مبارزه بر علیه اپورتونیسم خط دهندگان و رهبران پشت پرده اپوزسیون درون کومه له و حزب کمونیست ایران

سیروان پرتونورى

اخیرا دو تن از اشخاصی که خود را همسو و هم نظر با دید گاه اپوزیسیون درون کومه له و حزب کمونیست ایران می دانند فرصت را به غنیمت شمرده و به بهانه نوشتن مقاله ای تحت عنوان دفاع از سوسیالیزم که توسط رفیق صلاح مازوجی به چاپ رسیده بود را از دیدگاهی اپورتونیستی نقد کرده و کلی لجن پراکنی های حقیرانه و تحریفات جاعلانه را در بازار مکاره سیاست بازی، بر علیه حزب کمونیست ایران و کومه له به روی کاغذ آورده و به خورد دیگران داده اند.در این نوشته کوتاه جا دارد از دیدگاه خود ماهیت واقعی این اپورتونیسم خط دهندگان و رهبران پشت پرده اپوزیسیون درون کومه له و حزب را افشا نموده و ماهیت واقعی و عینی نظراتشان را مورد نقد قرار داد.

هر چند که برای آقایان یوسف اردلان و شعیب ذکریایی احترام خاصی قائل بوده ام و سابقه مبارزاتی آنان را در درون این حزب ارج می نهم و زحمات و دلسوزی های آنان را در مقاطع گذشته این حزب فراموش نکرده ایم اما امروزه چون این دو شخص دیگر آن یوسف اردلان نماینده شورای شهر سنندج و شعیب ذکریایی هم آن چهره شناخته شده و محبوب در میان توده های مردم نیستند و از سابقه مبارزاتی گذشته خود دوری کرده اند و در دیدگاه و نظرات خود تجدید نظر  کرده اند و حال از این دیدگاه کنونی که بر روی بینش این اشخاص سایه افکنده است و آگاهانه و به دور از واقعیت دارند به حزبی که خود در مقطع زمانی در راس رهبری آن بوده اند حمله میکنند را باید نقد کرده و ماهیت این چرخش به راست اینان را مورد ارزیابی قرار داد و سیاست پشت پرده این حملات غیر واقعی را افشا نمود. هر چند از سوی دیگر یکی دیگر از مدافعین و رهبران و خط دهندگان اپوزیسیون به نام وحید عابدی هم کلی قلم فرسایی کرده و تزهای من در آوردی را به روی کاغذ آورده و بر علیه گرایش سوسیالیستی حزب ما نوشته است اما از آن جایی که ایشان هیچ نفوذ و جایگاهی را در کل مقاطع تاریخی این حزب نداشته است و بیشتر نیروی ماورا الطبیعه بوده است به لازم نمیدانم به بیانات ایشان بپردازم و ایشان را در خماری نوشته های خود باید گذاشت تا با آن خود خوری کند هر چند هدف و استراتژی  این سه شخص یکی می باشد .

نفوذ گرایش اپورتونیستی در درون حزب سد راهی برای پیشبرد اهداف حزب؟

در این مبحث به بررسی اصول و روشی خواهم پرداخت که می باید فرا رویی به چنین حزبی را قطعا و الزاما میسر نماید و هر گونه گرایشات انحرافی و خورده بورژوازی را باید در درون صفوف خود از بین برد و بر علیه آن مبارزه کرد .این امر ممکن نیست جز با روبیدن هر گونه خس و خاشاک ریشه دار و بی ریشه ای که سد راه حرکت و تکامل حزب کمونیست ایران گشته است.این امر ممکن نیست جز با تعیین تکلیف قطعی علیه بقایای جان سخت همه و هر گونه گرایشات محفلی و تشکل گریزی که وقتی بنا و پیشبرد حزب متحد پرولتاریا را مرگ قطعی خود می بیند،به هر مستمسکی چنگ میزند و به هر ابزاری متوسل میشوند تا راه ما را طولانی تر و صعب تر نمایند. این امر میسر نیست جز از طریق مبارزه ایدئولوژیک بی امان علیه انحرافات و انتقاد بیرحمانه از همه و تمامی تمایلاتی که امروزه تحرک و پویایی حزب کمونیست ایران را از آن سلب نموده است. این امر میسر نیست جز از طریق شناخت دقیق جنبه های رنگارنگ تفکرات و عملکردهای فرقه گرایانه و منزوی نمودن کامل تمایلات غیر حزبی پنهان و آشکاری که در سنگ اندازی بر سر راه پیشروی حزب،به شیوه های کهنه شده و پوسیده قدیمی توسل جسته اند.

