آیا دوران «ارتجاع فعال و سکولار خاموش» به سر آمده است؟

آیا دوران «ارتجاع فعال و سکولار خاموش» به سر آمده است؟

*اشاره ای به روز جهانی زن در پیرامون خود و موضعگیری احزاب راست کردستانی.

تاریخ اولیه این روز به مبارزات زنان کارگاههای نساجی نیویورک در سال ۱۸۵۷ میلادی برمیگردد.  ۵۰ سال بعد در سال ۱۹۰۸ کارگران زن مجدد به میدان آمدند. در کارخانه پوشاک(کراینگل شرت وایز/ نیویورک) کارفرما برای جلو گیری از همبستگی گارگری و ترس از«اعتصاب» به نگهبانان دستور داده بودند که درب خروجی کارگاه را ببندند. آتش سوزی در کارخانه جانباختن ۱۲۸ کارگر را بدنبال داشت. در ۲۸ فوریه  سال بعد زنان کارگر در یاد بود همقطاران جانباخته به میدان آمدند و آن روز را بنام روز زن نام بردند ولی عمومیت نیافت(تاریخ عمومی شدن این روز به ۸ مارس و انقلاب فوریه ۱۹۱۷ روسیه برمیگردد). مبارزات زنان ابتدا با خواستهایی اقتصادی از قبیل ساعت کار کمتر و دستمزد بهتر( به نسبت مردان) آغاز شد ولی منبعد مرخصی دوران زایمان، مهد کودک برای بچه ها، پرداخت حقوق به هنگام نگهداری از بچه، داشتن حق رای و انتخاب شدن و دهها خواست سیاسی و اقتصادی خود را هرساله در این روز طلب کردند.

 رفع نابرابری حقوقی سیاسی و اقتصادی بر اساس جنسیت، به یکی از خواستهای محوری مبارزات زنان و جنبش کارگری تبدیل شد و تشکلهای زنان در آمریکا و اروپا برای اتحاد بین المللی خود تلاش نمودند و برای این امر۱۰۰ نماینده زن از ۱۷ کشور در سال ۱۹۱۰ در کپنهاک اجلاسیه گرفتند . از چهرهای برجسته میتوان به الکساندر کولونتای، روزا لوگزامبورگ و کلارازتکین  نام برد. و این رشد چشمگیر(چکسلواکی و برخی کشورهای اروپایی تظاهران صدها هزار نفره را بدنبال آورد) مبارزات زنان که منبعد با خواستهای سیاسی و طبقاتی اجین شد ۸ مارس را به نام روز جهانی زن به بورژوازی تحمیل کردند.

هنوز نابرابری موجود است و مبارزه برای رفع این نابرابری در اشکال مختلف ادامه دارد. همردیف با این مبارزات انقلابی، بورژوازی و ارتجاع مذهبی برای سد کردن جنبشهای آزادیخواهانه منجمله جنبش انقلابی زنان و یا تهی کردن آن از محتوا مرتب در تلاشند!

در دروان جنگ سرد یورش به جنبشهای انقلابی آغاز شد و با شکست سرمایه داری دولتی بلوک شرق این یورش به دستاورهای بشری از جانب سرمایه داری بازار آزاد افسار گیسخته ادامه یافت و در خاورمیانه در چندین دهه گذشته با تکیه بر ارتجاع اسلامی و سر کار آوردن دولت اسلامی در ایران وطالبان در افغانستان و متعاقب آن در عراق و دیکر کشورهای منطقه مردم را به این روزگار سیاه کشانیده اند که امروز می بینیم و آخرین دستاوردشان دولت اردوغان است. اما در کنار رکود چند دهه گذشته شاهد به میدان آمدن دوباره جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی منجمله جنبش زنان نیزهستیم.

در کردستان عل العموم و بویژه درکردستان عراق و دیگر مناطق که اسلام و دین در زندگی مردم دخالت میکند این رهایی در گرو کوتاه شدن دست مذهب از سر مردم به عنوان مهمترین عامل محرومیت اجتماعی زنان است که میبایست در دستور روز مبارزین و احزاب سیاسی قرار گیرد.

