مرگ بر جمهوری اسلامی

کمترین گشایش واقعی و قابل توجه در زندگی مردم به سرنگونی نکبت اسلام و جمهوری اسلامی بسته است. جمهوری اسلامی طی سی و هفت سال گذشته از هیچ جنایتی دریغ نکرده است و هست و نیست طبقه کارگر و توده های میلیونی ستمدیده را به تاراج برده است. رژیم می تواند اصلاح بشود، و بنظر من احتمال زیاد هم همین است، اما هر درجه هم که این رژیم اصلاح بشود، هنوز سرنگونی آن مبرم ترین و فوری ترین و حیاتی ترین امر پیش روی طبقه کارگر و توده های ستمدیده است و تنها با سرنگونی این رژیم است که بچه های کارگران و توده های ستمدیده میتوانند هر از چند گاهی مرغ و میوه بخورند.

سرنگونی جمهوری اسلامی تنها پاسخ واقعی اوضاع سیاسی ایران است. این را کارگران و توده های مردم می بینند و می دانند و اگر هم چنین نباشد می شود واقعیت ها را پیش رویشان گذاشت و حقیقت را برایشان فاش ساخت.

اولین و مهمترین و سیاسی ترین کار این است که سرنگونی جمهوری اسلامی در دستور روز تمام انسانهای آزادیخواه و برابری طلب، تمام نیروهای پیشرو اجتماعی، تمام کارگران و توده های ستمدیده، تمام احزاب سیاسی چپ، و تمام کمونیستها و احزاب کمونیست قرار گیرد. سرنگونی جمهوری اسلامی باید بعنوان یک پروژه فوری در دست احزاب کمونیست قرار گیرد. غیر از این خطاست. حداقل خطاست.

کلید اوضاع سیاسی ایران پاسخ به این سوال ساده است:

“چگونه میشود جمهوری اسلامی را بطور عملی و با قدمهای تعریف شده سرنگون کرد؟”

کسی که جواب این سوال را میدهد یک شانس واقعی برای رهبر انقلاب و رهبر طبقه کارگر و رهبر اقشار ستمدیده شدن دارد. نبود پاسخ به احتمال زیاد به چیزی جز یک تلاش ناموفق ترجمه نخواهد شد