افشاگری غرب علیه رقبای روسیه، چین، کره شمالی، لبنان و ایران

                                                       افشاگری غرب علیه رقبای روسیه، چین، کره شمالی، لبنان و ایران                

نخست کل خبر را مرور می کنید که در واقع انبوه اعتراضات جهانی و منطقه و جامعۀ خود آمریکا کار دست ابرقدرت جهان و کل کمپ امپریالیستی سود و سرمایه داده، و در پایان نیز ارزیابی شخصی ام را از علت اصلی چنین افشاگری مهمی ملاحظه خواهید کرد.

اخبار صدای آمریکا – ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ – الناز کیانی

اسناد منتشر شده توسط کنسرسیومی بیش از یکصد تشکل رسانه ای بر پایۀ ۱۱ میلیون و پانصد هزار سند از شرکت های چند ملیتی نشان می دهند که چگونه سیاستمداران و شخصیت ها و افراد سرشناس با استفاده از بانک ها و شرکتهای پوششی برون مرزی، سرمایه های خود را مخفی نگه داشته اند. این اسناد مالی که موسوم به اسناد پاناما شده اند یادآور اسنادی است که ویکیلیکس در سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر کرد که حاوی پرونده های نظامی و مکاتباتی و دیپماتیک بود.

تا پیش از انتشار این اسناد، شرکت خدمات حقوقی پانامایی “موساکانسکا” از مخفی کارترین شرکتهای دنیا تلقی می شد. رئیس موسانکانسکا یکی از بنیانگذاران این شرکت ها گفت که هکرها به شکل غیر قانونی به این اسناد دسترسی پیدا کردند اما او واقعی بودن آنها را تایید کرده است. او در عین حال هرگونه فعالیت غیرقانونی توسط شرکت های حقوقی خود را انکار می کند. او گفت: “همۀ اسامی که در این اسناد دیده می شوند شامل فوتبالیست ها و سازمانهای مافیایی و دیگران، مشتریان ما نیستند، و آنها مشتریان واسطه های بانکها هستند که یکی از شرکتهای ما را خریداری کرده اند”. (در جریان خبر فیلم کوتاهی از این اقای رئیس نیز ضمن سخنانش نشان داده شد).

در اسناد منتشر شده حدود ۲۱۴ هزار شرکت و ۵۰۰ بانک، که مدتی حدود ۴۰ سال را دربر می گیرد، شرکت های برون مرزی، یکصد و چهل سیاستمدار و مقام های رسمی دولتی شامل ۱۲ رهبر فعلی و پیشین از کشورهای جهان دیده می شوند.

معاملات سرّی حدود ۲ میلیارد دلاری برون مرزی مشاوران حقوقی ولادیمر پوتین رئیس جمهوری روسیه (فیلم کوتاهی از پویتن و وزیر امور خارجه اش بعلاوۀ یک دیپلمات دیگر نیز ضمن خبر نشان داده شد) از طریق بانکها و شبه بانکها، معاملات خانوادۀ شی زینگ تینگ رئیس جمهوری چین (فیلم کوتاهی از رهبر چین نیز با دو دیپلمات در کنارش ضمن خبر نشان داده شد)، خانوادۀ نواز شریف نخست وزیر سابق پاکستان بهمراه نام ۲۰۰ پاکستانی دیگر، رئیس جمهوری اوکرائین (با تصویر) ، نخست وزیر ایسلند موری سیلون ماکرید رئیس جمهوری تازه انتخاب شدۀ آرژانتین (با تصویر) و بسیاری دیگر از رهبران جهان در این اسناد آمده است.

فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه گفت: “افشای این اسناد نشان از فرار مالیاتی دارد که کشورها باید جلوی آنها را بگیرند. این افشاگری ها حاکی از آنند که ممکن است بتوان با تقلب مالیاتی مبارزه کرد و تمامی این اطلاعات بدست آمده به تحقیق توسط مقامات کشورها و اقدامات قانونی می انجامد”. (فیلم صحبت های فرانسوا اولان نیز نشان داده شد).

این اسناد همچنین حاوی دستکم ۳۳ شخص و شرکت است که در فهرست تحریم های آمریکا قرار دارند زیرا شواهدی دال بر معاملات مالی آنها، دال بر قاچاق مواد مخدر در مکزیک و سازمانهای تروریستی مانند حزب الله و رژیم های کره شمالی و ایران وجود دارد.