 این انتظار از احزابی میرود، که تکلیف خود را با مذهب معلوم و روشن کرده اند. احزاب راست کردستان ایران و عراق هر کدام با تعبیر خود به روز جهانی زن مینگرند. یا با ارتجاع اسلامی برای بردگی جنسی همنظرند و یا برای تهی کردن آن از محتوای رادیکال و انقلابی تلاش میکنند. احزاب حاکم در اقلیم کردستان و برخی از جریانات اپوزسیون کرد ایران در عراق به برگزاری مراسم و جشن با لباسهای گرانبها و پر زرق و برق خود را خشنود میکنند، لباسهایی که کارگر و زحمتکش و محرمان را با حسرت بیشتر روبرو میکند، و این شادی گروه خود را به عنوان گرامیداشت برای زنان قلمداد میکنند؟ اما بردگی جنسی، تجاوز، قتل و خود کشی، خودسوزی و خشونت در خانواده به عنوان مشکلات زنان در جامعه ما در قاموس این احزاب نمی گنجد و جایی ندارد. کم نیستند مردانی که در مقابل آنچه که در پیرامون میگذرد سکوت مطلق مینمایند ولی در ۸ مارس برای یکروز مدال تقلبی دفاع از زنان را بر سینه خود آویزان میکنند. و اکنون عکسها از درون لینز دوربینها بیشتر از هر چیزی معیار است که بتوان تصویر مراسم بزرگتر را به بیرون از خود منعکس کند که به رقص و پایکوبی مشغولند. و این امر در خارج کشور متاسفانه جنبه عمومی بخود گرفته است چون همه میتوانند لباس درخور حضور در این مراسمها را داشته باشند، اما درهمان روز جهانی زن بر سر کارگران زن کوره پزخانه ها و دیگر کارگاهها در کردستان چه میگذرد؟

  در واقع خیلی از این نوع مراسمها(ری و ره سم) به معنی تهی کردن روز جهانی زن از محتوا است و ظاهر سازیها ربطی به مبارزه برای رهایی زنان از بردگی زنان بخصوص در ممالک اسلام زده ندارد. برای نمونه به گزارش ۸ مارس «ئاسوی روژهه لات» نگاهی افکندم  و عکسها و محتوای مراسم  بسیار گویای بی ربطی این جریان را به روز جهانی زن را نشان میدهد (آدرس لنیگ در پایین میآید). برای شناخت بیشتر باید این مراسمهای توخالی را با اهداف و اعمال این جریانات مورد سنجش قرار دهیم.

 مگرهمین آقای عبدالله مهتدی نبودند که عکسهای یادگاری همکاری و دیدار دوستانه با جریانات اسلامی و ارتجاعی(داعش به قدرت نرسیده) را به مردم نشان دادند؟ در صورتی که بانی بیش از ۷-۶ هزار قتل ناموسی در عراق همان افکار مذهبی است که در سایه حمایت اقلیم کردستان و حزب مسلمان در پارلمان به پیش رفته است. سازمان زحمتکشان فقط به این ظاهر سازی در رابطه با مسئله زنان اکتفا نکرده و تاریخ زنان مبارز و پیشروان جنبش را دستاویز قرار میدهند که برای سیاستهای رنگ باخته بند و بست و تسلیم طلبانه خود اعتبار بخرند و به جایگاه این شخصیتها لطمه بزنند. در گزارش این مراسم آمده است :

« …… پاشان کۆمەڵەی ژنانی ڕۆژهەڵات دوو خەڵاتیان بە ناوی “دایە بەهیە” دایکی ۴ گیانبەختکردووی کۆمەڵە و ” کاک فواد مستەفاسوڵتانی” یەکێک لە ڕێبەرانی گیانبەختکردووی کۆمەڵە و بزووتنەوەی ڕزگاریخوازی کوردستان  بەخشی بە “فاتمە عەزیمی پێشمەرگەی کۆمەڵە” و هەروەها “سەرگوڵ خودایار ئەندامی دەستەی بەڕێوە بەری ڕێکخراوی ژنان و پێشمەرگە “ی ناو ریزەکانی کۆمەڵە کرا. »

