ارمغان بازار

ارمغان بازار

ارمغان سرمایه داری با بازارهای ازاد، ازادی در باور کردن است.
هر کسی می تواند به هر چیزی که دوست داشته باشد باور کند، تا زمانی که باورش مزاحمتی برای فعالیت آزادانه بازار ایجاد نکند.
هر کس می تواند باور کند که پیروزی اش در رقابت حتمی است. می تواند خود را میلیاردری تصور کند که همه قله ها را فتح کرده است. می تواند باور داشته باشد که هنرپیشه معروفی شده است که کنسرتهای ۱۰ هزار نفره اجرا می کند. می تواند خود را در مجلس و وزارت جا بدهد و یا حتی ریس یک مرکز خیریه باشد که نیازمندان را یاری می رساند. می تواند باور کند که مدلی شده است که از خانه ای محقر و خانواده ای فقیر از سیبری امده و کلوب های نمایش را در پاریس فتح کرده است و هزران دلار به سویش باریدن گرفته است.
پس چرا در ایجاد باورها تاخیر کنیم. هر چه زودتر بهتر
کودکان ۶ساله هم می توانند باور کنند، چرا که نه ؟ پس آنها را هم بیاورید. آرایششان کنید، راه رفتن یادشان دهید و رژیم غذایی برایشان تعیین کنید. کافی است که کودکتان باور کند که می تواند مدل شود و چند سال بعد هزاران دلار درآمد داشته باشد.
بازار البته در ایجاد باورها کسی را تنها نمی گذارد، کارگاهها و کلوبها و هر انچه که بتواند باوری را پرورده کند، ایجاد خواهند شد.
در سیبری که دو سه دهه از شر اقتصاد کنترل شده رها شده و دیگر از رفاه و بیمه اجتماعی که مزاحم باورهای بزرگ است، خبری نیست، مراکز استعداد یابی و استعداد پروری به میدان امده اند. و چه چیزی آسانتر از صادر کردن دختران و پسران به بازارهای مد در سراسر دنیا.

بیکاری، بی حقوقی، تقاضای بازار و آزادی فعالیت شرکت های مختلف برای جذب و پرورش مدل، سیبری را به کارخانه ای بزرگ برای مدل سازی تبدیل کرده است. هزران کودک و نوجوان نگون بخت از ۶تا ۱۶ سالگی به کلاسهای مختلف فرستاده می شوند تا نحوه غذا خوردن و رژیم گرفتن ، رشد کنترل شده اندامهای مختلف بدن، راه رفتن و ایستادن و آرایش کردن را بیاموزند تا شانسی برای مدل شدن و کسب درامد داشته باشند.
صنعت مدل سازی چنان فشاری به جامعه محلی در روستاها و شهرکها در سیبری تحمیل کرده است که مدل شدن به یکی از قدرتمندترین ارزو و البته باور در میان کودکان و نوجوانان و حتی خانواده ها تبدیل شده است. و البته چنین پدیده ای یعنی اختلال در رشد طبیعی، درد کمر ، بازماندن از فعالیتها و رویاهای کودکانه و نوجوانانه، از دست دادن انگیزه تحصیل، کابوسهای شبانه برای اکثریت این دختران و به نسبت کمتری پسران کم سن است.
و این همه داستان نیست، در هر دوره در میان هزاران متقاضی و کاندیدای اعزام به بازارهای بین المللی ، تعداد انگشت شماری انتخاب می شوند. این نوجوانان کم سن البته به امید درامدهای ده هزار دلاری و بیشتر عازم دنیا می شوند، هند و چین و ژاپن و بعد هم اگر شانس یاری کند اروپا و در اخر امریکا.
به گزارش مستند ساز بریتانیایی “رگی یاتیس” از بی بی سی که با دوربینش زندگی این دختران را در سیبری تعقیب کرده بود و با شاغلین و مدل های سابق گفتگو کرده بود ، اکثریت همین دختران اعزامی مورد سواستفاده صاحب کاران خود قرار می گیرند و چیزی کمتر از ۱۰ درصد از درامدشان به جیب خودشان می رسد، و قسمت بزرگ درامد را شرکت ها به بهانه حق اقامت و ویزا و هتل و هزینه های دیگر برای خود نگه می دارند. دخترانی که تنها شده و دیگر هیچ قدرتی ندارند و هر روز امکان دارد از خواب بیدار شوند و از طرف شرکت به هر بهانه ای مثلا افزایش یک سانتیمتری دور کمر، از کار بیکار شده و باید با هزینه خود ، به خانه برگردند.

صاحبان سرمایه اکنون نه تنها سرمایه را در اختیار دارند و قدرت خرید نیروی کار بلکه همه بدن کارگر را هم تصاحب کرده اند. انسان کالا شده و بخشی از سرمایه در امده است. یکی از دلالان بین المللی که برای انتخاب مدل به سیبری آمده است می گوید، طراحان لباسهایشان را پیشاپیش آماده کرده اند و این دختران هستند که باید خود را مناسب طرحها کنند نه برعکس.
در واقع اتفاق جدیدی که افتاده است، تقدم کالا بر خود همین انسانهاست. همه بدن باید خود را با طرحهای از قبل اماده شده تطبیق دهد و هر زمانی این تطابق صورت نگیرد، انسان مذکور از پروسه حذف خواهد شد.

هادی رحیمی