ماشین سرکوب رژیم اسلامی ایران به سرعت در حال پیشروی و اپوزیسیون سیاسی ایران در دوره‌ی انفعال

لقمان فاروقی

فرزاد کمانگر این اسطوره مقاومت و استقامت مدتی پیش از طرف زندانبان رژیم اسلامی سرمایه‌ از سلول خود به جای نامعلومی ربوده شد. تا کنون خبر موثقی از وضعیت ایشان در دسترس نمی باشد.

همچنان که می دانید مردم مبارز و انقلابی شهرستان کامیاران برای نجات جان معلم دلسوزو فداکارشان از دست دژخیمان رژیم ایران به خیابانها ریخته و اعتراض خود را به نظام اسلامی سرمایه‌ و همبستگی و اتحاد خود را با فرزاد کمانگر و دیگر زندانیان سیاسی در ایران نشان دادند. بنا به‌ گزارشات موجود حکومت نظامی در شهرستان کامیاران هنوز هم  ادامه دارد.

فرزاد کمانگر این سمبل استقامت و شجاعت با توجه به اینکه هر لحظه با مرگ دست وپنجه نرم می کند ولی روز به روز بر مقاومت و از خود گذشتگی وی افزوده می شود.

متاسفانه تاکنون آنچنان که‌ لازم است اقدامات جدی و مفید و برنامه ریزی شده از طرف اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور بصورت گسترده برای نجات فرزاد کمانگر و دیگر زندانیان سیاسی صورت نگرفته است. اما متاسفانه‌ اخبار فرزاد و دیگر زندانیان   تبدیل به خوراک تبلیغاتی احزاب و رسانها شده، بدون در دستور قرار دادن هیچ حرکت و عکس العمل منسجم و محکمی در قبال این سیاست انسان ستیزانه‌ رژیمی اسلامی.

چه‌ کسی باید به‌ دادخواهی و یاری زندانیان سیاسی و مبازران انقلابی در میدان واقعی مبارزه‌ در داخل ایران برسد و ندای آنها را به‌ گوش جهانیان برساند؟ ‌     

آیا مگر مبارزات ما احزاب سیاسی در راستای رهایی مردم از دست حاکمان مستبد اسلامی ایران نیست؟ مگر نباید ما احزاب سیاسی با همه‌ء امکانات و نیرویمان پشتیبان و تریبون دادخواهی و ازادیخواهی مردممان باشیم؟ پس فرزاد کمانگر و هزاران فرزاد کمانگر دیگر که در کنج زندانهای ایران دارند می پوسند، روزها شکنجه و شبها به پای چوبه اعدام برده می شوند باید از کی انتظار داشته باشند؟

کدام یک از ما احزاب سیاسی تا حالا یک نهاد مستقل جهت رسیدگی به‌ مصائب و مشکلات زندانیان سیاسی تشکیل داده ایم که به طور مستمر با سازمانها و نهادها و مراجع مدافعان حقوق بشر وغیره در دنیا در ارتباط  باشند و تلاشهای بی وقفه خود را در جهت رهایی زندانیان سیاسی بکار ببرند؟

با توجه به‌ مبارزات داخلی، مردم ایران هر روز بهتر از قبل دامنه مبارزات ازادیخواهانه خود را با تشکیل تشکلهای مستقل خود در جنبش های گوناگون، رادیکال تر و گستره تر می کنند و از طریق مبارزات روزمره‌ء این جنبش ها به‌ اتحاد و یکپارچگی دارند دست می یابند .

اکنون درایران و کردستان صدها ، ان،جی،او، و شورا و سندیکا و تشکلات گوناگون برابری طلب  و آزادیخواه پا به‌ عرصه‌ مبارزه‌ گذاشته‌اند و روزانه تعداد زیادی از مبارزان این جنبش ها به عنوان مثال از فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و فعالان جنبش گارگری وفعالان جنبش زنان و دانشجویان و کردستان و غیره‌ به سیاه چالهای رژیم فرستاده می شوند و هزینه مبارزاتشان را می پردازند. اهداف آنها در این مبارزه‌ سخت و دشوار ایجاد جامعه ای دمکراتیک و سکولار به دور از هر نوع توحش و بی عدالتی اجتماعی است. متحد شدن این نیروها و انسانهای مبارز علیه‌ کل این نظام دیکتاتور و سرکوبگر  باید درسی باشد برای همه‌ء احزاب سیاسی ما در خارج از کشور.