این را باید چه نام نهاد؟ تا جایی که من خبر داشته باشم خانواده دایه بهیه(مادر ۵ فرزند جان باخته کمونیست) این را قبول نکرده اند که این جریان از نام وی و از فرزندان جانباخته اش برای این مقاصد سو استفاده کنند. مگر در کتاب اخیر رفقا رضا، حشمت، ملکه مصطفی سلطانی در مورد کاک فواد قید نشده که عبدالله مهتدی درخواست آنها برای مصاحبه در مورد کاک فواد را بی ارزش گذاشته؟ نامه رفیق رضا سلطانی به عبدالله مهتدی در همان کتاب چاپ شده است. مگر فراموش کرده ایم که به هنگام مرگ دایه بهیه عبدالله مهتدی با «تعریفاتی» که از دایه بهیه بعمل آورد، خواست همه کهنه پوشیهای مریوان را یکدست مورد خطاب قرار دهد، خواست آب تطهیر بر سر تمام کهنه پوشی های هوادار رژیم بریزد و به آنها فراخوان پیوستن به حزب تازه تاسیسش را بدهد؟ مگر نامه رفیق ماجد مصطفی سلطانی در زندان تبریز در زیر وحشیانه ترین شکنجه ها را فراموش کرده ایم که از ما خواسته بود که به مذهب و ارتجاع امتیاز ندیم ولی حالا این جریان دست در گردن احزاب اسلامی و ضد زن میگذارد!؟

 جدا کردن کاک فواد از دیگر فرزندان در همین اطلاعیه خود توهین است «دایه بهیه مادر ۴ فرزند و کاک فواد» چرا مادر ۵ فرزند نباشد؟؟ اهداف خاص شما معلوم است. دایه بهیه به مانند ۵ فرزند رزمنده کمونیست که جانشان را در خدمت اهداف کمونیستی و غیر مذهبی فدا کردند با اسلام و سکوت شما در مقابل زن ستیزی در جامعه کردستان مخالف بودند. و بهتر است جایزه روز زن را به نام دبیر کل این حزب به مردم هدیه کنند، نه دایه بهیه، که نه خودش اگر در قید حیات میبود خوشنود میبود و نه بستگانش راضی اند!

 مبارزه شما و دیگر احزاب راست در کردستان ربطی به جنبش رهایی زن ندارد.  جنبش شما تکیه به سلطنت طلبان(ماجرای الماس فریب)، عکس یادگاری با محسن سازگار، تمنا از میرحسین موسی و نامه تسلیت برای منتظری، به مذاکره مخفی و بند و بست پنهانی با رژیم(امسال پس از ۱۳ سال آشکار نمودند)، سکوت مطلق و «دست به دعا» برای سقوط هر لحظه کوبانی، سکوت در مقابل و حشی ترین جنایات دولت اردوغان علیه غیر نظامیان در کردستان ترکیه، حمایت همه حکومت عشیره تی بارزانی و پشت کردن از بند ۸ بیانیه مهاباد سال ۵۸، پیام تبریک به قدرت رسیدن اردوغان و« زیارت» از قبر سنبل جنایتکاری همچون کمال مصطفی( آتاتورک)، دعوت از مردم برای رفتن به پای صندوقهای رای در ایران در هفته های گذشته، تکیه بر آمریکا و گدایی سهم در کریدورهای کاخ سفید از یک کارمند دسته چندمین برای گرفتن سهم، و تکیه بر دیگر حکومتهای ارتجاع منطقه که حتما در آینده بیشتر خواهیم دید. این روال بما میگوید که در آینده بر همین مبنبا پیش برود و صف بندیها پولاریزه گردد، بستن شمشیر از رو توسط احزاب راست کردستانی غیرمنتظره نخواهد بود. دهها سال است که کمونیستها در کردستان بانگ بر میآورند که ناسیونالیست به معنای رفع ستم ملی نیست و جریانات ناسیونالیستی/ راست در کردستان ربطی به کارگر و زحمتکش و منافع آنها و زنان ندارند. این بیانات در گذشته متوهمین را آزرده نمود و امروز در دنیای واقعی همانها خود باید به قضاوت بپردازند.

