از نرفتن نزدیک به ٣٠ میلیون از نفر از مردم ایران به پای صندوق های رای قدردانی می کنیم

از نرفتن نزدیک به ۳۰ میلیون از نفر از مردم ایران به پای صندوق های رای قدردانی می کنیم.

مضحکه انتخابات به پایان رسید. بنا بر  آمارهای دولتی که ساختگی و غیر قابل اعتمادند، در تهران تنها ۴۲ درصد، در کردستان بسیار کمتر از این میزان و در سایر نقاط کشور هم درصدی در این حدود که شمار چشمگیری از آنها از اعضای حزب پادگانی سپاه، بسیج و سایر نیروهای مسلح بودند به پای صندوق های رای رفتند.

فراموش نکردیم که، جمهوری اسلامی برای کشاندن این میزان از مردم به پای صندوقهای رای و مهندسی کردن این نمایش به چه روشهائی متوسل شد. از به گروگان گرفتن نان سفره مردم کارگر و زحمتکش و کارمندان دولتی گرفته، تا صدور فتاوی آخوندها و تهدید سپاه پاسداران و دستگاههای امنیتی و عده های بی پایه و اساس تیم لیبرال دولت روحانی و اصلاح طلبان حکومتی همه و همه در کشاندن این درصد از مردم به پای صندوق های رای گیری نقش داشتند. بنابراین با وجود تمام این ترفندها و تهدیدها برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای، این رویداد نه تنها حماسه نبود بلکه، سندی دال بر عدم مشروعیت این نظام است.

اپوزسیون چپ و کمونیست در ایران و “کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران” در کردستان در برپائی جنبش من “رای نمی دهم” و رای من سرنگونی جمهوری اسلامی است و نرفتن میلیونها نفر از مردم ایران به پای صندوق های رای ایفای نقش کردند. این بخش از اپوزسیون جمهوری اسلامی برخلاف رژیم و مافیای سپاه پاسداران که علاوه بر نفوذ پیاده نظام ارتش سایبری اش در شبکه های اجتماعی یک امپراتوری رسانه ائی نوشتاری، گفتاری و تصویری و یک حزب پادگانی را برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی در اختیار داشت و دارد، در این رویاروئی از کمترین امکانات تبلیغی و تاثیر گذاری بر افکار عمومی برخوردار بود و هست. اما، با وجود تمام این محدودیتها، با وجود عدم دسترسی به امکانات تبلیغی و تاثیرگذاری رقابتی با رژیم توانست در برپائی و اجتماعی شدن جنبش عدم شرکت مرم در مضحکه انتخابات نقش موثر داشته باشد. نتایج این رویاروئی از یک طرف مقبولیت اجتماعی جنبش من رای نمی دهم و تمایل به سرنگونی این رژیم را نشان داد و از طرفی دیگر چپ ایران ظرفیت های خود را برای تداوم نبرد و رویاروئی باید شناخته باشد.

نتایج این نمایش نشان داد که برگزاری آن اساسا” پروژه ائی ضد کارگری و رفتن به سمت اجرای برجام دو یا برجام داخلی بعنوان مکمل برجام یک از اولویت های نظام علیه طبقه کارگر و مردم زحمتکش است. لذا رویاروئی طبقاتی در جامعه ایران نه تنها اجتناب ناپذیر بلکه بسوی دوران سرنوشت سازتری می رود.

این شرایط نیازمند آمادگی بیشتر و اتخاذ سیاستهای میلتانت تر است. برای این منظور غلبه بر ناهماهنگی صفوف نیروهای چپ و کمونیست، غلبه بر پراکندگی صفوف طبقه کارگر و عدم سازمانیابی این طبقه در تشکلهای توده ائی کارگری و پیوستن به حزب سیاسی مورد اعتمادش  از اولویتهای این مرحله از مبارزه است. اعتراضات کارگری نه پیش از برگزاری این نمایش و نه پس از آن رکودی را نشان نمی دهد و یدون تردید این اعتراضات با همین آهنگ ادامه خواهد یافت، بنابراین نوبت اجرای برجام ماست. برنامه جامع مشترک طبقه کارگر و کمونیستها علیه برجام سرمایه داری بین المللی و داخلی که اهدف آن نمی تواند چیزی جزء سرنگونی این رژیم بعنوان گام اول باشد. یافتن مکانیزمهای تحقق این هدف از اولویتهای این دوره است.