احزاب کمونیسم کارگری ایران بعد از مرگ منصورحکمت ٬ بخش دوم : حزب و کسب قدرت سیاسی

بهروز شادیمقدم

( نگاهی به جنبش کمونیستی و احزاب چپ ایران )

سالهای ۵۷ تا ۶۲ سالهای خودشناسی و خود را در بوتۀ اَزمایش دیدن برای احزاب چپ ایران بود . در انظار جامعه و به دیدۀ کارگران و زحمتکشان شکست چپ این واقعیت را نشان داد که در معادلات سیاسی و بدست گیری حکومت وزنه ای نیست و سالها وقت میخواهد که این نوزاد بزرگ شود .

سرکوب احزاب و تسلط بیشتر رژیم بر جامعه بعد از ۳۰ خرداد سال ۶۰ و عدم امکان فعالیت سیاسی و تشکیلاتی سازمان های چپ و کمونیستی در ایران و تغیر و تحولاتی که جامعه در این مدت از سرگذرانده و بی ارتباطی و گسست میان چپ و توده های مردم به مدت طولانی و تا به امروز وضعیت جنبش کمونیستی و احزاب چپ ایران را به خارج مرزهای ایران کشاند .

میدانیم فعالیت و رشد هر حزب و تشکلی در شرایط دموکراتیک و در ارتباط با مبارزۀ طبقات در اَن کشور ممکن است. و یا در صورت دیگرحزب و سازمان باید به صورت غیرعلنی و زیرزمینی مبارزاتش را پیش ببرد . هردوی این حالت بدلیل شرایط سرکوب و تلاشی سازمان ها و بی سازمانی اَنها ، ازچپ ایران گرفته شده بود .

در بخش اول این نوشته گفتیم که تشکیل حزب کمونیست ایران در سالهای سرکوب کمونیستها و احزابشان پروسۀ اضمحلال و تلاشی چپ را متوقف کرد . نیرویی تازه نفس با جهان بینی و نگرشی مارکسیستی پا به عرصۀ مبارزۀ سیاسی و طبقاتی جامعۀ ایران گذاشت . کمونیست های سمپات به خود را جذب کرد . در مدت کمی توانست نشان دهد که درسخت ترین شرایط هم با اتکا به تئوری مارکسیستی میشود وجود داشت و فعالیت کرد .

در سالهای بعد وجود گرایشات مختلف در حزب کمونیست ایران و جدایی منصورحکمت و طرفدارانش در سال ۹۱ فصل دیگری از فعالیت کمونیستی برای حزب کمونیسم کارگری ایران و رهروان راه منصورحکمت بود.

حزب کمونیسم کارگری ایران و در راس اَن منصورحکمت در عرض چند سال و تا مقطع کنگرۀ دوم این حزب توانست با انتشار برنامۀ حزب ( یک دنیای بهتر ) و پرداختن به مسائل اساسی همچون مسئلۀ ملی و بحث دمکراسی و حضور فعالش به مثابه تنها جریان مارکسیستی نیروی بزرگی رادر خارج کشور بدور خود جمع کند .

عرض اندام و موفقیت این حزب درست در سالهای شکست شوروی و تبلیغات وسیع بورژوازی وارتجاع برعلیه کمونیسم صورت گرفت .خارج از کادرها و اعضای خود حزب ، تعداد زیادی کمونیست های منفرد و اَنهایی که سالها از تشکل های دیگر جدا شده بودند ، همراه با نسل جوانی که به کمونیسم گرایش داشتند به دور حزب کمونیسم کارگری ایران جمع شدند .