شگفت نیست که باز هم عناصری پیدا می شوند که نه تنها در مقابل هر گونه تمایل حزبی مقاومت و سخت سری نشان میدهند ،بلکه مذبوحانه تلاش دارند اپورتونیسم بزک کرده خود را در میان نیروهای ما رواج دهند.همین موضوع ضرورت بررسی این تفکرات مدموم و فرقه ای را در ارتباط با کل سیستم و خود این سیستم دو چندان اجتناب ناپذیر می کند.

در این میان یوسف ارلان و شعیب ذکریایی ها مذبوحانه تر از هر زمان دیگر دکترین واپس گرایانه خود را به شکل عامیانه پسندی با جملات آتشین مارکس و انگلس و لنین تزئیین نموده و با آب و تابی تازه پا به میدان مدافعه از محفلیزم و مناسبات غیر حزبی گذاشته اند. این آقایان همه فوت و فن توطئه گری را بر عیله حزب کمونیست ایران و رهبری آن بکار بسته اند تا برای پاسداری از سنن فرقه های کهنه شده و خود گرفته به آن، تشکیلات ما را از هر گونه اصول حزبی بری نموده نیروهای آنرا به پذیرش مهملات اپورتونیستی خویش ترغیب نمایند.

این نیز جلوه دیگری از نفوذ گرایشات بورژوازی در صفوف پرولتاریا ست.لنین یک بار در مقدرات تاریخی آموزش مارکسیسم روشن ساخت که پیروزی مارکسیسم دشمنان آنرا وا میدارد که برای از محتوی انداختن مارکسیسم به لباس مارکسیسم در آیند.تظاهر مادی این تمایل،انترناسیونال دو و منشویزم روسی بود که در تمامی کشورها به اشکال مختلف بروز نمود.و هر کدام به گونه ای جنبش انقلابی کارگران را از درون تضعیف کرد.لنین تمامی این پرده ها را درید و اپورتونیسم را در متد اول ترین ظواهر آن عریان ساخت .

لنین چه استادانه تمامی کوششهای اپورتونیستی کائوتسکی ،تئوریه پرداز انترناسیونال دوم را دایر بر اینکه احزاب را باید از روی شعارهای روی کاغذ آنها قضاوت کرد و نه از روی عملشان بیرحمانه بباد انتقاد میگرفت و میگفت :کائوتسکی به تصور اینکه گویا با ارائه شعار میتوان وضعیت را تغییر داد، سیاست کوته نظرانه و تاریخ دمکراسی بورژوازی پرده از روی این توهم بر می اندازد؟

همیشه دمکراتهای بورژوا برای فریفتن مردم هر گونه شعارهایی را پیش کشیده و میکشند. اما نکته اینجا است که باید صداقت آنها را آزمود و کردارشان را با گفتار تطبیق نمود ."(لنین -انقلابرولتری و کائوتسکی مرتد)

لنین همه جا تاکید داشت اپورتونیسم روی هزار پاشنه میچرخد،اما او لازم ندید بنویسد که فقط کافی است پاشنه اصلی او را بکشیم تا تمام خواب و خیالش نقش بر آب شود و هر گونه قدرت مانوری را از دست بدهد. یوسف اردلان و شعی