____________________________________________________________

داستان دو کاندیداتور خیلی جنجالی دو حزب اصلی آمریکا آقای ترامپ و آقای سندرز، که روز به روز با سخنان بسیار مهم شان خواسته و ناخواسته دارند بر دامنۀ آشوب های درونی جامعۀ آمریکا می دمند و به قطب بندی هرچه وسیع تری می افزایند، همه روی هم نشانه از به جوش و خروش آمدن جامعۀ بشری علیه این وضعیت بسیار اسفبار فقر و سرکوب و جنگ و ترور نظام سرمایه است. دولت اوباما که داعش را محور شیطان بزرگ قلمداد کرده و با سیلی صورت خود را سرخ و انقلابی نگه می دارد، آقای اوباما که در زیر سایۀ همین داعشی که دست ساخت خودشان بوده با سختی فراوان عملکرد ضعیف و زبون ابرقدرت آمریکا در قبال روسیه را در منطقه نفت خیزخاورمیانه توجیه می کند، حکومتی که هنوز در زیر سنگینی خرابی های ده سالۀ عراق و چهار سالۀ جامعۀ بیست میلیونی سوریه و میلبون های آوارۀ سوری و لیبیایی کمر خم کرده است، حکومت آمریکا که بی صبرانه سعی می کند که توجه جهانیان را از جامعۀ آمریکا منحرف کند، و آثار مضرّ بمب گذاری های فرانسه و بلژیک را در همان محدودۀ اروپا و شاخ آفریقا نگهدارد، اما با به روی صحنه آمدن آقای ترامپ این میلیادر لات منش اولترا راسیست پته اش بر آب شده است. اوباما هر روز دارد متهم به این می شود که با ریختن پول های میلیاردی به جیب آخوند های اسلامی درواقع دارد به داعش و تروریست های اسلامی نیرو می رساند. آقای ترامپ دارد با دمیدن بر عدم ضرورت سازمان ناتو به بهانۀ برباد نرفتن دلارهای آمریکا، خواسته و ناخواسته بر اذهان متنفر از دولت و دولتمداری مایه می رساند. او با غیر ضروری دیدن سازمان ناتو در اوضاع امروزی، از دید دولتمردان آمریکا درواقع دارد بازار سود و سرمایه و تولید و مصرف سلاح های مدرن جنگی را با خطر بی سابقه ای مواجه می سازد. از دید گردانندگان آمریکا او دارد دامنۀ تنفر از جنگ و خرابی و بی خانمانی های میلیونی را عمق و وسعت می بخشد.

 از طرفی هم از دید ابرقدرت جهانی آقای سندرز دارد خواسته و ناخواسته بر کورۀ اعتراضات جدی و اثر گذار مردم می دمد و دارد طوری عمل می کند که دامنۀ تمایلات برابری خواهی و سوسیالیستی نسل جوان روز به روز خارج از حیطۀ کنترل گسترش می یابد. در لپ کلام بر متن یکچنین فضای سیاسی هست که آمریکا و دول غرب دست پیش می گیرند که پس نیافتند و با یک تیر دو نشان و سه نشان می زنند، بطوری که نه تنها با چنین افشاگری سنگینی اذهان عمومی را علیه رقبایی چون روسیه و چین هدایتش می کنند و نه تنها دارد در اذهان عمومی روسیه و چین را در کنار کره شمالی و رژیم آخوندی ایران و حزب الله لبنان قرار می دهد بلکه از نظر مالی نیز با بکار بردن ابزارهای فناوری مدرنتری، عرصه های مالی رقبایی چون روسیه و چین و دانه های ریز تر را بنفع افزودن بر انباشت سود و پرمایه کردن خزانۀ ته کشیدۀ خودشان به تنگنا و ورشکستگی و محدودیت می کشاند. حال باید با دقت ممکن رصد کرد و دید که ابر قدرت روسیه و چین نیز در عکس العمل رقابتی شان چه گرد و خاک نوینی به راه می اندازند، و آنوقت کارگران و مردم معترض حهان نیز از این جنگ های رقابتی بین امپریالیست ها و دولت های تابعشان چه پیشروی های نوینی بدست خواهند آورد.

