فعالیت زنان در دانشگاه

فعالیت زنان در دانشگاه 

در چند سطر ذیل می‌خواهیم  در مورد تبعیض علیه زنان در دانشگاه بنویسیم. اگر می‌نویسیم” تبعیض علیه زنان” و نه” تبعیض بین زنان و مردان” از آن روست که عامل اصلی این تبعیض را بیشتر به گردن نظام سیاسی/ اقتصادی حاکم و مناسبات حقوقی و ایدئولوژیکی‌اش می‌دانیم. اگر بنویسیم تبعیض بین مردان و زنان، ناخواسته با جریان‌های مدنی حاضری همراه شده‌ایم که ریشه این تبعیض را اغلب در روابط زنان ومردان جامعه و در بهترین حالت، فقط در مناسبات حقوقی می‌جویند. آنها به ستم اعم از جنسیت بهای اندکی می‌دهند و این مقولات را با رویکردهای نادرست و به نفع این یا آن جناح موجود در حاکمیت  بررسی می‌کنند. گرچه روابط بین مردان و زنان و مناسبات حقوقی و اجتماعی بین آنها از نگاه ما پنهان نیست، همچنین در این مقاله به آنها خواهیم پرداخت، با این وجود عقیده ما  این است که مسئولیت اصلی این نوع خاص از ستم به مناسبات حقوقی حاکم بر جامعه محدود نیست.به علاوه، ستمی که در دانشگاه بر گرده بسیاری از دانشجویان سنگینی می‌کند، همان ستمی است که در جامعه  جاری‌ست. ستم مربوط به معیشت، آزادی، خودشکوفایی و توان کنترل زندگی خود به دور از مکانیسم‌های طردکننده و سرکوبگر. در دانشگاه هم چنین مکانیسمی وجود دارد و زن و مرد را به محاق خود فرو می ‌برد. با توجه به چارچوبی که در بالا به شکل مختصر طرح کرده‌ایم، موضوع اصلی این مقاله را با طرح یک پرسش جدید آغاز می‌کنیم. در چارچوب محیط دانشگاه و خوابگاه، به غیر از ستم عامی که بر دانشجویان طبقه محروم می‌رود، زنان این  طبقه چه نوع ستم خاصی را متحمل می‌شوند؟ بدیهی است که با طرح پرسش به این شکل، می‌بایست به پاسخی برسیم که خاص تجربه متعین زنان است و مردان دانشجو از دایره آن بیرون هستند. همچنین با توجه روش فوق الذکر،  پاسخ به روابط مردان و زنان فروکاسته نمی‌شود.

۱-حیطه قوانین و ایدئولوژی: در تمام دانشگاه‌ها قوانینی درباره پوشش زنان و حدود آزادی‌های عملیشان وجود دارد. به فرض مثال، برای کنترل حدود پوشش زنان همیشه ماموران زنی استخدام شده‌اند. اگر این ماموران به دلایلی مثل اعتراض دانشجویان برچیده بشوند، اساتید، مدیران گروه و ماموران مرد حراست مسئولیت کنترل و تذکر پوشش زنان را بر عهده می‌گیرند. این مساله با نگاهی گذرا گرچه مساله چنان جدی نیست که فعالان دانشجویی بخواهند برای آن وقتی اختصاص بدهند اما از منظر کمیت و کیفیت فعالیت سیاسی زنان در دانشگاه تاثیرگذار است. در دانشگاه یک زن نمی‌تواند به عنوان نوع انسان، آزادانه به واسطه هر مساله‌ای اعم از فردی، سیاسی و اجتماعی با فرد یا افراد دیگر در رابطه قرار بگیرد. این ارتباط علاوه برآنکه از چشمان سرکوبگر و انگ‌زن حاکمان دانشگاه پنهان نیست، در ذهنیت و عمل بسیاری از دانشجویان مرد هم به همان شکل بازتولید شده است. قوانین عبور و مرور خوابگاهی نیز تحلیل یکسانی با موضوعات بالا می‌طلبد. این واقعیت دارد که زندگی زنان در خانواده، جامعه و دانشگاه تحت کنترل و محدودیت به مراتب شدیدتری نسبت به مردان قرار دارد و زنان رزمنده همیشه باید نگران  واکنش خانواده و جامعه باشند. همگی این مشکلات، حضور زن را در فعالیت‌های مبارزاتی در دانشگاه تحت الشعاع قرار می‌دهند. بنابراین ما تمامی این موضوعات را به عنوان موانع فعالیت مبارزاتی زنان در دانشگاه بررسی می‌کنیم.. پس تا اینجا، اینها مسائل عاجلی هستند که لزوم پرداختن به آنها، خود را در فعالیت زنان و همکاری برابر کمی و کیفی آنها با مردان در دانشگاه نشان می‌دهد.

