اول ماه مه، واتحاد طبقاتی

به اول ماه مه روز جهانی کارگر نزدیک می شویم، این روزنماد اتحاد وهمبستگی بین المللی کارگران ،در مبارزه جهانی علیه سرمایه است ارزش وجایگاه این تاریخ در هر زمان وشرایطی برای کارگران مبارز وسوسیالیست از اهمیت خاصی برخورداربوده وهیچگاه ازاندیشه مبارزینی که عمیقا طبقاتی فکرکرده اند ،کم رنگ نخواهد بود ،بلکه مصمم ترازهر زمان برای استقبال وباشکوهی ودست یافتن به خواست ومطالبات ان به طور خستگی ناپذیردراین راه مبارزه می کنند.

ضرورت همبستگی کارگران درسراسر دنیا زمانی معنا پیدا خواهد کرد که کارگران بادرکی عمیق وبادیدگاهی طبقاتی ماهیت سرمایداران و مرتجعین رابه خوبی شناخته وبا سیاستهای هرروزه این نظام مبارزه وبا موضوع گیری جدی وعملی در محیط کارو زندگی روبه رو ودر افتاده باشند، بازتاب این همبستگی در چنین شرایطی میتواند خودرا در رسانه ها ودنیای مجازی خود را ببیند که خوشبختانه امروزبرای همگان مهیا می باشد،طبقه کارگرکه با دشمن مشترک ولی بااقلیتی روبه رواست می تواند صفوف خود راکه با اکثریت مشترک هم سروشت خود روبه رو میباشد گره زده وبا اعلام همفکری وهمدردی درگوشه وکناراین دنیا اززندگی ومبارزاتی وتجارب وشکسته های هم اطلاع یابندچون اهداف ومنافع انها درتمام کشورهای جهان ،واحد ومشترک است.

درروزاول ماه مه در سراسر دنیا ملیونها کارگربا گردهمایی،راهپیمای،وبا مراسمهای مختلف دور هم گرد می ایند وبرعلیه کل سیستم سرمایداری اعتراض وبرای خواسته های خود پافشاری می کنند وقدرت طبقاتی خود رابه طور گسترده به نمایش می گذارند،همانطور که در جریان هستید،بعد از چانه زنیهاوبحثهای بی معنی وپوچ وبی حاصل شورای کارونمایندگان ضدکارگری دولت وکارفرمایان حداقل دستمزد ۸۱۲ هزارو۱۶۶ تومان سال ۹۵رااعلام کردند ،این افزایش ۱۴ درصدی که توسط مفت خوران وچپاول گران طرح وتصویب شده باردیگر چهره فریب ودزدانه سرمایداران وحامیان جامعه ایران را برای مردم اگاه وزجردیده روشن ساخت،هر چند جامعه طبقاتی واگاه ایران سالهاست با چنین قوانین پوسیده وضد انسانی وکارگری اشنا هستند وبه خوبی می دانند که چطوردر این چند سال چه ستمها واستثماردیده وچشیده اند،دولت امید واعتدال روحانی هم در این چند سال نه تنها جوابگوی خواست ومطالبات واقعی کارگران نبوده،بلکه بیشتر ازهمیشه به سفره وزندگی کارگران تعرض نموده وبا کوچکترین اعتراض کارگری اکسل عمل نشان داده وبا زندان وشکنجه در مقابل کارگران ایستاده وجامعه ایران روزانه برای کارگران ومردم زجر دیده زندان بزرگی شده که حامیان ونمایندگان بورژوازی دران لمیده وازنعمات وخوشیهای این جامعه بهره وسود می برند ،هر گاه کارگران اعتصاب ویا اعتراضی راه انداخته اند با گلوله وشکنجه جواب خواسته هایشان راگرفته اند.

اول ماه مه وبا شکوهی این روز تاریخی وجهانی برای کارگران ایران بایستی از اهمیت خاصی بر خورداربوده باشد ،ازان جهت که کارگران هر کدام در بخشهای مختلف کاری در تولید وسود برای کارفرمایان ومزدوران سرمایداری نقش بسزای ایفا کرده وبا دستان ونیروی عظیم خود در ابادانی کشورودر جای جای این سرزمین که خود یک ذره صاحبش نیستند به بهشتی برای سرمایداران و کارفرمایان تبدیل کرده اند،درحالی می بینیم که فشار زندگی ونبود امکانات لازم و حیاتی برای خانواده های کارگری هر روزه سنگینی می کند وانها قادر نیستند به دڵخواه خود از ابتدایی ترین امکانات بهره جویند،در ایران زیر حاکمیت اسلامی هیچ کارگری نمی تواند در سال به نزدیکترین نقاط ایران سفر کند تا یک ذره روحیه فرسوده وخسته اش راازفشار کار و زندگی پر مشقت روزانه به ارامش برساند ،ارزوی هر خانواده کارگری این است که بتوانند برای معالجه وسلامتی خود هر چند ماه به پزشک مراجعه کنند تا از سلامتی کامل خود اگاه شوند ولی متاسفانه ازاین چیزها خبری نیست،غذای مناسب ،پوشاک ،رفتن به سینما و تأ ترشرکت در رشته های ورزشی وکلا اموزش زبان ودیگر امکانات پرورشی که هر انسانی بایستی از ان برخوردار باشد خانواده های کارگری از ان بی بهره ومحروم هستند