حکام رژیم ایران با خیال راحت آن بالا خانه نشسته ،چپاولگری می کنند، جوانان را اعدام می کنند، گردن می زنند،سنگسار می کنند، دست و پا قطع می کنند، جنبش های آزادیخواهانه و برابری طلب زنان و دانشجویان و کارگران و…را با شدیدترین نوع موجودسرکوب می کنند. اما در عین حال ما احزاب سیاسی مدام با همدیگر در مشاجره هستیم و دولت حاکم بر ایران نظاره گر این مشاجرات و زد و خوردهای ماست.

نبودن اتحاد وهمبستگی میان احزاب سیاسی، تبدیل به یک معضل بزرگ جامعه ایران شده ودولت حاکم نهایت سوءاستفاده خود را در جهت سرکوب هر نوع حرکت آزادیخواهی و برابریخواهی بکار می برد. رژیم با سرکوبهای مستمر ومداوم خود جنبشهای موجود را به حلقه محاصرات خود انداخته و فضای رعب و وحشت را در میان مردم مبارز ایران حاکم کرده‌ است.

آیا در چنین شرایطی وظیفه اپوزیسون سیاسی ما چیست؟

متاسفانه اپوزیسون سیاسی ما مدت مدیدی است که در رسانه ها و نشریات سیاسی مدام با هم درگیر و از تهمت زدن و خرد کردن یکدیگر واقعا کوتاهی نکرده اند. نوک پیکان مبارزات احزاب سیاسی ما رو به همدیگر نشانه گیری شده و متاسفانه انگار جمهوری جهل و فساد را از یاد برده اند.

دیگر آن زمان گذشت که یک جریان سیاسی ادعا می کرد به تنهایی پرچم دار مبارزات ازدیخواهانه این مردم شجاع و انقلابی است. هیچ کس نمی تواند انکار کند که در گذشته احزاب سیاسی ایران فعالیت داشته‎اند، اما آیا این یک ضرورت تاریخی نیست که‌ در این شرایط حاد و مقطع مهم زمانی که‌ دولت حاکم بر ایران بسیار ضعیف شده، طی یک پلاتفرم مشخص که‌ مورد قبول مردم باشد به اتحاد و همبستگی و تشکیل یک جبهه مشترک مبارزاتی برسیم؟ آیا مگر این خواست مردم ما نیست؟ آیا هیچ متوجه‌ هستید که‌ کوتاهی کردن در این زمینه‌ فراموشی احزاب سیاسی را در جامعه‌ی ایران به‌ دنبال دارد؟

من و همه انسانهای آزادیخواه و مبارز امیدواریم  که احزاب سیاسی ما هم صدا و همگام با جنبشهای رادیکال داخل ایران به اتحاد و همبستگی  که آرزوی دیرینه مردم رنج دیده  ومبارز ماست جامه عمل بپوشانند. ما امیدواریم شعاراصلی اتحاد همه‌ء نیروهای سیاسی آزادیخواه‌ سرنگونی رژیم دیکتاتور
اسلامی ایران باشد.

مردم مبارز و شجاع  ایران واحزاب سیاسی، اتحاد رمز پیروزی ماست. دیگر نباید بیش از این به ماشین سرکوب و کشتار این‌ حکام خون اشام جمهوری اسلامی سرمایه‌ و  پیاده‌ کردن قوانین  وحشیانه‌ء انسان ستیز اجازه‌ داد. دیگر نباید به‌ سیاست و قوانین قرون وسطای، اعدام، اعتیاد، فحشا و فقر که‌ دارد به‌ یک نرم در جامعه‌ ایران تبدیل می شود‌، مجال داد.

در پایان میخواهم بر این‌ مهم تاکید کنم که‌ چنانچه‌ همه‌ میدانید، جان فرزاد کمانگر و دها زندانی سیاسی در خطر است. تشکیل یک جبهه یا کمپین فعال گسترده‌ برای نجات فرزاد کمانگر و دیگر زندانیان سیاسی می تواند نقطه‌ آغاز این همبستگی و اتحاد باشد. این کمپین وقتی میتواند موثر واقع شود که‌ وارد فاز عمل و همکاری همه‌ جریانها و شخصیتهای آزادیخواه‌ و انسان دوست   در سراسر ایران و خارج از ایران باشد. در این راستا تمام انسانهای ازادیخواه دنیا را در جهت لغو حکم اعدام فرزاد کمانگر و همه زندانیان سیاسی دیگر ایران بسیج کنیم.

زنده باد اتحاد نیروهای پیشرو

زنده‌ باد عدالت اجتماعی

نابود باد نظام جمهوری اسلامی سرمایه‌

لقمان فاروقی، نروژ

loqman.blogfa.com

۰۸/۱۲/۲۰۰۸