۲-حیطه توزیع امکانات رفاهی:  در خوابگاه‌های دانشگاه‌های تهران و شهرستان‌ها امکانات رفاهی در خوابگاه‌های پسران همواره بیش از خوابگاه‌های دختران بوده است. البته همه دانشجویان به خوبی به این امر واقفند که خوابگاه‌های پسران هم مبتلا به انواع مسائل و مشکلات عدیده  هستند. در طرح موضوع امکانات ناعادلانه به هیچ وجه قصد نداریم وضعیت خوابگاه‌های پسران را نادیده بگیریم، اما تنها به این دلیل روی وضعیت خوابگاه‌های دختران تاکید دوباره‌ای می‌کنیم که نگاه فرودست موجود در تمامی سطوح ساختار جامعه به زنان، در خوابگاه‌های دانشجویی، خود را به شکل توزیع نابرابر امکانات خوابگاه‌های پسران و دختران نشان می‌دهد. از این حیث ما معتقدیم که وضعیت بدتر مادی خوابگاه‌های دختران می‌بایست در ذیل شعار شرایط نامتناسب کلیه خوابگاه‌های دانشجویی  قرار بگیرد تا این توهم را ایجاد نکند که مردان در شرایط مساعدی در خوابگاه‌ها زندگی می‌کنند. یعنی در طرح مطالبه افزایش امکانات رفاهی خوابگاه دختران شعار رفاه کلی دانشجویان در خوابگاه‌ها مطرح بشود. در اینجا باید به موضوع مهمی بپردازیم. مطالبه کلیه دانشجویان برای افزایش امکانات رفاهی خوابگاه و دانشگاه مربوط به مقوله توزیع است. به صورت خاص‌تر، توزیع عادلانه وسایل و امکانات. اما تکلیف نهایی توزیع عادلانه وسایل در دانشگاه معلوم نمی‌شود. تکلیف نهایی آن در مناسبات تولید و بازتولید ساختار سیاسی/اقتصادی حاکم بر دانشگاه و جامعه است. بنابراین بسنده کردن به شعار توزیع عادلانه در بلند مدت نه واقع‌بینانه و نه کارآمد است. به عنوان مثال، گرچه در سالیان قبل بخش‌های مختلف دانشگاه وخوابگاه  تحت نظارت خود دانشگاه و دولت بودند، اما معیشت دانشجویان طبقه کارگر در همان سال ها به سختی تامین می‌شد. دانشجویانی که از طرف خانواده‌هایشان تامین می‌شدند، به دلیل وضعیت نامناسب خانواده‌ها، دوران دانشجویی را  به سختی می‌گذراندند. شرایط مناسب تامین معیشت در جامعه برای اکثر خانوده ها وجود نداشت، اثر خود را در دوران دانشگاه نیز بر روی فرزندانشان گذاشت. در حال حاضر که تمام عرصه ها بیش از پیش پولی شده‌اند، همان فشار با شدتی بیشتر وجود دارد. از آنجا که دانشجویان در مبارزه‌ای که فقط در حیطه دانشگاه محدود است، نمی‌توانند کل مناسبات تولید اجتماعی را دگرگون کنند، در صورت محدود ماندن در این محیط عطای تغییرات ریشه‌ای و پایدار را به لقایش خواهند بخشید. اکنون به دلیل محدودیت‌های سازماندهی منعطف و گشوده و فشارهای ساختاری سنگین بر گرده دانشجویان، همچنین وجود فضای رعب و سرکوب در درون و بیرون دانشگاه، شرایط اتصال مبارزات درون و بیرون دانشگاه وجود ندارد، دانشجویان اغلب بر مطالبات مبتنی بر توزیع عادلانه پای می‌فشرند. در چنین شرایطی می‌توان شعارهایی مطرح کرد که از ابتدا در روش، محتوا و در فعالیت عملی نطفه فراروی از مرزهای دانشگاه را در خود داشته باشد. یکی از این شعارها  کنترل دانشگاه به وسیله خود دانشجویان است. شعار دیگر پراکنده زدایی جغرافیایی از خوابگاه‌ها و دانشکده‌های یک دانشگاه و متمرکز سازی آنها است. پراکنده‌سازی‌های