درروز جهانی کارگر فرست مناسبی است تا بار دیگر ودر کنار هم طبقه ا ی های خود در این روز تاریخی وحساس طبقاتی گرد هم امده وبا مشورت وهمکاری صمیمانه برای باشکوهی ودست اوردهای کارگری تصمیم مشترک گرفته تا بلکه پیروز مندانه گامی مهم وحیاتی در راستای اهداف کارگری برداشته ،هر چه قبلها ودستان اتحاد کارگری نزدیک و بهم گره خورده باشد دشمنان طبقاتی گامها به عقب رانده می شوند ودر مقابل عزم واراده کارگران زبون وناتوان خواهند ماند، کارگران ایران در یک سال گذشته رنجها و مشقتهای فراوانی متحمل شده اند ،انان در برابر فشار اقتصادی روزمره که گریبانگیر هر خانواده کارگری شده دست وپنجه نرم کردند ،اعتراض واعتصاب به راه انداختند دستگیر وروانه سیاه چالهای رژیم اسلامی شدند ،مورد اذیت وازار شکنجه گران سرمایه شدند وخانواده هایشان نیز همان زجر ومشقت دیدن که انان در زندانها تحمل کردند ،اری ،وقتی از اول ماه مه ومسائل کارگری بحث به میان می اید فوری ذهنمان به ان جامعه ای می رود که نقش اصلی وحیاتی ان بر دوش اکثریت کارگران است که شب و روز در محیط کاروتولید استثمار می شوند وجامعه را ابادان می کنند ،جامعه ای که در ان اقلیتی مفت خور ظالم وجنایتکاراز دست رنج این خیل عظیم در جامعه استفاده کرده و بر خوشی و شادیهایشان هر روزه افزوده می شود، ایا با افزایش چند در صدی که توسط حامیان سرمایه تعیین شده تغییری در زندگی کارگران به وجود میاورد ؟ بی شک نه ، افزایش بیکاری چنان در جامعه ایران گسترش پیدا کرده روزانه شاهد اوج فقر وفلاکت درمیان خانواده های کارگری هستیم ،رژیم اسلامی ومسئولین مربوطه در مقابل این خیل بیکاری که بر زخمهای جامعه افزوده می شود چه جوابی خواهد داشت وایا برای مرهم گذاشتن بر زخمهای انان اقدامی می کند؟ بازهم البته که نه ،چون وجود حاکمیت رژیم اسلامی در ایران خود بانی زجر وزخمهای است که در این ۳۷سال عمر ننگین خود بر تنهای مردم ستمدیده نهاده وبا مرگ تدریجی بر انسانهای ازاده و حق طلب هیچگاه کوتاهی نکرده ، رژیمی که با توطئه و با نقشهای پلیدش جان فعالین کارگری رااز زندانها می گیرد تا بلکه جامعه کارگری رااز این طریق خاموش سازد ،شاهرخ زمانی کارگری که با بینش انسانی خود خواهان جامعه و دنیای بدون استثماروستم بود ،هرگز برای جمهوری اسلامی قابل تحمل نمی باشد ،در حالی که توسط چاقوکشان حزب اللهی روزانه در محیط کار و زندگی در کوچه وخیابان به کارگران وزنان وکودکان تعرض می کنند وبا کوچکترین اعتراض کارگری صدها مامور جانی وروانی رابه جان کارگران و مردم معترض می اندازند ،هر چند این مناسبات با سیستم وفرهنگ این رژیم کاملا همخوانی دارد و بایستی اینگونه ماهیت این رژیم را تعریف کرد.

