در مکانی از نظر سوق الجیشی بسیار عالی در نزدیکی شهر و در مجاورت فرودگاه بین المللی میلان قرار دارد.

 

 

 

قبلا در این کارخانه ۲۲۰۰ نفر کار می کردند. سرمایه دار به طور سیستماتیک و با برنامه در آغاز ۸۰۰ کارگر را پیش ازموعد بازنشسته کرد. بعد نوبت اخراج ها رسید. آن چه که امروز از آن تعداد باقی مانده فقط ۵۰ کارگر است، ۱۴ کارگر زن و ۳۶ کارگر مرد. کارخانه کماکان کار می کرد و قرارداد های چند ساله می بست، یعنی برای محصولاتش از پیش مشتری فراهم بود. ساختمان کارخانه در میان هکتارها زمین قرار دارد که به علت وجود همین کارخانه منطقه صنعتی محسوب می شود. اما اگر ماشین ها به هر دلیل ازاین ساختمان بیرون برده شوند این منطقه دیگر منطقه صنعتی نخواهد بود و می شود در آن آپارتمان های لوکس با مراکز خرید و پارک ساخت و سودهای میلیاردی به جیب زد. همین چشم انداز و جذابیت طلایی بود که صاحب کارخانه و شرکت مالک زمین به فکر انداخت تا به قیمت خانه خراب کردن کارگران در بخشی که به دلیل فساد مالی و وجود رشوه خواری در آن نرخ سود بسیار بالاتر و زمان دگردیسی پول به سرمایه بسیار کوتاه تر است  سرمایه گذاری کنند.

در ۳۱ ماه مه ۲۰۰۸ در اطلاعیه ای از طرف کارفرما به کارگران اطلاع داده شد که کارخانه تعطیل و آن ها اخراج هستند. کارگران بلافاصله جلو در کارخانه جمع شدند. نیروهای پلیس، نیروهای امنیتی خصوصی، پادوهای کارفرما و محافظان وی جلو کارخانه صف بسته بودند و مانع ورود کارگران به داخل سالن های تولید می شدند. بالاخره در ساعت ۲ بعد از نیمه شب کارگران توانستند با فریب دادن آن ها وارد ساختمان شوند و کارخانه را به تصرف خود در آورند. کارگران در اطلاعیه ای در ۲۸ ژوئیه می نویسند:

«ما کارخانه را تصرف کردیم و کارگران را برای تشکیل مجمع عمومی فراخواندیم. شورای کارخانه را تشکیل دادیم. بعد از ۲ روز کارخانه را راه انداختیم و برگه اخراج کارفرما را با سرو صدای ماشین ها به گور سپردیم. با مشتری ها ملاقات کردیم و وارد گفتگو شدیم. مشتری هایی پیدا کردیم که حاضر شدند با ما قرارداد سه ساله ببندند. با خودگردانی تولید کردیم و همه خدمات را خود به عهده گرفتیم. ما شب و روز در کارخانه ماندیم، حتی در روزهای تعطیل. کارخانه بارآور است، گرچه کارفرما ادعا می کند که این طور نیست. او کارخانه را در اداره مخصوص صنایع در وضعیت اضطرار ثبت کرد تا از کمک های دولتی و وام های ارزان و معافیت مالیاتی استفاده کند. اما ما می دانیم که عامل اصلی تعطیل کارخانه زمین آن است. آن ها می خواهند یک بنای تاریخی صنعتی را تخریب کنند، کارخانه ای را که تاریخی طولانی دارد و " سمبل مقاومت" در این منطقه است. آن ها ـ صاحب کارخانه، مالک زمین و بانک ها ـ  می خواهند کارگران را زیر فشار له کنند. کارخانه تنها امکان ما و خانواده های ما برای زنده ماندن اقتصادی است. بسته شدن یک کارگاه به معنای از بین رفتن مشاغل آن برای همیشه است. ما چنین اجازه ای را به آن ها نخواهیم داد. ما باقیمانده کارگران کارخانه برای همه کارگران و برای اخراج شده ها مبارزه می کنیم. طی این یک ماه تصرف کارخانه یکی از همکاران ما در اثر سکته قلبی فوت کرد. بی شک فشارهای حاصله در این حادثه نقش مهمی در مرگ او داشت.»

در ماه ژوئیه ماموران اداره برق آمدند تا برق کارخانه را قطع و تولید را متوقف کنند. یک بار فعالان اتحادیه ای آمدند و از معدودی کارگر که نمی خواستند رام شوند، تعجب کردند. آن ها کارگرانی را که علیه اخراج خود مقاومت می کردند همچون موجوداتی غیرعادی و به عنوان بقایای زمان گذشته نگاه می کردند. آن ها در مقابل کارگران حالت تدافعی گرفتند و از فراخواندن کارگران کارخانه های دیگر به حمایت ازاین کارگران سرباززدند. با وجود همه این ها، کار روند عادی دارد. کامیون ها مواد اولیه می آورند و محصولات تمام شده را می برند.

کارفرما هم بیکار ننشسته است و جن