خوابگاه‌ها و دانشکده‌ها به لحاظ تاریخی بعد از اعتراضات گسترده و رادیکال دانشجویی آغاز شدند. هدف این سیاست  جلوگیری از تجمیع گسترده دانشجویان است. همچنین با پراکنده‌سازی‌های جغرافیایی امکان نظارت و سرکوب  سهل تر می شود. زمانی که چنین خواسته هایی مطرح بشوند و به عنوان تیتر فعالیت ها قرار بگیرد، دانشجویان در خواهند یافت که بدون تغییر مناسبات بیرون، حوزه دانشگاه نمی‌تواند به شکل پایداری برای زنان و مردان امکانات برابری به ارمغان داشته باشد. در این زمان دانشجویان به سازماندهی‌های گشوده و دموکراتیک روی خواهند آورد تا راه اتصال به مبارزات بیرون را هموار کنند. در حال حاضر محدودیت‌ها و موانع مختلف ممکن است اتصال به عرصه مبارزات جاری در محل‌های تولیدی خارج از دانشگاه را تا مدت‌ها به تاخیر بیندازند. اما دانشجویان در این شرایط باید به خوبی قدم بردارند و به نفع برچیده‌شدن خصوصی‌سازی‌های متعدد پرچم اقتصاد دولتی در دانشگاه را بالا نبرند. به جای آن بر مطالبات آموزش رایگان، بهداشت و درمان رایگان، مسکن رایگان، خوراک رایگان، حمل و نقل رایگان و غیره تاکید کنند. در همین چارچوب است که  شعار توزیع عادلانه امکانات خوابگاه‌های دختران و پسران، به دلیل افشا کردن تبعیض جنسیتی در دانشگاه، مناسب است اما در صورتی که قادر نباشد به ورای خود بیندیشد و در آن مسیر قدم بردارد، ناکارامد خواهد بود. زمینه چینی حضور برابر زنان و مردان در فعالیت مبارزاتی در دانشگاه به سازماندهی بستگی دارد که تا حد امکان به صورت اجتماعی عمل نماید وبتواند در بین انواع دانشجویان نفوذ کند. به فرض مثال، تشکیل مجمع‌های عمومی در دانشگاه‌ها می‌تواند فضایی باشد که در آن انواع دانشجویان حاضر می‌شوند و بر سر عقاید و مطالبات خود می‌ایستند و آنها را پیش می‌برند. این سبک از کار قادر است فضای مناسبی برای فعالیت مشترک زنان و مردان در دانشگاه مهیا کند.

۳-حیطه روابط مردان و زنان دانشجو: در بند یک توضیح دادیم که مناسبات حقوقی و قوانین موجود در دانشگاه، بعضا مقولات و مواد خاصی درباره زنان به اجرا می‌گذارند. همچنین به اینجا رسیدیم که تاثیر تبعیض ساختاری بین زنان و مردان در جامعه و دانشگاه، در عمل مردان بازتولید می‌شود. به این معنی که مردان فعال هم با زنان به گونه‌ای نابرابر رفتار می‌کنند. کمیت و کیفیت حضور زنان، مساله‌ای است که مردان فعال به آن کمتر بها می‌دهند. به تدریج این نوع از روابط، منجر به آن می‌شود که زنان نتوانند به نیرو و توانایی خود اتکا کنند و آن را در فعالیت جمعی با زنان و مردان دیگر به اشتراک بگذارند. برخی از مردان فعال دانشجویی به زنان می‌گویند که آنها بی‌سواد، کم‌تجربه و غیر قابل اعتماد هستند. در شکل‌دهی به تشکل‌ها و پیشبرد آن با زنان همکاری نمی‌کنند، در گروه‌های کاری اکثر زنان با وجود توانایی‌های یکسان در هیئت‌های مرکزی راه ندارند. زمانی که زنان به این شرایط اعتراض می‌کنند، بلافاصله به آنها گفته می‌شود که بروند گروه‌های زنانه خود را ایجاد کنند. در اینجا فرصت نیست که این پیشنهاد را به صورت تاریخی کالبد شکافی کنیم.  