در رابطه با ایران و جمهوری اسلامی نیز به دنبال آزاد شدن بخشی از پول ها و تحریم ها، آنهم در شرایطی که می بینیم قیمت نفت بازهم بیش از بیش فروکش کرده و کفگیر مالی رژیم بدجوری به ته دیگ رسیده است، دعواهای باند خامنه ای و روحانی از همین ایام سال نو، آهنگ و غلظت خاصی بخود می گیرد. اگرچه در دعواهای طبیعی درونی دو جناح اصلی جمهوری اسلامی، دار و دستۀ روحانی از او می خواهند که به رهبر فشار بیاورد تا سفرۀ نعمت جامعۀ هفتاد میلیونی را از جلوی بقیۀ یاران امام زمان جمع نکنند، اما درواقع برخلاف دورۀ خاتمی که اینها حتی اکثریت مجلس را هم در دست ندارند می بینیم که یک نیروی قوی تری در این دوره از مبارزۀ طبقاتی گرما بخششان شده است بطوری که آقای رئیس جمهوری و اعضای دولتش به همین سرمایه های غربی و به تحرک همین نظام مالی غرب و به رهبری آمریکا دل بسته اند. فعال شدن بگو مگوی افشاگرانۀ رهبر اعظم با روحانی را، آنهم از همان اولین روزهای عید نوروز، آنهم با سرعت چشمگیری که ملاحظه می کنیم که به کنترل حساب بانکی سران سپاه و وزیر نفت دورۀ احمدی نژاد رسیده است، همه و همه را در چنین متنی و در چنین کانتکست و مجموعه ای از وضعیت جهانی باید تجزیه تحلیل نمود. بقول معروف -سالی که نکوست از بهارش پیداست- و بنابراین تا پایان چنین سالی ما شاهد این ردیف از افشاگری ها و بجان هم افتادن های حادتر خودشان و قربانی شدن میلیاردر زندانی آقای زنجانی و امثالهم را پیش رو خواهیم داشت. همانطوری که حاد شدن اختلافات بالایی ها و خیز برداشتن آمریکا و دول غرب را در قربانی کردن روسیه و چین باید به نفع انباشت سرمایه و دور جدیدی از این رقابت ها تعبیر کرد، در فضای کوچکتر کشوری نیز خیز برداشتن خامنه ای و قربانی کردن زنجانی ها را باید در همین راستا معنی کرد.

در چنین اوضاعی از دید آمریکا و همپیمانان غربی و اروپایی اش، تشکل های تازه به میدان رسیده ای اخیرا قد علم کرده اند و در نطفه باید خفۀ شان کرد. به عبارت ساده اش اینها یعنی این تشکل های مردمیِ تازه سر و سامان یافته، هنوز که بطور جدی موی دماغشان نشده اند باید سرکوب گردند. به ویژه یکی از این تشکل ها که سازمانی توده ای و برآمده از مردم جنگنده و پر مقاومت و پرهزینه و پر نتیچۀ روژاوا می باشد و اخیرا در یک هویت کاملا دمکراتیکی از کُرد و عرب و مسیحی و غیره خواهان یک “فدراتیو دمکراتیک” شده اند باید سرجایشان نشانده شوند . بنابراین آمریکا و غرب اینجور می نگرند که همین تشکلی که از درون جوشیده است و پایش کاملا روی زمین است و تجارب استخوان داری نیز اندوخته کرده است هم اکنون دارد پا از گلیم خودش فراتر می برد و بموازات تلاش و تکاپوی ما امپریالیست ها و حکومت های مطبوعی چون جمهوری اسلامی و عربستان و ترکیه ادعای دخالت می کند باید در نطفه سرکوب گردد بطوری که برای رقیب ما روسیه نیز دستاویزی مهیا نشود و نتواند با همین اهرم علیه خودمان در منطقه بازی کند.

تشکل دومی که مورد خطر دیگری در منطقه می باشد و از دید آمریکا و دول غرب و اردوان باید سرکوب گردد درواقع بهم پیوستن ده سازمان و حزب و نهاد کُرد و ترک و آزادی خواه و سکولار موجود در درون جامعۀ ترکیه است که بر بستر مبارزۀ طبقاتی در نیمۀ دوم سال گذشته، و بر متن لشگر کشی اردوان به مردم کُرد زبان، و متقابلا بر متن مقاوت و مبارزۀ مردم و سازمان های کرد زبان و اعتراضات آزادی برابری خواهانۀ جامعۀ ترکیه علیه دولت ترکیه شکل گرفته است.