ولی انچه که امروز ودر چنین شرایطی برای همگان روشن است ،مسئله توافقات هسته ای است که در این مدت توسط رژیم ودولتهای غربی انجام گرفته ،اکنون هر کارگری در جامعه ایران به خوبی این را لمس ودرک کرده که رژیم دیگر نمی تواند با بهانه های بی معنی وفریبنده باردیگر سفره کارگران را خالی و خود را درموقعیتی دشوار تعریف نماید،این بار کارگران ومردم ازادی خواه وحق طلب ایران با بینشی بازتر و حق به جانب ترمی توانند تغییری اساسی در زندگی روزمره خود که همان خواسته های بر حق می باشد به وجود بیاورند ورژیم را وادار به قبولاندن ان نمایند ، از وقتی که تحریم ها شروع شد ،تنها طبقه کارگر در این وسط ضررمند وزندگی پر مشقت باری را پشت سر گذاشت اخراج کارگران ازیک سو و تداوم شدید این بحران از سوی دیگرهر روز داغ تازه ای بر دل کارگران می نهاد ، اکنون که رژیم همراه با دولتهای سرمایداری و ضد کارگری به توافقهای که منافع خودرا در ان می بینند بار دیگر شرایطی را در درون جامعه به وجود می اورند که ناچاراتوده ها بایستی در این زمینه تکلیف خودرا با این رژیم واین اوضاع که به وجود اورده اند روشن کنند ،کارگران ومهمتر ازهمه فعالین پیشرو ومبارز که سالیان طولانی است با مسئولیت پذیری خود بار سنگین این شرایط و فعالیت را قبول کرده اند به میدان امده و با برنامه و تاکتیک مشخص خود که در جهت منافع کارگران وتوده های ستمدیده است افق روشنی را در پیش و روی کارگران بگذارند، از بدو رژیم هار اسلامی ،طبقه کارگر ایران با این رژیم روبه رو بوده وسنگر به سنگر در جنگی طبقاتی مبارزه وجان فشانی کرده ،اگر چه پیروزی نهایی کسب نشده اما مبارزه بر حق وتاریخی این جنبش در سراسر ایران نشانه عزم راسخ واگاهی کامل طبقاتی می باشد که در تجارب مبارزه روزانه در محیط کار کسب کرده اند جنبش کارگری بعنوان جنبشی زنده که خود را با کارگران سراسر دنیا همسو وهم جهت می داند نشانه انتر ناسیونالیستی جنبشی است که خود را برای نابودی نطام طبقاتی اماده می سازد .

اول ماه مه در راه است کارگران در این روز بار دیگر با پرچم های سرخ بر شانه های استوارشان و با چهره های مصمم که نشانه اتحادانان است به خیابانها می ایند وقدرت طبقاتی خودرابار دیگر به نمایش می گذارند ،در ایران نیزکارگران سوسیالیست با همان سنت کارگری ورادیکال خود به پیشواز اول ماه مه می روند ،حضور بیشترین کارگران در تمام بخشهای مختلف ،خانواده ها،معلمان در این مراسمها می تواند بازتاب مهمی را در روحیه مبارزاتی کارگران وجامعه ایران به وجود بیاورد ، روز جهانی کارگر روز حزبی نیست وبه جمهوری اسلامی نبایستی اجازه داد این روز را محدود و یا سرکوب کند ولازم نیست که فعالین کارگری مکانهای محدودی را برای بر گزاری این روز انتخاب کنند انتخاب چنین مکانهای وبه دور از دید توده ها رژیم و سرمایداران را خشنود می کند وانها با مراسمهای غیر کارگری خود تلاش می کنند کارگران را منحرف وانان را تحت تاثیر سیاستهای ضد کارگری خود قرار دهند .

با دستان نیرومند کارگران جاده ها ،خیابانها ،ساختمانها وهر انچه که بشر از ان استفاده می کند به دست کارگر افریده می شود ،پس کارگران می توانند با رژه خود در خیابانها ویا در سالنهای بزرگ ومناسب تدارک ببینند وسخنرانی و بحثهای کارگری خود را به میان بگذارند ،این روز متعلق به کارگران و هر انسانی است که با نظام سرمایداری اشتی نمی کند .