بنابراین از آنجایی که زنان به دلیل دارا بودن  جایگاه‌های مشابه در خانواده، محیط‌های کاری و جامعه به این مسائل اهمیت بیشتری می‌دهند و سعی می‌کنند موانع فردی همکاری برابر با مردان را از میان بردارند و از هر جهت خود را برای مبارزه توانمند سازند، زمانی که وارد فعالیت مبارزاتی می‌شوند، اگر چنانچه با این نوع تبعیض‌ها به شکل دیگری مواجه بشوند، مخالفت بسیار جدی‌تر و عریان‌تری نسبت به مردانی با جایگاه‌های مشابه بروز می‌دهند. پس از آن نمی‌توان تضمین کرد که این زنان به فعالیت مبارزاتی ادامه خواهند داد یا نه. بسیاری از آنان که انتظار داشتند فعالیت در کنار مردان همفکر با زیست آنان در خانواده و جامعه متفاوت باشد، با چنین تجربیاتی مایوس می‌شوند و از فعالیت کناره می‌گیرند. برخی از زنان هم از شکست‌های خود در همکاری با مردان به بلوغ حاصل از واقع بینی دست می‌یابند و آن جایگاه تحقیر آمیزی که ساختار در ذهن خود زنان نیز جا انداخته می‌شکنند و در جهت روابط پویای دوجانبه با مردان کوشش می‌کنند.

در دانشگاه و عرصه مبارزات بیرون از آن، در سالهای گذشته در نبود یک آلترناتیو  سیاسی مشخص در برخی برهه ها، زنان  فرودست با حرکت های بورژوایی حقوق زنان همراه شدند. اگر فعلا این همراهی را از منظر تلاش ها واهداف نمایندگان بورژایی حقوق زنان بررسی نکنیم، از سوی دیگر یعنی از طرف فعالیت مبارزاتی طبقاتی جاری قصوری چشمگیر وجود دارد. زنانی که از پایین جامعه به دانشگاه می‌آیند، همچنین زنانی که از شهرها و روستاهای دور افتاده‌تر به شهرهای مرکز مهاجرت می‌کنند، در هنگام فعالیت اگر نتوانند با وجود تلاش و مبارزه یکسان کنار مردان به جایگاه برابری با آنان دست بیابند ، ممکن است که به سمت جمع ها و تشکل های بورژوایی  که داعیه‌دار برابری زن و مرد هستند، جلب بشوند. علاوه بر تلاش رهبران و سرشناسان جمعیت‌های بورژوایی در این خصوص، سکتاریسم و سلسله مراتب جنسیتی جمع ‌ها و تشکل‌های چپ حاشیه ای و فرقه گرا این امکان را تشدید می‌کند. زمانی که ساختار این گروه‌ها در دانشگاه ظرفیت طرح مقوله برابری جنسیتی نداشته باشد و با این موضوع به شکل کوته‌بینانه‌ای برخورد بشود، این خطر کماکان وجود خواهد داشت. بارزترین نمونه جلب شدن طیف وسیع و متنوعی از زنان به اعتراضات رفرمیستی در سال های اخیر، کمپین یک میلیون امضا بود. این کمپین با انتشار گفتمان نابرابری جنسیتی در سطح مناسبات حقوقی به عنوان علت غایی فرودستی زنان در جامعه، از هر وسیله ممکن در جهت تغییر قوانین ضد زن استفاده کرد تا مجلس آنها را تصویب کند. هیچ کس منکر آن نیست که این قوانین هم در جای خود در سرنوشت زنان تاثیر می‌گذارند و به عنوان یک سطح از مناسبات زن‌ستیزانه موجود در جامعه باید به آن توجه کرد، اما جنبشی که به میان اقشار متنوع زنان می ‌رود و فقط در جهت برجسته کردن مطالبات طبقه خاصی از زنان قدم بر می‌دارد، در تحلیل نهایی به قشر و طبقه خاصی بیشترین خدمت را می‌کند. کمپین یک میلیون امضا با بی‌توجهی کامل به مسائل طبقاتی ایده منافع مشترک تمای زنان را ترویج داد. آیا این گفته درست نیست که جنبشی که داعیه دیدگاهی فراطبقاتی دارد، در عمل واقعی کاملا ضد طبقاتی به بار می‌نشیند؟  