کنگرۀ دوم حزب کمونیسم کارگری ایران و ارائۀ بحث ” حزب و جامعه و حزب و قدرت سیاسی ” سر اَغاز تغیری در سیاست و مشی حزب و سیر نزولی ، جدایی ها و انشعابات بعدی اَن است . برای شناختن این دوره از وضعیت حزب و تغیر ریل اَن میتوان به بخش اَخر مقالۀ ” مروری کوتاه برحزب کمونیست ایران ،حزب کمونیسم کارگری ایران ، جدایی ها و انشعابات اَنها ” از من و بصورت جامع تر به دو نوشته به نامهای : ” در دفاع از مارکسیسم نقدی برمشی تازۀ حزب کمونیسم کارگری ” از : ایرج اَذرین و ” در این بن بست ( سه حزب کمونیسم کارگری در انتهای راه ) ” از : رضا مقدم مراجعه کرد . توضیحا” باید بگویم که نقد های فوق را فقط در ارتباط با نقد مشی جدید حزب در نظر دارم و حواشی مورد نظر نیست . چنانچه بعضی از طنزهای سطحی رفیق رضا مقدم در این نوشته قابل دفاع نیست و حتی به ارزش خود مقاله ضربه زده است . اما این دو نوشته تنها اَثار با ارزش در نقد سیاست و مشی حزب در این مقطع میباشد .

احزاب کمونیسم کارگری ایران بعدازمرگ منصورحکمت که شامل حزب کمونیسم کارگری ایران ، حزب کمونیسم کارگری ایران – حکمتیست ، حزب اتحاد کمونیسم کارگری و منشعبین از حزب کمونیسم کارگری ایران – حکمتیست را شامل میشود تا به حال در نقد خطوط گرفته شده در کنگرۀ دوم حزب و مشخصا” بحث ” حزب و جامعه و حزب قدرت سیاسی ” چیزی ننوشته اند . و این به اَن معناست که هنوز بااین خط و مشی مسئله ای نداشته و یا اَنرا قبول دارند و از سوی دیگر اَنرا مشخص و یا به شیوۀ سابق تبلیغ نمیکنند .

تغیرخط حزب ، جدایی مخالفین ، مرگ منصور حکمت ، انشعابات از حزب کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست ، افت جنبش اصلاحات در ایران وضعیت جدیدی درحزب بوجود اَورد و کلا” سیمای اَنرا عوض کرد .

مکث کردن روی حزب کمونیسم کارگری ایران و جریان های منشعب از اَن و بررسی چگونگی دیدگاهها و خط ناظر بر اَنها از این رو اهمیت دارد که این طیف به دلایلی که قبلا” گفته ایم و همچنین به خاطر اهمیت سیاسی و تئوری مارکسیستی ای که در برنامه و دیگر اَثار حزب دوران منصور حکمت هست ، شناخته شدن حزب و جمع بودن رفقای زیادی در اَن که حاصل بودن و بار اَمدن در سالها مبارزه میباشند ، حزب کمونیسم کارگری ایران و منشعبین اَنرا به بدنۀ اصلی جنبش چپ ایران تبدیل کرده است .

بدون توجه و اتکا به این بدنه و در نظر داشتن جنبه های مثبت و قوی اَن به خصوص برنامۀ حزب و هم چنین نقد و بررسی اشکالات و ضعف هایش پیشروی جنبش کمونیستی ایران غیر ممکن است .

حزب کمونیسم کارگری ایران

بخشی ازحزب کمونیسم کارگری ایران به رهبری حمید تقوایی بعد از مرگ منصور حکمت و در مقطع جدایی حکمتیست ها موضعی غیر از خط حاکم بر کنگرۀ دوم حزب را داشت .

این خط همچنان که منصور حکمت خود در سالهای قبل در جلسات حزبی به اَن اشاره کرده است ، وجود داشته و نمایندۀ فکری اَن حمید تقوایی بوده است .

خط فکری که با وجود منصور حکمت و تلاشش در حزب دست بالا را داشته ، طبیعی است که بعد ها هم وجودش را نمایان تر کند .

هرکس که جریان انشعاب و برخورد طرفین در حزب کمونیسم کارگری ایران را تعقیب کرده باشد متوجه میشود که برخو