در کردستان انقلابی نیز هر ساله مراسمهای کارگری به شیوه های مختلفی بر گزار شده که جای امیدواری بوده ، هر چند تاریخ با شکوهی مراسمهای کارگری به دهه ی ۶۰ بر می گردد که فرهنگ مبارزاتی را در درون کارگران کردستان بجا گذاشت وخوشبختانه این سنت پیشرو وسوسیالیستی همچنان ادامه دارد مراسمهای سال ۸۳ در سقز و همچنان مراسمهای دیگری که در ادامه سالهای بعد شکل گرفتند نشانه رشد و اگاهی این طبقه از جامعه کردستان بود که در مقابل سرمایداران و دولتش مبارزه می کند، نکته مهمی که به لازم میدانم روی ان تأکید کنم این است که امروز کرگران در هر گوشه کنار ایران که باشند همه درد مشترک ودشمن مشترکی دارن ،وجود گرایشهای مختلف نبایستی باعث پراکندگی وصفوف کارگران شود،انچه که امروز برای کارگران و خانواده هایشان مهم واهمیت دارد اتحاد وهمبستگی انان است این همبستگی م تنها خود را در قالب شعار و مجموعه حرفهای احساسی خلاصه نمی شود،بلکه با همان احساس صمیمی وکارگری می توان حرکت کرد و تاثیر خودمان را بر شرایط بگذاریم ، مراسمهای کارگری در سالهای ۶۵،۶۶،۶۷،۶۸،در شرایطی بر گزار شد که اوج اعتماد صداقت راستگویی ،در میان کارگران وجود داشت هیچ کسی از کسی دیگر خود را بر تر نمی دانست وهر کارگری تلاش میکرد رفیق هم سرنوشت خود را به صف اتحاد کارگری بکشاند این ارزوی هر فعال کارگری در ان دوره بودوهر رفیق کارگری اگر از خود کم کاری می دید احساس می کرد بار سنگینی بر دوشش نهاده اند ، حتما به یاد دارید که در ان دوران خانواده ها ی کارگری چگونه با هم رابطه بر قرار می کردند ودر انجام کارهای مختلف نیز به یاری همدیگر می شتافتند وجود چنین تشکل کارگری که به نام اتحادیه صنعتگران بود توانست انسجام ونظم خاصی را به مراسمهای کارگری وکلا پیوندهای کارگری ببخشد،چرا بعد ازمدتی سرکوب شد این بحث مفصلی می طلبد ولی من سعی می کنم که اشاره ای به ان داشته باشم و نظر خودم را در این رابطه بیان دارم ،دهه ی ۶۰ برای جمهوری اسلامی دهه ی سرکوب و اعدام بود و وجود چنین تشکلهای ان هم با این رادیکالی وسوسیالیستی برای جمهوری اسلامی نه تنها عادی نبود بلکه با شناخت کامل ان بسیار جای تعجب وهراس رژیم بود ان هم درمرکز شهری که روزانه در کمین فعالین سیاسی بوده ، رژیم به خوبی می دانست که ماهیت این این تشکل کارگری چی هست ،او صبر کرد تا رهبران واقعی ان را شناسایی کند ان وقت دست به کار شد،جمهوری اسلامی در ان دوران درگیر جنگی ارتجاعی با عراق بود وروزانه صدها انسان قربانی این جنگ می شد ،کشتار نیروهایش از یک طرف وفشار اقتصادی که در نتیجه این جنگ بود ازسوی دیگر،دست رژیم را برای سرکوب بیشتر باز می کردواز هیچ سرکوبی کوتاهی نمی کرد وهمانطور به بهانه وجود احزاب سیاسی در کردستان که خود رژیم این جنگ را بر مردم واحزاب تحمیل کرده بود ،بیشتر دستش برای سرکوب فعالین کارگری بازتر شد که متاسفانه با دستگیری های پی در پی اکثر فعالین را دستگیر کرد و تعدادی نیز از کشور خارج شدند ، اما بذر این سنت کارگری درکردسان خشک نشد وپرچم داران سرخ این جنبش باردیگرتوانستند بر همان ارمان کارگری پافشاری کنند واعتراضات خود را به شیوه های مختلف گسترش دهند ودر برگزاری مراسمهای اول مه هر ساله جایگاه کارگری وسوسیالیستی خود را حفظ نمودن ، در مرگ کارگر مبارز وانقلابی کورش بخشنده کارگران کردستان نشان دادند که جایگاه جمهوری اسلامی در کردستان ضعیف و درلب پرتگاه است اگر در سال ۶۹ کارگر کمونیست ومبارز جمال چراغ ویسی را به اسانی اعدام می کند ،اما امروز فضای جامعه ووجود رسانه ها ی ارتباطی وهمانطور رشد اگاهی مردم وکارگران این مجال را به رژیم نمی دهد که به راحتی جان کارگران را بگیرد ،هر چند این رژیم با هر ترفند و نقشه ای خواسته ومی خواهد فعالین کرگری را به قتل برساند ولی چون دنیای ارتباطا ت چنان وسیع شده که با کوچکترین هر اتفاقی که در جامعه به نسبت مسائل کارگری رخ دهد فوری بازتاب پیدا خواهد کرد وجامعه ورسانه ها از ان مطلع می شوند ، با شکوهی مراسمهای کارگری در ایران وکردستان می تواند اعتماد طبقاتی رادردل توده های محروم بیشتر به وجود بیاورد ورژیم وسرمایداران به وحشت می اندازد به امید هر چه باشکوهتر مراسمهای کارگری

زنده باد اول ماه مه
زنده باد ازادی برابری حکومت کارگری

۲۴ فروردین ۱۳۹۵

·