کمپین یک میلیون امضا گستره قابل توجهی از فعالان را حول خود گرد آورد، جزوه های مختلفی منتشر کرد، تئاترهای خیابانی در مناطق پایین و حاشیه‌ای شهرها برگزار می‌کرد. با وجود تمام این امکانات، وسایل و نیروهای فعال قادر بود تمامی ستم‌های وارد به زنان در جامعه را مطرح و محرومترین اقشار زنان را بسیج کند. اکنون پس از گذشت چندین سال از سپری شدن این تجربه ناموفق، ما باید از خود بپرسیم مکانیسم تعیین اولویت مناسبات حقوقی و قوانین ضد زن نسبت به ستم‌های دیگر در کمپین یک میلیون امضا چه بوده است؟ با این وجود  ما این را گفتیم تا به ضعف گروه های حاشیه ای چپ موجود در دانشگاه در برجسته کردن مسائل نابرابری جنسیتی در هر سطح از جامعه، در ذیل مسائل مشترک مردان و زنان محروم و فرودست اشاره بکنیم. این خطر کماکان وجود دارد که زنان بسیاری به دلیل بسته بودن ساختار  این گروه ها نسبت به طرح مقوله نابرابری جنسیتی به صورت نظری و عملی، نمایندگی فعالان بورژوایی حقوق زنان را بر خود بپذیرند. با این وجود اکنون در دانشگاه‌های تهران، زنان نسبت به عدم تغییر موقعیت‌های تاریخی خود اعتراض می‌کنند و به فعالیت مشترک طبقاتی با مردان می‌پردازند. امیدواریم به تدریج زنان بسیاری وارد میدان بشوند و ضمن اهمیت دادن به کیفیت حضور، موقعیت تاریخی تثبیت شده شان را زیر پا بگذارند.

در مقدمه به این اشاره کردیم که نابرابری زنان و مردان در هر عرصه  و سطحی، در نهایت توسط قدرت سیاسی و اقتصادی حاکم بازتولید می‌شود. بنابراین تبعیض علیه زنان را که ریشه در کلیت ساختار اقتصادی/سیاسی دارد، نمی‌توان به کمک عناصر سازنده خود ساختار در اشکال نهایی‌اش از میان برد. شعار قوانین برابر و توزیع عادلانه‌تر در خوابگاه‌ها و دانشگاه‌ها منجمله ساعت ورود و خروج خوابگاهی، امکانات رفاهی و پوشش، به این دلیل است که دانشجویان مرد و زن بتوانند با سهولت بیشتری در کنار هم فعالیت کنند. از این حیث اصرار بر مطالبه و پیشبرد همین قوانین به ظاهر جزئی و منفرد در اعتراضات گسترده تر آینده تاثیر  خواهند گذاشت. به عنوان نکته آخر به این می‌پردازیم که دانشگاه، حوزه تولید وسایل و امکانات  نیست، بلکه حوزه توزیع آنها است. حوزه تولید وسایل معیشت و رفاه در بیرون از مرزهای دانشگاه وجود دارد. بنابراین اگر افق جنبش و اعتراضات دانشگاه در درون مرزهای دانشگاه محدود باشد، یعنی به حوزه توزیع عادلانه امکانات، در نهایت غیرکارآمد و حتی واپس‌گرایانه خواهد بود. برابری زنان و مردان هم در این چارچوب معنا می یابد. در حالی که زنان باید خواهان امکانات برابر با مردان باشند- امکانات برابر، قوانین برابر، همکاری‌های برابر در تشکل ها و گروه‌های کاری  که همگی موانع همکاری و هم‌رزمی موثر زنان و مردان با همدیگر است- باید افق نهایی را همواره در نظر بگیرند. آن افق نهایی توزیع برابرامکانات برای زنان و مردان در دانشگاه نیست. بلکه گسترش و گره زدن این مبارزات در طول زمان به نقاط استراتژیکی است که بنیان‌های جامعه کنونی را می‌سازند.