و از سوی دیگر و در تقابل، جنبش دیگری که با تکیه بر اراده مرم به میدان آمده است. این جنبش بیداری خود را در اعتراض توده ای مهاباد و سپس دیگر شهرها به دنبال مرگ فریناز(همین اعتراضات توده ای را خالد عزیزی دبیر کل یکی از شاخه های حزب دمکرات به باد استهزا گرفت)، و یا اعتراض جهانی به دنبال مرگ فرخنده در کابل نشان داد.  مبارزات زنان در کردستان سوریه و اعتراضات اولیه  در میدان تحریر مصر و دیگر جنبش و مبارزات ردایکال و انقلابی در کشورهای اسلام زده از همین خیزش سخن میگوید.  این بیداری را در ادبیات و اشعار، در نقاشیها، در حمایتهای بین الملی که توسط مبارزه زنان کومله در خاورمیانه آغاز و به دنبال کوبانی به پله و فاز دیگری رسانید، می بینیم. برایم جای بسی شادمانی است که میخوانم افرادی عادی در شهر کوچک زادگاهم به مناسبت روز جهانی زن این چنین می نویسند :

«خوب شروع کرده بودیم و همه چیزسرجای خودش بود،بزرگ قبیله زنی بود واولین خدایمان را مادر انتخاب کرده بودیم خدای بارور شدن و زندگی بخشیدن.
تا اینکه در جنگ خدایان خدای مادر مغلوب شد و آغاز انحرافمان شد.ادیان آمدند ودست آویز مناسبی برای خودخواهی‌هایمان شد و نقش مادر به اتاقی در خانه کنار پدر محدود شد.(سائب-ح)»

دوست دیگری چنین نوشت:

«شرمنده ام؛ که امروز روز زن است.
امروز روز زن است. چون،من نتوانستم سر زن داد نکشم بخاطر اینکه مرد نیست.
چون من نتوانستم آداب ورسومی که قبولش ندارم را دوباره برای زن ستیزی پیاده نکنم.چون من نتوانستم در کوچه وخیابان به زنان دید نزنم ومتلک بارشان نکنم،
امروز روز زن است تا به من یاداوری کند که زن ضعیفه نیست.

تامن بتوانم غیر ازشعار، اعمالم را تفکیک کنم از عرف نابرابری.
ومن شرمنده ام که امروز روز زن است،چون من نتوانستم همجوار خوبی برای همسرم،مادرم، خواهرم وزنان ودختران همسایه ودور ونزدیک باشم.
وتا من درست نشوم امروز همیشه روز زن است( اکبر-د)»

در ۸ مارس امسال جنب و جوش و به میدان آمدن زنان در کشورهای اسلام زده را بیشتر از سالهای قبل مشاهده کردیم و یا لااقل انعکاس بیرونی داشت و این جای امیدواری برای همه انقلابیون است. در ادامه مبارزات این روز و هر روزه باید با صدای رسا بانگ برآوریم و بگوئیم که تمام قوانین مذهبی علیه زنان با آیات و روایاتش و احادیث و فرامین مفتی هایش که نابرابری و اسارت زن را تبلغ میکند، به زباله دان انداخته شود. همه جا بگوئیم که اشکال رفتار مردم نیست که با اسلام جور در نمیآید، بلکه این اسلام ودین ۱۴۰۰ ساله است که قوانین پوسیده اش با تمدن امروزی سر سازگار ندارد. دست اسلام و دیگر دینها از قدرت دولتی و سیاسی و دخالت در امور اجتماعی مردم کوتاه شود. رهایی زنان بدونه این امر ممکن نخواهد بود!

امر رهایی زن تا آنجا که به ما مردان بر میگردد در گرو این است که در قدم اول از خانواده خود، از  پیرامون خود، شروع کنیم و یک قدم عملی را بجای هزار شعار توخالی بگذاریم. این قطار امید به رهایی زن نباید از حرکت باز ایستد. ما باید با تکیه بر آگاهگری و تقویت این جنبش به این «قطار» سوخت و انرژی بدهیم که هر چه زودتر به مقصد برسد و بدانیم به همان نسبت و اگر یک نفر کمتر فعال شود این انرژی کمتر خواهد شد و این نا محتمل نیست که در غیاب ما انسانهای موظف و مسئول در تمام دنیا، این قطار از کار نیفتد. امیدوارم دوران«ارتجاع فعال و سکولار خاموش» در چند دهه گذشته دورانش به سر آمده باشد.

زنده باد مبارزه مشترک زنان و مردان آزادیخواه برای رفع نابرابر جنسی

ابراهیم رستمی ۱۴ مارس ۲۰۱۶

http://www.asonews.net/new/detail.aspx?=hewal&jmara=13030&Jor=1