مروری کوتاه بر وضعیت جنبش دانشجوئی , به مناسبت ١۶ آذر روز دانشجو

تقی روزبه

تصویرفوق درکناراین خبرکه وزیرعلوم رژیم اعلام کرده است که رهبرنظام شخصا به مناسبت روز دانشجووبرای خاموش کردن "فتنه ضدانقلاب" دردانشگاه علم وصنعت شرکت خواهدکرد،بخوبی نگرانی رژیم جمهوری اسلامی را ازجنبش دانشجوئی ازیکسو وتلاش برای تبدیل دانشگاه ها واماکن دانشجوئی به پادگان ازسوی دیگر به نمایش می گذارد وازاین بابت نیازی به توضیح اضافی نیست.
اما شاید مروری کوتاه بروضعیت دانش جنبش دانشجوئی ازمنظرمشاهده نقاط قوت وضعف آن خالی ازفایده نباشد:
الف-تصمیم به  حضورولی فقیه دروهله نخست باهدف جبران ویا کاستن ازحقارت وسرشکستگی با پژواکی جهانی است که فرارچندباره رئیس دولت برگمارده اش درسالهای گذشته ازدانشگاه تهران وامیرکبیر دریادها حک کرده است.آنها درپی یک سال سرکوب مستمر با استفاده ازبلندمرتبه ترین مقام نظام به سودای قدرت نمائی افتاده اند، اما عافل ازآن که دارند اوج استیصال وضعف خود را  به نمایش می گذارند. آنها بابسیج وآماده باش فوق العاده و قرق کردن شهرو محل  سخنرانی وانتخاب دانشگاهی که بتواند کمترین تنش را داشته باشد و باگرد آوردن مزدوران و دانشجویان بسیج ازدانشگاه های مختلف برای حضوردرپای منبرخامنه ای،درکنارمزدوران لباس شخصی وتدارک برای پخش گسترده مراسم"باشکوه خود"ازبوق های رسانه ای اشان،به تلاش گسترده و مذبوحانه ای دست زده اند تا بلکه بتوانندحضورسنگین وخشمگین جنبش دانشجوئی ومراسم های مستقل آن را که مزدورانش هیچ حضورکمرنگ وحتی حداقلی درآن ندارند، ازدیده ها پنهان سازند .
البته تلاش برای کسب اعتبارازمحیط های دانشجوئی  فقط توسط جناح حاکم صورت نمی گیرد.بلکه عناصری که به هوس کاندیدشدن برای ریاست جمهوری افتاده اند،هم چون خاتمی،کروبی ونوری و… به کمک حامیانشان  تلاش دارند که ازطریق حضوردردانشگاه ورسانه ای کردن آن،شانس وآبروئی برای خود دست وپانمایند.والبته تکیه گاه آنها برای انجام چنین تحرکاتی، برخی ازگروهای دانشجوئی دلبسته به اصلاح طلبان وآنهائی است که هنوزدل درگروتغییرازبالادارند.این باردر بازگشتی به قهقرا برآنند باترفند "مشارکت انتقادی" درنمایش انتخاباتی یک باردیگرشانس خود را برای ایفاء نقش تسمه نقاله شدن برای نیل به سکوی قدرت توسط  جناح های منتقد جناح حاکم بیازمایند. نقش سرراست آنها، چیزی جزباصطلاح شکستن یخ تحریم توده ای نیست.
ب-سالی که گذشت سالی بودکه رژیم تمامی تلاش خود را برای تبدیل دانشگاه به پادگان بکارگرفت. فعال کردن نهادهای انضباطی وسرکوب وبسیج وبکارگیری انواع تنبیهات ومحروم کردن ها وزندانی ساختن دانشجویان معترض وتوقیف نشریات ومنحل کردن تشکل ها ،نصب دوربین وتأسیس گیت  برای کنترل ورود وخروج وتلاش برای اجرای طرح هائی چون بومی گزینی وبکارگیری سهمیه جنسی ونیزجدائی جنسی دردرون دانشگاه ها وکنترل خوابگاه ها و …دهها وصدها اقدام مشابه بود.اساسا رژیم با وقوف به فقدان پایگاه توده ای دردانشگاه و انزوای نزدیک به مطلق خود چاره ای جزانقلاب ضدفرهنگی دوم نداشته وندارد.اما این انقلاب ضدفرهنگی این باربشیوه خزنده واعلام نشده مدتهاست که درحال عملی شدن است ودرحوزه های گوناگون.هم درمورد تشدید کنترل بر دانشجویان وهم تصفیه اساتید مستقل وآنهائی  که گوش بفرمان نیستند،و هم تلاش برای تغییرمفاددرسی وتحقق سودای یک دانش غیرسکولار! ونیزسودای یونیفورم واحد.
ج-اما درسال گذشته درکنارروند پادگانیزه کردن دانشگاه هم چنین شاهد تداوم مقاومت دراشکال متنوع بوده ایم وهستیم.جنبش دانشجوئی بالقوه یک جنبش میلیونی است که نفس های خاموش نشدنی خود را ازمتن تبعیض وشکاف های طبقاتی ومقابله بااستبداد وازآگاهی جهانی شده امروزمی گیرد.وبلحاظ پایگاه اجتماعی هم  خود ازنسل جوان وسوم ورویگردان ازجمهوری اسلامی است  که اکثرا طعم تلخ تبعیض واختناق را نیز چشیده اند. بااین وجود درشرایط کنونی این جنبش تنها بخش کوچکی ازظرفیت های نهفته درخود را، بدلیل آنکه هنوزنتوانسته بربحران بلوغ  خود وچالش های ناشی ازآن فائق آید، به نمایش گذاشته است.
د-یکی ازنمودهای بالندگی جنبش دانشجوئی درسالهای اخیر،برآمدمجددگرایشات چپ بوده است.درکمال ناباوری رژیم ولییرالها ودرمستی "توهم پایان تاریخ"،دیدیم ودیدند که ازخاکسترجنبش سرکوب شده باردیگرچپ زخم خورده ومجروح سالیان گذشته،سربلندکرد.گواینکه رژیم این بارنیزسرکوب فیریکی وهم چنین سرکوب باصطلاح فرهنگی-سیاسی(نظیرتلاش برای خراب وبی اعتبار کردن سنت درخشان ورزمنده چپ در۴ دهه اخیرتوسط چاپ وانتشارروایت های دست کاری شده) بکارگرفته است. بااین وجود عروج مجدد چپ درجامعه ما امرتصادفی  ویا فقط نشأت گرفته ازسنت درخشان و رزمنده خود نیست.بلکه ازعوامل بنیادی تری چون تشدید بی سابقه شکاف های طبقاتی وبرای عدالت وبرابری اجتماعی(که تولدوبالندگی چپ همزادطبیعی آن بشمارمی رود)ونیزدفاع ازآزادی های بی حدوحصروازمبارزه قاطع وبی امان علیه استبداد منشأمی گیرد.هم چنین این خیزش درمتن شرایط بین المللی صورت می گیرد که  بحران جهانی اقتصاد سرمایه داری ودرهم ریختن توهم پایان تاریخ وبی اعتباری این نظام،آن چنان پردامنه است که دلقکی مانند احمدی نژاد  راکه افتخارش آن بوده که آهنگ خصوصی سازی دردوره او ۱۳ برابربیشترازشتاب آن ازدولت پیشین بوده، وتمام جوهرمنازعاتش بارقبای خود درآنست که نمی گذارند با فراغ بال بیشتری برنامه ش