در جواب به پشیمانی محمد اشرفی

در جواب به پشیمانی محمد اشرفی

هر که در این سرا درآید نانش دهید – نانش دهید و از ایمانش مپرسید

این روزها بر همه فعالین کارگری پوشیده نیست که به طرق مختلف همه فعالین در عرصه جنبش کارگری بدنبال دستیابی به اشتراکاتی برای رسیدن به اتحاد عمل می باشند اما شاهد مسموم کردن فضا مجددا از طرف نیروهایی هستیم که سعی در از بین بردن شرایط پیش آمده می باشند

ظاهرا در گفتگویی که بر سر موضوع حداقل دستمزد در رادیو پیام کانادا در تاریخ ۲۲ مارس ما بین اینجانب و آقای اشرفی انجام شد، طرف دیگر گفتگو که خود را به جریانات کارگری داخل و قدم اول خارج هم مربوط می داند از انجام این گفتگو ابراز ندامت و پشیمانی نموده است.بطور ضمنی گفته ” با توجه به اینکه طبق عرف و عادت خود در گذشته نیز هیچ وقت سوال نمی کردم که افراد دیگر چه کسانی هستند” روشن و صریح باید اعلام می کرد که ایندفعه چه مشکلی برایش داشته؟ تنها می خواسته با هم دیدگاههای خودش هم صحبت  باشد؟  البته ایشان بطور صریح دلیل پیشیمانی اش را نگفته که آیا ندامت برای موضوعاتی است که مطرح کرده و یا به دلایلی دیگراست که نا مشخص است و یا چونانکه نتوانسته از جنبش کارگری و نظراتش دفاع کند بوده است؟ آیا پشیمانی مربوط است به جریانات مرموز! و یا به درگیری داخل کشور تشکلات مستقل که به من هیچ ربطی ندارد بر سر شرکت فعالین کارگری در کنفرانس ترکیه چند سال پیش که برخی افراد و محافل در خارج که فعالین جنبش کارگری ایران را به شرکت در کارگآه آموزشی دعوت می کردند؟

ایکاش مبنای این پشیمانی و شرم مبنای نظری داشت  و خواهان رشد و شکوهمندی اشتراک آگاهی در میان تمامی نظرات می شد و ادامه این مباحث در سطح وسیعتری می شد و آقای اشرفی پشیمان بود که چرا نظرش بر سر دستمزد بر این مبنا است که تفاوت دستمزد ماهانه و ساعت کاری همانند تفاوت دولت احمدی نژاد و روحانی است!؟ آیا این دیدگاه ناسیونالیستی نیست که ایشان رژیم ایران را در سرکوب همانند دولتهای ایتالیا ، فرانسه  و کانادا می داند!؟ تشبیه قیمت دستمزد یک کارگر قهوه خانه یا مک دونالد کانادا و با کارگر ایران خودرو در چیست!؟ یا این بحث تشابه کارگران ایران با کارگران غرب از دیدگاه ضد ترقی خواهی نیست !؟  مفهوم سازماندهی مورد نظر ایشان در این شرایط چگونه پیاده شدنی است!؟

اینجانب بعنوان یک فعال جنبش کارگری برای دفاع از حقوق کارگران از هر تریبونی که بتوانم استفاده لازم را می برم و اصراری بر این ندارم که چه کسانی مخالف و یا موافق من در این دفاع از کارگران باشند. بعد از سالها مبارزه در داخل و خارج از کشور به ان حد از بلوغ سیاسی رسیده ام که بتوانم تشخیص دهم چگونه می توان از حقوق کارگران پشتیبانی و دفاع کرد

متاسفانه در بین کسانی معدودی که امروز خود را مدعی مبارزه در صفوف کارگران می دانند هنوز جلوه های از عدم اعتقاد به آزادی و دمکراسی بیان و گفتگو وجود دارد که معلوم نیست ریشه اش در کجا است و این جلوه ها مانع از گسترش مبارزات کارگری در سطوح مختلف شده است. اما خوشبختانه بخش اعظم جنبش کارگری این شرمگینی اینچنینی را تبدیل به ارتقاع آگاهی کار و اندیشه می کنند.

ایکاش کسانی که مشوق ایشان و پدرخوانده ای جنبش کارگری هستند لطف کرده از نظرات ایشان در آن مصاحبه دفاع کنند والا اینان بجز خود و محفل چند نفره و ناشناخته اشان را نمی توانند ببینند و افق مبارزاتی اشان در همین سطح است که ابراز ندامت و پشیمانی کنند است و بیشتراز این نمی تواند باشند.

این افراد نه در گذشته که در نا کجا آباد زندگی کرده و می کنند و از جنبش کارگری هیچ نیاموخته که معلوم نیست از کجا آموخته اند و با اینان متاسفانه باید از ابتدا شروع کرد اگر اهل آموختن باشند، شاید هم جنبش کارگری ما آخرین قدمهای این نوع دیدگاه را بر می دارد.

مهدی کوهستانی

مارس ۲۰۱۶