تشکل موی دماغ شوندۀ بعدی را باید از درون اعتراضات اخیر جامعه عراق جستجو کرد که از دید آمریکا و غرب گویا در اینجا هم نیروهای تازه نفسی مثل کردستان روژوا از پس تروریزم داعش و نیروهای نظامی ناتو جان سالم بدر برده اند، و گویا دارند روز به روز جوانه می زنند و مشکل می سازند. گویا اینهمه کشتار روزانه در مدت یک دهه تروریزم و یک دهه تیکه پاره شدن عراق توسط حکومت های قومی و مذهبی و شیعه و سنی نیز نتوانسته حریفشان گردد. از دید آمریکا و غرب راستی این مردم عراق دیگه چه جانورانی هستند که مثل مردم رژاوا قد برافراشته اند و هر روز با پنجاه کشته و دهها زخمی نیز نتوانسته ایم حریفشان گردیم، و تازه باید در این لجام کسیختگی اوضاع، کل وزیر و وزرا و کابینۀ دولت عراق را از کار برکنارشان کنیم و در این وانفسا دچار زحمات و هزینه های بیشتری نیز گردیم.

و بالاخره زمانی هم که به جامعۀ ایران و جمهوری اسلامی می رسند در اینجا هم می بینند که گویا جنبش کارگری و تشکل های بسیار پراکنده و سرکوب شدۀ ایران نیز که از دید خودشان اغلبِ رهبرانشان را از میدان بدر کرده بوده اند و در زندان و در چنگ رژیم آخوندی ایران گرفتار کرده بوده اند، و حتی شاهرخ زمانی شان را هم بطور کلی از این جنبش گرفته بوده اند اما گویا این جنبش و این سندیکاها و این نهاد های کارگری پراکنده نیز تازه تازه دارند بر سر دستمزد سه و نیم میلیون تومانی حرف هایشان را یکی می کنند. گویا دیگر فریبرز داناها، این بلبل زبانان مارکسیست خودمان هم نتوانسته اند حریفشان گردند، و گویا این جنبش کارگری هم که چهار دهه پیش دودمان پهلوی ما را سرنگون کردند همین فردا پس فردا است که محورهای بیشتری برای یکی شدن پیدا کنند، و آنوقت دیگر کار از کار گذشته و دست به دست جامعه و جنبش معلمینش، کل جامعه را یکبار دیگر و اینبار بنحو خیلی خطرناک تری گرم می کنند و خود جمهوری اسلامی را نیز به سرنوشت پادشاه ایران بدل می کنند. بله بنظر من آمریکا و دول غرب از این می ترسند که گویا چیزی نمانده است که در جامعل ایران نیز تشکل کارگری و سراسری راه بیاندازند و یواش یواش حزب و دفتر و یک سازمان سراسری بیچاره کننده ای بپا کنند.

 در لپ کلام آن علت اصلی و اساسی ای که دولتمردان آمریکا و اروپا را در این افشاگری بسیار بی سابقه به ویژه علیه ولادیمر پوتین و رهبر چین شورانده است درواقع به یکچنین فضای اعتراضی از پایین برمی گردد که فضای سنگنی را بر جامعۀ آمریکا و اروپا و منطقه ممکن کرده است که بالاتر ملاحظه کردید. با اعتراضات جامعۀ عراق، با مبارزات خطرناک ترکیه، با فدراتیو دمکراتیک روژاوا، با اعتراضات کارگری و مردم جوامع اروپایی، با حمایت مردم اروپا از هزاران  پناهندۀ روانه شده بر اروپا، و از همه بدتر با مردم بتهییج آمدۀ آمریکا، همه دست روی دست هم داده و اوضاع مدیرت آمریکا را در این بحران ساختاری سرمایه بشدت برهم ریخته است. علاوه بر این علت مهم سیاسی نیز، دست مایۀ به ته رسیدۀ سود و سرمایۀ آمریکا و دول اروپایی هم جای خود دارد بطوری که بعد از بحران مالی یونان، تازه مجبور شده اند برای سیل عظیمی از پناهندگان سوری و مقابله با انقجارها نیز هزینه کنند. بنابراین همه روی هم عامل مهم دیگری حساب می شود که توانسته اند با تکیه بر فناوری پیش رفتۀ شان در قبال فناوری عقب مانده تر روسیه و چین، با یک تیر دو نشان و سه نشان بزنند بطوری که نه تنها افکار عمومی را از جامعۀ آمریکا و اروپا به دزدی های پوتین و چین و تروریزم اسلامی و مره شمالی منحرف گردانند و نه تنها از نظر اقتصادی نیز زیر پای رقبای جهانی شان را تا جایی که می توانند خالی کنند، بلکه تا جایی که امکان دارد در برابر شکل گیری تشکل های توده ای و خطرناک نیز هرچه سریعتر مقابله کنند.

ناصر احمدی – ۰۵ . ۰۴ . ۲۰۱۶