بشریت در سوگ هائیتی

بعد از ظهر روز چهارشنبه زمین لرزه ای به قدرت هفت و سه دهم ریشتردر هائیتی واقع در آمریکای مرکزی، بیش از پنجا هزار نفر را به کام مرگ برد٬ و چند صد هزار نفر زخمی و میلیونها نفر آواره برجای گذاشت.

این فاجعه عظیم انسانی بشریت را در سراسر جهان در ماتم و سوگ فرو برد. اکنون صدها میلیون انسان در سراسر جهان چشم به انتظار سرنوشت چند صد هزار نفر دیگر در این کشورند که هنوز از وضع دقیق آنان اطلاعی در دست نیست و هنوز آمار دقیق تعداد تلفات این فاجعه بر کسی روشن نیست. میلیونها انسان در سراسر جهان قلبهایشان به درد آمد و شاهد فاجعه ای عظیم در گوشه ای از جهان برای ٩ میلیون نفر جمعیت هائیتی بودند. بی شک اولین احساس هر انسانی با شنیدن این اتفاق، همدردی عمیق و قلبی با میلیونها انسانی است که در این ماجرا داغدار شدند و عزیزان و بستگان و آشنایان خود را از دست دادند.

مردم هائیتی فشار روحی و روانی٬ اجتماعی و اقتصادی این فاجعه را سالیان سال و برای نسلها با خود حمل خواهند کرد. آنوقت که گذشت زمان دامنه ابعاد عاطفی این اتفاق را التیام بخشد٬ تازه عمق فاجعه و ابعاد و جنبه های دیگری از این اتفاق در مقابلشان قرار خواهد گرفت.

معمولا در مورد اینگونه فجایع، اگر نگویند “اتفاقی خدادادی” بود٬ میگویند اتفاقی خارج از اراده انسان روی داده و “گناه” کسی نبوده است. میگویند خشم طبیعت باعث این اتفاق شده است. این توجیهات برای “منطقی”  جلوه دادن مرگ ناگهانی و لحظه ای چند ده هزار نفر، زخمی، معلول و خانه خراب شدن میلیونها نفر دیگر، آنهم در مقعطعی از تاریخ بشر که به پیشرفته ترین تکنولوژی و علم مقابله با “حوادث طبیعی” دسترسی دارد، بیش از اندازه عامیانه و فریبکارانه است. “حادثه طبیعی” خواندن آنچه که در هائیتی رخ داد، تنها و تنها ابزاری است در خدمت دولتمردان، برای کاستن از دامنه فاجعه و خلاصی خود از زیر بار مسئولیت در مقابل این گونه اتفاقات. این استدلالی ظاهرا “مردم پسند”، اما سراسر دروغ است.

توان، دانش و امکانات انسان در قرن ٢١ و مهارتش در کنترل “قهر طبیعت”، بسیار بیشتر از آن است که نتوان چنین اتفاقاتی را پیش بینی کرد و در صورت وقوع دامنه آن را کنترل کرد و در مقابل عواقب کشتار و ویرانی، زندگی و جان مردم را حفظ کرد.

در حلبی‌آبادهای پورتوپرنس پایتخت هائیتی بیش از دو میلیون نفر زندگی میکنند. بخش عمده مردم هائیتی جز فقیرترین مردم جهانند. توان فکری عجیبی لازم نیست تا فهمید که اولین قربانیان زلزله و بلایای “خدا” و طبیعت نیز نصیب همین مردم محروم خواهد شد.

در جهانی که امکانات مالی و توان تحقیقاتی و علم و دانش بشر به حدی رسیده است که مردم برای امور عادی روزمره شان از ماهواره کمک میگیرند، و یا از طریق چشم مردم میتوان مشخصات کروموزومی آنها را بلافاصله ثبت کرد، کنترل زلزله و کاستن دامنه فجایع آن٬ نمی تواند از نظر تکنولوژی امر پیچیده ای باشد. همانطور که در مناطق زلزله خیز ژاپن نیست! زلزله قابل پیش بینی و کنترل است، خسارات انسانی آن کاملا قابل مهار است، اگر برای کسانی که بر منابع ثروت جامعه چنگ انداخته اند، سودآور باشد!

واقعیت این است که دولتها و طبقات حاکم٬ همه دارایی و امکانات و توان مالی جامعه را در خدمت سود و سرمایه اندوزی خود قرار داده اند. لذا حفط مردم در مقابل زلزله و انواع “بلایای طبیعی” دیگر، به قیمت کاستن از توان مالی و امکانات به تسخیر در آمده شان است. و تا زمانی که اینها در راس قدرتند به سادگی اتفاق نخواهد افتاد.

عاملین کشتار مردم هائیتی و صدها فاجعه مشابه٬ دولتهای مرتجعی هستند که به کمک ارتش و نیروهای اجیر شده خود٬ به کمک قانون خودساخته و دادگاه و زندانشان٬ امکانات جهانیان را در دست خود نگه داشته و بخش اعظم بشریت را از آن محروم کرده اند. همانهایی که امروز برای مردم هائیتی اشک تمساح میریزند خود از بانیان کشتار این مردمند.

بشریت برای خشکاندن سرچشمه چنین فاجعه های عظیم٬ راهی جز گرفتن قدرت از دولتها و صاحبان سرمایه در مقابلش نیست. این تنها راه کم دردسر٬ انسانی و عدالتخواهانه برای رهایی انسان و ممانعت از اتفاقاتی چون فاجعه هائیتی است.